آیه 44 سوره ذاریات
<<43 | آیه 44 سوره ذاریات | 45>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده میکردند.
ولی [آنان در آن سه روز هم که مهلت داشتند باز] از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالی که آنان با ترس و حیرت به آن می نگریستند.
تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مىنگريستند، آذرخش آنان را فرو گرفت.
آنان از فرمان پروردگارشان سرباز زدند و همچنان كه مىنگريستند صاعقه فروگرفتشان.
آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت در حالی که (خیره خیره) نگاه میکردند (بیآنکه قدرت دفاع داشته باشند)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- عتوا: عتو: (بضمّ اوّل و دوّم) تجاوز. نافرمانى «عتا الرّجل عتوا:استكبر و جاوز الحد».[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ «43» فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ «44»
و در (سرگذشت) قوم ثمود (نيز نشانههاى عبرتى است)، آنگاه كه به آنان گفته شد تا زمانى (كوتاه، از زندگى) بهره ببريد. آنان از فرمان پروردگارشان سر باز زدند، پس در حالى كه مىنگريستند، صاعقه آنان را فراگرفت.
«1». حجر، 22.
«2». روم، 46.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 262
فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ «45»
پس، نه توان برخاستن داشتند و نه توانستند از كسى يارى طلبند.
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «46»
و پيش از آنان قوم نوح (را هلاك كرديم، زيرا) مردمانى فاسق بودند.
نکته ها
پيامبر قوم ثمود، حضرت صالح بود كه به درخواست قومش شترى از دل كوه بيرون آورد و فرمان داد به اين شتر آسيبى نرسانند، امّا آنان شتر را كشتند و صالح را تكذيب كردند.
مراد از «حَتَّى حِينٍ»، مهلت سه روزهاى است كه به آنان داده شد تا شايد پشيمان شوند و توبه كنند. امّا آنان از گناهان دست برنداشتند و پس از سه روز عذاب الهى نازل شد. چنانكه در آيه 65 سوره هود مىفرمايد: «تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ»
پیام ها
1- سنّت خداوند، مهلت دادن به مجرمان است. «تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ»
2- دستورات الهى، برخاسته از ربوبيّت او و براى تربيت انسان است. «أَمْرِ رَبِّهِمْ»
3- تجاوز از حدود الهى، عامل هلاكت است. فَعَتَوْا ... فَأَخَذَتْهُمُ
4- آب، باد و صاعقه، مىتواند ابزار قهر خداوند قرار گيرد. اليم ... الرِّيحَ ... الصَّاعِقَةُ
5- ديدن نزول عذاب و توان فرار نداشتن، بيانگر اوج ذلّت مجرمان است. يَنْظُرُونَ ... فَمَا اسْتَطاعُوا ...
6- كسانى كه از گذشتگان عبرت نگيرند، خود مايه عبرت ديگران مىشوند. وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ ... (قوم عاد از قوم نوح كه پيشاز آنان بودند، عبرت نگرفتند)
7- سرگذشت قوم نوح، كه با هزار سال تبليغ حضرت نوح، بازهم ايمان نياورند، براى پيامبر و مسلمانان، مايهى عبرت است. وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ ...
8- بدتر از فسق، مداومت بر فسق است. كانُوا ... فاسِقِينَ
جلد 9 - صفحه 263
9- گاهى گناه، فراگير و عمومى مىشود و زمينه نزول عذاب را فراهم مىسازد. «قَوْماً فاسِقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (44)
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ: پس سركشى نمودند از فرمان پروردگار خود و متنبه نشدند و از مخالفت دست برنداشتند، فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ: پس گرفت ايشان را عقوبتى بيهوش كننده و هلاك سازنده بعد از سه روز، وَ هُمْ يَنْظُرُونَ: و حال آنكه ايشان مىديدند آن را به چشم، چه آن عذاب در روز نازل شد.
هلاك قوم ثمود: علامه مجلسى رحمه اللّه در ذيل حديثى از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه حضرت صالح عليه السّلام به قوم فرمود: من رسول پروردگار شمايم، اگر توبه نموديد و برگشتيد گناهان شما آمرزيده و توبه شما قبول شود. طغيان و كفر آنها زياده شده گفتند: بياور ما را آنچه وعده كنى.
فرمود: فردا صبح رويهاى شما زرد، روز دوم سرخ، روز سوم سياه شود؛ روز اوّل صورتها تمام زرد شد، بعضى بهم گفتند آمد به شما آنچه صالح گفت. جواب دادند ما سخن او را قبول نكنيم هر چند عظيم است. روز دوم صورتها سرخ شد، باز به هم تذكر دادند گفتند اگر همه هلاك شويم ترك عبادت خدايان پدران نكنيم. روز سوم صورتها سياه، چون نصف شب شد جبرئيل صيحهاى زد كه پرده گوشهاى آنها دريد و دلها را شكافت و جگرهاى آنها را پاره پاره كرد، پس همگى در يك چشم به هم زدن مردند و هيچ صاحب صدائى در ميان ايشان نماند «1».
«1» حياة القلوب ج 1 باب 6 ص 111- 110.
جلد 12 - صفحه 278
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ فِي مُوسى إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38) فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (39) فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ (40) وَ فِي عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ (41) ما تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ (42)
وَ فِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ (43) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ (44) فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ (45) وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (46)
ترجمه
و نيز در قصّه موسى آيتى است هنگاميكه فرستاديم او را بسوى فرعون با حجّت و معجزهاى روشن
پس برگشت با اركان دولتش و گفت ساحر است
جلد 5 صفحه 68
يا ديوانه
پس گرفتيم او و لشگريانش را پس افكنديمشان در دريا با آنكه او بود سزاوار ملامت
و در قوم عاد وقتى كه فرستاديم بر آنها باد بىخير هلاككننده را
وا نميگذارد چيزى را كه وزيد بر آن مگر آنكه ميگرداندش چون استخوان پوسيده
و در قوم ثمود وقتى كه گفته شد بآنها برخوردار و كامياب شويد تا مدتى معيّن
پس سركشى كردند از فرمان پروردگارشان پس گرفت آنها را صاعقه با آن كه نگاه مىكردند
پس قدرت نداشتند بر ايستادن و نبودند انتقام كشندگان
و هلاك كرديم قوم نوح را پيشتر همانا آنها بودند گروهى متمرّد و نافرمان.
تفسير
خداوند متعال چنانچه در ديار قوم لوط آيتى براى عبرت مردم باقى گذارد در قصّه حضرت موسى با فرعون هم موجبات عبرت خلق را فراهم فرمود وقتى كه او را با عصا و يد بيضاء و ساير معجزات مبعوث بر فرعون و قوم او فرمود و او براى اعتماد بر عسكر و لشگر و مال و منال خود روى گرداند از ايمان به آنحضرت يا اعراض نمود از قبول ايمان باو و رو گرداند با اقوام و عساكرش و بنابر اين باء در بركنه براى سببيّت يا معيّت يا تعديه است ولى مشوّش شد و سخنى گفت كه بميزان عقل راست نيايد چون گفت اين شخص ساحر است يا ديوانه در صورتى كه اگر كسى ساحر باشد بايد دانا و زيرك باشد نه ديوانه و بيعقل و اگر ديوانه و بيعقل باشد ساحر نميشود و خدا بتفصيلى كه مكرّر ذكر شده او و لشگريانش را مأخوذ بگناهشان كرد و در دريا غرق فرمود با آنكه او ملامت ميكرد خود را بر مخالفت با حضرت موسى در وقتى كه عذاب منجز شده بود و پشيمانى سودى نداشت يا مستحق ملامت و توبيخ بود بر معاصى سابقه خود و نيز آيتى است در ملاحظه حال قوم عاد كه مخالفت با حضرت هود نمودند و خداوند آنها را بباديكه مانند شخص عقيم بىثمر و فائده بود يا مواليدى براى ذى روحى باقى نگذارد مبتلا فرمود كه همه را هلاك كرد و بهر چه ميرسيد از انسان و حيوان و نبات آنرا خاكستر ميكرد و نيز آيتى است در قوم ثمود وقتى كه حضرت صالح بآنها وعده عذاب داد و فرمود برخوردار شويد از زندگانى دنيا تا سه روز و اين بعد از آن بود كه ناقه را عقر نموده بودند و بعدا هم پشيمان نشدند و توبه نكردند تا بصاعقه آسمانى كه در روز بر آنها
جلد 5 صفحه 69
نازل شد با آنكه آنرا مشاهده مينمودند گرفتار شدند و بهلاكت رسيدند و ديگر قدرت بر قيام و دادستانى و يارى نمودن با يكديگر در دفع عذاب را پيدا نكردند و پيش از اينها قوم نوح عليه السّلام را خداوند غرق و هلاك فرمود چون فاسق و فاجر و كافر بودند و شرح اين قصص مكرر ذكر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ فِي ثَمُودَ إِذ قِيلَ لَهُم تَمَتَّعُوا حَتّي حِينٍ (43) فَعَتَوا عَن أَمرِ رَبِّهِم فَأَخَذَتهُمُ الصّاعِقَةُ وَ هُم يَنظُرُونَ (44) فَمَا استَطاعُوا مِن قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنتَصِرِينَ (45)
و در ثمود هم آيه است، زماني که گفته شد براي آنها که زندگي كنيد تا مدت كمي پس عتو و سركشي كردند از امر پروردگار خود، پس گرفت آنها را صاعقه و آنها نظر ميكردند، پس قدرت و استطاعت نداشتند بر قيام و نبودند که طلب مغفرت كنند، يعني كسي را نداشتند که آنها را ياري كند.
جلد 16 - صفحه 282
وَ فِي ثَمُودَ قوم صالح که تكذيب صالح كردند با اينكه طلب آيه و معجزه كردند و خداوند ناقه صالح و فصيل آن را قرار داد و باندازهاي شير ميداد که تمام قوم را كفايت ميكرد و حضرت صالح مقرر فرمود که يك روز براي فصيل او باشد و يك روز براي شما مخالفت كردند و ناقه را پي كردند و فصيل او را كشتند.
إِذ قِيلَ لَهُم تَمَتَّعُوا حَتّي حِينٍ که سه روز بيشتر مهلت نداشتند که ميفرمايد فَعَقَرُوها فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُم ثَلاثَةَ أَيّامٍ ذلِكَ وَعدٌ غَيرُ مَكذُوبٍ هود آيه 67 و در خاندان نبوت سه نفر ياد از ناقه صالح و فصيل آن كردند اول صدّيقه طاهره ما کان ناقة صالح و فصيلها بالفضل عند اللّه الا دوني.
دوم ابي عبد اللّه (ع)
( يا رب لا يکون اهون اليك من فصيل الخ).
سوم حضرت هادي در مورد متوكل که فرمود ابهام پاي من افضل از ناقه صالح است که متوكّل پس از سه روز كشته شد.
فَعَتَوا عَن أَمرِ رَبِّهِم عتو و سركشي و مخالفت نمودند فرمان پروردگار خود را که ميفرمايد: وَ آتَينا ثَمُودَ النّاقَةَ مُبصِرَةً فَظَلَمُوا بِها اسراء آيه 62.
فَأَخَذَتهُمُ الصّاعِقَةُ در اينکه آيه تعبير به صاعقه فرموده در سوره اعراف تعبير به رجفه فرموده فَأَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ آيه 76 در سوره هود صيحه تعبير فرموده وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيحَةُ آيه 7.
(اقول) هر سه بآنها متوجه شد هم رجفه و صيحه و صاعقه.
وَ هُم يَنظُرُونَ مشاهده ميكردند اما.
فَمَا استَطاعُوا مِن قِيامٍ که در آيات ديگر ميفرمايد فَأَصبَحُوا فِي دِيارِهِم جاثِمِينَ هود آيه 18. فَأَصبَحُوا فِي دارِهِم جاثِمِينَ اعراف آيه 76.
وَ ما كانُوا مُنتَصِرِينَ يعني احدي نبود از آلهه آنها و از اكابر آنها و از ديگران که آنها را ياري كنند و از عذاب نجات دهند پس اينها منتصر نبودند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- آری «آنها از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و صاعقه آنان را فرا گرفت، در حالی که (خیره خیره) نگاه میکردند» بیآنکه قدرت دفاع داشته باشند (فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ).
این جمله اشاره به تمام سرپیچیهائی است که آنها در طول دعوت صالح داشتند، مانند بتپرستی و ظلم و ستم و از پای درآوردن ناقهای که معجزه «صالح» بود، نه فقط سرپیچیهایی که در طول این سه روز انجام دادند و به جای توبه و انابه به درگاه خدا در غفلت و غرور فرو رفتند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص347
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم