آیه 3 سوره طه
<<2 | آیه 3 سوره طه | 4>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
تنها غرض از نزول قرآن آن است که مردم خداترس را متذکر و بیدار سازی.
[بلکه آن را نازل کردیم] تا برای کسی که [از خدا] می ترسد، زمینه توجه و یادآوری باشد.
جز اينكه براى هر كه مىترسد، پندى باشد.
تنها هشدارى است براى آن كه مىترسد.
آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) میترسند نازل ساختیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِلاّ»: لیکن. امّا. «إِلاّ تَذّکِرَةً»: لیکن برای پند و اندرز. استثناء منقطع است. «تَذْکِرَةً»: آنچه مایه یادآوری و سبب پندآموزی گردد. مصدر باب تفعیل است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سورهى طه
سوره طه با يكصد وسى وپنج آيه، از سورههاى مكّى است و محتواى آن نيز همانند ديگر سورههاى مكّى، بيشتر سخن از مبدأ و معاد مىباشد.
اين سوره، اوّلين سورهاى است كه ماجراى حضرت موسى عليه السلام را به تفصيل بيان نموده و حدود هشتاد آيه را بدان اختصاص داده است. بخشى از آن نيز در مورد عظمت قرآن و صفات خداوند و بخشى در ارتباط با سرگذشت آدم و حوّا و وسوسه شيطان است و در پايان اندرزهاى بيدار كنندهاى را بيان مىدارد.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: كسى كه به تلاوت سورهى طه مداومت كند، محبوب خداوند بوده و در روز قيامت، نامهى عمل او را به دست راستش خواهند داد. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 320
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان.
طه «1»
طاها.
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2»
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به زحمت و مشقت بيفتى.
إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى «3»
مگر آنكه مايهى تذكّر و يادآورى باشد براى كسى كه (از خدا) مىترسد.
تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى «4»
از جانب كسى كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريده، نازل شده است.
نکته ها
براى حروف مقطّعهى «طه» معانى و تعبيرهاى مختلفى بيان شده است؛ از جمله آن كه نام خدا يا كلمه سوگند و يا نام پيامبر است. «1» چنانكه اهلبيت پيامبر را «آل طاها» يا حضرت على عليه السلام را «طه» «2» و در دعاى ندبه امام زمان عليه السلام را «يابن طه» مىخوانيم. به هر حال اين حروف زايد وبدون معنا نيست، و در طول زمان زيادى كه از نزول قرآن مىگذرد وبا وجود دشمنان زبانشناس بسيار، تاكنون هيچگونه ايراد وخدشه قابل تأمّلى دراين مورد وارد نشده است. «3»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به خاطر عشق و سوز و تعهّد در انجام وظيفه، بىتاب مىشد، «لِتَشْقى» تا
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحار، ج 97، ص 375.
«3». تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 321
جايى كه در انجام تكليف، پاهاى حضرت متورم و رنگ مباركش زرد شده بود. «1»
«تنزيل» به معناى نزول تدريجى است، يعنى قرآن در مدّت 23 سال ودر حوادث و مناسبتهاى گوناگون، نازل گرديده است و اين با نزول دفعى قرآن در شب قدر بر قلب مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله منافاتى ندارد.
پیام ها
1- وحى الهى براى ايجاد رنج و زحمت نازل نشده است. ما أَنْزَلْنا ... لِتَشْقى
2- در انجام تكاليف دينى، تحمّل مشقّتهاى طاقتفرسا لازم نيست. ما أَنْزَلْنا ... لِتَشْقى
3- انسان فطرتاً داراى باورهايى است، ولى چون از آنها غافل مىشود نياز به تذكّر دارد. «تَذْكِرَةً»
4- تقوى و علم و خشيت با يكديگر ملازمند. «2» «تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى»
5- براى رشد مناسب، تنها كمال مربّى و مبلّغ كافى نيست، بايد زمينهى پذيرش نيز فراهم باشد. «لِمَنْ يَخْشى» چنانكه براى برداشت محصول خوب، بذر خوب، زمين مناسب و مراقبت لازم است.
6- احساس مسئوليّت مقدّمه پندپذيرى است. «تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى»
7- وظيفهى پيامبر تذكّر است نه اجبار مردم بر پذيرش. «إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى»
8- تشريع و تكوين، هر دو از يك منبع هستند و قوانين آنها با يكديگر مطابقت دارد. «تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ»
9- آفريدگار آسمانهاى با عظمت، اگر سخنى بگويد آن سخن، بسيار مهمّ است. تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ ... السَّماواتِ الْعُلى ... (كلام الامير امير الكلام)
«1». تفسير صافى.
«2». چنانكه در آيات ديگر مىخوانيم: «تذكرة للمتّقين» حاقّه، 48، «انّما يخشى اللّه من عباده العلماء» فاطر، 28.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 322
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طه «1»
طه: مفسرين را در بيان آن اقوال بسيار است و آنچه احاديث آل عصمت و طهارت در آن وارد شده دو وجه است:
اول- آنكه اسمى است از اسماء پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله. چنانچه در تفسير برهان- از كلبى كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى كلبى، چند اسم براى حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله در قرآن است؟ عرض كردم: دو يا سه اسم. پس فرمود: اى كلبى، براى آن حضرت ده اسم است: محمد، احمد، عبد اللّه، طه، يس، ن، قلم، مدثر، مزمل، ذكر؛ و آيات شريفه هر يك را بيان، و فرمود: مائيم اهل ذكر، سؤال كن اى كلبى از هر چه خواهى. پس كلبى گفت: قسم به خدا فراموش نمودم تمام قرآن را و حفظ ندارم حرفى از آن را تا
«1» سوره جمعه، آيه 5.
جلد 8 - صفحه 239
بپرسم. معنى «طه» را در حديث ديگر، سفيان بن سعيد ثورى از حضرت صادق عليه السلام سؤال كند، حضرت فرمايد: يعنى اى طالب حق و هادى به آن. «1» وجه دوم- در تفسير ثعلبى و تفسير برهان از حضرت صادق: «طه» طهارت اهل بيت. «ه» هدايت ايشان، بعد تلاوت فرمود: «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «2»» «3». فخر رازى اين حديث را در تفسير خود به طريق حكايت از حضرت صادق عليه السلام نقل نموده. «4»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طه «1» ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى «2» إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشى «3» تَنْزِيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى «4»
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى «5» لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى «6» وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى «7» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى «8»
ترجمه
اى طالب حقّ و هادى خلق
نفرستاديم بر تو قرآن را براى آنكه در رنج افتى
ولى فرستاديم آنرا براى پند دادن تو كسى را كه ميترسد
فرستادنى از جانب آنكه آفريد زمين و آسمانهاى بلند را
خداوند بخشندهاى كه بر عرش مستولى است
مر او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمين است و آنچه در ميان آن دو است و آنچه در زير خاك نمناك است
و اگر آشكار كنى گفتار را پس همانا او ميداند پوشيده و پوشيدهتر را
خداوند نيست خدائى مگر او مر او را است نامهاى نيكو.
تفسير
در اوّل سوره بقره شرحى راجع بفواتح السّور گذشت و اينجا از امام صادق عليه السّلام در معانى الاخبار نقل نموده كه امّا طه پس اسمى است از اسماء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معناى آن اى طالب حقّ و هادى بسوى او است و قمّى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقتى نماز ميخواند بانگشتان پا تكيه ميفرمود تا ورم كرد پس خداوند تعالى نازل فرمود طه بلغت طى اى محمّد نفرستاديم تا آخر آيه و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يكى از شبهائى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد عايشه بود عرض كرد يا رسول اللّه چرا خودت را بتعب مىاندازى با آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده فرمود آيا نباشم بنده شكر گذارى و آنحضرت بر اطراف انگشتان پايش مىايستاد پس اين آيه نازل شد و در احتجاج
جلد 3 صفحه 498
از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت ده سال بر اين امر مداومت داشت تا قدمهايش ورم كرد و رويش زرد شد چون تمام شب را قيام ميفرمود تا خداوند عتاب فرمود او را باين امر و فرمود طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى بل لتسعد به فيض ره هم در تفسير لتشقى بل لتسعد نقل فرموده و از اينجا بنظر ميرسد كه مراد شقاوت مقابل با سعادت است نه تعب و رنج كه گفتهاند در اين لفظ شايع است مگر آنكه مراد از تفسير، بيان نكته عدول از لتتعب به لتشقى در كلام الهى باشد كه خواستهاند بفرمايند اينكه خداوند لتشقى فرموده با آنكه مراد لتتعب است براى اشاره بآنستكه مقصود از انزال سعادت آنحضرت است نه مشقّت و تعب در هر حال مقصود از انزال قرآن نيست مگر آنكه تذكر دهد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسانى را كه در دلشان ترس خداوند جا دارد و قبول نصيحت و اندرز مينمايند بمصالح و مفاسد امورشان شايد متذكر شوند و بسعادت دنيا و آخرت برسند و نازل شده است قرآن نازل شدنى از جانب خداوند عالم قادرى كه خلق فرمود زمين و آسمانها را كه هر يك عليا هستند چون على جمع عليا است بمعناى بلند و با رفعت و از اينجا مقام قرآن معلوم ميشود كه از جانب چنين خالق عظيم الشأنى و از چنين مقام رفيعى نازل شده است و ظاهرا الرحمن خبر مبتداء محذوف باشد يعنى هو الرحمن و على العرش استوى خبر بعد از خبر و محتمل است الرّحمن مبتداء باشد و ما بعد آن خبر و استوى بمعناى استيلاء و احاطه و احتواء بر ملك است چنانچه در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در سوره اعراف ذيل آيه إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ بيان مفصّلى نافع در اينمقام ايراد گرديد و تكرار نميشود و هيچ يك از موجودات عرشى و فرشى از ثرى تا ثريّا بيرون از احاطه علم و قدرت و ملك و سلطنت خداوند نيست حتّى چيزهائى كه در زير خاك نمناك و قعر زمين كه بآب ميرسد پنهان است از قبيل گنج و معدن و موجودات جاندار و بىجان همه در حيطه تصرف و احاطه علميّه الهيّه است در خصال از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه را تلاوت كرد و فرمود هر چيزى مستقرّ برثرى است و ثرى با قدرت است و قدرت هر چيزى را نگهدارى ميكند و از روايت قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه زمين و همه موجودات بعد از آن كه هر يك بر ديگرى مستقرند برثرى استقرار دارند
جلد 3 صفحه 499
و آنجا علم علماء ختم ميشود و مساوى است علم خداوند بگفتار بلند و آهسته و كردار آشكار و پنهان و ميداند سرّ مكنون در نفس و آنچه را از خاطر بگذرد و فراموش گردد چنانچه در تفسير سرّ و اخفى در معانى از امام صادق و در مجمع از آنحضرت و امام باقر عليهما السلام نقل شده است پس لازم نيست خداوند را بلند خواند آهسته هم اگر بخوانند آنرا ميشنود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند نود و نه اسم دارد كه هر كس آنها را احصاء نمايد داخل بهشت ميشود و همه اسماء خداوند خوب است چون دلالت بر صفات كمال و جمال و جلال دارد و ظاهرا مراد از احصاء آنها اتّصاف بآن صفات است كه البته موجب بهشت است و محتمل است مراد معرفت خداوند بآن صفات باشد كه مقدمه و موجب دخول در بهشت خواهد بود چنانچه در مجمع روايت نموده كه كسيكه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه داخل بهشت ميشود چه رسد بآنكه معتقد بسائر صفات هم باشد و خداوند را ثنا نمايد و حسنى چون مؤنث است صفت جماعت ميشود آورد لازم نيست بصيغه جمع باشد براى مطابقه با اسماء كه مؤنث است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
طه «1»
اما كلام در فضيلت آن اخبار بسياري از طرق عامّه و خاصّه داريم از جمله آنها خبريست که صدوق مسندا از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده:
(لا تدعوا قراءة سورة طه فان اللّه يحبّها و يحبّ من يقرئها و من ادمن قراءتها أعطاه اللّه يوم القيمة كتابه بيمينه و لم يحاسبه بما عمل في الاسلام و اعطي في الآخرة من الاجر حتّي يرضي).
و در برهام از آن حضرت روايت كرده فرموده:
(من كتبها و جعلها في خرقة حرير خضراء و راح إلي قوم يريد التزويج منهم تمّ له ذلک و وقع و ان قصد في صلاح قوم تمّ له ذلک و لم يخالفه أحد منهم و إن مشي بين عسكرين افترقا و لم يقاتلوا بعضهم بعضا و إذا شرب مائها المظلوم من السلطان و دخل علي من ظلمه من أيّ السلاطين زال عنه ظلمه بقدرة اللّه تعالي و خرج من عنده مسرورا و إذا اغتسلت بمائها من لا طولب لعرسها خطبت و سهل عرسها باذن اللّه).
(طه) در اوّل سوره بقره گفتيم که اينکه حروف مقطّعه قرآن از متشابهات است.
(وَ ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ) آل عمران و لكن در برهان از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده مفصّلا که مفادش اينست که خداوند در قرآن اسامي پيامبر اكرم ذكر فرموده (محمّد احمد عبد اللّه طه يس ن و القلم مدّثر
جلد 13 - صفحه 3
مزمّل ذكر) اقول در قرآن و در اخبار اسامي ديگري هم براي آن حضرت هست رسول نبيّ خاتم النّبيّين حبيب اللّه امين اللّه صفوة اللّه صفيّ اللّه و غير اينها ولي در زيارت أمير المؤمنين دارد
(السلام عليك يا طه و يس)
و اولي اينست که ما واگذار كنيم علم آنها را بخاندان نبوّت و رسالت و از پيش خود تفسير برأي نكنيم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- باز در آغاز این سوره با حروف مقطعه، رو برو میشویم، که حسّ کنجکاوی انسان را بر میانگیزد «ط، ه» (طه).
در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم «طه» از اسامی پیامبر است و معنی آن یا طالب الحقّ، الهادی الیه «ای کسی که طالب حقی، و هدایت کننده به سوی آنی» است.
«طه» مرکب از دو حرف رمزی است «طا» اشاره به «طالب الحقّ» و «ها» اشاره به «هادی الیه» میباشد، میدانیم استفاده از حروف رمزی و علایم اختصاری در زمان گذشته و حال، فراوان بوده است، مخصوصا در عصر ما بسیار مورد استفاده است.
و کلمه «طه» مانند «یس» بر اثر گذشت زمان، تدریجا به صورت «اسم خاص» برای پیامبر اسلام (ص) در آمده است، تا آنجا که آل پیامبر (ص) را نیز «آل طه» میگویند، و از حضرت مهدی- عج- در دعای ندبه «یابن طه» تعبیر شده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم