او انسان را از نطفهاى آفريد، پس آنگاه او به آشكارا با (خداوند) دشمنى مىورزد.
نکته ها
آيه چهارم اين سوره، مشابه آيه 77 سوره يس است كه مىفرمايد: «خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ» يعنى با آنكه ما او را از نطفهاى آفريدهايم، امّا چنان به خود مغرور شده كه در برابر ما به دشمنى برمىخيزد و براى ما اين مثال را مىزند كه چگونه استخوانهاى پوسيده، دوباره زنده مىشوند، گويا او آفرينش خودش را فراموش كرده است.
در آيات ديگر از جمله آيه 20 سورهى مرسلات، قرآن از نطفه، به «ماءٍ مَهِينٍ» «آبى پَست» تعبير مىكند. چگونه «ماءٍ مَهِينٍ»، «خَصِيمٌ مُبِينٌ» مىشود؟
پیام ها
1- آفرينش آسمان و زمين، بيهوده و باطل نيست، بلكه بر حقّ استوار است. خَلَقَ ... بِالْحَقِ
بعد از آن دليل بر وحدانيت ذات احديت را بيان فرمايد:
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: بيافريد خداوند عزّ و جلّ آسمان و زمين را.
بِالْحَقِ: به حكمت درست و غرض صحيح، يعنى ايجاد آنها فرمود بر مقدار و شكل و اوضاع و صفات مختلفه كه تقدير آن مختص است به حكمت بالغه سبحانى، زيرا اختصاص هر يك از آسمان و زمين به هيئت و صفات و آثار خاصهاى كه محير العقول است، هرآينه برهانى باشد بر مدبر عليم و مقدّر حكيم.
تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ: برتر و بالاتر است ذات حضرت سبحان از آنچه شريك مىگيريد براى او از چيزهائى كه در وجود و بقا محتاجند، و حق تعالى موجد اصول و فروع موجودات، و بقاء آنها به يد قدرت الهى است، و اگر ذات سبحانى را شريكى بود، هرآينه قادر مىبود بر ايجاد آن، پس تمانع لازم مىآمد، و آن به برهان عقلى باطل، پس ثبوت شريك، ممتنع خواهد بود.
آفريد آسمانها و زمين را براستى و درستى برتر است از آنچه شريك قرار ميدهند
آفريد آدمى را از نطفه پس آنگاه او خصومت كنندهاى است آشكار
و شتر و گاو و گوسفند را آفريدشان براى شما كه در آنها است موجب گرمى و منفعتها و از آنها ميخوريد
و از براى شما است در آنها نمايش و آرايش هنگاميكه باز ميگردانيد از چراگاه و هنگاميكه روانه ميكنيد
و بر ميدارند بارهاى گران شما را تا شهرى كه نمىباشيد رسنده بآن مگر بمشقّت نفسها همانا پروردگار شما هر آينه با رأفت و رحمت است.
تفسير
- خداوند آفريد آسمانها و زمين را بحقّ و عدل و راستى و درستى بر وفق حكمت و نظام احسن كه هر دانشمندى از فكرت در آن عبرت گيرد و بوحدت صانعش پى برد و بىاختيار گويد برتر و بالاتر است مدبّر و خالق اين دستگاه وسيع منظّم كه چنين شريكهائى از قبيل بتها و غيرها داشته باشد و خصوص انسانرا كه خداوند در وجود او از هر يك از اجزاء عالم نمونهاى قرار داده لذا عالم اصغرش خواندهاند از نطفه كه آب گنديدهاى است خلق فرموده و چون بحد رشد و بلوغ رسد شروع بمخاصمه و مجادله با پدر و مادر و خدا و خلق نمايد و قولا و عملا شكر نعمت و اداء حقوق ايشانرا ننمايد بلكه احيانا اشكالات و اعتراضات بيجائى از او نسبت بپدر و مادر و دستگاه خلقت مشاهده شود كه بايد بكمك رسول باطنى و ظاهرى دفع و رفع گردد و اين دليل بر كمال قدرت الهى است كه از چنين جسم كثيف خفيفى چنين شخص قوى شريفى خلق نموده كه قادر بر مجادله و مخاصمه و قابل هدايت و ارشاد بمقامات عاليه است چنانچه روايت شده است كه ابى بن خلف استخوان پوسيدهاى را بدست گرفت و خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و گفت اى محمّد تو گمان ميكنى كه اين استخوان پوسيده را خدا دو مرتبه زنده ميكند پس اين آيه نازل شد. و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند است و شامل بزهم ميشود لذا از آنها در سوره انعام بازواج ثمانية تعبير شده بود بملاحظه وجود نر و ماده در آنها خلق فرمود براى معيشت و انتفاع بنى آدم تا از پشم و كركشان فرش و روپوش و لباس تهيّه كنند و گرم شوند و از شير و سوارى و شيار زمين و روغن و ساير منافع آنها بهرهمند گردند و گوشتشان را نيز حلال فرمود كه
جلد 3 صفحه 272
بخورند بعلاوه موجب جمال و زينت و آرايش و نمايش جلو خانههاى صاحبانشان شوند و ايشانرا در انظار با تشخص و تعين كنند در دو وقت يكوقت كه اهمّيتش بيشتر است و لذا مقدم ذكر شده با آنكه طبعا مؤخّر است وقتى است كه ايشان آنها را با شكمهاى پر و پستانهاى مملوّ از شير از چراگاه بجايگاه خودشان بر ميگردانند ديگر وقتى است كه ايشان آنها را از جايگاهشان بچراگاه روانه مينمايند و يكى از فوائد مهمّ آنها باربرى است از بلدى ببلد ديگرى كه صاحبان آنها پياده و بىبار نمىتوانند برسند بآن بلد مگر با مشقّت و رنج بسيار چه رسد بآنكه بخواهند بار خود را هم بدوش بكشند يا مال التجاره با خود حمل نمايند خواه مكه معظّمه باشد كه از ابن عباس نقل شده خواه بلد ديگر از بلاد بعيده كه گفتهاند در هر حال اينها همه دلائل رأفت و رحمت و مهربانى و عطوفت پروردگار است بر بندگان كه وسائل تعيّش و تنعّم و آرايش و آسايش و سهولت كار آنها را براى ايشان خلق و در دستشان مسخّر و رام فرموده است ..
خلق فرمود آسمانها و زمين را بحق و بجا و بموقع بالاتر است از آنچه براي او شريك قرار ميدهند خَلَقَ السَّماواتِ اينکه فضاي وسيعي که منتهاي او را احدي جز ذات اقدس حق نميداند و بهيچ وسيله نتوانستند پي بمنتهاي او برند و در اينکه فضاء كرات بسياري خلق فرموده و اينکه فضاء وسيع را ده قسمت كرده يك قسمت كرات سفليه است مثل كره خاك و آب و هوا و نار و هفت قسمت آن سماوات سبع است و قسمت نهم كرسي است که محيط بتمام اينکه هشت قسمت است، چنانچه ميفرمايد:
وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ بقره آية الكرسي، و قسمت دهم عرش است که محيط بكرسي است و الإرض که عالم سفلي نام نهادهاند و تمام اينها از روي حكمت و مصلحت و درست و بجا و بموقع است که معناي (بالحق) است، چه عقول بشر پي بحكم و مصالح او ببرد يا نبرد و تمام اينکه عوالم عالم اجسام و ناسوت است.
و اما عالم مجردات چه مجرد از ماده باشد دون الصورة که عالم مثال نامند، يا مجرد از ماده و صورت باشد ذاتا دون فعلا که عالم نفوسش گويند، يا مجرد از ماده و صورت ذاتا و فعلا که عالم عقول نامند و فوق تمام اينها عالم لاهوت و عالم جبروتست همچه خدايي با اينکه قدرت و علم (تعالي) بالاتر است از عَمّا يُشرِكُونَ در مقابل او يك قطعه سنگ يا فلز يا گاو يا گوساله يا خورشيد و ماه و امثال اينها را بپرستند و شريك او قرار دهند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- در اینجا قرآن برای ریشه کن ساختن شرک و توجه به خداوند یکتا از دو راه وارد میشود: نخست از طریق دلائل عقلی به وسیله نظام شگرف آفرینش و عظمت خلقت، و دیگر از طریق عاطفی و بیان نعمتهای گوناگون خداوند نسبت به انسان و تحریک حسّ شکرگزاری او.
در آغاز میگوید: «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید» (خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
حقانیت آسمانها و زمین هم از نظام عجیب و آفرینش منظم و حساب شده آن روشن است و هم از هدف و منافعی که در آنها وجود دارد.
و به دنبال آن اضافه میکند: «خدا برتر از آن است که برای او شریک میسازند» (تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
آیا بتهایی که آنها را شریک او قرار دادهاند هرگز قادر به چنین خلقتی هستند؟
و یا حتی میتوانند پشه کوچک و یا ذره غباری بیافرینند!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: