آیه 39 سوره قمر

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ

مشاهده آیه در سوره


<<38 آیه 39 سوره قمر 40>>
سوره : سوره قمر (54)
جزء : 27
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

‘Taste My punishment and warnings!’

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ «33» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ «34»

قوم لوط نيز هشدار دهندگان را تكذيب كردند. ما نيز بر آنان بادى همراه با سنگ فرو فرستاديم و فقط خانواده لوط را در سحرگاه نجاتشان داديم.

نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ «35» وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ «36»

(اين نجات) نعمتى از طرف ما بود، ما اين گونه هر كه را شكر كند، پاداش مى‌دهيم. لوط، مردم را از قهر ما هشدار داده بود، اما در هشدارها جدل و ستيزه كردند.

وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «37»

و قوم لوط براى (سوء قصد به) مهمانان او به مراوده و گفتگو پرداختند، پس ما چشم آنان را نابينا كرديم، پس بچشيد عذاب من و هشدار مرا.

وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ «38» فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «39»

و صبحگاهان عذابى پايدار به سراغشان آمد. پس بچشيد عذاب من و هشدارم را.

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «40»

همانا ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان ساختيم پس آيا پندپذيرى هست؟

نکته ها

«نُذُرِ» جمع «نذير» هم به معناى انذار دهنده است و هم به معناى انذار، «حاصب» به معناى تندبادى است كه سنگريزه‌ها و شن‌ها را حركت مى‌دهد.

«بطش» به معناى گرفتن با قهر و قدرت است. «طمس» يعنى محو كردن و از بين بردن و «تماروا» به معناى به مجادله گرفتن است.

جلد 9 - صفحه 362

به نظر مى‌رسد كسانى كه به مهمانان حضرت لوط سوء قصد داشتند، ابتدا كور شدند و سپس با زير و رو شدن منطقه نابود گشتند. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: همين كه قوم لوط وارد خانه آن حضرت شدند، جبرئيل با اشاره آنان را كور كرد. «1»

در ماجراى قوم لوط، چهار مرتبه كلمه‌ى‌ «نُذُرِ» و سه بار كلمه‌ى‌ «عَذابٌ» مطرح شده كه نشانه‌ى اهميّت هشدار نسبت به عملكرد قوم لوط است.

پیام ها

1- گويى خداوند به پيامبر مى‌فرمايد: نگران نباش كه همواره پيامبران خدا مورد تكذيب نااهلان قرار مى‌گرفتند. «كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ»

2- گرچه هر يك از قوم عاد و ثمود و لوط و نوح ويژگى‌هايى داشتند، ولى همه‌ى آنان در تكذيب پيامبرشان مشترك بودند. كَذَّبَتْ‌ ... كَذَّبَتْ‌ ... كَذَّبَتْ‌

3- تكذيب يك پيامبر، به منزله‌ى تكذيب همه‌ى انبيا است. كَذَّبَتْ‌ ... بِالنُّذُرِ

4- دست خداوند براى انواع عذاب‌ها باز است. «بِماءٍ مُنْهَمِرٍ- رِيحاً صَرْصَراً صَيْحَةً واحِدَةً- حاصِباً»

5- در موارد متعدّد، خداوند مؤمنان را نجات مى‌دهد. «نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»

6- به هنگام نزول عذاب، تر و خشك با هم نمى‌سوزد. «أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ»

7- نعمت، تنها امور مادى نيست، نجات از عذاب، از بزرگترين نعمت‌ها است. «نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا»

8- ايمان به پيامبران، شكر الهى و مايه نجات است. «كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ»

9- خداوند اول اتمام حجّت و سپس عذاب مى‌كند. «وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا»

10- گرچه كار انبيا هم بشارت است و هم هشدار، ولى هشدار آنان به دليل سرمستى و غفلت مردم بيشتر است. «أَنْذَرَهُمْ»

«1». كافى، ج 8، ص 329.

جلد 9 - صفحه 363

11- ايجاد ترديد در حق و حقيقت، به منزله تكذيب آن است. كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ ... فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ

12- آلودگى و فساد مرز نمى‌شناسد. (با اين‌كه قوم لوط در مجالس علنى كار خلاف انجام مى‌دادند و مانعى براى خود نمى‌ديدند، ولى باز هم دست از سر مهمانان خانه پيامبر بر نداشتند.) «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ»

13- همين كه جرم سنگين شد، مهلت جايز نيست. «راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا»

14- چشمى كه به مهمانان معصوم، آن هم در خانه‌ى پيامبر نظر سوء دارد، كور باد. «فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ»

15- قهر و عذاب الهى، قابل خنثى شدن نيست. «عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ»

16- يكى از روش‌هاى تربيتى قرآن، نقل داستان‌هاى پندآموز است. «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ»

17- خواندن قرآن كافى نيست، بايد پند گرفت. «فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

پانویس

منابع