و اگر کسی را نیافتید باز وارد نشوید تا اجازه یابید، و چون (به خانهای درآمدید و) گفتند: برگردید، به زودی بازگردید که این برای تنزیه و پاکی شما بهتر است، و خدا به هر چه میکنید داناست.
نهایتاً اگر کسی را در آنها نیافتید، پس وارد آن نشوید تا به شما اجازه دهند، و اگر به شما گویند: برگردید، پس برگردید که این برای شما پاکیزه تر است، و خدا به آنچه انجام می دهید، داناست.
و اگر كسى را در آن نيافتيد، پس داخلِ آن مشويد تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر به شما گفته شد: «برگرديد» برگرديد، كه آن براى شما سزاوارتر است، و خدا به آنچه انجام مىدهيد داناست.
و اگر در خانه، كسى را نيافتيد، داخل مشويد تا شما را رخصت دهند. و اگر گويند: بازگرديد؛ بازگرديد. اين برايتان پاكيزهتر است. و خدا به هر كارى كه مىكنيد آگاه است.
و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید؛ این برای شما پاکیزهتر است؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!
But if you do not find anyone in them, do not enter them until you are given permission. And if you are told: ‘Turn back,’ then do turn back. That is more decent for you. Allah knows best what you do.
But if you do not find any one therein, then do not enter them until permission is given to you; and if it is said to you: Go back, then go back; this is purer for you; and Allah is Cognizant of what you do.
And if ye find no-one therein, still enter not until permission hath been given. And if it be said unto you: Go away again, then go away, for it is purer for you. Allah knoweth what ye do.
If ye find no one in the house, enter not until permission is given to you: if ye are asked to go back, go back: that makes for greater purity for yourselves: and Allah knows well all that ye do.
معانی کلمات آیه
ازكى: پاكتر زكى: پاك زكاة در اصل به معنى رشد و نمو است.[۱]
پس اگركسى را در خانه نيافتيد، وارد آنجا نشويد تا آنكه (به نحوى) به شما اجازه ورود داده شود واگر به شما گفته شد كه بازگرديد، برگرديد (و ناراحت نشويد).
اين براى پاك ماندن شما بهتر است و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
پیام ها
1- ورود به خانهى ديگران، بدون اجازهى صاحب خانه، حرام است.
«فلا تدخلوا»
2- ورود، اجازهى قطعى مىخواهد، «حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ» چنانكه به مجرد پيدا شدن
جلد 6 - صفحه 170
علائم نارضايتى بازگشتن لازم است. «إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
3- ورود به خانه مردم نياز به اذن و اجازه دارد؛ خواه اذن دهنده صاحب خانه و مالك باشد، يا مقام مجاز ديگر نظير حاكم اسلامى. (جمله «يُؤْذَنَ» مجهول آمده تا اصل اذن را ثابت كند و نامى از اذن دهنده نيامده است)
4- توقّف پشت در خانهى مردم ممنوع است. «ارْجِعُوا»
5- نپذيرفتن مهمان ناخوانده جايز است. «ارْجِعُوا»
6- عذر صاحب خانه را بپذيريم و خود را به صاحب خانه تحميل نكنيم. «ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
7- صفا، صميميّت و نداشتن توقّع بيجا، از بركات اخلاق اسلامى است. «ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
8- گاهى خير انسان در اين است كه سر او به سنگ بخورد. «ارْجِعُوا- هُوَ أَزْكى لَكُمْ» (هر برگشتى شكست نيست.)
9- ملاك در روابط اجتماعى، پاكى و طهارت است. «أَزْكى لَكُمْ» (اوامر و نواهى خداوند، راه رسيدن به طهارت است.)
10- علم خداوند به عملكرد ما، عامل تشويق و تهديد ماست. «بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ»
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيها أَحَداً: پس اگر نيابيد در خانههاى يكديگر كسى را كه اذن خواهيد، فَلا تَدْخُلُوها: پس داخل مشويد آن خانه را، حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ: تا وقتى كه اذن دهند شما را، يعنى صاحب خانه پيدا شود و شما را اذن دهد، زيرا داخل شدن در خانه خالى بدون اذن صاحب خانه، محل تهمت و مظنه سرقت است. و ديگر آنكه مانع دخول بدون اذن، مجرد اطلاع بر عورات نيست، بلكه آنچه اهل خانه از نظر مردمان در خانه پنهان كردهاند نيز مانع دخول است. يا آنكه تصرف ملك غير، بدون اذن، مانع است شرعا.
وَ إِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا: پس اگر گويند مر شما را بعد از استيذان كه بازگرديد، فَارْجِعُوا: پس بازگرديد بىتوقف و در آن باب اصرار مكنيد. هُوَ أَزْكى لَكُمْ: آن بازگشتن پاكيزه و پسنديدهتر است مر شما را از اصرار نمودن، يا بر در خانه ايستادن با كراهيت صاحب خانه، يا رجوع بهتر است مر شما را در دين و دنيا و آخرت. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ: و خدا به آنچه مىكنيد از استجازه و عدم آن داناست و بر آن مجازات خواهد داد.
«1». عقاب الاعمال، باب يجمع عقوبات الاعمال، ص 332.
روزى چنين تمام ميدهد بآنها خداوند جزائشانرا كه سزاوار
جلد 4 صفحه 19
است و ميدانند كه خدا او است حق آشكار
پليدها براى پليدانست و پليدانند براى پليدها و پاكيزهها براى پاكانست و پاكانند براى پاكيزهها آنگروه منزهند از آنچه ميگويند مر ايشانرا است آمرزش و روزى خوب
اى كسانيكه گرويديد داخل مشويد در خانههائى غير خانههاى خودتان تا آنكه دستورى طلبيد و سلام كنيد بر اهلش اين بهتر است براى شما باشد كه شما پند گيريد
پس اگر نيابيد در آنها كسى را پس داخل آنها مشويد تا اجازه داده شود بشما و اگر گفته شود بشما بازگرديد پس باز گرديد آن پسنديدهتر است براى شما و خدا بآنچه ميكنيد دانا است.
نيست بر شما گناهى كه داخل شويد در خانههائى غير مسكون كه در آنها برخوردارى است براى شما و خدا ميداند آنچه را آشكار ميكنيد و آنچه پنهان ميداريد.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب احوال روز قيامت فرموده در چنين روزى خداوند جزاى اعمال بندگانرا بآنها بنحوا كمل خواهد داد چون دين بمعناى جزاء است و آن حق است كه بايد داده شود بميزان استحقاق و در آنروز مردم ميدانند بعين اليقين و مشاهده ميكنند بديده حق بين كه خدا حق ثابت آشكار است بحق و عدل حكم ميكند و بحق ميدهد و مىبخشد و بحق ميگيرد و بدوزخ ميفرستد و جز حق و حقيقت حاكم و حكومتى نيست و در تعقيب حديث افك فرموده زنان خبيثه قابل مردان خبيث ميباشند و مردان خبيث لايق زنان خبيثهاند و زنان پاك قابل مردان پا كند و مردان پاك لايق زنان پاك چون سنخيت و توافق روحى و اخلاقى در مواصلت و ازدواج شرط است و بايد رعايت شود چنانچه در تفسير الزانى لا ينكح الازانية گذشت و در مجمع اين معنى را از صادقين عليهما السلام نقل نموده علاوه آنكه مردمى بودند كه ميخواستند با زنان بد ازدواج نمايند پس خداوند آنها را نهى فرمود و مكروه داشت آنرا براى ايشان و بعضى گفتهاند مراد آنستكه اقوال و افعال بد ناشايسته مناسب با اشخاص بد ناپاك است و اشخاص بد ناپاك ملايم با اقوال و افعال بد ناشايستهاند و اقوال و افعال خوب پسنديده مناسب با اشخاص خوب پاكيزه است و اشخاص خوب پاك موافق با اقوال و افعال خوب شايستهاند و در اضافه و اختصاص ادنى ملابست و
جلد 4 صفحه 20
مناسبت كافى است و در اين باب حديثى از امام باقر عليه السّلام در تفسير اين آيه بمناسبت قول خداوند ليميز اللّه الخبيث من الطيّب در سوره انفال گذشت و حقير در اواخر سوره فاتحه تحقيق آنرا نمودم و در هر حال اشخاص خوب پاك از مرد و زن مبرّى و منزّهند از آنچه ميگويند مردم در باره آنها از تهمت و بهتان بنابر معناى اول و منزهند از آنكه بگويند سخنى از قبيل سخنان آنمردم بنابر معناى دوم و از براى ايشان است خلعت مغفرت الهى و روزى فراوان خوب گواراى بهشتبرين و نيز فرمودهاى اهل ايمان داخل نشويد در غير خانههاى مسكونى خودتان تا وقتى كه استعلام و استيذان نمائيد از اهل آن خانهها و سلام كنيد بر آنها و چون استيناس موجب علم بحال و رفع خوف از ورود است بمعناى استعلام و استيذان استعمال ميشود و ظاهرا استيناس حاصل ميشود بهر قول و فعلى كه بعد از آن معلوم شود رضايت صاحب خانه اگر چه سلام باشد ولى بهتر آنستكه بگويد سلام عليكم اجازه ميدهيد چنانچه در مجمع اين دستور را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده و در بعضى از روايات بتسبيح و تحميد و تكبير و سرفه نمودن تفسير شده و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از استيناس صداى رسيدن كفش بزمين و سلام كردن است و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه پسر از پدر بايد اذن بگيرد براى ورود بر او ولى پدر از پسر نبايد اذن بگيرد و مرد بايد از خواهر و دخترش اذن بگيرد اگر شوهردار باشند اين استعلام و استيذان و سلام نمودن در وقت دخول در بيت بهتر است از براى شما از سرزده و بى خبر داخل شدن و چون بهتر است خدا دستور فرموده كه شما متذكر شويد و بصلاح خودتان عمل نمائيد و اگر نيافتيد در آن خانهها كسى را كه اجازه دخول بگيريد از او يعنى كسى جواب شما را نداد پس داخل نشويد تا صاحب خانه اذن دهد شايد نخواسته باشد كسى مطلع از اوضاع خانه او شود لذا جائز نيست كسى از خارج نگاه كند و بر اوضاع داخلى خانه كسى مطلع شود و بعد اذن دخول بگيرد در صورتى كه در بسته باشد چون از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه اذن براى نگاه كردن است مگر در خانه باز باشد كه شايد آن اماره رضايت باشد و اگر از طرف صاحب خانه گفته شد برويد و اذن داده نشد منصرف
جلد 4 صفحه 21
شويد و مراجعت كنيد و اصرار نكنيد اگر چه صريحا نگفته باشند آنمراجعت و انصراف آبرومندتر و بهتر از اصرار و انتظار اجازه است براى شما و خداوند باعمال شما بندگان علم دارد ميداند چه اندازه بر طبق دستوراتش عمل ميكنيد و بهمان اندازه بشما اجر ميدهد و گناهى ندارد بلكه جائز است براى شما كه داخل شويد در غير خانههاى مسكونى از قبيل خرابهها كه صاحب معينى ندارد و كاروانسراها و حمامها و آسياسراها و منازلى كه معمولا مردم بى اجازه وارد ميشوند و بنا نيست كسى با اذن وارد شود براى استفاده و بهرهمند شدن از دفع گرما و سرما و معامله و تنظيف و استراحت مختصرى بدون منع مالك يا براى برداشتن چيزى كه از انسان در آن اماكن از سابق جاى مانده و در روايت قمى ره از امام صادق بيوت غير مسكونى بحمامات و خانات و ارحيه تفسير شده و خدا ميداند شما بچه قصد وارد ميشويد و بچه نيت استيذان مينمائيد آيا حاجت مشروعى داريد يا ميخواهيد بر اسرار مردم مطلع شويد و خيال بد داريد و بر طبق آن بشما پاداش خواهد داد.
(آیه 28)- در این آیه با جمله دیگری این دستور تکمیل میشود: «پس اگر کسی را در آن خانه نیافتید وارد آن نشوید تا به شما اجازه داده شود» (فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ).
ممکن است منظور از این تعبیر آن باشد که گاه در آن خانه کسانی هستند ولی کسی که به شما اذن دهد و صاحب اختیار و صاحب البیت باشد حضور ندارد شما در این صورت حق ورود نخواهید داشت.
سپس اضافه میکند «و اگر به شما گفته شود باز گردید (این سخن را پذیرا
ج3، ص288
شوید و) باز گردید، که برای شما بهتر و پاکیزهترست» (وَ إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ).
و هرگز جواب رد، شما را ناراحت نکند، چه بسا صاحب خانه در حالتی است که از دیدن شما در آن حالت ناراحت میشود.
و از آنجا که به هنگام شنیدن جواب منفی گاهی حس کنجکاوی بعضی تحریک میشود و به فکر این میافتند که از درز در، یا از طریق گوش فرا دادن و استراق سمع مطالبی از اسرار درون خانه را کشف کنند در ذیل همین آیه میفرماید: «و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است» (وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: