آیه 275 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<274 آیه 275 سوره بقره 276>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 3
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آن کسانی که ربا خورند (از قبر در قیامت) برنخیزند جز به مانند آن که به وسوسه شیطان مخبّط و دیوانه شده. و آنان بدین سبب در این عمل زشت افتند که گویند فرقی بین تجارت و ربا نیست؛ حال آنکه خدا تجارت را حلال و ربا را حرام کرده. پس هر کس که اندرز (کتاب) خدا بدو رسد و از این عمل دست کشد خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کارش با خدا باشد، و کسانی که دست نکشند اهل جهنّمند و در آن جاوید معذّب خواهند بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those who exact usury will not stand but like one deranged by the Devil’s touch. That is because they say, ‘Trade is just like usury.’ While Allah has allowed trade and forbidden usury. Whoever relinquishes [usury] on receiving advice from his Lord shall keep [the gains of] what is past, and his matter will rest with Allah. As for those who resume, they shall be the inmates of the Fire and they shall remain in it [forever].

معانی کلمات آیه

يتخبطه: خبط و تخبط را به شدت زدن معنى كرده اند، ايضا خبط وارد شدن در كار است بدون بصيرت و از روى اشتباه. در نهج البلاغه خطبه 3 آمده: «فمنى النّاس لعمر اللَّه بخبط و شماس» بنا بر اين تخبط وارد كردن در اشتباه و نامتعادل كردن در بصيرت است. در قاموس به معنى افساد نيز آمده است، گويد «تخبطه: افسد».

ربوا: ربو در اصل به معنى زيادت و افزونى و بالا آمدن است «ربا المال ربوا: زاد و نما» ربا را از آن ربا گفته اند كه در آن زيادت هست.

الشيطان: دور شده از خير (بقره/ 14).

مس: دست زدن، اصل آن چسبيدن و به شدت جمع شدن است. (ملازم شدن).

بيع: فروختن، به معنى تجارت نيز آمده اعم از خريدن و فروختن.

انتهى: انتهاء به معنى ترك كردن و دست كشيدن از چيزى است.

سلف: سلف (بر وزن فرس) به معنى گذشته و گذشتن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«275» الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‌ فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‌

كسانى كه ربا مى‌خورند، (در قيامت از قبرها) بر نمى‌خيزند مگر همانند برخاستن كسى كه بر اثر تماس شيطان، آشفته وديوانه شده است. (نمى‌تواند تعادل خود را حفظ كند، گاهى زمين مى‌خورد و گاهى بر مى‌خيزد.) اين (آسيب) بدان سبب است كه گفتند: داد و ستد نيز مانند ربا است. در حالى كه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است. پس هر كس موعظه‌اى از پروردگارش به او رسيد و (از رباخوارى) خوددارى كرد، آنچه در گذشته (از طريق ربا بدست آورده) مال اوست، و كار او به خدا واگذار مى‌شود. امّا كسانى كه (دوباره به رباخوارى) بازگردند، آنان اهل آتش خواهند بود و در آن جاودانه مى‌مانند.

جلد 1 - صفحه 436

نکته ها

«ربا»، در لغت به معناى زيادى وافزايش است. و در شريعت اسلام به معناى زياده گرفتن در وام يا بيع است. مورد ربا، يا پول است يا جنس. گاهى پول را قرض مى‌دهد و بيش از آنچه داده باز پس مى‌گيرد، كه اين رباى در وام است و گاهى جنسى را مى‌دهد و مقدار بيشترى از همان جنس را تحويل مى‌گيرد، كه اين نيز در مواردى ربا مى‌شود. مانند فروش با وزن يا پيمانه.

رباخوار، به كسى تشبيه شده كه شيطان او را خبط كرده است. «خَبط» به معناى افتادن و برخاستن و عدم تعادل به هنگام حركت است.

رباخوار در قيامت همچون ديوانگان محشور مى‌شود، چرا كه در دنيا روش او باعث بهم خوردن تعادل جامعه گرديده است. ثروت پرستى، چشم عقلش را كور كرده و با عمل خود چنان اختلافات طبقاتى و كينه را بر مى‌انگيزد كه فقر و كينه سبب انفجار شده و اصل مالكيّت را نيز متزلزل مى‌كند. براى اين افراد، گويا ربا اصل و خريد و فروش فرع است، فلذا مى‌گويند: بيع و معامله هم مثل رباست و تفاوتى ندارند.

انتقاد از رباخوارى، ربا گرفتن و ربا دادن، از ابتداى اسلام مطرح بوده است. در سوره روم كه در مكّه نازل شده است، مى‌فرمايد: «وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ» «1» يعنى آنچه به قصد ربا مى‌دهيد تا براى شما در اموال مردم بيفزايد، بدانيد كه نزد خداوند افزون نمى‌شود. سپس در سوره‌ى آل‌عمران با فرمان‌ «لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا» «2» از آن نهى گرديده و بيشترين انتقاد از رباخوارى در همين آيات آمده است. ضمناً آيه‌ «وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ» «3»، يادآور مى‌شود كه در مذهب يهود نيز «ربا» حرام بوده، همچنان كه اين حرمت در تورات‌ «4» ذكر شده است.

آيات مربوط به ربا، بدنبال آيات انفاق آمد، تا دو جهت خير وشر را كه توسط مال و ثروت پديد مى‌آيد مطرح كند. انفاق يعنى دادن بلاعوض و ربا يعنى گرفتن بلاعوض. هر آثار

«1». روم، 39.

«2». آل عمران، 130.

«3». نساء، 161.

«4». تورات، سِفر خروج، فصل 23 جمله 25 و سِفر لاويان، فصل 25.

جلد 1 - صفحه 437

خوبى كه انفاق دارد، مقابلش آثار سوئى است كه ربا در جامعه پديد مى‌آورد. به همين جهت قرآن مى‌فرمايد: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ» خداوند ثروت بدست آمده از ربا را نابود، ولى صدقات را افزايش مى‌دهد.

تهديدهايى كه در قرآن براى اخذ ربا و پذيرش حاكميّت طاغوت آمده، براى قتل، ظلم، شرب خمر، قمار و زنا نيامده است. «1» حرمت ربا نزد تمام فرق اسلامى، قطعى واز گناهان كبيره است. وقتى به امام صادق عليه السلام خبر دادند كه فلانى رباخوار است، فرمود: اگر قدرت مى‌داشتم گردنش را مى‌زدم. «2» همچنان كه حضرت على عليه السلام وقتى با رباخوارى مواجه شد، از او خواست توبه كند، وقتى توبه كرد او را رها نمود و به دنبال آن فرمود: رباخوار را بايد از عمل خود توبه دهند، همچنان كه از شرك توبه مى‌دهند. از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود: خبيث‌ترين درآمدها، رباخوارى است. «3» و رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده‌اند: هرگاه خداوند اراده‌ى هلاك قريه‌اى را داشته باشد، رباخوارى در آن قريه ظاهر مى‌شود. «4» و خداوند، فرد رباخوار، وكيل، شاهد و كاتب ربا را لعنت نموده است. «5» در حديث مى‌خوانيم: رباخواران، در قيامت همچون ديوانگان محشور مى‌شوند. «6»

امام صادق عليه السلام علّت تكرار آيات ربا را آماده سازى ثروتمندان براى كار خير و صدقات مى‌داند و مى‌فرمايد: چون از يكسو «ربا» حرام است و از طرف ديگر كنز و انباشتن ثروت به صورت راكد نيز است، پس چاره‌اى براى ثروتمندان جز انفاق و يا كارهاى توليدى مفيد باقى نمى‌ماند. «7» همچنان كه درباره‌ى علّت تحريم ربا گفته‌اند: رباخوارى مانع جريان پول در مسير توليد و كارهاى عام المنفعه است و به جاى تلاش و فكر و بازو، فقط از سود پول بهره‌گيرى مى‌شود، لذا ربا تحريم شده است. از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمودند: «لو كان الربا حلالا لترك الناس التجارات» اگر ربا حلال بود، مردم كسب و كار را

«1». تفسير الميزان، ذيل آيه.

«2». وسائل، ج 12، ص 429.

«3». كافى، ج 5، ص 147.

«4». كنز العمّال، ج 4، ص 104.

«5». وسائل، ج 12، ص 430.

«6». تفسير درالمنثور، ج 2، ص 102.

«7». وسائل، ج 12، ص 423.

جلد 1 - صفحه 438

رها مى‌كردند. «1» و از امام رضا عليه السلام نيز روايت شده است كه فرمودند: اگر ربا شيوع پيدا كند راه قرض دادن بسته مى‌شود. «2» ضمناً چون احتمال در دام ربا افتادن در امور اقتصادى زياد است، در حديث مى‌خوانيم: «من اتّجر بغير فقه فقد ارتطم فى‌الربا» «3» هركس بدون دانش و آگاهى از مسائل فقهى تجارت وارد تجارت شود، گرفتار ربا مى‌شود.

آثار ربا:

گرفتن پول اضافى، بدون انجام كارى مفيد و يا مشاركت در توليد، نوعى ظلم و اجحاف است كه موجب پيدايش دشمنى و قساوت مى‌شود.

ربا دهنده به جهت بدهى‌هاى تصاعدى، گاهى ورشكست و مجبور به قبول انواع ذلّت‌ها و اسارت‌ها مى‌شود. «4»

ربا، تعادل جامعه را بهم زده و موجب تقسيم جامعه به دو قطب مستكبر و مستضعف مى‌شود. «5»

با توجّه به اين آثار تخريبى، نه تنها در شريعت اسلام، بلكه در تمام اديان آسمانى ربا تحريم شده است.

امّا برخى به بهانه‌هايى مى‌خواهند ربا را توجيه كنند و به دنبال راه فرار هستند. كلاه شرعى ساختن، همانند حيله يهود براى گرفتن ماهى در روز شنبه كه در آيات قبل ماجراى آن بيان شد، نوعى بازى بيش نيست و قرآن از اين گونه بازى‌ها انتقاد كرده است.

ربا، آثار تخريبى خود را دارد هرچند كه جوامع انسانى آن را در سيستم اقتصادى خودپذيرفته باشند. علّت پيشرفت جوامع غربى، توجّه به علم و صنعت است، نه اينكه رباخوارى موجب ترقّى آنها شده باشد.

پیام ها

1- رباخواران، از تعادل روحى و روانى برخوردار نيستند و جامعه را نيز از تعادل‌

«1». وسائل، ج 12، ص 424 و بحار، ج 103، ص 119.

«2». الحياة، ج 4، ص 334.

«3». نهج‌البلاغه، قصار 447.

«4». تفسير مراغى، ذيل آيه.

«5». تفسير الميزان.

جلد 1 - صفحه 439

اقتصادى خارج مى‌سازند. «كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ»

2- تشبيه بيع حلال به رباى حرام، نشانه‌ى عدم تعادل فكرى آنان است. «يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ ... بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا»

3- توجيه گناه، راه را براى انجام گناه باز مى‌كند. «إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا»

4- تا قبل از ابلاغ تكيف، مسئوليّتى نيست. «فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ»

5- احكام الهى، در جهت پند وتربيت مردم است. «جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ»

6- قانون امروز، شامل گذشته افراد نمى‌شود. «فَلَهُ ما سَلَفَ»

7- از گناه ناآگاهان اغماض مى‌شود، ولى از آگاهانِ مغرض و مُصرّ هرگز. «وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع