آیه 23 سوره نجم
<<22 | آیه 23 سوره نجم | 24>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمیکنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- سلطان: دليل و حجت كه انسان به واسطه آن بر خصم تسلط پيدا مىكند.
- ظن: اگر انسان به چيزى احتمال قوى بدهد، طرف قوى را ظنّ و طرف ضعيف را وهم نامند و اگر هر دو يكسان باشد شك گويند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى «23»
اين بتها جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان، نامگذارى كردهايد.
خداوند هيچ گونه برهانى (بر حقانيّت آنها) نفرستاده است. (مشركان)، جز گمان و آنچه كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند، در حالى كه از سوى پروردگارشان هدايت به سراغشان آمده است.
نکته ها
منظور از «سُلْطانٍ» در قرآن، دليل و برهان است كه مايهى سلطه علمى مىگردد.
بتپرستان، هر يك از بتها را مظهر امرى مىدانستند؛ يكى را مظهر قدرت، يكى علم، يكى محبّت، يكى خشم و .... قرآن مىفرمايد: اين عناوين و القاب دهان پركن، هيچ خاصيّتى ندارد و اين اسمها، بى مسمّى است.
پیام ها
1- به هر شعار و عنوان و لقبى، نبايد توجّه كرد. «أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها»
2- نياكان، فرهنگسازان نسل بعد از خود هستند. «سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»
3- تقليد كوركورانه، گرچه از نياكان و پدران باشد، ممنوع است. «أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»
جلد 9 - صفحه 316
4- شرك، برخاسته از خيالپردازى و موهومگرايى است و هيچ گونه پشتوانه منطقى ندارد. سَمَّيْتُمُوها ... ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
5- عقايد، بايد بر اساس برهان باشد و حدس و گمان و تقليد، كافى نيست. «ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- هدايت از سوى خداوند است، «جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى» و گمراهى از هواى نفس. «تَهْوَى الْأَنْفُسُ»
7- هوا پرستى، محكوم است. يَتَّبِعُونَ ... ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ
8- خداوند، بر همه اتمام حجّت كرده است و پس از آمدن وحى، ديگر انسان عذرى ندارد. «وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
9- ارشاد و هدايت، از شئون ربوبيّت است. «مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
10- هرگاه راههايى را محكوم مىكنيد، راه حق را ارائه دهيد. «جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
11- راه علم و راه وحى، حق است. سُلْطانٍ ... مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى ولى سليقههاى شخصى «أَنْتُمْ» و نياكان «آباؤُكُمْ» و راه ظنّ و گمان «إِلَّا الظَّنَّ» و راه هوى و هوس «تَهْوَى الْأَنْفُسُ» همه باطلاند.
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص404
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم