آیه 20 سوره نساء
<<19 | آیه 20 سوره نساء | 21>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر اختیار نمایید و مال بسیار مهر او کردهاید نباید چیزی از مهر او بازگیرید، آیا به وسیله تهمت زدن به زن و گناهی آشکار مهر او را میگیرید؟!
و اگر خواستید همسری دیگر به جای همسر پیشین جایگزین کنید و به همسر پیشین مال فراوانی [به عنوان مهریه] پرداخته اید، چیزی از آن را پس مگیرید. آیا آن را با تکیه به تهمت و گناهی آشکار پس می گیرید؟!
و اگر خواستيد همسرى [ديگر] به جاى همسر [پيشين خود] ستانيد، و به يكى از آنان مال فراوانى داده باشيد، چيزى از او پس مگيريد. آيا مىخواهيد آن [مال] را به بهتان و گناه آشكار بگيريد؟
اگر خواستيد زنى به جاى زنى ديگر بگيريد و او را قنطارى مال دادهايد، نبايد چيزى از او بازستانيد. آيا به آنان تهمت مىزنيد تا مهرشان را باز پس گيريد؟ اين گناهى آشكار است.
و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانی (بعنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزی از آن را پس نگیرید! آیا برای بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل میشوید؟!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
استبدال: عوض گرفتن. همچنين است بدل، ابدال، تبديل و تبدّل.
قنطار: مال زياد. رجوع شود به «آل عمران/ 14» يكى از مصاديق آن پوست گاو پر از طلاست.
بهتان: بهت: تحيّر. بهتان: دروغى كه شخص را متحيّر كند.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20»
و اگر خواستيد همسرى بجاى همسرى انتخاب كنيد ومال فراوانى به آنان داده باشيد، از او چيزى مگيريد. آيا مىخواهيد با بهتان و گناه آشكار، آن را بازپس گيريد؟!
نکته ها
«قنطار» به معناى مال زياد كه مانند پل و قنطره وسيلهى بهرهبردارى است.
در دوران جاهليّت، بعضى همين كه مىخواستند همسر ديگرى بگيرند، به همسر اوّل تهمت مىزدند تا او در فشار قرار گيرد و مهريه خود را ببخشد آنگاه شوهر او را طلاق مىداد، سپس از همان مهرِ برگردانده شده، همسر ديگرى مىگرفت. آيه، اين سنّت جاهلى را نكوهش مىكند.
پیام ها
1- ازدواج مجدّد از نظر اسلام مجاز است. «اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ»
جلد 2 - صفحه 40
2- طلاق، به دست مرد است. «أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ»
3- مهريه زياد، اشكالى ندارد، گرچه سفارش به مهريه كم شده است. «آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً»
4- مالكيّت انسان در چهارچوب قوانين الهى، محدوديّت ندارد. «قِنْطاراً»
5- اسلام، حامى حقوق زن است و ازدواج دوّم را به قيمت ضايع كردن حقّ همسر اوّل منع مىكند. «فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»
6- زن، حقّ مالكيّت دارد و مهريّه، بىكم وكاست بايد به او تحويل شود.
«فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً»
7- اگر شخصى به حقّ، مالك شد، نمىتوان مالش را اگرچه زياد باشد از او گرفت. فَلا تَأْخُذُوا ...
8- يكى از بدترين انواع ظلم، گرفتن مال مردم، همراه با توجيه كردن و تهمت زدن و بردن آبروى آنان است. «أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20»
شأن نزول: مروى است كه در اول اسلام اگر شخصى زن صاحب جمالى مىديد، زن خود را به ناشايست و فحش نسبت مىداد و او را مىرنجانيد، تا آنكه زن به تنگ آمده، از سر مهر مىگذشت و مرد او را طلاق مىگفت؛ حق تعالى منع آن فرمود:
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 384
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ: و اگر خواهيد شما به واسطه كراهت از صحبت زوجات، بدون وقوع نشوز و فاحشه، از آنها طلب بدل كردن زنى بجاى زن ديگر، وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً: و داده باشيد يكى از ايشان را كه داعيه طلاق او داريد، مال بسيارى به جهت مهر، فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً: پس فرا مگيريد و اخذ نكنيد از آنچه دادهايد چيزى را، خواه اندك باشد يا بسيار.
طعن: فخر رازى و ابن ابى الحديد و ساير محدثان خاصه و عامه نقل نمودهاند كه: روزى عمر در خطبهاى گفت: اگر بشنوم زنى در صداق خود زياده از مهر زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گرفته، آن را پس خواهم گرفت! (به نقل ديگر در بيت المال گذارم.) زنى برخاست، گفت: خدا تو را رخصت اين كار نداده، فرمايد: وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً. عمر گفت: همه مردم داناتر و فقيهترند از عمر، حتى زنان پرده نشين. «1» بنابراين كسى كه تا اين درجه جاهل به احكام اللّه باشد، چسان قابليت منصب امامت را خواهد داشت؟
بعد از آن، بر سبيل انكار و توبيخ خطاب مىفرمايد كه: أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً: آيا مىگيريد چيزى از آن زن به باطل و ستم و جرمى ظاهر و گناهى هويدا؟
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20»
ترجمه
و اگر خواستيد بدل نمائيد زنى را بجاى زنى و داده باشيد يكى از آنان را مال بسيار پس نگيريد از آن چيزى را آيا ميگيريد آنرا به بهتان زدن و گناه آشكار.
تفسير
در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه قنطار يك پوست گاو پر از طلا است و گفته شده است كه معمول بود وقتى مردمى خواست زن خود را طلاق بدهد و زن تازه بگيرد بزن قديم خود تهمت مىبست براى آنكه او مجبور شود چيزى
جلد 2 صفحه 36
از مهر خود واگذار كند و طلاق بگيرد و آنمرد آنمال را صرف در اختيار عيال جديد كند و خداوند از اين عمل منع فرمود و استفهام براى انكار و توبيخ است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ وَ آتَيتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً وَ إِثماً مُبِيناً «20»
و اگر خواستيد زن را رها كنيد و زن ديگر بجاي او بگيريد و مهريه آن زن را يك قنطار طلا دادهايد حق نداريد شيئي از آن مهريه را پس بگيريد آيا پس ميگيريد آن را که بهتان و معصيت آشكار است.
تفسير قنطار در ذيل آيه شريفه در سوره آل عمران آيه 75 گذشت وَ مِن أَهلِ الكِتابِ مَن إِن تَأمَنهُ بِقِنطارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيكَ الاية و گذشت که كنايه از مال كثير است نه خصوصيتي براي قنطار باشد.
و مراد از استبدلال در وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَكانَ زَوجٍ طلاق دادن سابق و تزويج لاحقه است.
و مراد از وَ آتَيتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً مهريه سابقه است که مطلقه شده.
فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً توضيح كلام در موضوع طلاق، يك موقع شوهر ميخواهد طلاق دهد اگر قبل از دخول باشد نصف مهر را بايد بدهد، و اگر دخول كرده تمام مهر مستقر ميشود و مورد آيه همين است که دخول شده باشد بقرينه كلمه (افضي) در آيه بعد که كنايه از دخول است، و در اينکه صورت يك دينار حق ندارد پس بگيرد و همين است مفاد فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَيئاً.
و مراد از بهتان امري است بر خلاف حق و واقع چه در كلام و چه در غير كلام از روي تعجب ميفرمايد أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً و البته اينکه ظلم گناه بزرگيست خصوصا در حق زوجه مطلقه که بيكس و بدون نفقه و كسوه ميشود لذا ميفرمايد وَ إِثماً مُبِيناً
جلد 5 - صفحه 43
و يك موقع زن ميخواهد طلاق بگيرد يك مقدار از مهريه يا تمام آن را يا چيز ديگري بزوج بذل ميكند که او را طلاق دهد و اينکه طلاق خلعي است و شوهر حق رجوع ندارد مگر آنكه زن رجوع در بذل كند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 20)
شأن نزول:
پیش از اسلام رسم بر این بود که اگر میخواستند همسر سابق را طلاق گویند و ازدواج جدیدی کنند برای فرار از پرداخت مهر، همسر خود را به اعمال منافی عفت متهم میکردند، و بر او سخت میگرفتند، تا حاضر شود مهر خویش را که معمولا قبلا دریافت میشد بپردازد، و طلاق گیرد، و همان مهر را برای همسر دوم قرار میدادند.
آیه نازل شد و این کار زشت را مورد نکوهش قرار داد.
تفسیر:
این آیه نیز برای حفظ قسمت دیگری از حقوق زنان نازل گردیده و میگوید: «و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید و مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداختهاید، چیزی از آن را نگیرید» (وَ إِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَکانَ زَوجٍ وَ آتَیتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأخُذُوا مِنهُ شَیئاً).
سپس اشاره به طرز عمل دوران جاهلیت در این باره که همسر خود را متهم به اعمال منافی عفت میکردند نموده، میفرماید: «آیا برای باز پس گرفتن (مهر) زنان متوسل به تهمت و گناه میشوید» (أَ تَأخُذُونَهُ بُهتاناً وَ إِثماً مُبِیناً).
یعنی، اصل عمل، ظلم است و گناه، و متوسل شدن به یک وسیله ناجوانمردانه و غلط، گناه آشکار دیگری است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم