آیه 1 سوره بروج

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 1 بروج)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ

مشاهده آیه در سوره


<<1 آیه 1 سوره بروج 2>>
سوره : سوره بروج (85)
جزء : 30
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

قسم به آسمان بلند که دارای کاخهای با عظمت است.

سوگند به آسمان که دارای برج هاست

سوگند به آسمان آكنده ز برج،

قسم به آسمان كه دارنده برجهاست،

سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

By the heaven with its Houses,

I swear by the mansions of the stars,

By the heaven, holding mansions of the stars,

By the sky, (displaying) the Zodiacal Signs;

معانی کلمات آیه

  • بروج: منظور از بروج ستارگانند كه به علّت روشن و درخشان بودن بروج ناميده شده‏‌اند. برج و تبرج در اصل به معنى ظهور و آشكار شدن است طبرسى در ذيل آيه 60 از سوره نور فرمايد: تبرج آنست كه زن زينت خود را آشكار كند، اصل آن به معنى ظهور است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره بروج‌

اين سوره بيست و دو آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آيه اول است و مراد از آن، ستارگان درخشان است كه همچون برج بلند در آسمان مى‌درخشند.

اين سوره با بيان جنايات گروهى شكنجه‌گر آغاز مى‌شود كه گودالى عميق حفر مى‌كردند و آتشى عظيم در آن مى‌افروختند و مؤمنان را به سوزاندن در آتش تهديد مى‌كردند و هركه دست از ايمان برنمى‌داشت، در آتش مى‌افكندند.

خداوند نيز آنان را به آتش سخت دوزخ وعده مى‌دهد كه با آتش دنيا قابل مقايسه نيست و بدين وسيله مؤمنان را دلدارى مى‌دهد و آنان را به مقاومت در برابر ستمگران دعوت مى‌نمايد.

ادامه سوره، اشاره‌اى گذرا به ماجراى فرعون و قوم ثمود دارد كه چگونه با همه قدرتى كه داشتند، در برابر اراده الهى شكست خوردند و به هلاكت رسيدند.

آيات پايانى سوره، بيانگر عظمت قرآن و جايگاه والاى وحى الهى است.

جلد 10 - صفحه 433


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4» النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9»

سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است. به روز موعود سوگند.

به شاهد و مشهود سوگند. مرگ بر صاحبان گودال (پر آتش). همان آتش پر هيزم. آنگاه كه آنان بالاى آن نشسته بودند. و تماشاگر شكنجه‌اى بودند كه نسبت به مؤمنان روا مى‌داشتند. آنان هيچ ايرادى به مؤمنان نداشتند، جز آنكه به خداى عزيز و حميد ايمان آورده بودند. آن كه حكومت آسمان‌ها و زمين براى اوست و خداوند بر هر چيز گواه است.

نکته ها

«بروج» جمع «برج» به معناى امر ظاهر و آشكار است، چنانكه «تبرج» به معناى آشكار ساختن زينت است. اگر به عمارت‌هاى بلند و مرتفع، برج گفته مى‌شود، از آن جهت است كه در ميان ديگر ساختمان‌ها، آشكارتر است. مراد از «بروج» در اين آيات، ستارگان آسمان است كه همچون برجى بلند، از دور آشكار و درخشان هستند. چنانكه در آيه‌اى ديگر

جلد 10 - صفحه 434

مى‌فرمايد: «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ» «1»

براى آيه‌ «شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ» حدود سى مصداق گفته شده است، از جمله اينكه شاهد، خداوند و مشهود، ما سوى اللّه است، يعنى سوگند به خالق و به كلّ هستى.

امام حسن عليه السلام مى‌فرمايد: «2» مراد از شاهد، پيامبر است به دليل آيه‌ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً ... «3» و مراد از مشهود، قيامت است، به دليل آيه‌ «ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ» «4»

«وقود» به معناى آتش گيرانه و مايه سوخت است.

«اخدود» به معناى گودال عميق است و مراد از «اصحاب الاخدود» كسانى هستند كه در زمين گودالى وسيع ايجاد كردند و آتشى بزرگ در آن افروختند و سپس مؤمنان را در آتش انداخته و آنان را زنده زنده سوزاندند. چنانكه در مورد حضرت ابراهيم نيز چنين عمل كردند.

امّا اينكه اين ستمگران و آن مؤمنان چه كسانى بودند، روايات گوناگونى وارد شده، ولى در قرآن ذكرى از آنها به ميان نيامده است.

پیام ها

1- همه هستى در نزد خداوند ارزش دارد و قابل سوگند است، از جمله: آسمان و ستارگانش. «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ»

2- از قيامت غافل نباشيد كه ميعادگاه همه است. «الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ»

3- شما وكارهايتان، همه زير نظر است، آن هم زير نظر خدا. «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ»

4- اعلام برائت و اظهار تنفّر از ستمگر لازم است. «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ»

5- در نقل تاريخ، عبرت‌ها مهم است نه جزئيات. (از مكان اخدود، زمان حادثه، نام و تعداد ستمگران و تعداد شهدا و ... سخنى به ميان نيامده است، چون اثرى در گرفتن عبرت ندارد.) «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ»

«1». حجر، 16.

«2». تفسير نور الثقلين.

«3». احزاب، 45.

«4». هود، 103.

جلد 10 - صفحه 435

6- تفكّر ظلم ستيزى و ظالم‌كوبى ارزش است، گرچه ظالم وجود نداشته باشد.

(اصحاب اخدود امروز حضور ندارند، چنانكه ابولهب امروز نيست، روحيه تنفّر از آنان بايد همچنان زنده باشد. «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ») «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ»

7- سوزاندن، سخت‌ترين نوع عذاب است و در ميان انواع كشتن‌ها، خداوند نام در آتش انداختن مؤمنان را نام برده است. «النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ»

8- نقل ظلم‌ها و مظلوميّت‌ها و ذكر مصيبت و روضه خوانى، سابقه قرآنى دارد. أَصْحابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ ...

9- ارتكاب گناه يك مسئله است، ولى سنگدلى و نظاره‌گرى و رضايت بر آن، مسئله ديگر. «وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ»

10- ستمگرانى كه شاهد بر شكنجه مؤمنانند، بدانند كه خدا شاهد بر آنان و كار آنهاست. «شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ- هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ»

11- پايدارى بر ايمان، تاوان دارد. «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا» (جمله‌ «يُؤْمِنُوا» به جاى «آمنوا» رمز آن است كه كفّار از پايدارى مؤمنان ناراحت بودند و اگر دست بر مى‌داشتند شكنجه‌اى در كار نبود.)

12- منطق كافر، تهديد و انتقام است. «وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ»

13- در نزد كفّار، ايمان بزرگ‌ترين جرم است و جز با دست برداشتن از ايمان به چيز ديگرى راضى نمى‌شوند. وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَنْ يُؤْمِنُوا ...

14- كافران بدانند كه حامى مؤمنين خداى عزيز است كه قدرت انتقام دارد. «يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ»

15- جاذبه اتّصال به خداى قادر، اشكالات وارده بر شهادت و از جان گذشتگى در راه خدا را حل مى‌كند. «يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»

16- حكومت واقعى از آنِ خداوند است. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»

17- حكومت الهى همراه با علم و حضور اوست. «وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 436

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1»

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ‌: سوگند به آسمان كه صاحب برج‌هاست.

1- مراد بروج دوازده‌گانه است: حمل، ثور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان، عقرب، قوس، جدى، دلو، حوت. و آنها مشابه قصورند در ارتفاع منازل. و ماه در هر برجى دو روز كسرى مى‌باشد و آفتاب در هر برجى يك ماه.

2- مراد كواكب عظامند و تسميه آن به بروج، جهت ظهور آنهاست.

3- مراد ابواب سماواتند كه نوازل از آن بيرون آيند.

4- مراد از بروج آسمان، قصرهاى در آنند كه از طلاى سرخ و زبرجد سبز و نقره سفيد و گوهر و مرواريدند، و آن مواضع عبادات ملائكه است، چنانچه زمين مساجد آدميان است.

5- شيخ مفيد (رضوان اللّه عليه) در اختصاص از ابن بابويه (رحمه اللّه) به اسناد خود از اصبغ بن نباته از ابن عباس نقل مى‌كند كه فرمود رسول خدا:

ذكر خداى عز و جل عبادت، و ذكر من عبادت، و ذكر على عبادت، و ذكر ائمه از اولاد او عبادت است. و قسم به آن كسى كه مرا مبعوث ساخته به نبوّت و قرار داده مرا بهترين مخلوقات، به درستى كه وصى من افضل اوصيا، و او حجت خداست بر بندگان او، و خليفه او بر خلق او، و از اولاد او است ائمه هدى بعد از من، بواسطه ايشان حبس فرمايد خدا عذاب را از اهل زمين، و به سبب ايشان نگهدارد آسمان را كه واقع نشود بر زمين، مگر به فرمان او، و به ايشان نگهدارد كوه‌ها را كه متزلزل نشود، و به ايشان سيراب نمايد خلق را از باران، و بايشان بيرون آورد نبات را. ايشان اولياء خدايند به حق و خلفاى او به صدق. عدّه آنها عدّه ماه‌ها، و دوازده [نفر ندبه‌] عدد نقباى موسى بن عمران. بعد تلاوت فرمود: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ» خدا سوگند خورد به آسمان صاحب بروج. ابن عباس سؤال كند، حضرت‌

جلد 14 - صفحه 129

فرمايد: اما آسمان من هستم و اما بروج، ائمه بعد از من، اول ايشان على و آخر ايشان مهدى عليهم السّلام‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ «1» وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ «3» قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ «4»

النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ «5» إِذْ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ «6» وَ هُمْ عَلى‌ ما يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ «7» وَ ما نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «8» الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9»

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ «10» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ «11» إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ «12» إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ «13» وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ «14»

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ «15» فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ «16» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ «17» فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ «18» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ «19»

وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22»

ترجمه‌

سوگند بآسمان داراى برجها

و بروز وعده داده شده‌

و بگواه و گواهى داده شده بر آن‌

هلاك شدند صاحبان گودالهاى‌

آتش كه داراى اشتعال بود

وقتى كه آنها بر آن گودالها نشسته بودند

و آنها بر آنچه با گروندگان ميكردند نگران بودند

و ناپسند نداشتند مگر گرويدن ايشان را بخداى ارجمند ستوده‌

آنكه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و خدا بر هر چيز گواه است‌

همانا آنانكه عذاب نمودند مردان و زنان با ايمان را پس توبه نكردند پس براى آنها عذاب دوزخ و براى آنها عذاب سوزش بآتش است‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى شايسته براى ايشان بهشتهائى است كه جارى است در آنها نهرها اينست كاميابى بزرگ‌

همانا بقهر گرفتن پروردگار تو هر آينه سخت است‌

همانا او است كه نخست مى‌آفريند و عود ميدهد

و او است آمرزنده مهربان‌

كه صاحب مقرّ سلطنت ميباشد بلند مرتبه است‌

كننده است هر آنچه بخواهد

آيا رسيد بتو خبر لشگرها اتباع‌

فرعون و قوم‌

جلد 5 صفحه 369

ثمود

بلى آنانكه كافر شدند در وادى تكذيب ميباشند

و خداوند از جوانب بر آنها احاطه دارد

بلى آن قرآنى بلند مرتبه است‌

در لوح محفوظ از آفات.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى بروج دوازده گانه است و آفتاب در ظرف يك سال در آنها سير مينمايد و بيان آن در اوائل سوره حجر گذشت و نيز قسم ياد فرموده بروز موعود كه خداوند و انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان وعده آمدن آنرا داده‌اند و آن روز قيامت است چنانچه قمى ره فرموده و در مجمع نسبت بتمام مفسرين داده و بنابر اين بنظر حقير انسب بمقام آنست كه مراد از شاهد و مشهود كه خداوند بآن نيز قسم ياد فرموده حاضران در آن روز باشند كه بعضى شاهد و بعضى مشهودند چون انبياء عظام و اوصياء كرام ايشان هر يك شاهدند بر اعمال پيروان خودشان و پيغمبر خاتم شاهد است در آن روز بر ايشان و اوصياء كرام خود و خلق اولين و آخرين پس يگانه شاهد او است و همه مشهود بيك اعتبار و بيك اعتبار او و انبياء و اوصياء شاهدند و خلق مشهود و در روايات شاهد بروز جمعه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز عرفه و مشهود بروز قيامت و شاهد بروز جمعه و مشهود بروز عرفه و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بامير المؤمنين عليه السّلام و شاهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مشهود بروز قيامت تفسير شده و در بعضى از اين روايات امام عليه السّلام از بعضى تكذيب فرموده و اقوال مفسرين هم مختلف و غير ظاهر است و اگر ظاهرى براى آيه بشود فرض نمود همان است كه ذكر شد و در تفسير قرآن ظاهر معتبر است و روايت معتبر بدون معارض ولى اقوال مفسرين مخصوصا عامّه بهيچ وجه اعتبارى ندارد و مفسّرين خاصه نوعا از عامّه اخذ مينمايند و تنكير ظاهرا براى ابهام و تعظيم است و جواب اين قسمها ظاهرا آنست كه خداوند فرموده مشمول لعنت و هلاكت شدند صاحبان گودالها و آتش داراى آتش افروز مخصوصى چون النّار ظاهرا بدل اشتمال است براى اخدود و توصيف نار بذات وقود ظاهرا براى خصوصيّت آن وقود است كه بدنهاى اهل ايمان بوده و محتمل است وقود بمعناى اشتعال و التهاب باشد و براى اشاره بشدّت اشتعال آن نار توصيف شده و در هر حال روايات در اين باب هم مختلف است و قدر متيقّن آنها آنست كه در زمان‌

جلد 5 صفحه 370

سابق جمعى از كفار بر اهل ايمان مسلّط شدند و ايشان را در گودالهائى از آتش انداختند و سوزاندند براى آنكه حاضر نشدند دست از دين خودشان بردارند و خداوند اجمالا اين قصه را نقل فرموده براى آنكه مسلمانان صدر اسلام بر شكنجه و آزار كفار قريش صبر نمايند و بدانند كه آنها هم مانند اصحاب اخدود مشمول لعن و غضب الهى خواهند بود و ميفرمايد اين عمل از آنها صادر و اين استحقاق براى آنان حاصل شد وقتى كه در اطراف گودالها نشسته بودند و تماشا ميكردند كه با اهل ايمان چه سلوكى مينمايند و چگونه ايشان در آتش ميسوزند و ناخوش نداشتند آنها از اهل ايمان و ناپسند نميدانستند چيزى را از ايشان مگر آنكه ايمان آورده بودند بخداوند ارجمند ستوده كه سلطنت حقّه حقيقيه در آسمانها و زمين از آن او است و او بر هر امرى حاضر و ناظر و گواه است و همانا كفارى كه مبتلا و معذب نمودند اهل ايمان را بانواع ابتلا و عذاب از قبيل سوزاندن و داغ نمودن و شكنجه كردن و غيرها پس توبه ننمودند بقبول ايمان از براى آنان است عذاب جهنّم در آخرت براى كفرشان و عذاب سوزش و شكنجه و آزارشان علاوه بر آن است و آن در دنيا يا آخرت بآنها خواهد رسيد چون اين عمل قبح زائدى دارد و استحقاق زائدى ميآورد و روايت شده كه آتش برگشت بطرف اصحاب اخدود كه در اطراف نشسته بودند و همه را سوزاند و همانا كسانيكه ايمان آوردند بمبدء و معاد و وسائط بين خالق و عباد و بجا آوردند اعمال شايسته را براى ايشان است باغهائى كه جارى است در آنها نهرهائى از انواع مشروبات و آبهاى زلال و آن كاميابى بزرگ است كه دنيا و ما فيها در برابر نعم بى‌زوال آن قدر و قيمتى ندارد و همانا گرفتن بقهر و عنف خداوند معصيت كاران را بسيار سخت و ناگوار است و او خلق را بدوا ايجاد ميفرمايد و بعدا ميميراند و باز عود ميدهد ارواح را به اجسادشان براى مجازات ستم كاران و انعام بشايستگان و او بخشنده و آمرزنده و دوست و مهربان است نسبت بكسانيكه توبه نمودند و اطاعت كردند اوامر او را و صاحب مقرّ سلطنت و عظمت ذاتى و صفاتى است و قمى ره از امام باقر عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه پس او است خداوند كريم مجيد و اين دلالت دارد كه‌

جلد 5 صفحه 371

مجيد صفت خداوند است نه عرش چون مجيد بكسر نيز قرائت شده و بنابر آن صفت عرش است بمعناى رفيع و هر چه را اراده فرمايد ايجاد ميشود بدون درنگ و مانع و رادع و براى گوشزد كفّار مكّه و تسليت خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان اخيرا اشاره بقصه قوم فرعون و ثمود فرموده كه هر يك از عساكر شيطان و كفر و طغيان بودند و بمراتب اقوى و اكثر از اهالى مكّه و خداوند آنها را بقهر و غضب خود نابود فرمود و پيغمبران خود را غالب و مظفّر و منصور گردانيد با اينها هم بالآخره همين معامله را خواهد فرمود ولى چيزى كه هست اينها جز در خط تكذيب پيغمبر خودشان در طريقى سير نميكنند و ابدا بفكر تحصيل حق و حقيقت نيستند و خداوند هم بقدرت خود بر آنها احاطه دارد و از انتقام او نميتوانند فرار نمايند و كلمه وراء يا بمعناى اطراف است اعمّ از پس و پيش كه معناى اصلى آنست يا بمعناى پشت كه شايع است براى اشاره بآنكه آنها پشت بخدا نموده‌اند و متوجه بحق نيستند ولى خدا بر آنها تسلّط دارد و در هر حال عقيده آنها در باب قرآن كه شعر يا سحر يا افسانه پيشينيان است هم باطل و فاسد است بلكه آن قرآن شريف كريم عظيم است كه در الفاظ و معانى و نظم و اسلوب مثل و مانند ندارد و محفوظ است از تغيير و تبديل و نوشته شده در لوحى كه محفوظ است نزد خداوند و كسى از آن اطلاع ندارد و بعضى محفوظ برفع بنابر آنكه صفت ديگرى براى قرآن باشد قرائت نموده‌اند ولى قرائت مشهوره كه جرّ است اقوى است چون ظاهرا مراد همان لوح محفوظ معروف است اگر چه قرآن في نفسه هم محفوظ باشد از هر گونه تصرّفى و گفته‌اند آن امّ الكتاب است كه تمام كتب آسمانى و قرآن مجيد از آن نسخه بردارى ميشود و مستفاد از بعضى روايات آنست كه آن در جانب راست عرش است مواجه با اسرافيل و چون خداوند تكلّم فرمايد اسرافيل متوجّه بلوح گردد و كلام الهى را از آن اخذ و به أمناء وحى القاء مينمايد و اللّه اعلم بحقائق الامور در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و السّماء ذات البروج را در نمازهاى واجب خود قرائت نمايد آن سوره پيغمبران است و لذا محشر و موقف او با پيغمبران و شايستگان خواهد بود و الحمد للّه على ما انعم و السّلام على نبيّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم.

جلد 5 صفحه 372

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ السَّماءِ ذات‌ِ البُرُوج‌ِ «1» وَ اليَوم‌ِ المَوعُودِ «2» وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ «3»

قسم‌ بآسمان‌ صاحب‌ برجها و روز موعود و شاهد و مشهود كشته‌ شدند اصحاب‌ اخدود. اما الكلام‌ ‌في‌ فضلها: ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ باسناده‌ ‌از‌ يونس‌ ‌بن‌ ظبيان‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) فرمود:

(‌من‌ قرأ و السماء ذات‌ البروج‌ ‌في‌ فريضة فانها ‌سورة‌ الانبياء ‌کان‌ محشره‌ و موقفه‌ ‌مع‌ النبيين‌ و المرسلين‌ و الصالحين‌)

و ‌از‌ خواص‌ القرآن‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ فرمود:

(‌من‌ قرأ ‌هذه‌ السورة اعطاه‌ اللّه‌ ‌من‌ الاجر بعدد ‌کل‌ ‌من‌ اجتمع‌ ‌في‌ جمعة و ‌کل‌ ‌من‌ اجتمع‌ ‌في‌ عرفة عشر حسنات‌ و قراءتها تنجي‌ ‌من‌ المخاوف‌ و الشدائد)

و ‌در‌ حديث‌ آخر:

(‌کان‌ ‌له‌ اجر عظيم‌)

و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌):

(‌ما علقت‌ ‌علي‌ مفطوم‌ الا سهل‌ اللّه‌ فطامه‌ و ‌من‌ قرأها ‌علي‌ فراشه‌ ‌کان‌ ‌في‌ امان‌ اللّه‌ ‌الي‌ ‌أن‌ يصبح‌).

وَ السَّماءِ ذات‌ِ البُرُوج‌ِ دائره‌اي‌ ‌است‌ ‌در‌ آسمان‌ مسمي‌ بدائرة منطقة البروج‌

جلد 18 - صفحه 59

و ‌اينکه‌ دائره‌ دوازده‌ قسمت‌ ‌شده‌ ‌هر‌ قسمتي‌ بيك‌ برج‌ نام‌ گذارده‌ ‌شده‌ ‌که‌ خورشيد بعقيده حكماء قديم‌ ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ ماه‌ ‌در‌ يكي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بروج‌ سير ميكند، و بعقيده‌ ‌ما كره زمين‌ بحركت‌ انتقالي‌ ‌در‌ يك‌ سال‌ دور كره شمس‌ ميگردد ‌در‌ ‌هر‌ ماهي‌ مطابق‌ يكي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بروج‌ و ‌اينکه‌ بروج‌ بلسان‌ عرب‌: حمل‌، ثور، جوزا، سرطان‌، اسد، سنبله‌، ميزان‌ عقرب‌، قوس‌، جدي‌، دلو، حوت‌، و بزبان‌ فرس‌: فروردين‌، ارديبهشت‌، خرداد، تير، مرداد، شهريور، مهر، آبان‌، آذر، دي‌، بهمن‌، اسفند ‌که‌ تشكيل‌ چهار فصل‌ ميدهد بهار تابستان‌ پائيز زمستان‌، و تسميه‌ ‌اينکه‌ بروج‌ بلسان‌ عرب‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ كواكب‌ و ستاره‌ها و كرات‌ جويه‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ يك‌ قسمت‌ نمايان‌ ميشوند باين‌ اشكال‌ بنظر ميآيند ‌اينکه‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر ‌آيه‌.

و اما باطن‌ ‌آن‌ مراد ‌از‌ سماء وجود مقدس‌ نبي‌ ‌است‌ و دوازده‌ برج‌ ائمه‌ اثني‌ عشر چنانچه‌ ‌در‌ خبر ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌است‌ و حديث‌ مفصل‌ ‌است‌ لكن‌ تبركا متعرض‌ ميشوم‌ بدون‌ ترجمه‌ حديث‌.

‌از‌ اختصاص‌ مروي‌ ‌است‌ مسندا:

«‌قال‌ ‌رسول‌ اللّه‌ (ص‌) : ذكر اللّه‌ عز و جل‌ عبادة و ذكري‌ عبادة و ذكر ‌علي‌ (ع‌) عبادة و ذكر الأئمة ‌من‌ ولده‌ عبادة، و الذي‌ بعثني‌ بالنبوة و جعلني‌ خير البرية ‌ان‌ وصيي‌ لافضل‌ الاوصياء و انه‌ لحجة اللّه‌ ‌علي‌ عباده‌ و خليفته‌ ‌علي‌ خلقه‌ و ‌من‌ ولده‌ الأئمه‌ الهداة بعدي‌ بهم‌ يحبس‌ اللّه‌ العذاب‌ ‌عن‌ اهل‌ الارض‌، و بهم‌ يمسك‌ السماء ‌ان‌ تقع‌ ‌علي‌ الارض‌ الا باذنه‌، و بهم‌ يمسك‌ الجبال‌ ‌ان‌ تميد بهم‌، و بهم‌ يسقي‌ خلقه‌ الغيث‌ و بهم‌ يخرج‌ النبات‌، اولياء اللّه‌ حقا و خلفائه‌ صدقا، عدتهم‌ عدة الشهور و هي‌ اثني‌ عشر شهرا، و عدتهم‌ عدة نقباء بني‌ اسرائيل‌ ‌ثم‌ تلا ‌هذه‌ الايه‌: وَ السَّماءِ ذات‌ِ البُرُوج‌ِ‌-‌ ‌الي‌ ‌ان‌ ‌قال‌‌-‌ فاما السماء فانا و اما البروج‌ فالائمة بعدي‌ اولهم‌ ‌علي‌ و آخرهم‌ المهدي‌»

وَ اليَوم‌ِ المَوعُودِ قسم‌ بروز وعده‌ داده‌ ‌شده‌، و يوم موعود ممكن‌ ‌است‌ روز قيامت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ سور و آيات‌ وعده‌ داده‌ ‌شده‌ و تخلف‌ ناپذير نيست‌، و ممكن‌ ‌است‌ روز ظهور حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ سرتاسر دنيا ‌را‌ عدل‌ و داد پر كند و ريشه‌ ظلم‌ و جور و كفر ‌را‌ ‌از‌ زمين‌ بركند، و ممكن‌ ‌است‌ دوره رجعت‌ ائمه‌ طاهرين‌ ‌باشد‌ ‌که‌

جلد 18 - صفحه 60

انتقام‌ ‌از‌ ظلم‌ ظالمين‌ بكشند و شياطين‌ بكلي‌ هلاك‌ شوند و ‌از‌ ‌بين‌ بروند ‌که‌ وقت‌ معلوم‌ ‌است‌ و ائمه‌ طاهرين‌ سلطنت‌ كنند و مؤمنين‌ ‌در‌ خدمت‌ ‌آنها‌ متنعم‌ شوند ‌تا‌ صفحه‌ قيامت‌.

وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ اخبار ‌در‌ تعيين‌ شاهد و مشهود مختلف‌ ‌است‌ بعضي‌ بروز جمعه‌ و عرفه‌ تفسير فرموده‌ بعضي‌ بوجود مقدس‌ ‌رسول‌ (ص‌) و امير المؤمنين‌ (ع‌) و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند منافي‌ ‌با‌ عموم‌ و اطلاق‌ نيست‌ و شايد مشهود روز قيامت‌ و مشهود ‌له‌ و مشهود ‌عليه‌ بسيار هستند ‌من‌ جمله‌ اعضاء و جوارح‌ انسان‌ چنانچه‌ ميفرمايد: يَوم‌َ تَشهَدُ عَلَيهِم‌ أَلسِنَتُهُم‌ وَ أَيدِيهِم‌ وَ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ نور ‌آيه‌ 25. و آيات‌ ديگر، و ‌من‌ جمله‌ انبياء ‌در‌ حق‌ امت‌ ‌که‌ ميفرمايد: فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً نساء ‌آيه‌ 41، و ‌من‌ جمله‌ ملائكه‌ كتبه اعمال‌ رقيب‌ و عتيد، و ‌من‌ جمله‌ ملائكه‌ حفظه‌، و ‌من‌ جمله‌ ايام‌ و ليالي‌، ‌من‌ جمله‌ زمين‌ ‌که‌ ‌بر‌ روي‌ ‌او‌ عبادت‌ ‌ يا ‌ معصيت‌ ‌شده‌، ‌من‌ جمله‌ قرآن‌، ‌من‌ جمله‌ پيغمبر اكرم‌ (ص‌) ‌در‌ حق‌ ساير انبياء و ائمه‌ هدي‌، ‌من‌ جمله‌ ائمه‌ طاهرين‌ ‌که‌ ‌در‌ زيارت‌ ‌آنها‌ داريم‌: شهداء يوم القيامة و ‌از‌ همه‌ بالاتر و مهمتر ذات‌ مقدس‌ پروردگار ‌که‌ ميفرمايد: وَ يَوم‌َ نَحشُرُهُم‌ جَمِيعاً‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌‌-‌ فَكَفي‌ بِاللّه‌ِ شَهِيداً بَينَنا وَ بَينَكُم‌ إِن‌ كُنّا عَن‌ عِبادَتِكُم‌ لَغافِلِين‌َ يونس‌ ‌آيه‌ 29.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- در آغاز سوره، می‌فرماید: «سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است» (و السماء ذات البروج).

برجهای آسمانی یا به معنی ستارگان درخشان و روشن آسمان است یا به معنی «صورتهای فلکی» یعنی مجموعه‌ای از ستارگان که در نظر ما شباهت به یکی از موجودات زمینی دارد، و برجهای دوازده‌گانه دوازده صورت فلکی است که خورشید در مسیر سالانه خود در هر ماه محاذی یکی از آنها قرار می‌گیرد- البته خورشید حرکت نمی‌کند بلکه زمین به دور آن می‌گردد ولی به نظر می‌رسد که خورشید جا به جا می‌شود و محاذی یکی از این صورتهای فلکی می‌گردد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص161

منابع