آیه 174 سوره شعراء

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 174 شعراء)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<173 آیه 174 سوره شعراء 175>>
سوره : سوره شعراء (26)
جزء : 19
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

همانا در این هلاک قوم لوط نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند.

بی تردید در این سرگذشت عبرتی بزرگ وجود دارد و قوم لوط بیشترشان مؤمن نبودند،

قطعاً در اين [عقوبت‌] عبرتى است، و[لى‌] بيشترشان ايمان‌آورنده نبودند.

هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.

در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است؛ امّا بیشترشان مؤمن نبودند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There is indeed a sign in that; but most of them do not have faith.

Most surely there is a sign in this, but most of them do not believe.

Lo! herein is indeed a portent, yet most of them are not believers.

Verily in this is a Sign: but most of them do not believe.


تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ «168» رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ «169»

لوط گفت: من مخالف شديد كردار شما هستم. پروردگارا! من و كسان مرا از (شرّ) آنچه انجام مى‌دهند رهايى بخش.

فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ «170» إِلَّا عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ «171» ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ «172»

پس (دعايش را مستجاب كرديم و) او وتمام خاندانش را نجات داديم. مگر پيرزنى (زن لوط) كه در ميان بازماندگان بود. سپس، ديگران را ريشه‌كن كرديم.

وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ «173»

و بر سر آنان بارانى (از سنگ) فرو فرستاديم. پس چه بد است باران هشدار داده شدگان.

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «174» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «175»

البتّه در اين (ماجرا) نشانه‌اى (از قدرت الهى) است، لكن بيشتر مردم ايمان‌آورنده نيستند. همانا پروردگار تو همان تواناى مهربان است.

نکته ها

كلمه‌ى «قالين» به معناى اظهار نگرانى و مخالفت شديدى است كه از عمقِ جان باشد.

جلد 6 - صفحه 362

پیام ها

1- با كار بد مخالفت كنيد، نه با شخص خلافكار. «لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ»

2- انبيا، در برابر تهديدها نمى‌ترسيدند و حرف خود را مى‌زدند. «مِنَ الْقالِينَ» لوط در برابر تهديد اخراج وتبعيد، فرمود: من دشمن كار شما هستم.

3- تنفّر از كار بد، هم بايد زبانى باشد و هم عملى. «قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ‌- رَبِّ نَجِّنِي» آرى نگرانى تنها كافى نيست، بايد به فكر رهايى ونجات از مركز فساد بود.

4- محيط آلوده براى مردان خدا قابل تحمّل نيست؛ اگر از اصلاح محيط مأيوس شدند، حداقل خود را از آنجا نجات مى‌دهند. «نَجِّنِي»

5- بزرگان جامعه بايد به فكر خاندان و ياران خود باشند. «نَجِّنِي وَ أَهْلِي»

6- دعاى انبيا مستجاب است. «رَبِّ نَجِّنِي‌- فَنَجَّيْناهُ»

7- زن، در انتخاب راه وابسته به شوهر نيست. «إِلَّا عَجُوزاً» (زن لوط راه انحرافى را برگزيده بود)

8- در اديان آسمانى، همه‌ى قوانين و ارزش‌ها بر اساس ضوابط است نه روابط.

«إِلَّا عَجُوزاً» (زن پيامبر نيز اگر منحرف شد، هلاك مى‌شود، زيرا ملاك و ميزان، كفر وايمان است نه رابطه‌ها و نسبت‌ها)

9- حساب اطرافيان و وابستگان شخصيّت‌ها را، از حساب خود آنان جدا كنيد.

«إِلَّا عَجُوزاً» (ممكن است انسان پيامبر وفرستاده خدا باشد، ولى بستگانش در راه حقّ نباشند. همسر لوط در خانه پيامبر بود، ولى داراى تفكّر انحرافى بود.)

10- كيفر گناه براى همه يكسان است، زن لوط در ميان نابودشدگان است و امتياز ويژه‌اى ندارد. «فِي الْغابِرِينَ»

11- كيفر كسانى كه مسير ازدواج را به لواط مى‌كشانند، آن است كه باران رحمت، باران عذاب شود و آنان را از پاى در آورد. «فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ»

12- خداوند قبل از عذاب، هشدار مى‌دهد و اتمام حجّت مى‌كند. «الْمُنْذَرِينَ»

13- همين كه جامعه از افراد صالح خالى شد، زمينه‌ى قهر الهى فراهم شده است. فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ‌ ... ثُمَّ دَمَّرْنَا

جلد 6 - صفحه 363

14- طبيعت، در اختيار قدرت الهى است. (همان قدرتى كه از آسمان باران نازل مى‌كند، مى‌تواند سنگ نازل كند) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً ...

15- تاريخ، مايه‌ى عبرت است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً»

16- در تربيت، تكرار لازم است. (در اين سوره بعد از نقل ماجراى هريك از پيامبران، جمله‌ى‌ «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً» آمده است).

17- اكثر مردم پند پذير نيستند. «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ»

18- قدرت همراه با رحمت ارزش دارد. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)

إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً: بدرستى كه در عذاب اهل مؤتفكات هر آينه نشانه اى است بر عقوبت نافرمانان مر اهل اعتبار را. وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ‌: و نبودند بيشتر ايشان ايمان آرندگان، زيرا بجز دو دختر لوط (بقول اصح) يا دو دختر و داماد او به حضرت لوط عليه السّلام نگرويده بودند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (164)

أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)

فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را

هنگاميكه گفت بآنها

جلد 4 صفحه 123

برادرشان لوط آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان‌

آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم‌

و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان‌

گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان‌

گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم‌

پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند

پس نجات داديم او و كسانش را همگى‌

مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان‌

پس هلاك كرديم ديگران را

و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان‌

همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان‌

و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامى‌گذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزه‌ترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانواده‌اش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم‌

جلد 4 صفحه 124

آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ (174) وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَهُوَ العَزِيزُ الرَّحِيم‌ُ (175)

تفسيرش‌ گذشت‌ احتياج‌ ببيان‌ جديد ندارد.

83

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 174)- باز در پایان این ماجرا به همان دو جمله‌ای می‌رسیم که در پایان ماجراهای مشابهش در این سوره در باره پنج پیامبر بزرگ دیگر آمده است، می‌فرماید: «در این (ماجرای قوم لوط سر نوشت شوم آنها) آیتی است (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).

«اما بیشترشان مؤمن نبودند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع