آیه 142 سوره اعراف
<<141 | آیه 142 سوره اعراف | 143>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما با موسی سی شب وعده قرار دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم تا آنکه زمان وعده پروردگارش به چهل شب تکمیل شد. و موسی به برادر خود هارون گفت: تو اکنون جانشین من در قوم من باش و راه صلاح پیش گیر و پیرو راه اهل فساد مباش.
و با موسی [برای عبادتی ویژه و دریافت تورات] سی شب وعده گذاشتیم و آن را با [افزودن] ده شب کامل کردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت، و موسی [هنگامی که به میعادگاه می رفت] به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راه و روش مفسدان پیروی مکن.
و با موسى، سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم. تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت: «در ميان قوم من جانشينم باش، و [كار آنان را] اصلاح كن، و راه فسادگران را پيروى مكن.»
سى شب با موسى وعده نهاديم و ده شب ديگر بر آن افزوديم تا وعده پروردگارش چهل شب كامل شد. و موسى به برادرش هارون گفت: بر قوم من جانشين من باش و راه صلاح پيش گير و به طريق مفسدان مرو.
و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم؛ به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)، چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش. و (آنها) را اصلاح کن! و از روش مفسدان، پیروی منما!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
واعدنا: مواعده هم براى مفرد باشد و هم بين الاثنين. آن در اينجا ، به معناى وعده كردن است. ميقات: وقت معين ، وعده وقتدار. مكان معين براى عملى.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ «142»
وما با موسى، سى شب (در كوه طور، براى نزول تورات وآيات الهى) وعده گذاشتيم و آن را با (افزودن) ده شب كامل كرديم، پس ميعاد پروردگارش چهل شب كامل شد و موسى (پيش از رفتن به اين وعدهگاه) به برادرش هارون گفت: در ميان امّت من جانشين من باش (و كار مردم را) اصلاح كن و از راه وروش مفسدان پيروى مكن!
نکته ها
در آيهى 51 سورهى بقره، سخن از وعدهى چهل شب با موسى است، «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً»، ولى در اينجا سى شب به اضافهى ده شب كه به فرمودهى امام باقر عليه السلام فلسفهى اين كار، آزمايش بنىاسرائيل بوده است. در روايات مىخوانيم: سى شب آن در ماه
جلد 3 - صفحه 163
ذىالقعده و ده شب آن در اوّل ماه ذىالحجّه بوده است. «1»
با آن كه حضرت موسى چهل شبانه روز را به طور كامل در كوه طور بوده است، (چنانكه در تورات سِفر خروج نيز آمده است،) ولى تعبير به چهل شب، ممكن است به اين دليل باشد كه مناجاتها اغلب در شب صورت مىگيرد و يا آنكه در قديم تقويم براساس ماه بوده و ماه در شب نمايان است، لذا براى شمارش ايّام نيز از شب استفاده مىشده است.
تغيير برنامه بر اساس حكمت، مانند تغيير نسخهى پزشك در شرايط ويژهى بيمار، اشكال ندارد. لذا سى شب با اضافه شدن ده شب به چهل شب تغيير كرد.
چنانكه «بداء» در مورد خداوند، به معناى تغيير برنامه براساس تغيير شرايط است، البتّه تمام اين تغييرات را خداوند از قبل مىداند، همان گونه كه گاهى پزشك از قبل مىداند پس از دو روز عمل به اين نسخه، وضع بيمار تغيير كرده و نياز به دارو و نسخهاى ديگر دارد. و دربارهى خداوند هرگز به معناى پشيمان شدن يا تغيير هدف و يا كشف نكتهاى تازه و تغيير موضع نيست، زيرا اين معانى از جهل و محدوديّت سرچشمه مىگيرد كه مربوط به انسان است، امّا خداوند در مسير امتحان و تربيت انسان اين تغييرات را انجام مىدهد.
در «اربعين» و عدد چهل، اسرارى نهفته است، اين عدد، در فرهنگ اديان و در روايات اسلامى جايگاه خاصّى دارد، چنانكه مىخوانيم:
- در زمان حضرت نوح عليه السلام، براى عذاب كفّار، چهل روز باران باريد.
- چهل سال قوم حضرت موسى در بيابان سرگردان بود.
- پيامبر صلى الله عليه و آله چهل روز از خديجه جدا شد و اعتكاف كرد تا غذاى آسمانى نازل شد و مقدّمهى تولّد حضرت زهرا عليها السلام فراهم گرديد.
- رسول خدا صلى الله عليه و آله در چهل سالگى مبعوث شد.
- انسان تا چهل سالگى زمينهى كمال روحى ومعنوى دارد، امّا پس از آن دشوار مىشود.
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 164
- چهل روز اخلاص در عمل، عامل جارى شدن حكمت از قلب به زبان است.
- چهل بار خواندن بعضى سورهها و دعاها براى فرج و رفع مشكلات سفارش شده است.
- چهل روز پذيرفته نشدن اعمال از جمله نماز، پيامد بعضى گناهان است.
- چهل مؤمن اگر به خوب بودن مردهاى شهادت دهند، خداوند او را مىآمرزد ... «1» بعضى كتابها نيز با محوريّت عدد چهل، مانند چهل حديث نوشته شده است. «2»
چگونه مىتوان پذيرفت كه حضرت موسى براى غيبت موقّت خود جانشين تعيين كند، امّا خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله براى غيبت ابدى خود، جانشينى تعيين نكرده باشد؟! با آنكه حديث منزلت كه پيامبر خطاب به على عليه السلام فرمود: «أنت منّى بمنزلة هارون من موسى» تو براى من مثل هارون براى موسى مىباشى، به صورت متواتر در منابع اهل سنّت آمده است. «3» و آيا مردم در زمان غيبت امام زمان عليه السلام رها شدهاند؟!
دو آزمايش براى قوم موسى رخ داد: يكى ده روز زيادتر ماندن موسى در وعدهگاه و ديگرى گوسالهى سامرى. چنانكه خداوند مىفرمايد: «فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» «4»، هنگامى كه موسى عليه السلام فرمود: من براى دريافت دستورات الهى، سى شب به وعدهگاه مىروم، چون از سى شبانهروز گذشت و موسى نيامد، مردم گفتند: موسى خلف وعده كرده است، لذا از او قطع اميد كردند و بدنبال برنامههاى انحرافى رفتند. در حالى كه با رفتن موسى به كوه طور، خداى او كه از ميان نرفته بود تا مردم به سراغ بتپرستى بروند.
مراد از اصلاح در آيه، اصلاح در مسائل اجتماعى و جامعه است، نه اصلاح در رفتار فردى و شخصى. (كلمهى «أَصْلِحْ»، پس از «اخْلُفْنِي» آمده است.)
در زمان حضرت موسى، همانند هر زمان ديگر مفسدانِ توطئهگرى بودند كه موسى نگران آنها بود و به هارون سفارش مىكرد: نگذار زمام امور را به دست گيرند وخواسته يا ناخواسته
«1». سفينةالبحار، ج 1، ص 504- 505.
«2». تفسير فرقان و اربعين در فرهنگ اسلامى، سيد رضا تقوى.
«3». صحيح بخارى، ج 6، ص 3؛ صحيح مسلم، ج 4، ص 187؛ سننابنماجه، ج 1، ص 42 ومسند احمدبن حنبل، ج 1 ص 173، 175، 177، 179 و 182.
«4». طه، 85.
جلد 3 - صفحه 165
دنبالهرو آنان شوى. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»
پیام ها
1- بىمقدّمه و بدون خودسازى، بر پيامبران كتاب آسمانى نازل نمىشود، بلكه لياقت به همراه عبادت و مناجاتهاى شبانه و عارفانه لازم است. وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً ...
2- مسئوليّتها حتّى در سطح رهبرى، نبايد مانع عبادت و اعتكاف و خلوت با خدا باشد. وَ واعَدْنا مُوسى ...
3- وعدهگاه خداوند با انبيا، مكانهايى همچون كوه طور و غار حراست و ضيافت الهى از بندگان صالح خود، دعا و مناجات است. واعَدْنا ...
4- شب، بهترين فرصت براى مناجات است. «لَيْلَةً»
5- عبادت در چهل شب تمام، آثار خاصّى بدنبال دارد. أَتْمَمْناها ... فَتَمَ
6- در كارها بايد مدّت و اجل تعيين شود. «أَرْبَعِينَ»
7- رهبرى جديد بايد در فراز و نشيبهاى نهضت، در كنار رهبرى قديم تجربه ديده باشد. قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي ...
8- جامعه هرگز نبايد بىرهبر باشد. «اخْلُفْنِي»
9- انبيا به اذن الهى، حقّ تعيين جانشين دارند. «اخْلُفْنِي»
10- امامت و رهبرى مردم بايد به سفارش خدا توسط پيامبر خدا، «اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي» در مسير اصلاح جامعه، «أَصْلِحْ» و به دور از انحراف باشد. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»
11- در يك زمان، دو رهبر نمىشود. هارون عليه السلام همچون حضرت موسى پيامبر بود، ولى رهبرى با موسى عليه السلام بود. «اخْلُفْنِي» (آرى، امامت و رهبرى غير از نبوّت است، لذا موسى براى دوران غيبت، هارون را جانشين خود و رهبر مردم قرار داد)
12- انبيا آنقدر دلسوز امّتند و خود را مسئول مىدانند كه حتّى براى چند روز،
جلد 3 - صفحه 166
مردم را بىسرپرست نمىگذارند. «اخْلُفْنِي»
13- وظيفهى اصلى رهبر، اصلاح امّت است. «أَصْلِحْ»
14- اگر مردم به فساد كشيده شدند و يا خواستار فساد بودند، رهبرى نبايد از موضع اصلاحگرى دست بردارد. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»
15- تذكّر و يادآورى، در هر صورت مفيد است. با آنكه هارون عليه السلام پيامبر و معصوم بود، امّا باز هم حضرت موسى او را به دو وظيفه عمدهى اصلاح و دورى از فساد توجّه داد. أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ ...
16- اصلاح جامعه، با عوامل فاسد و پيروى از مفسدان، امكانپذير نيست. «أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»
17- جامعه نياز به رهبرى اصلاحگر دارد، «أَصْلِحْ» رهبرى كه هرگز تسليم نظرات و توطئههاى مفسدان نشود. «وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (142)
جلد 4 صفحه 187
بعد از آن بيان فرمايد تمام نعمت را كه:
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً: و وعده فرموديم موسى عليه السّلام را براى انزال تورات سى شبانه روز، وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ: و تمام نموديم آن سى روز را به ده روز كه چهل روز شد.
تبصره: اينكه ليلة فرمود نه يوم، براى آنكه حساب عرب بر هلال، و اهلّه در شب پيدا شود تا عالم شوند اين سى روز ماهى است از ماههاى عرب. و اينكه «ثلثين و عشرا» فرمود نه «اربعين» چند وجه ذكر شده:
1- در تفسير أبو الفتوح رازى رحمه اللّه آنكه: مراد حق تعالى يك ماه تمام بود از اول تا آخر به تتابع، و ده روز از ماه ديگر، و اين عده ذى القعده و دهه اول ذى الحجه بود. و اگر اربعين فرموده بود دانسته نمىشد كه ابتدا اول شهر و ايام هم متوالى و شهر هم به عينه، و اكثر مفسرين بر اين قولند.
2- آنكه حق تعالى موسى را سى وعده فرمود كه در آن روزه دارد، و آن ده روز عبادت ديگر، تا وقت مناجات، بنا به قولى عشرهاى بود كه نزول تورات، و لذا بالا فراد ذكر فرمود.
3- در منهج- از حضرت باقر عليه السّلام: موسى عليه السّلام قوم را فرمود من غايب شوم از شما سى روز براى آن كه سهل باشد نسبت به آنها، بعد زياد نمود ده روز را برايشان و در اين خلف وعده نيست، زيرا وقتى غايب شود، چهل شب هر آينه غيبت نموده، سى شب قبل از آن.
4- آنكه اصل موعود چهل بود، منتها به اين صورت فرمود تا مخصص باشد آن ده روز كه عشر ذى حجه است به فضيلت و شرافت كه از جمله آن نزول تورات باشد.
فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً: پس تمام شد ميقات پروردگار موسى عليه السّلام چهل شب. ذكر اين كلام با دلالت بيان سابق بر اين عده، براى بيان و تفضيل است، و اگر ذكر نشده بود هر آينه متوهّمى توهّم مىنمود كه ده روز از
جلد 4 صفحه 188
سى روز و تدارك آن به اين عشر شد براى تكميل ثلثين، وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ: و فرمود موسى وقت خروج به ميقات، برادرش هرون را كه، اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي: خليفه باش مرا در قوم من، وَ أَصْلِحْ: و اصلاح كن بين ايشان و جارى كن بر طريقه خود در صلاح. يا اصلاح نما فساد آنها را در غيبت من. يا وادار آنان را بر طاعت، وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ: و متابعت مكن و سلوك منما طريقه عاصين را و مباش معين ظالم. و به اين كلام اراده فرمود اصلاح قوم را، اگرچه برادرش را مخاطب نمود.
تنبيه: امر حضرت موسى هارون را به خلافت و نيابت از او در قومش با اينكه هارون پيغمبر مرسل بود، براى آنست كه رياست تشريعى براى موسى بود بر هارون و قوم او. و جايز نيست كه گفته شود هارون هم مثل اين را دارا باشد، و در اين دلالتى است بر اينكه: منزلت امامت منفصل است از نبوت و داخل در او نيست، و بتحقيق هر دو مرجمع شود براى انبياء مخصوصين؛ زيرا اگر براى هارون قيام به امر امت از حيث نبوت بود، هر آينه محتاج به استخلاف موسى و قائم مقام نبودن او نبود.
و نيز آيه شريفه اشعار دارد به اينكه وقتى موسى عليه السّلام براى غيبت سى يا چهل روز، هارون عليه السّلام را خليفه قرار دهد و وصايت كند به اصلاح و افساد، بنابراين چگونه مىشود كه اشرف انبياء حضرت محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بدون تعيين وصى و خليفه براى خود از دنيا رحلت نمايد و امر امت را مختل گذارد؛ حاشا و كلّا بلكه نقض غرض و منافى حكمت الهيه خواهد بود.
نعم ما قيل:
قبل تعيين وصى و وزير
من راى فات نبى و هجر
جلد 4 صفحه 189
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 141 تا 142
وَ إِذْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُقَتِّلُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ فِي ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ (141) وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ (142)
ترجمه
و هنگاميكه نجات داديم شما را از آل فرعون كه وارد ميكردند بر شما بدترين عذاب را ميكشتند پسران شما را و زنده ميگذاردند زنان شما را و در اين گرفتارى شما بلائى بود از پروردگارتان بزرگ
و وعده داديم موسى را سى شب و اتمام نموديم آنرا بده پس تمام شد وقت مقرر پروردگار او چهل شب و گفت موسى ببرادرش هرون كه جانشين شو مرا در قوم من و اصلاح كن و متابعت مكن راه مفسدان را.
جلد 2 صفحه 470
تفسير
خطاب به بنى اسرائيل است يعنى و ياد بياوريد وقتى را كه نجات داديم شما را و بعضى انجيكم قرائت كردهاند يعنى نجات داد خدا شما را و تفسير اين دو آيه در سوره بقره در ذيل آيه و اذ نجّيناكم من آل فرعون و آيه و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة مفصّلا گذشت و اجمالش آنستكه ميقات اول سى روز ماه ذو القعده بود و بعد ده روز از اول ذو الحجة اضافه شد و در اينمدت حضرت هرون بجاى حضرت موسى براى اصلاح امور بنى اسرائيل بخلافت منصوب شد و فتنه سامرى روى داد و نكته تكرار تفصيل نعمت بر بنى اسرائيل و تكميل ميقات از سى بچهل است و بيان آنكه چهل عدد كامل و مكمّل است و در آيه دلالت است بر آنكه مقام ولايت فوق نبوت است زيرا حضرت هرون در زمان حضرت موسى پيغمبر مرسل بود ولى چون مقام ولايت را نداشت خليفه حضرت موسى شد و باين مقام فائز گشت و اگر مقام نبوّت ملازم با ولايت بود حاجت باستخلاف نبود و نهى از سلوك طريقه اهل فساد براى گوشزد آنها است و الّا مقام حضرت هرون اجلّ از اين قبيل نواهى بود و احتياج نداشت و كسيكه در دهه اول ذو الحجه بين نماز مغرب و عشاء دو ركعت نماز بخواند و بعد از قرائت حمد و سوره توحيد در هر ركعت آيه دوم را قرائت نمايد خداوند او را در ثواب با حجّاج بيت اللّه شريك فرمايد انشا اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ واعَدنا مُوسي ثَلاثِينَ لَيلَةً وَ أَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَربَعِينَ لَيلَةً وَ قالَ مُوسي لِأَخِيهِ هارُونَ اخلُفنِي فِي قَومِي وَ أَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبِيلَ المُفسِدِينَ (142)
و وعده گرفتيم ما موسي را سي شب و تمام كرديم بده شب پس موسي تمام نمود ميقات پروردگار خود را چهل شب و فرمود موسي از براي برادرش هارون که جانشين من باش در قوم من و اصلاح كن و متابعت نكن راه اهل فساد را، وَ واعَدنا مُوسي ثَلاثِينَ لَيلَةً مواعده بين الاثنين يعني يكي ديگري را دعوت ميكند و طرف هم قبول ميكند ميگويي من با فلاني مواعده كردهايم يعني يكي ديگري را دعوت كرده و ديگري اجابت نموده خداوند دعوت فرمود و موسي اجابت نمود اشكال- چرا از ابتداء نفرمود اربعين ليلة چنانچه در سوره بقره فرمود وَ إِذ واعَدنا مُوسي أَربَعِينَ لَيلَةً آيه 48.
جواب- دو دعوت بود ابتداء سي شب پس از آن ده شب اضافه شد که فرمود وَ أَتمَمناها بِعَشرٍ که اينکه اضافه يا براي نزول الواح تورات بوده يا براي امتحان بني اسرائيل که در اينکه مدت ده شب دستگاه گوسالهپرستي و سامري اتفاق افتاد چنانچه بيايد.
سؤال- چرا نفرمود اربعين يوما و فرمود فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَربَعِينَ لَيلَةً
جلد 7 - صفحه 448
جواب- مسلّما رفتن موسي بميقات روز بوده و مراجعت هم روز بوده اگر فرموده بود اربعين يوما دلالت نميكرد بر چهل روز تمام يعني چهل شبانه روز لذا ليلة فرمود که چهل شبانه روز كامل باشد و روز چهل و يكم مراجعت نمود و ميقات اسم مكان است محليست که جعل شده براي عبادت مثل مواقيت حج براي احرام چنانچه مسجد براي محل سجده و محراب براي حرب با شيطان و موقف مثل عرفات و مشعر و مني براي اعمال حج و مقام ابراهيم براي نماز طواف و ميقات موسي براي عزلت از قوم و فراغت براي عبادت از صيام و صلوة و مناجات با پروردگار خود، و ميقات با وقت تفاوت دارد وقت اسم زمان است در مدت معيني وقت چهل شب ميقات محلي که در اينکه مدت معين شده.
اشكال- حضرت موسي بقوم خبر داده که من سي شب دعوت شدهام براي عبادت و سپس چهل شب توقف نمود و اينکه باعث سوء ظن بآن حضرت شد.
جواب- موسي نفرمود که من پس از سي شب ميآيم بلكه فرمود سي شب دعوت شدهام و ده شب ديگر دعوت ثانوي بود كذبي و سوء ظني در بين نبود وَ قالَ مُوسي لِأَخِيهِ هارُونَ اخلُفنِي فِي قَومِي مقام خلافت منافي مقام نبوت نيست چنانچه اكثر اوصياء انبياء اولو العزم مثل نوح، ابراهيم، موسي و عيسي بلكه آدم داراي مقام نبوت هم بودند از خود شريعتي نياوردند حتي مثل داود و سليمان فقط چون بعد از نبيّنا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ديگر نبي نخواهد آمد و نيامده اوصياء آن حضرت مقام نبوت نداشتند چنانچه در حديث منزلت ميفرمايد
(عليّ منّي بمنزلة هارون من موسي الّا انّه لا نبيّ بعدي)
و گفتهايم در مقام خود که مقام ولايت كليه بر تمام افراد امّت بالاتر از مقام نبوت است و حضرت رسالت و انبياء اولو العزم مثل نوح و ابراهيم و موسي و عيسي هم داراي مقام نبوت و رسالت بودند و هم داراي مقام ولايت و امامت النَّبِيُّ أَولي بِالمُؤمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم احزاب آيه 6
جلد 7 - صفحه 449
(من كنت مولاه فعلي مولاه)
6حديث غدير، و حضرت هارون قبل از جعل خلافتش داراي مقام نبوت بود ولي داراي مقام ولايت نبود ولايت مختص بموسي بود و پس از جعل خلافت داراي مقام ولايت و امامت هم شد پس اشكالي که بعض مفسرين كردند که هارون داراي مقام نبوت بود چه معني دارد که موسي بفرمايد اخلفني في قومي بسيار واهي و فاسد است.
وَ أَصلِح مراد اينست که اصلاح فرما مفاسد بني اسرائيل را نه اينكه صالح شو که بعضي توهم كردند زيرا صالح بود وَ لا تَتَّبِع سَبِيلَ المُفسِدِينَ اينکه هم مراد اينکه نيست که راه مفسدين را نپيما زيرا مسلما هارون براه فساد نميرود بلكه اينكه مفسدين را بخود وامگذار و جلوگيري كن از فساد آنها و شاهد بر اينکه معني مؤاخذه حضرت موسي بود که در چند آيه ديگر ميآيد از هارون که چرا گذاردي بني اسرائيل گوساله پرست شوند و حضرت هارون عذر خود را بيان كرد که گفتم بآنها ميخواستند مرا بكشند.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 142)- وعدهگاه بزرگ! در این آیه اشاره به یکی دیگر از صحنههای زندگی بنی اسرائیل و درگیری موسی با آنها شده است و آن جریان رفتن موسی به میعادگاه پروردگار و گرفتن تورات از طریق وحی و تکلم با خدا میباشد، که به دنبال آن داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل و انحراف از مسیر توحید ذکر شده است.
نخست میگوید: «ما با موسی (ع) سی شب وعده گذاشتیم، سپس با ده روز دیگر آن را کامل ساختیم، و وعده خدا با او در چهل شب پایان یافت» (وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً).
این چهل روز از آغاز ذیقعده شروع، و به دهم ذیحجه (عید قربان) ختم گردیده است.
سپس چنین نقل میکند که: «موسی به برادرش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من باش و در راه اصلاح آنها بکوش و هیچ گاه از طریق مفسدان پیروی مکن» (وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ
ج2، ص89
سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)
حدیث «منزلت»:
بسیاری از مفسران اهل تسنن و شیعه در ذیل آیه مورد بحث اشاره به حدیث معروف منزلت کردهاند، با این تفاوت که مفسران شیعه آن را به عنوان یکی از اسناد زنده خلافت بلافصل علی علیه السّلام گرفته، ولی بعضی از مفسران اهل تسنن ضمن عدم قبول آن، تاخت و تاز بیرحمانه و تعصب آمیزی به شیعه دارند.
متن این حدیث چنین است: عده زیادی از صحابه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در باره جریان جنگ تبوک چنین نقل کردهاند:
«پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوی تبوک حرکت کرد و علی علیه السّلام را به جای خود قرار داد، علی علیه السّلام عرض کرد آیا مرا در میان کودکان و زنان میگذاری (و اجازه نمیدهی با تو به میدان جهاد بیایم) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی (ع) باشی جز این که پیامبری بعد از من نخواهد بود».
و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این سخن را تنها در جنگ تبوک نفرمود، بلکه در چندین مورد دیگر نیز این جمله از او شنیده شده است، از جمله این که:
1- پیامبر روزی به «امّ سلیم» فرمود: ای امّ سلیم! «علی گوشتش از گوشت من، و خونش از خون من، و او نسبت به من همانند هارون است نسبت به موسی».
2- ابن عباس میگوید: روزی عمر بن خطاب گفت: من و ابو بکر و جمعی از اصحاب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نزد او بودیم و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تکیه بر علی علیه السّلام کرده بود، دست بر شانه او زد سپس فرمود: «ای علی! تو نخستین مردی هستی که به خدا ایمان آوردی و نخستین کسی هستی که اسلام را پذیرفتی، تو نسبت به من همانند هارون به موسی هستی».
به هر حال اگر با بینظری حدیث فوق را بررسی کنیم از این حدیث استفاده میشود که علی علیه السّلام تمام مناصبی را که هارون نسبت به موسی (ع) و در میان بنی اسرائیل داشت- به جز نبوت- داشته است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم