آیه 127 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<126 آیه 127 سوره نحل 128>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و تو (ای رسول) صبر و تحمل پیشه کن که صبر تو تنها به (توفیق) خداست، و بر آنها (که ترک کفر و عناد نمی‌کنند) غمگین مشو و از مکر و حیله آنان دلتنگ مباش.

و شکیبایی کن، و شکیبایی تو جز به توفیق خدا نیست، و بر [گمراهی و ضلالت] آنان [و کارهایی که انجام می دهند] اندوهگین مباش، و از نیرنگی که همواره به کار می گیرند، دلتنگ مشو.

و صبر كن و صبر تو جز به [توفيق‌] خدا نيست و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نيرنگ مى‌كنند دل تنگ مدار.

صبر كن، كه صبر تو جز به توفيق خدا نيست و بر ايشان محزون مباش و از مكرشان دلتنگى منماى،

صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر (کارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه‌های آنها، در تنگنا قرار مگیر!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So be steadfast, and you cannot be steadfast except with Allah [’s help]. And do not grieve for them, nor be upset by their guile.

And be patient and your patience is not but by (the assistance of) Allah, and grieve not for them, and do not distress yourself at what they plan.

Endure thou patiently (O Muhammad). Thine endurance is only by (the help of) Allah. Grieve not for them, and be not in distress because of that which they devise.

And do thou be patient, for thy patience is but from Allah; nor grieve over them: and distress not thyself because of their plots.

معانی کلمات آیه

ضيق: تنگى. «الضيق: ضد السعة».[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «127»

(و اى پيامبر!) صبر پيشه كن وصبر تو جز (به يارى وتوفيق) خداوند نيست و بر آنان اندوه مخور، و از آنچه مَكر وتدبيرهاى خصمانه‌اى كه مى‌كنند، دلتنگ و در فشار مباش.

إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ «128»

زيرا كه خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كردند و (با) كسانى (است) كه آنان نيكوكارند.

نکته ها

دعوت از طريق حكمت و موعظه و جدال نيكو كار بسيار دشوارى است، زيرا گروهى لجاجت كرده و دعوت را نمى‌پذيرند و گروهى علاوه بر آن توطئه و كارشكنى مى‌كنند و گروهى دست به براندازى مى‌زنند و براى رسيدن به اهداف شوم خود از حربه‌هايى همچون تهمت، مسخره، تهديد، رقيب‌تراشى و محاصره اقتصادى، جنگ و هرگونه شكنجه و آزار استفاده مى‌كنند. لذا اين دو آيه يك نوع تسلّى و دلدارى و رهنمودى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در دعوت خود به بن‌بست كشيده نشود.

به گفته تفسير نمونه در اين سوره نعمت‌هاى زيادى براى تحريك روحيّه شكرگزارى بيان شد كه ما تمام چهل نعمت را نام مى‌بريم:

1. آسمان: «خَلَقَ السَّماواتِ»

2. زمين: «وَ الْأَرْضَ»

3. چهارپايان: «وَ الْأَنْعامَ»

4. پوشش: «لَكُمْ فِيها دِفْ‌ءٌ»

جلد 4 - صفحه 604

5. منافع حيوانات: «وَ مَنافِعُ»

6. گوشت: «مِنْها تَأْكُلُونَ»

7. جمال و زيبايى: «فِيها جَمالٌ»

8. حمل و نقل: «تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ»

9. هدايت: «عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ»

10. آب: «مِنْهُ شَرابٌ»

11. مراتع: «فِيهِ تُسِيمُونَ»

12. ميوه‌ها: «وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»

13. شب و روز: «سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ»

14. خورشيد و ماه: «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ»

15. ستاره: «وَ النُّجُومُ»

16. نعمت‌ها و موجودات رنگارنگ زمينى: «ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ»

17. دريا و جواهرات دريايى: سَخَّرَ الْبَحْرَ ... تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً

18. حركت كشتى: «تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ»

19. كوهها: «وَ أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ»

20. نهرها: «وَ أَنْهاراً»

21. راه‌ها: «وَ سُبُلًا»

22. علائم طبيعى: «وَ عَلاماتٍ»

23. راهيابى از طريق ستارگان: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»

24. سرسبزى زمين: «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»

25. شير خالص: «لَبَناً خالِصاً»

26. فرآورده‌هاى ميوه‌ها: «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»

27. عسل: «فِيهِ شِفاءٌ»

28. همسر: «مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً»

جلد 4 - صفحه 605

29. فرزندان و نوه‌ها: «مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً»

30. رزق: «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»

31. گوش: «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ»

32. چشم: «وَ الْأَبْصارَ»

33. عقل و روح: «وَ الْأَفْئِدَةَ»

34. مسكن ثابت: «مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً»

35. مسكن سيّار: «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً»

36. انواع پوشاك: «مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً»

37. نعمت سايه: «جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا»

38. پناهگاه مطمئن در كوه‌ها: «مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً»

39. نعمت لباسى كه انسان از گرما و سرما حفظ كند: سَرابِيلَ تَقِيكُمُ‌ ...

40. نعمت زره و لباس رزم: «تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ»

ناگفته پيداست كه هدف خداوند از نام بردن، منّت گذاشتن يا كسب وجهه يا تأمين غرائز نيست كه او منزه است، بلكه براى ايجاد روحيّه شكر و تفكّر و تسليم و تذكّر است. «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» آيه، 14. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» آيه، 15. «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» آيه، 44. «لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ» آيه، 81. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» آيه، 90.

پیام ها

1- صبر (و هر توفيق ديگرى)، از ناحيه اوست. «وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ»

2- مبلّغ بايد صبور باشد. ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ ... وَ اصْبِرْ

3- صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند، بر اثر صبر نوبت ظفر آيد. وَ اصْبِرْ ... إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا

4- ايمان به امدادهاى الهى، سبب سعه‌صدر وصبر مى‌شود. اصْبِرْ ... إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ‌

5- تقوا و احسان، وسيله‌ى جلب حمايت‌هاى الهى است. إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ‌ ... مُحْسِنُونَ‌

«الحمدللّه ربّ العالمين»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127)

وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ‌: و صبر كن در صدمات و ناملايمات، و نيست صبر تو مگر به توفيق و تيسير خداى تعالى. وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ‌: و اندوهناك مباش بر اعراض كافران از تو، يا بر تسلط آنها بر مؤمنان و آنچه به ايشان رسيده از قتل و مثله. وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ‌: و مباش در تنگدلى از آنچه مكر و حيله نمايند.

مرتبه چهارم:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (125) وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (126) وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127) إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128)

ترجمه‌

دعوت كن براه پروردگار خود بحكمت و موعظه نيكو و مجادله نما با آنها بوجهى كه آن بهتر است همانا پروردگار تو داناتر است بحال كسيكه گم شود از راهش و او است داناتر بهدايت يافتگان‌

و اگر عقوبت كنيد پس عقوبت نمائيد بمانند آنچه عقوبت شديد بآن و اگر صبر نمائيد هر آينه آن بهتر است براى صبر كنندگان‌

و صبر كن و نيست صبر تو مگر بكمك خدا و محزون مباش بر ايشان و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند

همانا خدا با آنان است كه پرهيزكار شدند و آنانكه ايشان نيكوكارانند.

تفسير

- خداوند متعال پس از آنكه امر فرمود در آيات سابقه حبيب خود را به تبعيّت از ملّت ابراهيم عليه السّلام و طريقه آنحضرت دعوت بتوحيد و معارف حقّه الهيّه بود بيان فرمود طرق دعوت بحق را در ضمن امر بسه طريق كه هر يك از آن مخصوص بفرقه‌اى باشد تا مؤثّر و منتج مقصود گردد اوّل كه اهمّ طرق است دعوت دانشمندان و كسانى است كه آشنا ببراهين عقليّه محكمه صحيحه‌اند بحكمت كه اقامه اين قبيل ادلّه موضحه حقائق است بطوريكه موجب رفع شبهات گردد دوّم دعوت عوام و اوساط مردم است بموعظه حسنه كه آن عبارت است از بيانات وافيه و خطابت شافيه كه مورد قبول و موجب تسليم و الزام طرف‌

جلد 3 صفحه 328

باشد با انضمام بنصيحت و پند بلسان خوش و طرز مطلوب و مرغوب بطوريكه موجب جلب توجّه و مزيد عنايت مخاطب گردد سوّم مجادله با اهل عناد و لجاج است بطوريكه بزودى طرف را مجاب و محكوم و مغلوب نمايد بدون خشونت و تندى و ايجاد موجبات مزيد عداوت و انكار حقّى يا اقرار بباطلى در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از جدال باحسن مجادله بقرآن است و از ابن عباس نقل شده كه مراد از موعظه حسنه مواعظ قرآنيّه است و در مجمع حكمت را بقرآن تفسير فرموده براى آنكه متضمّن امر بحسن و نهى از قبيح است و اصل حكمت منع از فساد است و بنظر حقير اصل هر سه طريق قرآن است يعنى محكم‌ترين براهين و نافع‌ترين مواعظ و بهترين طرق مجادله را بايد از قرآن اخذ نمود با مراجعه به بيانات خاندان وحى و تنزيل چون هر چه از غير ايشان اخذ شود خصوصا در تفسير قرآن جهل و ضلالت است و باين معنى اخبار كثيره صحيحه‌اى وارد است كه مجال ذكر آنها نيست و در اين مقام از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه در خدمت آنحضرت مذاكره از جدال در دين و نهى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار از آن شد فرمود از هر مجادله در دينى نهى نشده بلكه نهى شده است از مجادله‌اى كه بطريق احسن نباشد نشنيده‌ايد كه خدا فرموده با اهل كتاب مجادله نكنيد مگر بطريق احسن و فرموده دعوت كن مردم را بحكمت و موعظه حسنه و مجادله كن بطور بهتر و آن آنستكه علماء دين مأمورند بآن و مجادله بغير طريق احسن حرام است بر شيعيان ما چگونه خدا هر جدالى را حرام فرمود با آنكه خودش به پيغمبر دستور جدال داده بطور بهتر عرض شد جدال بطور بهتر كدام است و غير آن كدام فرمود جدال غير طور بهتر آنستكه شخصى بر مدّعاى باطل خود دليل باطلى اقامه نمايد و تو بدليلى كه خدا براى حقّ قرار داده استدلال نكنى و در مقابل او امر حقّى را منكر شوى كه مبادا او در مجادله بر تو غالب شود چون جواب صحيح او را نميدانى اين طريق مجادله بر شيعيان ما حرام است و مجادله بطور بهتر آنستكه خداوند به پيغمبرش دستور داد كه در جواب كسيكه از باب انكار معاد گفت چه كس اين استخوان پوسيده را زنده ميكند بگويد كسيكه او را خلق فرمود در اوّل بار و او بهر خلقى دانا است يعنى كسيكه آنرا از كتم عدم بوجود آورد ميتواند

جلد 3 صفحه 329

بعد از پوسيدن بصورت اوّلش باز گرداند با آنكه ابتداء هر خلقى مشكل‌تر از اعاده آنست و چند مثال ديگر هم از قرآن براى مجادله باحسن بيان فرموده‌اند كه حقير براى مراعات اختصار ذكر ننمودم اين خلاصه مستفاد از روايت است كه دلالت دارد بر آنكه بر عوام لازم است از مجادله با اهل باطل خود دارى كنند چون اين از وظائف علماء است مبادا مجبور شوند بانكار حقّى يا اقرار بباطلى يا ملزم شوند در مقابل دليل طرف و موجب وهن اسلام در انظار گردد و از ذيل آيه استفاده ميشود كه زياد هم نبايد براى دعوت و ارشاد و الزام جوش و خروش نمود بقدر اداء وظيفه و اتمام حجّت كافى است چون خداوند خودش بهتر ميداند كه برهان و وعظ و جدال در چه محلّ و موردى مؤثر و نافع است و در چه مادّه‌اى نيست.

برسيه دل چه سود خواندن پند

نرود ميخ آهنين بر سنگ‌

و چون حمزه سيّد الشهداء در جنگ احد شهيد شد و وحشى قاتل آنحضرت او را مثله نمود يعنى گوش و بينى او را بريد و جگر او را در آورد براى آنكه برسم تحفه نزد هند ما در معاويه برد و حضرت ختمى مرتبت جنازه او را باين حال مشاهده فرمود و اين سخت‌ترين مناظر دوره عمر آنحضرت بود فرمود اگر خدا مرا بر قريش مسلّط فرمايد هفتاد نفر از آنها را مثله خواهم نمود پس جبرئيل نازل شد و آيات اخيره را آورد و در روايت عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام است كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن منظره را مشاهده فرمود عرض كرد الّلهم لك الحمد و اليك المشتكى و انّك المستعان على ما نرى پس فرمود اگر ظفر يافتم هر آينه مثله ميكنم و مثله ميكنم پس نازل شد و ان عاقبتم تا آخر آيه و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود صبر ميكنم صبر ميكنم و قمّى ره قريب باين معنى را نسبت باصحاب داده كه گفتند مثله ميكنيم ولى مشهور همان است كه بدوا ذكر شد و خلاصه مفاد آيات اخيره آنستكه مجازات بايد بقدر جرم باشد نه زياده بر آن و اگر صبر كنند و ببخشند و تلافى بمثل هم ننمايند آن بهتر است براى كسانيكه ميتوانند صبر نمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون رحمة للعالمين است بايد صبر نمايد و خداوند باو توفيق صبر و ثبات عنايت خواهد فرمود و نبايد محزون و غمناك باشد از شهادت شهداء چون آنها فائز شدند بدار كرامت الهى و مقاميكه‌

جلد 3 صفحه 330

فوق آن متصوّر نيست و نبايد در مضيقه بى‌صبرى و دلتنگى و كمى حوصله قرار گيرد از مكر ماكرين و بايد بداند كه خداوند با كسانى است كه اهل پرهيزكارى از شرك و معاصى هستند و هيچ گاه عنايت خود را از ايشان قطع نخواهد فرمود و همچنين از كسانيكه احسان ميكنند نسبت به برّ و فاجر و از انتقام صرف نظر مينمايند و ميبخشند و گفته‌اند تمام اين سوره در مكّه نازل شده غير از اين سه آيه اخيره و در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره نحل را در هر ماه بخواند خسارتى بر او در دنيا وارد نشود و هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است.

جلد 3 صفحه 331

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اصبِر وَ ما صَبرُك‌َ إِلاّ بِاللّه‌ِ وَ لا تَحزَن‌ عَلَيهِم‌ وَ لا تَك‌ُ فِي‌ ضَيق‌ٍ مِمّا يَمكُرُون‌َ (127)

اي‌ ‌رسول‌ محترم‌ بايد صبر پيشه‌ ‌خود‌ قرار دهي‌ و نيست‌ صبر تو الا بتوفيق‌ و تاييد الهي‌ و غم‌ بدل‌ راه‌ نده‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ و دل‌ تنگ‌ نباش‌ ‌از‌ آنچه‌ اينها مكر و حيله‌ مي‌كنند (وَ اصبِر) امر بصبر دليل‌ ‌بر‌ وجوب‌ صبر ‌است‌ و صبر حضرت‌ رسالت‌ ‌از‌ جهاتي‌ ‌بود‌ ‌از‌ جهة اذيتهايي‌ ‌که‌ بوجود مقدسش‌ و باصحابش‌ وارد كردند ‌تا‌ ‌در‌ مكه‌ ‌بود‌ خاكروبه‌ و شكمبه‌ شتر ‌بر‌ سرش‌ ميريختند سنگ‌ بقدمهاي‌ ‌او‌ ميزدند عبا بگردنش‌ فشار ميدادند ساحر و كذابش‌ مي‌ناميدند ‌تا‌ اندازه‌اي‌ ‌که‌ سه‌ سال‌ ‌در‌

جلد 12 - صفحه 213

شعب‌ ابي‌ طالب‌ گرفتار ‌بود‌ ‌پس‌ ‌از‌ رجعتش‌ بمدينه‌ قضاياي‌ بدر احزاب‌ احد و ‌غير‌ اينها پيش‌ آمد ‌که‌ خودش‌ فرمود

‌ما ‌او‌ ذي‌ نبي‌ مثل‌ ‌ما اوذيت‌

ديگر صبر ‌بر‌ مشاق‌ بتبليغ‌ رسالت‌ و احكام‌ و دعوت‌ باسلام‌ و اعراض‌ ‌آنها‌ و عدم‌ اعتناء ديگر صبر ‌بر‌ افعال‌ منافقين‌ ظاهر مسلمان‌ نميتوانست‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رد كند و نه‌ تحمل‌ كند بلكه‌ ميدانست‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌با‌ اهل‌ بيتش‌ چه‌ مي‌كنند (وَ ما صَبرُك‌َ إِلّا بِاللّه‌ِ) بتوفيق‌ الهي‌ و حفظ خداوند و تأييد پروردگاري‌ ‌اينکه‌ مقام‌ صبر ‌را‌ خداوند بشما عنايت‌ فرمود (وَ لا تَحزَن‌ عَلَيهِم‌) ‌که‌ چرا ايمان‌ نميآورند و اجابت‌ نمي‌كنند و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ نجات‌ نمي‌دهند اينها قابل‌ هدايت‌ نيستند ذَرهُم‌ يَأكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلهِهِم‌ُ الأَمَل‌ُ فَسَوف‌َ يَعلَمُون‌َ حجر ‌آيه‌ 3 وَ لا تَك‌ُ فِي‌ ضَيق‌ٍ مِمّا يَمكُرُون‌َ زيرا مكر ‌آنها‌ بخود ‌آنها‌ برميگردد وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّه‌ُ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الماكِرِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 47.

وَ يَمكُرُون‌َ وَ يَمكُرُ اللّه‌ُ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الماكِرِين‌َ انفال‌ ‌آيه‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 127)- ششم: این عفو و گذشت و صبر و شکیبایی در صورتی اثر قطعی خواهد گذارد که بدون هیچ چشمداشتی انجام پذیرد یعنی فقط به خاطر خدا باشد، و لذا قرآن اضافه می‌کند: «شکیبایی پیشه کن و این شکیبایی تو جز برای خدا (و به توفیق پروردگار) نمی‌تواند باشد» (وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ).

7- هرگاه تمام این زحمات در زمینه تبلیغ و دعوت به سوی خدا و در زمینه عفو و گذشت و شکیبایی کارگر نیفتاد باز نباید مأیوس و دلسرد شد، و یا بی‌تابی و جزع نمود، بلکه باید با حوصله و خونسردی هر چه بیشتر همچنان به تبلیغ ادامه داد، لذا در هفتمین دستور می‌گوید: «بر آنها اندوهگین مباش» (وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).

8- با تمام این اوصاف باز ممکن است دشمن لجوج دست از توطئه برندارد و به طرح نقشه‌های خطرناک بپردازد، در چنین شرایطی موضعگیری صحیح همان

ج2، ص614

است که قرآن می‌گوید: «و به خاطر (کارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه‌های آنها، در تنگنا قرار مگیر» (وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ).

چرا که تکیه‌گاه شما خداست و با استمداد از نیروی ایمان و استقامت و پشتکار و عقل می‌توانید این توطئه‌ها را خنثی کنید و نقش بر آب.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع