آیه 10 سوره انسان

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا

مشاهده آیه در سوره


<<9 آیه 10 سوره انسان 11>>
سوره : سوره انسان (76)
جزء : 29
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ما از (قهر) پروردگار خود به روزی که (از رنج و سختی آن رخسار خلق) در هم و غمگین است می‌ترسیم.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed we fear a frowning and fateful day from our Lord.’

معانی کلمات آیه

  • عبوس: آدم قيافه درهم كشيده، عبس (بر وزن عقل): رو ترش كردن. گويى يوم با صفت اهل آن وصف شده است نظير يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ مدثر/ 9.
  • قمطرير: شديد الشر. «اقمطر اليوم: اشتد» اصل آن به معنى جمع شدن و جمع كردن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9» إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»

آنان به نذر وفا مى‌كنند و از روزى كه شرش فراگير است مى‌ترسند. و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مى‌دهند. (و مى‌گويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مى‌دهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمى‌خواهيم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، مى‌ترسيم.

نکته ها

«مستطير» از «سيطائره» يعنى سلطه است و ريشه آن «طير»، به معناى گستردگى است.

«قمطرير» به معناى شرّى است كه سخت باشد.

بر اساس برخى روايات، اطعام مسكين و يتيم و اسير در يك شب واقع شد و براساس برخى، در سه شب متوالى اتفاق افتاد و هر شب، يكى از آنها مراجعه كرد.

مراد از «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ» آن است كه اهل بيت با آنكه آن غذا را دوست داشتند، به ديگران دادند. چنانكه قرآن در جاى ديگر مى‌فرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نيكى نمى‌رسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1»

صاحب تفسير الميزان مى‌فرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مى‌گويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «عَلى‌ حُبِّهِ»، علاقه به غذا است كه در اين صورت، علاوه بر اخلاص، ايثار آنان نيز ثابت مى‌شود.

اگر به فكر نام و شهرت نباشيد، خداوند نامتان را جاودانه مى‌كند. كارى كه اهل بيت كردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.

«1». تفسير برهان؛ محاسن برقى، ج 2، ص 397.

جلد 10 - صفحه 328

در اين آيه، كلمات مسكين و يتيم و اسير به صورت نكره آمده تا بگويد: در اطعام، نبايد گزينش كرد، بلكه به هركس كه بود انفاق كنيد.

پروين اعتصامى درباره اخلاص در انفاق مى‌گويد:

بزرگى داد يك درهم گدا را

كه هنگام دعا ياد آر ما را

يكى خنديد و گفت اين درهم خُرد

نمى‌ارزيد اين بيع و شرى‌ را

مكن هرگز به طاعت خودنمايى‌

حجاب دل مكن روى و ريا را

تو نيكى كن به مسكين و تهيدست‌

كه نيكى خود سبب گردد دعا را

به وقت بخشش و انفاق پروين‌

نبايد داشت در دل جز خدا را

خوف از خداوند، به معناى خوف از مقام اوست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» «1»

پیام ها

1- كمال واقعى زمانى است كه نيكى در انسان نهادينه شود. (تمام كمالات با فعل مضارع كه نشانه استمرار فعل است، آمده است.) يُوفُونَ‌، يَخافُونَ‌، يُطْعِمُونَ‌ و ...

2- اطعام و انفاق زمانى ارزش بيشتر دارد كه شى‌ء انفاق شده، مورد نياز و علاقه انسان باشد. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»

3- اسلام، حامى مستمندان و يتيمان و اسيران است. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‌ ... مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً

4- گروهى طعام را دوست دارند و گروهى اطعام را. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»

5- اطعام، زمانى ارزش بيشترى دارد كه از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُكُمْ»

6- كمكى ارزش دارد كه خالصانه و به دور از هر منّت و انتظارى باشد. «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»

7- آنچه به عمل ارزش مى‌دهد، انگيزه خالصانه و اخلاص در عمل است.

«1». الرّحمن، 46.

جلد 10 - صفحه 329

«نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»

8- نيكان، نه تنها با زبان درخواست تشكّر ندارند، بلكه در دل هم به فكر تمجيد و تشكّر نيستند. لا نُرِيدُ ... شُكُوراً

9- گرچه ابرار انتظار پاداش ندارند ولى مردم نبايد بى‌تفاوت باشند. در آيه 25 سوره قصص مى‌خوانيم: حضرت شعيب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّايى و آب دادن حضرت موسى را بپردازد. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ»

10- گذشتن از پاداش، به تنهايى نشانه اخلاص نيست، بلكه گذشتن از تمجيد و تشكّر نيز لازم است. «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»

11- وفاى به نذر واجب است و كسى كه به نذر خود وفا نكند، از قهر الهى بترسد. «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً»

12- اگر كارى براى خدا باشد، فقط از قهر او مى‌ترسيم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»

13- داشتن انگيزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب يا خوف از عقاب ندارد. زيرا ثواب و عقاب نيز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ‌ ... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً

14- در قيامت، نه تنها مردم عبوسند، بلكه روز عبوس است. «يَوْماً عَبُوساً»

15- براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسكين و يتيم و اسير، عبوس نكنيد. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص470

منابع