حسین بن محمد اشعری قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ولادت و خاندان

حسین بن محمد اشعرى در شهر قم، ديده به جهان گشود. كنيه اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى و نام پدرش محمد بن عمران اشعرى است.[۱]

زمان دقيق و قطعى ولادت اين محدث بزرگ مرتبه را نمى توان مشخص كرد؛


حسین بن محمد اشعری قمی

بر تمام كسانى كه در زمينه تراجم محدثان شيعى قلم مى زنند و تحقيق مى كنند. آشكار است كه اشعريان قم، سهمى بسزا در نشر و گسترشِ معارف اهل بيت علیهم‌السلام و روايات آنان داشته اند. حسين بن محمد در چنين خاندانى ديده به جهان گشود.

محمد بن عامر بن عمران قمى، در گروه راويان حديث شيعى است و ابن قولويه قمى از او حديث نقل مى كند. عموى حسين بن محمد، عبدالله بن عامر است كه در ادامه از او نيز ياد خواهيم كرد.

استادان

برخی شخصيت هايى كه حسین بن محمد از حوزه درس آنان بهره برده یا روایت شنید عبارتند از:

  • 1. عبدالله بن عامر بن عمران اشعرى قمى:[۲] از محدثان موجه شيعه است و نجاشی در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شيخ من وجوه اصحابنا، ثقة».[۳] مرحوم كلينى از اين استاد، روايات بسيارى در «کافی» نقل مى كند.
  • 3. معلی بن محمد بصرى:[۶] نام اين روايتگر مشهور در جاى جاى كتاب «كافى» نمايان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش رجال درباره اش گفته اند: از منظر نقل روايت و مذهب داراى لغزش‌هايى است.[۷]
  • 4. محمد بن عمران بن حجاج بسيعى؛[۸]
  • 5. محمد بن احمد بن خاقان النهدى:[۹] درباره او گفته شده: محدثى بسيار فاضل و موجه؛ بلكه بعضى از بزرگان شيعه او را از اصحاب اجماع محسوب كرده اند؛[۱۰]
  • 6. احمد بن علويه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود:[۱۱] وى ضمن اين كه در گروه راويان جاى دارد، شاعر توانايى هم بوده است و قصيده اى را در مدح حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام سرود كه 330 بيت داشت.

شاگردان

حسين بن محمد اشعرى كه برهه اى از عمر پربركت خويش را در راه گردآورى اخبار و روايات خاندان عصمت و طهارت سپرى كرد، خود در گروه محدثان عالى مقام شيعه جاى گرفت و براى حفظ ميراث احاديث خاندان عصمت، به تعليم و تربيت شاگردان بزرگى پرداخت. در اين جا تنها به چهره هاى شاخص شاگردان او اشاره مى شود:

  • 1. محمد بن يعقوب كلينى:[۱۵] وی صاحب كتاب «اصول و فروع كافى»، از معتبرترين كتاب هاى حديثى اسلامى و شيعى است. نجاشى درباره او مى گويد: دانشمند بزرگ و استاد حديث شيعه در شهر رى و از موثق ترين و موجه ترين مردم در نقل حديث به شمار مى آيد.[۱۶]
  • 2. محمد بن حسن بن وليد قمى:[۱۷] در شأن و منزلت اين فقيه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقيه، پيشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در قم زيست مى كرد و بسيار بسيار باوجاهت است. اين بزرگوار استاد معروف شيخ صدوق است.[۱۸]
  • 5. جعفر بن محمد بن مسرور:[۲۲] اين محدث يكى از استادان روايتى شيخ صدوق است و شيخ بارها او را در كتاب هايش نام برده و ستايش نموده است..[۲۳]

شخصيت حسین بن محمد اشعری قمی

از آنچه گذشت و با توجه به استادان و شاگردان حسين بن محمد بن عامر قمى، به خوبى به شخصيت علمى و اخلاقى اين محدث پى مى بريم. با اين همه بهتر است قامت استوار و پرشكوه اين محدث بزرگ را در آيينه سخنان بزرگان دانش تراجم به نظاره بنشينيم.

در ديرينه ترين كتاب رجال شناسى شيعه درباره او چنين مى خوانيم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت مند است.[۲۴]

ديگرى مى گويد: او روايتگر بسيار بسيار ارزشمند و موجهى است.[۲۵]

ميرزا حسين نورى، كه فاضل ترين رجال شناس اخير شيعه است، درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان شيعه، سندى كه به حسين بن محمد اشعرى مى رسد صحيح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روايتى ثقة الاسلام كلينى مى باشد.[۲۶]

باز مناسب است نظر يكى از دانشمندان معروف اهل سنت به نام ابن حجر عسقلانى را در اينجا بياوريم. او مى گويد: شيخ طوسى او را در سلسله مشايخ و استادان شيعه قرار داده و او از استادان معروف شيخ كلينى صاحب كتاب كافى است. حسين اشعرى كتابى به نام «طب اهل بيت علیهم‌السلام» تأليف نموده كه از بهترين كتاب هاى تأليف شده در اين زمينه است.[۲۷]

آقا بزرگ تهرانى مى فرمايد: او محدثى جليل‌القدر و موجه است و كلينى در كافى از اين شخصيت روايات بسيار زيادى نقل كرد.[۲۸]

در اينجا مناسب است روايتى را كه نشانگر ارتباط اين راوى با سفراى امام زمان علیه‌السلام است، ذكر كنيم؛ اما قبل از نقل روايت، لازم است مقدمه اى را بياوريم: در روزگار امام حسن عسكرى علیه‌السلام، شخصى از راه امامان شيعه منحرف شد و گرايش‌هاى خطرناكى پيدا كرد؛ به طورى كه فساد عقيده او باعث گسترش فساد و فتنه در جامعه شيعه مى شد. تا اين كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام دستور كشتن او را صادر كردند و فرمودند: «هر كس كه او را بكشد و مرا از شر او راحت كند، جايگاه او در بهشت خواهد بود».

يكى از پيروان انقلابى و اصيل حضرت عسكرى علیه‌السلام به نام جنيد مى گويد: من سلاحى خريدارى كردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اينجا حسين بن محمد اشعرى مى گويد: از ناحيه حضرت عسكرى علیه‌السلام كمك هايى به جنيد عنايت مى شد. وقتى كه حضرت عسكرى علیه‌السلام از دنيا رفت، همان كمك ها به وسيله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنيد ادامه مى يابد. كم‌كم دريافتم كمك هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناك شدم (كه نكند جنيد هم راه امامان را ترك كرده و دچار لغزش عقيده شده است) مدتى در اين انديشه بودم كه توقيعى از حضرت حجت علیه‌السلام رسيد كه خبر مرگ جنيد را داده بودند. پس از اين توقيع بود كه متوجه شدم قطع كمك ها به علت وفات آن شيعه معتقد و ولايى بود، نه از جهت ديگر.[۲۹]

از اين روايت معلوم مى شود كه اين راوى، روزگار امام عسكرى علیه‌السلام را درك كرده و نيز با سفيران حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه كرده است؛ و البته اين امر همه نشانه آن است كه حسين بن محمد، عالمى ولايت‌مدار و مورد توجه امام زمان خويش بوده است.

يادگار علمى

حسين بن محمد كه در گردآورى اخبار امامان معصوم علیه‌السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را كه از امامان معصوم علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در كتاب هايى به يادگار گذاشت. نجاشى به كتاب «النوادر» او اشاره كرده است.[۳۰]

ابن حجر عسقلانى به كتاب ديگرى از او اشاره مى كند و مى نويسد: حسين بن محمد اشعرى كتابى به نام «طب اهل البيت» تأليف كرد كه مانند آن تأليف نشده و كم‌نظير است.[۳۱]

استاد بزرگ حوزه قم، آيت الله جعفر سبحانى هم در اثر ارزشمند خود مى گويد: او صاحب كتاب «نوادر» است. رواياتى كه او نقل مى كند و در كتاب هاى روايتى شيعه ذكر شده، به 961 روايت مى رسد. اين زيادى روايت، بهترين گواه وسعت دانش و درايت او در حديث شناسى است.[۳۲]

وفات حسین بن محمد اشعری قمی

حسين بن محمد قمى، پس از سال ها تلاش و كوشش در حفظ و گسترش سخنان گهربار امامان، مرغ جانش به سوى حق پركشيد. درباره سال و مكان مرگ اين راوى، نظر قاطعى نمى توان ابراز كرد؛ اما شايد از مجموع داده هاى تاريخى و گزارش‌هاى تراجم نويسان بتوان حدس زد كه آن بزرگوار در اوايل سده چهارم هجرى قمرى رحلت كرده است.

روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی

حسن خُلق :

حسين بن محمد، با واسطه از رسول اكرم صلی الله علیه و آله روايت مى كند: روز قيامت، در ترازوى اعمال انسان چيزى بهتر و نيكوتر از حُسن خلق نهاده نمى شود.[۳۳]

عزّت نفس :

باز روايت مى كند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس از ما چيزى سؤال كند و نيازش را با ما مطرح كند، او را نااميد نمى كنيم؛ ولى اگر عزّت نفس را پيشه خود سازد و از ما سؤال نكند، خداوند او را بى نياز مى گرداند.[۳۴]

نيكى با خويشان :

روايت مى كند از حضرت امام رضا علیه‌السلام فرمود: ما چيزى را نمى دانيم كه عمر انسان را زياد كند جز نيكى كردن به خويشاوندان؛ چنان كه ممكن است شخصى از عمرش بيش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون كه به خويشان خود مهرورزى كرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص ديگرى - در تقدير الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پيوند خود را با خويشانش بريده، عمرش به سه سال كاهش مى يابد.[۳۵]

فهم دين :

از حضرت امام صادق علیه‌السلام روايت مى كند: هنگامى كه خداوند اراده نمايد به كسى خير برساند، فهم و درك او را در مسائل دين، زياد مى كند.[۳۶]

منزلت راويان :

باز حسين بن محمد روايت مى كند از امام صادق علیه‌السلام كه محدثى از امام اين را پرسش كرد: مردى اخبار شما را در ميان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شيعيان شما را نيرومند و محكم مى گرداند و فرد ديگرى هم باشد كه انسان عابدى است، ولى به نشر و ترويج اخبار شما نمى پردازد؛ كدام يك از اين دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى كه روايات ما را منتشر مى كند و قلب هاى پيروان ما را نيرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.[۳۷]

ارزش حفظ حديث :

روايت مى كند از حضرت صادق علیه‌السلام كه فرمود: هر آن كس كه چهل حديث از احاديث ما را حفظ كند، خداوند او را در روز قيامت به عنوان دانشمندِ دين‌شناس مبعوث مى فرمايد.[۳۸]

پانویس

  1. رجال نجاشى، جامعه مدرسين قم، ص 66؛ رجال شيخ طوسى، ص 469؛ خلاصة الاقوال، ص 52؛ نقد الرجال تفرشى، ص 109؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 178، ش 386؛ مستدرك الوسائل، چاپ قديم، ج 3، ص 729؛ مجمع الرجال، ج 2، ص 196؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 341؛ اعيان الشيعه، ج 5، ص 424؛ طبقات اعلام الشيعه فى القرن الرابع، ص 120؛ الذريعه، ج 24، ص 329؛ قاموس الرجال، ج 3، ص 519؛ لسان الميزان، ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 265؛ جامع الروات، ج 1، ص 252؛ معجم رجال الحديث، ج 6، ص 72 و تهذيب المقال، سيد محمدعلى ابطحى، ج 2، ص 247.
  2. طبقات اعلام الشيعه، ص 120؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179؛ اصول كافى، ج 1، ص 17 و رجال نجاشى، چاپ داورى، ص 151.
  3. رجال نجاشى، ص 151؛ جامع الروات، ج 1، ص 494.
  4. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179 و اصول كافى، ج 1، ص 33.
  5. رجال نجاشى، ص 66.
  6. سرتاسر اصول كافى و فروع كافى، از باب نمونه: اصول كافى، ج 1، ص 32 و 36.
  7. رجال نجاشى، ص 296.
  8. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.
  9. همان و تنقيح المقال، ج 2، ص 70.
  10. موسوعة الفقهاء، ج 4، ص 179 و رجال كشى، ج 2، ص 812.
  11. رجال شيخ طوسى، ص 447 و اعلام الشيعه، ص 120.
  12. رجال طوسى، ص 494؛ رجال نجاشى، ص 240 و فهرست شيخ طوسى، چاپ مرتضويه، نجف، ص 140.
  13. رجال نجاشى، ص 240.
  14. فهرست طوسى، ص 140.
  15. موارد متعدد از كتاب كافى و طبقات اعلام الشيعه، ص 120.
  16. رجال نجاشى، ص 266.
  17. اعلام الشيعه، ص 120؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.
  18. رجال نجاشى، ص 271.
  19. اعلام الشيعه، ص 120.
  20. كامل الزيارات، باب 41، حديث 5، ص 119 و طبقات اعلام الشيعه، ص 130.
  21. فهرست طوسى، ص 42.
  22. طبقات اعلام الشيعه، ص 120 و موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.
  23. تنقيح المقال، ج 1، ص 226.
  24. رجال نجاشى، ص 186.
  25. نقدالرجال تفرشى، ص 21.)
  26. مستدرك الوسائل، ج 3، ص 794، چاپ قديم.
  27. لسان الميزان، ابن حجر، ج 2، ص 265.
  28. اعلام الشيعه، ص 120.
  29. مرآة العقول، ج 6، ص 198 و اصول كافى، ج 1، ص 524.
  30. نجاشى، ص 186.
  31. لسان الميزان، ج 2، ص 265.
  32. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.
  33. اصول كافى، ج 2، ص 99.
  34. همان، ص 138.
  35. همان، ص 153.
  36. اصول كافى، ج 1، ص 22.
  37. همان، ص 23.
  38. همان، ص 49.

منابع