آیه 21 سوره قیامه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۱۹ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ

مشاهده آیه در سوره


<<20 آیه 21 سوره قیامه 22>>
سوره : سوره قیامه (75)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و به کلی کار آخرت را واگذارید.

و همواره آخرت را [برای این عشق بی پایه] رها می کنید.

و آخرت را رها مى‌كنيد!

و آخرت را فرو مى‌گذاريد.

و آخرت را رها می‌کنید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and forsake the Hereafter.

And neglect the hereafter.

And neglect the Hereafter.

And leave alone the Hereafter.

معانی کلمات آیه

  • تذرون: ترك مى‏كنيد، ناديده مى‌‏گيريد. و ذر: ترك كردن و انداختن از روى بى‌‏اعتنايى. عرب ماضى، مصدر و اسم فاعل آن را به كار نمى‌‏برد بلكه ترك، ترك و تارك به كار مى‌‏برد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20» وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»

چنين نيست (كه مى‌پنداريد) بلكه به اين دنياى زودگذر دل‌بسته‌ايد. و آخرت را رها كرده‌ايد. چهره‌هايى در آن روز شاداب و با طراوت است و به (لطف و پاداش) پروردگارشان چشم دوخته‌اند. و چهره‌هايى در آن روز گرفته است. زيرا مى‌داند مورد عذابى كمر شكن قرار مى‌گيرد.

نکته ها

«ناضِرَةٌ» شادابى ناشى از دريافت نعمت‌هاى فراوان است. چنانكه در جاى ديگر فرمود:

«نَضْرَةَ النَّعِيمِ» «1»

شايد مراد از «ناظِرَةٌ» انتظار دريافت نعمت باشد. چنانكه در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده‌

«1». مطففّين، 24.

جلد 10 - صفحه 311

است: «مشرقة تنتظر ثواب ربها» «1» آنان در انتظار پاداش پروردگارشان هستند.

گرچه اين آيه مى‌فرمايد: «إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ» مردم به سوى پروردگارشان نظر مى‌كنند. امّا بر اساس آيه‌اى كه مى‌فرمايد: «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» «2» ديدگان تو را در نيابند، خداوند با چشم سر ديده نمى‌شود و در قيامت مردم به لطف پروردگار نظر دارند.

«باسِرَةٌ» به معناى گرفتگى چهره است.

«فاقِرَةٌ» از «فقار» به معناى ستون فقرات است. فقير نيز از همين ريشه و به معناى كسى است كه به خاطر نادارى گويا ستون فقراتش شكسته است. مراد از فاقره كمرشكن است.

پیام ها

1- سؤال و پرسش روانكاوى لازم دارد؛ زير سؤال بردن قيامت به خاطر دلبستگى به دنياست. يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ ... كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ

2- علاقه به دنيا زمانى بد و قابل سرزنش است كه يا شديد باشد: «لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» «3» و يا ملازم رها كردن قيامت باشد. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»

3- علاقه به دنيا بسترى براى انكار معاد است. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»

4- دنيا زودگذر است. گويا دنيا براى به آخر رسيدن عجله دارد و به سرعت سپرى مى‌شود. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ»

5- يك دل، دو دوستى برنمى‌دارد. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ»

6- انسان از عَجَل آفريده شده: «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» «4»، اگر با عقل و وحى خود را مهار نكند، تنها به فكر دنياى عاجل است. «تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ»

7- يكى از شيوه‌هاى تربيت مقايسه بين كفر و پاداش است: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»

8- مسايل روحى و روانى در چهره انسان اثر مى‌گذارند. رنگ رخساره خبر

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». انعام، 103.

«3». عاديات، 8.

«4». انبياء، 37.

جلد 10 - صفحه 312

مى‌دهد از سّر ضمير. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ- وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ»

9- كسانى كه در دنيا تنها خداوند را عبادت كردند: «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ» «1»، تنها به او توكّل كردند: «عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا» «2»، تنها نسبت به او خاشع بودند و از احدى نهراسيدند: «لا يَخْشَوْنَ أَحَداً» «3»، تنها از او كمك خواستند: «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» و ...،

در آن روز نيز تنها به او نظر دارند. «إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ»

10- دلبستگى به دنيا و رها كردن آخرت سبب اندوه و گرفتگى چهره در قيامت است. تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ ... وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21»

وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ: و واگذاريد كار آخرت را كه باقى است، و حال آنكه كار به عكس مى‌بايد كرد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ «16» إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ «17» فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ «18» ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ «19» كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ «20»

وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ «21» وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ «22» إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ «23» وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ «24» تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ «25»

ترجمه‌

حركت مده بخواندن زبانت را تا شتاب كنى بآن‌

همانا بر عهده ما است فراهم آوردن آن و خواندنش‌

پس چون خوانديم آنرا پس پيروى كن خواندنش را

پس همانا بر ما است بيان آن‌

نه چنين است بلكه دوست ميداريد شما مردم امتعه نقد دنيا را

و رها ميكنيد آخرت را

رويهائى در چنين روز خرّم و درخشان‌

بسوى پروردگارشان بچشم اميد نگرانند

و رويهائى در چنين روزى گرفته و در هم است‌

ميپندارند كه رسانده شود بآنها عذاب كمر شكنى.

تفسير

در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه چون قرآن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل ميشد حضرت براى شوق مفرطى كه به اخذ و ضبط آن داشت عجله ميفرمود در تلقّى و قرائت خود مبادا چيزى از آن از خاطرش محو شود پس خدا او را از اين عمل نهى فرمود نه براى آنكه جائز نبوده بلكه براى آنكه لازم نبوده است و قمّى ره وجه ديگرى نقل نموده كه در آيات آتيه ذكر ميشود انشاء اللّه تعالى و بنابر اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده كه بعجله زبان خود را بآيات ما حركت مده و قرائت منما آنرا قبل از تفكّر و تأمّل در معانى آن همانا بعهده ما است جمع آن در سينه تو و اجراء آن بر زبانت يا جمع آن در خارج و قرائت آن بر تو پس وقتى ما آنرا بتوسط جبرئيل بر تو قرائت نموديم متابعت نما قرائت او را تا در ذهنت مستقرّ گردد چنانچه از ابن عبّاس ره نقل شده كه بعد از اين حضرت صبر ميفرمود تا جبرئيل ميرفت آنوقت قرائت ميفرمود و بعضى متابعت را بر عمل باحكام قرآن حمل نموده‌اند ولى اوّل اظهر است و مؤيّد آن آنستكه بعد از اين فرموده پس بعهده ما است بيان مشكلات و مجملات آن از حيث معنى و مراد در وقت حاجت و لزوم نه چنين است كه كسى محتاج باشد قرآن را بعجله بخواند ولى انسان طبعا عجول است شما مردم دوست داريد هر امرى را كه بعجله و نقد براى‌

جلد 5 صفحه 312

شما آماده شده لذا دنيا را اختيار نموديد براى خود و آخرت را از دست داديد چون دنيا معجّل و آخرت مؤجّل است غافل از آنكه آن محقّق است و باقى و اين موقت است و فانى و رويهائى از مردم در روز قيامت درخشان و تابان است و ناظر بعطا و منتظر رحمت و نعمت اوفى از پروردگارند بعد از فارغ شدن آنانكه اولياء خدايند از حساب و غسل نمودن در چشمه حيوان و آشاميدن از آن و سفيد و تابان شدن رويهاشان و بيرون آمدن از انواع پليديها چنانچه مستفاد از اخبار ائمه اطهار است و در بعضى روايات از امير المؤمنين عليه السّلام تصريح شده كه ناظر بمعناى منتظر استعمال ميشود چنانچه خداوند فرموده‌ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ‌ يعنى منتظرم بچه حال بر ميگردند فرستاده شدگان از قول ملكه سبا در سوره نمل در هر حال معلوم است مراد نظر نمودن بخود خدا نيست بلكه مراد نظر نمودن برحمت و انتظار مزيد نعمت او است و رويهائى از مردم در روز قيامت عبوس و ترش و تاريك و گرفته و درهم است و آنها دشمنان خدايند كه گمان دارند و منتظرند بلا و عذابى بر آنها وارد شود كه بشكند و خورد كند فقرات و مهره‌هاى پشتشان را و اين دو دسته از هر جهت با يكديگر تقابل تضادّ دارند يكدسته در نهايت خوشى و خرّمى و فرح و سرور و انبساط و يكدسته در غايت ناخوشى و غم و اندوه و گرفتگى و گرفتارى بسر ميبرند و يحبّون و يذرون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر اين نيز مراد افراد انسان است كه در آيات سابقه ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَلاّ بَل‌ تُحِبُّون‌َ العاجِلَةَ «20» وَ تَذَرُون‌َ الآخِرَةَ «21»

هرگز چنين‌ نيست‌ بلكه‌ ‌شما‌ دوست‌ ميداريد دنياي‌ امروزه‌ ‌را‌ و واميگذاريد آخرت‌ ‌را‌ انسان‌ نوعا بواسطه قواي‌ حيوانيه‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌است‌ تمايل‌ بلذائذ دنيوي‌ دارد ‌از‌ لباس‌ و خوراك‌ و حب‌ رياست‌ و مال‌ و جاه‌، و نفس‌ ‌او‌ رغبت‌ ميكند و شيطان‌ ‌هم‌ اغوا ميكند و غرق‌ دنيا ميشود ‌با‌ اينكه‌ ‌هر‌ چه‌ زحمت‌ بكشد بجايي‌ واقف‌ نميشود و ‌با‌ هزاران‌ حسرت‌ بدرود حيات‌ ميكند و فقط جلوگيري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مفاسد و مضار عقل‌ و ايمان‌ ‌است‌ عقل‌ ‌را‌ مركوب‌ نفس‌ كرده‌اند و ايمان‌ ‌را‌ ‌هم‌ دور انداخته‌اند لذا ميفرمايد:

كلا هرگز توجه‌ بقرآن‌ و بيانات‌ ‌آن‌ نميكنيد.

بَل‌ تُحِبُّون‌َ العاجِلَةَ عاجله‌ دنيا ‌است‌ ‌که‌ فعلا ‌در‌ ‌او‌ هستيد و تمام‌ ‌هم‌ ‌خود‌ ‌را‌ مصروف‌ ‌آن‌ ميكنيد.

جلد 17 - صفحه 302

وَ تَذَرُون‌َ الآخِرَةَ ابدا بفكر آخرت‌ نيستيد و تداركي‌ ‌براي‌ دار باقيه‌ ‌خود‌ نميكنيد و بزودي‌ دنيا ‌از‌ دست‌ ‌شما‌ ميرود و آخرت‌ دامن‌ گير ‌شما‌ ميشود و پشيمان‌ ميشويد و ديگر فايده‌ ندارد.

‌تا‌ ‌که‌ دستت‌ ميرسد كاري‌ بكن‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- «و (به همین دلیل) آخرت را رها می‌کنید» (و تذرون الآخرة).

دلیل اصلی انکار معاد شک در قدرت خداوند و جمع‌آوری «عظام رمیم» و خاکهای پراکنده نیست، بلکه علاقه شدید شما به دنیا، و شهوات و هوسهای سرکش سبب می‌شود که هرگونه مانع و رادعی را از سر راه خود بردارید، و از آنجا که پذیرش معاد و امر و نهی الهی، موانع و محدودیتهای فراوانی بر سر این راه ایجاد می‌کند، لذا به انکار اصل مطلب بر می‌خیزید، و آخرت را بکلی رها می‌سازید.

دو آیه فوق در حقیقت تأکیدی است بر آنچه در آیات قبل گذشت که می‌فرمود: (بل یرید الانسان لیفجر امامه یسئل ایان یوم القیامة).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص454

منابع