Or say, ‘Had Allah guided me I would have surely been among the Godwary!’
Or it should say: Had Allah guided me, I would certainly have been of those who guard (against evil);
Or should say: If Allah had but guided me I should have been among the dutiful!
"Or (lest) it should say: 'If only Allah had guided me, I should certainly have been among the righteous!'-
معانی کلمات آیه
«لَوْ أَنَّ اللهَ هَدَانِی»: بیان چنین عباراتی به خاطر تحیّر و تحسّر است و اظهار ندامت بر گذشته است. یا این که چنان که قرطبی میگوید: سخن حقی است و مراد باطل است.
يا هنگامى كه عذاب را ببيند بگويد: «اى كاش براى من بازگشتى بود تا از نيكوكاران مىشدم».
نکته ها
گرچه در آيه 57، مجرم مىخواهد بگويد: خدا مرا هدايت نكرد كه به چنين راهى رفتم، ولى در آيه 59 پاسخ مىشنود كه ما تو را هدايت كرديم و اتمام حجّت نموديم، ولى تو خود اهل تكذيب و استكبار بودى.
پیام ها
1- مجرم در قيامت، به دنبال تبرئهى خود است. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي»
2- انسان براى نجات و رستگارى به هدايت الهى نياز دارد. «أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»
3- نشانه پذيرش هدايت الهى، تقوا و پارسايى است. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي: يا گويد اگر خداى هدايت نمودى مرا، لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ: هر آينه مىبودم از پرهيزكاران، و مشرك نمىشدم.
تنبيه:
هدايتى كه متمنى قائل باشد از سه قسم باشد: 1- بر وجه الجاء
«1» مجمع البيان، (چ 1401- قم) ج 4 ص 505.
جلد 11 - صفحه 261
و اجبار. 2- بر سبيل الطاف. 3- به طريق وحى. اما اول- از حكمت و مصلحت خارج است. اما دوم- به جهت عدم استعداد و اهليت الطاف از دائره لطف بيرون است. اما سوم- اگرچه متحقق بود لكن به جهت انكار و عناد، اعراض از آن نموده تابع آن نشدند تا مهتدى شوند، پس اين گفتار كه از او صادر شود يا به جهت تحير خواهد در امر خود، يا به جهت تعلل او به چيزى كه فايده به او نرساند به طريق تعلل كفار به اغواى رؤسا و شياطين.
تا مبادا گويد كسى اى اندوه و پشيمانى بر آنچه كوتاهى كردم در امر خدا و همانا بودم از مسخره كنندگان
يا گويد اگر آنكه خدا راهنمائى كرده بود مرا هر آينه بودم از پرهيزكاران
يا گويد هنگاميكه بيند عذاب را كاش ميبود براى من بازگشتى پس بوده باشم از نيكوكاران
آرى بتحقيق آمد تو را آيتهاى من پس تكذيب نمودى آنرا و سركشى كردى و بودى از كافران
و روز قيامت مىبينى آنها را كه دروغ بستند بر خدا كه رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جائى براى تكبر كنندگان
تفسير
خداوند متعال بيان فرموده است مقصود خود را از امر بمتابعت قرآن و احكام الهى كه در آيه سابقه بيان شد و آن آنستكه مبادا كسى روز قيامت اظهار حسرت و ندامت نمايد بر تقصير خود در طاعت و قرب بحق با آنكه از سخريّه كنندگان به پيغمبر و اهل ايمان و قرآن و احكام خدا و اولياء او باشد يا بگويد خدا اگر مرا هدايت نموده بود بدين حق از معاصى اجتناب مينمودم و باين عاقبت وخيم گرفتار نميشدم يا بگويد در وقت مشاهده عذاب اگر من دوباره بدنيا برگردم از مردمان نيكوكار خواهم شد در حاليكه حجّت از خداوند بر آنها تمام نشده باشد ولى چون از جانب خداوند بر آنها اتمام حجّت شده بارسال رسول و انزال كتاب و تعيين امام خداوند ميفرمايد بلى آمدند آنها از جانب من نزد تو و تكذيب نمودى و تكبّر كردى از پيروى آيات الهى و از كفّار بودى و گفتهاند هر يك از اين اقوال سهگانه را دستهاى گويند يا يكنفر در اوقات متعدّده هر سه را گويد و ردّ خداوند راجع بقول دوم است و بنظر حقير كلام الهى مبنى بر فرض اين اقوال است نه وقوع آن و جواب خداوند هم راجع بهر سه قول است بر تقدير وقوع بتقريب آنكه آرى وسائل هدايت الهيّه موجود بوده و خودت كوتاهى نمودى در اهتداء و بهواى نفس خود عمل كردى و كافر شدى اگر هم برگردى باز همان است كه بود و پشيمانى امروز سودى ندارد و كلمه بلى كه معمولا بعد از نفى واقع ميشود باعتبار فرض صدور اين اقوال است با نفى هدايت الهى كه گويندگان در نظر گرفتهاند چون صدر آيه اوّل دلالت دارد بر آنكه غرض الهى در انزال كتاب آنستكه بندگان از اين قبيل اظهارات ننمايند با نبودن امر الهى
جلد 4 صفحه 507
بمتابعت كتاب و احكام آن و تمام نبودن حجّت از حق بر خلق ولى در صورت بودن امر خدا جواب اين اظهارات همان است كه ذكر شد و حجّت از حق بر خلق تمام است ولى مفسّرين كلام متضمّن نفى را همان قول دوّم دانستهاند لذا جواب را مخصوص بآن پنداشتهاند و فرمودهاند مفاد آن آنستكه تو مرا هدايت بحق ننمودى و باين جهت اشكالاتى بايشان متوجّه شده و جوابهائى دادهاند كه مجال ذكر آنها نيست و دخول علامت تأنيث در اقوال ثلاثه باعتبار نفس و تذكير ضمائر در خطابات باعتبار انسان است و مؤيّد نظريّه حقير آنست كه خداوند فرموده روز قيامت مىبينى روىهاى كسانيكه دروغ بستند بخدا سياه است آيا نيست در جهنم جايگاهى براى تكبّر كنندگان چون ظاهر از دروغ بستن آنها بخدا همان اظهارات و تمنّياتى است كه با ادّعاء عدم هدايت الهيه مينمودند ولى حضرات فرمودهاند مراد نسبت قرار دادن شريك و گرفتن زن و فرزند است بخدا و در هر حال استفهام تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده مراد از آيات ائمه اطهارند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در آيه اخيره كه مراد كسى است كه ادعاء امامت نمايد با آنكه امام نباشد و عرض شد اگر چه علوى فاطمى باشد فرمود بلى اگر چه علوى فاطمى باشد و در كافى و از عياشى ره نيز مانند آن نقل شده است و از روايت ديگرى كه قمى ره از آن حضرت نقل نموده استفاده ميشود كه براى اهل تكبر وادى مخصوصى است در جهنم كه نام آن سقر است و آتش آن بقدرى شديد است كه جهنم از تنفّس آن مشتعل مىگردد بايد از اين صفت بخدا پناه برد.
مسئله: بعضي در زمان ظهور حضرت بقيه اللّه و دوره رجعت برميگردند بدنيا يا براي نصرت يا براي انتقام و تفصيل آن را و آيات و اخبار وارده رجعت را در مجلد دوم كلم الطيب بيان كردهايم رجوع كنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- سپس میافزاید: «یا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت میکرد از پرهیزکاران بودم» (أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ).
این سخن را گویا زمانی میگوید که او را به پای میزان حساب میآورند، گروهی را میبیند که با دست پر از حسنات به سوی بهشت روانه میشوند، او نیز آرزو میکند در صف آنان باشد و همراه آنان به سوی نعمتهای الهی برود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: