میرزا محمد تقی شیرازی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۶ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: میرزا محمدتقی شیرازی، آثار میرزا محمدتقی شیرازی، فتوای م...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم)

شایسته است معرفی این عالم نستوه را با کلام مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، در كتاب نقباءالبشر آغاز کنیم: میرزا محمدتقی حائری شیرازی، پیشوای انقلاب عراق و نخستین برافروزنده شعله آن شورش و جنبش از بزرگترین عالمان و مجتهدان عصر خود بود.

او یكی از مشهورترین چهره‌های شناخته شده در علم و تقوی و غیرت و شهامت دینی بود، چنان كه خود او برایم تعریف كرد در شیراز زاده شده و در كربلا پرورش یافته است، در همان خاك پاك مقدمات علوم اسلامی را فراگرفته است تا در فضل و دانش به رتبه‌ای رسیده كه شایسته رسیدن به چنان مقام و موقعیتی بود. آنگاه با دوست و مصاحب و هم‌مباحثه خود سید محمد فشاركی اصفهانی همراه نخستین دسته از مهاجران به سامرا رفت و به محضر درس میرزای شیرازی پیوست و سپس در شمار برترین شاگردان حوزه درسی میرزای اول درآمد.

وی بزودی یكی از اركان به حق تحقیق این حوزه شد به حدی كه در دوران زندگی خود استاد ارجمند، جمعی از شاگردان فاضل و مبرز استاد به محضر درس و بحث او روی می‌آوردند. این روش ادامه داشت تا آن كه استاد بزرگوار درگذشت و میرزا محمدتقی شیرازی به خاطر شایستگی و فضل و دانش و برازندگی خود به جانشینی وی تعیین شد و مرجع تقلید شیعیان گردید.

از آن روز بود كه وی وظیفه سنگین و مسئولیت تعهد شگرف خود را با انجام تكالیف سنگین مرجعیت و رهبری عالم تشیع در نهایت ایمان و شجاعت انجام داد و در همین مسیر و جهت به رهبری قیام صدور فتواهای انقلابی و درس گفتن و تربیت دانش پژوهان پرداخت مردان بزرگی را پرورش داد كه هر كدام در تاریخ ‌مبارزات و مجاهدات اسلامی نقطه عطفی بشمار می‌روند.[۱]

حیات سیاسی

ارزشمندترین فعالیت سیاسی آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی، رهبری انقلاب بزرگ عراق در 1920 بود. پس از این که انگلستان در 29 تشرین اول 1914 م(1332 ق) علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد در ششم تشرین دوم تصمیم گرفت، شهر بصر در عراق را به تصرف خویش درآورد. چون اهالی بصره از این موضوع اطلاع پیدا کردند سخت به هراس افتاده از علما کمک خواستند. عالمان آگاه به زمان این بار نیز چون همیشه موضع‌گیری مناسبی اتخاذ کردند و به ندای مظلومانه مردم بصره پاسخ مساعد دادند. آنان، هم فتوا بر وجوب دفاع دادند و هم مردم را به پیکار علیه انگلیس متجاوز تحریک و تشویق کردند. خود نیز پیشاپیش مجاهدان و عشایر عراق به طرف میدان‌های نبرد حرکت کردند.

آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی که ساکن کربلا بود. روح مبارزه با انگلستان را در کالبد مسلمانان دمید. خود نیز شجاعانه برای بدست آوردن حقوق پایمال شده عراقیان قیام کرد و فتوای تاریخی و حماسی خویش را که غیرت وطنی و دینی مردم عراق را به جوش آورد، صادر کرد و مردم عراق را برای جهاد مقدس در مقابل بریتانیای تجاوزگر مهیا نمود. در پی صدور این فتوا، انقلابی ملی و اسلامی به نام «انقلاب عشرین» یا انقلاب بزرگ عراق تبلور یافت که سرانجام به رهایی عراق از تسلط انگلستان منجر شد.

میرزا به طور مداوم و با پشتکاری فراوان، مردم مسلمان عراق را برای یاری دین و بیرون راندن کفار متجاوز از کشور اسلامی برمی‌انگیخت. او برای رسیدن به اهداف خویش از جان خود و فرزندانش نیز دریغ نمی‌کرد.[۲]

آیت الله محمدتقی شیرازی در نیمه اول سال 1919 م. شیخ مهدی خالصی را که از دشمنان سرسخت انگلستان بود به منظور مشاوره در امور دینی و سیاسی از کاظمین به کربلا فراخواند. همچنین وی از بزرگانی دیگر مانند آیت الله کاشانی، سید محمدعلی شهرستانی، میرزا احمد خراسانی و فرزند خویش میرزا محمدرضا برای مشاوره در امور سیاسی و رهبری نهضت استفاده می‌کرد. در حقیقت این پنج تن یاور وی در مشکلات و مصایب و مدافع ایشان در مواقع حساس و بحرانی بودند.[۳]

جمعیت اسلامی:

در پی برگزاری انتخابات در عراق مخالفت‌هایی در شهرهایی نظیر بغداد و کربلا علیه انگلستان صورت گرفت. در کربلا مرزا محمدرضا فرزند میرزا، تشکیلاتی به نام «الجمعیه الاسلامیه» به وجود آورد. هدف این گروه مبارزه با قیمومیت انگلستان و آزادسازی عراق از سلطه اجانب بود. آنان در نظر داشتند پس از استقلال، عراق را تحت ریاست فردی مسلمان درآورند. در آن هنگام آیت الله میرزای شیرازی در تقویت این حرکت، فتوایی بدین صورت صادر کرد: «هیچ مسلمانی حق انتخاب و اختیار غیرمسلمان را برای حکومت و سلطنت بر مسلمانان ندارد».

هنوز مدتی کوتاه از فعالیت‌های جمعیت اسلامی نگذشته بود که انگلستان تصمیم به دستگیری و تبعید اعضای فعال آن گرفت و در ذی القعده 1337 ق. تعدادی از اعضای آن دستگیر و به بغداد فرستاده شدند تا از آنجا به هندوستان تبعید گردند.

هنگامی که میرزا محمدتقی شیرازی از این حادثه آگاه شد، نامه اعتراض‌آمیزی به ویلسون نوشت و خواستار آزادی آن گروه گردید. پاسخ نامه مایوس‌کننده بود و بدین جهت آیت الله تصمیم هجرت انگلیس را صادر کند. انتشار این خبر موجب رعب انگلیس گشت و پس از مدتی تبعیدشدگان آزاد و به وطن خویش بازگردانده شدند.

فتوای مشهور

آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی فتوای مشهور خود را به نام «فتوای دفاعیه» که مجوزی رسمی برای نهضت مسلحانه مردم عراق بود، بدین صورت صادر کرد: «مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواست‌های خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی که انگلستان از پذیرش درخواست‌هایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند».[۴]

حمایت از جبهه‌ها

آیت الله شیرازی به رغم کهولت و ناتوانی جسمی به انقلاب و امور مربوط به آن بسیار اهمیت می‌داد. وی برای پیشبرد اهداف مقدس انقلاب عراق و تامین نیازمندی‌های جبهه هر چه از دستش برمی‌آمد، انجام می‌داد.

نوشته‌اند: «مقلدان آیت الله شیرازی از دورترین نقاط، وجوهات شرعی را برای وی ارسال می‌‌کردند لذا در برخی از روزها نزد وی انبوهی از طلا و نقره به چشم می‌خورد ولی او علی‌رغم اصرار خانواده‌اش بر صرف مقداری از آن‌ها برای مخارج ضروری منزل همه را به جبهه‌های جنگ می‌فرستاد».

شاگردان میرزای دوم:

دقت نظر و ژرف‌کاوی میرزا در مسائل پیچیده علمی درسش را پربرکت ساخته بود. این ویژگی موجب گشت که از این نابغه میدان علم و اندیشه، شاگردان بسیاری پرورش یابند. شاگردانی که برخی از آنان با این که به مرحله اجتهاد رسیده بودند از محضر میرزا استفاده‌ها می‌بردند و خوشه‌ها می‌چیدند.

چند تن از شاگردان وی:

  • 3. آیت الله شیخ محمدجواد بلاغی نجفی (1282-1352 ق)؛
  • 4. آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی (1282-1366 ق)؛
  • 5. سید جمال الدین موسوی گلپایگانی (1295-1377 ق)؛
  • 6. آیت الله شیخ محمدکاظم شیرازی (1292-1367 ق)؛
  • 7. آیت الله شیخ محمدعلی شاه‌آبادی استاد اخلاق امام خمینی قدس سره؛
  • 8. آیت الله شهاب‌الدین مرعشی نجفی.

تالیفات:

میرزای شیرازی دارای تالیفات و آثار قلمی متعددی است من جمله:

  • 2. شرح منظومه رضائیه، تالیف سید صدرالدین عاملی.
  • 3. القصائد الفاخره، فی مدح العتره الطاهره.[۵]
  • 4. رساله عملیه كه بعدها مورد تحشیه برخی از فقها واقع شده است.

وفات:

او پس از عمری تلاش و كوشش در راه تعلیم و تربیت در حوزه علمیه سامرا و نجف بالاخره در دهه اول ذی الحجه سال 1338 هجری قمری در 68 سالگی در شهر نجف درگذشت و حوزه علمیه آن شهر به مناسبت مرگ او تعطیل عمومی شد و با كمال تجلیل جنازه او به كربلای معلا نقل گردید و مرحوم آیت الله شریعت اصفهانی بر جنازه‌اش نماز گزارد و در یكی از حجرات صحن مقدس حسینی علیه‌السلام دفن شد.

پانویس

  1. نقباءالبشر، ج 1، ص 261.
  2. ر.ك : تشيع و مشروطيت در ايران، عبدالهادى حائرى، ص 169؛ نگاهى به تاريخ انقلاب اسلامى عراق، صادقى تهرانى، ص 13.
  3. الحائق الناصحه، فريق المزهر، ج 1، ص 95.
  4. نقباءالبشر، ج 1، ص 263.
  5. ریحانه الادب، ج 6، صفحه 65 و 66.

منابع:

(1). فقهای نامدار شیعه، عقیقی بخشایشی.

(2). گلشن ابرار، ج 1.