ملا اسماعیل درب کوشکی اصفهانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رده های جدید)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
{{نیازمند ویرایش فنی}}
  
ملا اسماعيل حكيم درب كوشكي از اجلة حكما و مدرسين اصفهان است.  
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = اسماعيل حكيم درب كوشكي
 +
||زادروز =
 +
|زادگاه = اصفهان
 +
|وفات = 
 +
|مدفن = 
 +
|اساتید =  ملااسماعيل واحدالعين، ميرزا عبدالجواد حكيم خراساني، سيّدرضي لاريجاني،...
 +
|شاگردان = آخوند ملامحمد كاشي، جهانگيرخان قشقايي، ميرزا محمدمهدي قمشه اي، سيّدابوالقاسم دهكردي،...
 +
|آثار = جلوات ناصريه، شرح حديث رأس الجالوت
 +
}}
 +
 
 +
ملا اسماعيل حكيم درب كوشكي از اجلة حكما و مدرسين اصفهان است.
  
 
== ولادت ==
 
== ولادت ==
  
تاریخ ولادت وی معلوم نیست و در تذکره ها دربارۀ احوال زندگیش مطلب کمی گزارش شده است، چون از یک چشم نابینا بود به واحد العین ملقب شد. <ref> صدوقی سها، ص148 </ref> حاج ملا هادی سبزواری (د 1289ق) او را ذو العیون <ref> تابنده، ص25 </ref> یا ذوالعینین نامیده، زیرا به نظر وی، ملا اسماعیل در علوم معقول و منقول چشمانی باز داشته است.<ref> رضا نژاد، ج1، ص16 </ref>  
+
تاریخ ولادت وی معلوم نیست و در تذکره ها دربارۀ احوال زندگیش مطلب کمی گزارش شده است، چون از یک چشم نابینا بود به واحد العین ملقب شد. <ref> صدوقی سها، ص148 </ref> حاج ملا هادی سبزواری (1289ق) او را ذو العیون <ref> تابنده، ص25 </ref> یا ذوالعینین نامیده، زیرا به نظر وی، ملا اسماعیل در علوم معقول و منقول چشمانی باز داشته است.<ref> رضا نژاد، ج1، ص16 </ref>  
  
 
== اساتيد ==
 
== اساتيد ==
  
۱ - ملا اسماعيل واحدالعين؛ فرزند محمد سميع اصفهاني معروف به واحدالعين، استاد حاج ملا هادي سبزواري و ارشد تلامذه حاج ملا علي نوري است. واحد العين متوفي محرم۱۲۴۲ق مي باشد؛
+
۱ - ملااسماعيل واحدالعين؛ فرزند محمد سميع اصفهاني معروف به واحدالعين، استاد حاج ملاهادي سبزواري و ارشد تلامذه حاج ملاعلي نوري است. واحد العين متوفي محرم(۱۲۴۲ق)، مي باشد؛
  
۲ - ميرزا عبدالجواد حكيم خراساني؛ از علما و حكماي مشهور اصفهان و استاد معقول و منقول، كه در فقه و اصول و طب و رياضيات و ادبيات مهارت و قدرتي عظيم داشته است <ref>  همايي، ص۳۴۱  </ref>
+
۲ - ميرزا عبدالجواد حكيم خراساني؛ از علما و حكماي مشهور اصفهان و استاد معقول و منقول، كه در [[فقه]] و [[اصول]] و [[طب]] و [[رياضيات]] و [[ادبيات]] مهارت و قدرتي عظيم داشته است. <ref>  همايي، ص۳۴۱  </ref>
  
۳ - سيّد رضي لاريجاني <ref>  روضاتي، ص۱۹۲ </ref> ؛ ميرزا طاهر تنكابني مي نويسد: « از استاد خود آقا محمدرضا قمشه اي اصفهاني قدس سره كه از شاگردان سيّد رضي الدين لاريجاني بوده شنيده ام كه اين سيّد بزرگوار در زهد و وارستگي وحيد عصر خود بوده و در اوايل عمر كه از مازندران به اصفهان براي تحصيل علوم رفته بود، به واسطه كثرت فقر و پريشاني، در حمام هاي اصفهان به شغل دلاكي در ايام تعطيل مي پرداخت و تحصيل معاش ايام تحصيل مي نمود [ ... ] استادم مي فرمودند چون صبح ها به منزل سيّد معظم براي درس حاضر مي شديم، آن بزرگوار همه روزه به بام خانه اش مناجات خمس عشر را [ ... ] از حفظ مي خواند و چون ثكالي ( مادران فرزند مرده ) مي گريست و بعد از اجتماع شاگردان در مدرس، از بام به مدرس مي آمدند و همه روزه قبل از شروع به تدريس، شرحي بر شاگردان خود موعظه مي فرمودند و قسطي كامل در تشويق و ترغيب به تحلي به اخلاق حسنه و تحذير از ملكات رذيله و خبث و تحريص بر سلوك طريقه اوصياء و اصفياي كاملين و حكما و عرفاي شامخين بيان مي كردند، بعد شروع به تدريس مي نمودند و اكثر تدريسش علوم الهيه و كتب عرفا و صوفيه بوده و با كمال استيناس و حسن معاشرت كه با عموم خصوص با شاگردان خود داشتند صاحب مهابت عظيمه در انظار بودند » <ref> سها، ص۲۶۲ - ۲۶۳  </ref>  
+
۳ - سيّدرضي لاريجاني <ref>  روضاتي، ص۱۹۲ </ref>؛ ميرزا طاهر تنكابني مي نويسد: «از استاد خود آقا محمدرضا قمشه اي اصفهاني «قدس سره» كه از شاگردان سيّد رضي الدين لاريجاني بوده شنيده ام كه اين سيّد بزرگوار در [[زهد]] و وارستگي وحيد عصر خود بوده و در اوايل عمر كه از مازندران به اصفهان براي تحصيل علوم رفته بود، به واسطه كثرت فقر و پريشاني، در حمام هاي اصفهان به شغل دلاكي در ايام تعطيل مي پرداخت و تحصيل معاش ايام تحصيل مي نمود [ ... ] استادم مي فرمودند: چون صبح ها به منزل سيّد معظم براي درس حاضر مي شديم، آن بزرگوار همه روزه به بام خانه اش مناجات خمس عشر را [ ... ] از حفظ مي خواند و چون ثكالي(مادران فرزند مرده) مي گريست و بعد از اجتماع شاگردان در مدرس، از بام به مدرس مي آمدند و همه روزه قبل از شروع به تدريس، شرحي بر شاگردان خود موعظه مي فرمودند و قسطي كامل در تشويق و ترغيب به تحلي به اخلاق حسنه و تحذير از ملكات رذيله و خبث و تحريص بر سلوك طريقه اوصياء و اصفياي كاملين و حكما و عرفاي شامخين بيان مي كردند، بعد شروع به تدريس مي نمودند و اكثر تدريسش علوم الهيه و كتب عرفا و صوفيه بوده و با كمال استيناس و حسن [[معاشرت]] كه با عموم خصوص با شاگردان خود داشتند صاحب مهابت عظيمه در انظار بودند.» <ref> سها، ص۲۶۲ - ۲۶۳  </ref>  
  
۴ - ميرزا حسن نوري <ref>  روضاتي، ص۱۹۲  </ref>؛ حكيم متأله، فرزند حاج ملا علي نوري. ميرزا حسين خان تحويلدار در « جغرافياي اصفهان » مي نويسد: « مرحوم ملا علي نوري كه ثاني ملاصدراي شيرازي بود و در عصر خود استاد كل، دو پسر داشت: پسر بزرگش: مرحوم ميرزا محمد حسن معروف است. از قرار تقرير اهالي خبره، در رتبه علم و عمل پسر آن پدر و در ذوق و ذكاوت، پدر پدر خود <ref>  تحويلدار، ص۶۷ </ref>).
+
۴ - ميرزا حسن نوري <ref>  روضاتي، ص۱۹۲  </ref>؛ [[حكيم]] متأله، فرزند حاج ملا علي نوري. ميرزا حسين خان تحويلدار در «جغرافياي اصفهان» مي نويسد: « مرحوم ملاعلي نوري كه ثاني ملاصدراي شيرازي بود و در عصر خود استاد كل، دو پسر داشت: پسر بزرگش: مرحوم ميرزا محمدحسن معروف است. از قرار تقرير اهالي خبره، در رتبه علم و عمل پسر آن پدر و در ذوق و ذكاوت، پدر پدر خود<ref>  تحويلدار، ص۶۷ </ref>
 
    
 
    
== تدريس و شاگردان ==
+
== تدريس ==
 +
 
 +
حكيم درب كوشكي سالها در اصفهان به تدريس حكمت متعاليه اشتغال داشت. به نوشتة ميرسيّدعلي جناب  <ref> ص۲۰۵ </ref>:«اغلب اشخاصي كه در اصفهان تحصيل [[حكمت]] نموده اند از شاگردان او بوده اند. وقت تدريس او نوعاً قبل از فجر بوده كه پس از فراغت از تحصيل، هنوز فجر طالع نشده بود.»
  
حكيم درب كوشكي سالها در اصفهان به تدريس حكمت متعاليه اشتغال داشت. به نوشتة مير سيّد علي جناب  <ref> ص۲۰۵ </ref> : « اغلب اشخاصي كه در اصفهان تحصيل حكمت نموده اند از شاگردان او بوده اند. وقت تدريس او نوعاً قبل از فجر بوده كه پس از فراغت از تحصيل، هنوز فجر طالع نشده بود ». برخي از شاگردان وي عبارتند از: آخوند ملا محمد كاشي؛ جهانگير خان قشقايي؛ ميرزا محمد مهدي قمشه اي؛ سيّد ابوالقاسم دهكردي؛ ميرزا محمد حسين امام جمعه و عباس قلي خان نوري. شاگرد اخير، كتاب « جلوات ناصريه » استاد خود حكيم درب كوشكي را در نهايت زيبايي و نفاست به منظور پيشكش به ناصرالدين شاه استنساخ كرده و در شرحي در وصف كتاب و مناقب استاد در آخر رساله مي نويسد: « نعمت حضور جناب فخر الحكماء المتألهين، افضل الفضلاء المتأخرين، سالك مسالك جبروت، عارج معارج لاهوت، مولانا الحاج محمد اسماعيل، زيد افاضاته، را دريافت نموده، مدت پنج سال اوقات اقامت دارالسلطنه اصفهان بهشت نشان، صانها الله عن الحدثان، را در اوقات ليالي و ايام به مصاحبت و مجالست ايشان گذشت و برخي از فضايل حالات اين قدوه اهل فضل و كمال را بر خود لازم دانسته كه به عرض باريافتگان حضور عدالت دستور رساند [ ... ] و اين رساله شريفه كه مسمي به « جلوات ناصريه » است تصنيف فرمودند، تطبيق سلطنت ظاهر را با باطن، به افصح عبارات و املح اشارات نمودند و اين غلام خانه زاد قديمي نيز كتابت رساله مزبوره را به خط منحوس پريشان خود نموده، انفاذ پيشكار حضور معدلت دستور داشت. اميد آن كه مطالب آن را به نظر انور اقدس مشرف فرمايند، نظر تفقّدات و عنايات شاهانه ملوكانه را در حق اين فاضل جليل و حكيم زاهد نبيل، ظاهر فرمايند » <ref>  نفيسي، ج۶، ص۸۰ . </ref>
+
==شاگردان==
 +
برخي از شاگردان وي عبارتند از: آخوند ملامحمد كاشي؛ جهانگيرخان قشقايي؛ ميرزا محمدمهدي قمشه اي؛ سيّدابوالقاسم دهكردي؛ ميرزا محمدحسين امام جمعه و عباس قلي خان نوري. شاگرد اخير، كتاب « جلوات ناصريه » استاد خود حكيم درب كوشكي را در نهايت زيبايي و نفاست به منظور پيشكش به ناصرالدين شاه استنساخ كرده و در شرحي در وصف كتاب و مناقب استاد در آخر رساله مي نويسد: « نعمت حضور جناب فخر الحكماء المتألهين، افضل الفضلاء المتأخرين، سالك مسالك جبروت، عارج معارج لاهوت، مولانا الحاج محمد اسماعيل، زيد افاضاته، را دريافت نموده، مدت پنج سال اوقات اقامت دارالسلطنه اصفهان بهشت نشان، صانها الله عن الحدثان، را در اوقات ليالي و ايام به مصاحبت و مجالست ايشان گذشت و برخي از فضايل حالات اين قدوه اهل فضل و كمال را بر خود لازم دانسته كه به عرض باريافتگان حضور عدالت دستور رساند [ ... ] و اين رساله شريفه كه مسمي به « جلوات ناصريه » است تصنيف فرمودند، تطبيق سلطنت ظاهر را با باطن، به افصح عبارات و املح اشارات نمودند و اين غلام خانه زاد قديمي نيز كتابت رساله مزبوره را به خط منحوس پريشان خود نموده، انفاذ پيشكار حضور معدلت دستور داشت. اميد آن كه مطالب آن را به نظر انور اقدس مشرف فرمايند، نظر تفقّدات و عنايات شاهانه ملوكانه را در حق اين فاضل جليل و حكيم زاهد نبيل، ظاهر فرمايند». <ref>  نفيسي، ج۶، ص۸۰ . </ref>
  
 
== تأليفات ==
 
== تأليفات ==
سطر ۲۵: سطر ۳۹:
 
الف - جلوات ناصريه؛ چند نسخه خطي از اين اثر موجود است از جمله:
 
الف - جلوات ناصريه؛ چند نسخه خطي از اين اثر موجود است از جمله:
  
ا - نسخة خطي كتابخانة دانشكده الهيات مشهد به شماره ۶۲۷ به خط عبدالجواد بن يوسفعلي مشهدي خطيب كه در سال ۱۲۹۳ كتابت شده است؛ ۲ - نسخة خطي كتابخانة مجلس شوراي اسلامي به شماره۲۰۹۲ <ref>  نفيسي، ج۶، ص۸۰  </ref>؛ ۳ - نسخة خطي كتابخانة دايره المعارف بزرگ اسلامي كه در سال ۱۲۹۵ق به خط نستعليق تحريري تحت عنوان « جلوات الاولياء » كتابت شده است <ref> منزوي، ج۲، ص۶۴  </ref>.
+
ا - نسخة خطي كتابخانة دانشكده الهيات مشهد به شماره ۶۲۷ به خط عبدالجواد بن يوسفعلي مشهدي خطيب كه در سال ۱۲۹۳ كتابت شده است؛
 +
 
 +
۲ - نسخة خطي كتابخانة مجلس شوراي اسلامي به شماره۲۰۹۲ <ref>  نفيسي، ج۶، ص۸۰  </ref>؛
 +
 
 +
۳ - نسخة خطي كتابخانة دايره المعارف بزرگ اسلامي كه در سال ۱۲۹۵ق به خط نستعليق تحريري تحت عنوان « جلوات الاولياء» كتابت شده است <ref> منزوي، ج۲، ص۶۴  </ref>.
  
در دومين دفتر نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران:  <ref> ج۱، ص </ref>۱۰۷  « مجموعه اي را شناسانده اند شامل « كلمات طريفه »، « مفاتيح الغيب » صدراي شيرازي و « شرح حديث رأس الجالوت » از محمد اسماعيل بن محمد جعفر سپاهاني و تمام آن مجموعه به خط رقاع و شكسته عباس قلي بن محمد زكي خان نوري سردار فارس و كرمان نوشته شده و به روز پنج شنبه۲۸ جمادي دوم ( ۱۲۸۰ق ) از آن فراغت يافته و كاتب گويد: « « مفاتيح الغيب » را نزد شارح حديث رأس الجالوت خوانده است » <ref>  معلم حبيب آبادي، ج۷، ص۲۷۴۲ ؛ </ref>
+
در دومين دفتر نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران:  <ref> ج۱، ص </ref>۱۰۷  « مجموعه اي را شناسانده اند شامل « كلمات طريفه»، « مفاتيح الغيب » صدراي شيرازي و « شرح حديث رأس الجالوت » از محمداسماعيل بن محمد جعفر سپاهاني و تمام آن مجموعه به خط رقاع و شكسته عباس قلي بن محمد زكي خان نوري سردار فارس و كرمان نوشته شده و به روز پنج شنبه۲۸ جمادي دوم (۱۲۸۰ق ) از آن فراغت يافته» و كاتب گويد: « « مفاتيح الغيب » را نزد شارح حديث رأس الجالوت خوانده است » <ref>  معلم حبيب آبادي، ج۷، ص۲۷۴۲ ؛ </ref>
  
 
ب - شرح حديث رأس الجالوت؛ كه در مجله « نامه فرهنگستان علوم » به چاپ رسيده است.
 
ب - شرح حديث رأس الجالوت؛ كه در مجله « نامه فرهنگستان علوم » به چاپ رسيده است.
سطر ۳۳: سطر ۵۱:
 
== وفات==
 
== وفات==
  
دربارۀ تاریخ درگذشت ملا اسماعیل واحد العین، گزارش های متعددی نقل شده است، برخی درگذشت او را پس از درگذشت ملا علی نوری (1246) در 1271 یا 1277 یا 1281ق گزارش کرده اند. <ref> آقا بزرگ طهرانی، 1403ق، ج6، ص20، 200؛ مهدوی، ص138؛ مدرس تبریزی، ج6، ص285؛ سبزواری، 1370ش، مقدمۀ آشتیانی، ص116؛ سبزواری، 1416-1422، ج2، مقدمۀ مسعود طالبی، ص4، اثر آفرینان، ج1، ص257 </ref> که مبتنی بر حدس و احتمال است و سند قطعی ندارد.<ref>  حبیب آبادی، ج6، ص2153 </ref>
+
دربارۀ تاریخ درگذشت ملااسماعیل واحد العین، گزارش های متعددی نقل شده است، برخی درگذشت او را پس از درگذشت ملا علی نوری (1246ق) در (1271ق) یا (1277ق) یا (1281ق) گزارش کرده اند. <ref> آقا بزرگ طهرانی، 1403ق، ج6، ص20، 200؛ مهدوی، ص138؛ مدرس تبریزی، ج6، ص285؛ سبزواری، 1370ش، مقدمۀ آشتیانی، ص116؛ سبزواری، 1416-1422، ج2، مقدمۀ مسعود طالبی، ص4، اثر آفرینان، ج1، ص257 </ref> که مبتنی بر حدس و احتمال است و سند قطعی ندارد.<ref>  حبیب آبادی، ج6، ص2153 </ref>
  
  
سید جلال آشتیانی، گویا با استناد به نقل داماد سبزواری و نیز به گواهی استادان خود مبنی بر حضور ملا اسماعیل در تهران در زمان حیات ملا عبدالله زنوزی (د 1257ق) بر این باور است که ملا اسماعیل قطعاً تا 1267 زنده بوده است. <ref> سبزواری، 1370ش، مقدمه، ص117-118 و پانویس؛ ایزوتسو، مقدمه، ص25 </ref>
+
سید جلال آشتیانی، گویا با استناد به نقل داماد سبزواری و نیز به گواهی استادان خود مبنی بر حضور ملااسماعیل در تهران در زمان حیات ملاعبدالله زنوزی (د 1257ق) بر این باور است که ملا اسماعیل قطعاً تا (1267ق) زنده بوده است. <ref> سبزواری، 1370ش، مقدمه، ص117-118 و پانویس؛ ایزوتسو، مقدمه، ص25 </ref>
  
اما در این میان قول سبزواری در زندگی نامه خود نوشتش شایسته توجه است: بنابر گفتۀ سبزواری  <ref> ایزوتسو، مقدمه، ص بیست و دو </ref> او پس از درگذشت ملا اسماعیل، حدود سه سال هم نزد ملا علی نوری حکمت آموخته است، بنابراین و با استناد به قرائن موجود می توان گفت که ملا اسماعیل پیش از درگذشت ملا علی نوری حدود 1239 یا 1240ق درگذشته است.  
+
اما در این میان قول سبزواری در زندگی نامه خود نوشتش شایسته توجه است: بنابر گفتۀ سبزواری  <ref> ایزوتسو، مقدمه، ص بیست و دو </ref> او پس از درگذشت ملااسماعیل، حدود سه سال هم نزد ملاعلی نوری حکمت آموخته است، بنابراین و با استناد به قرائن موجود می توان گفت که ملا اسماعیل پیش از درگذشت ملا علی نوری حدود (1239) یا (1240ق) درگذشته است.  
و عده ای هم گفته اند حكيم درب كوشكي در روز جمعه ۱۵ شوال ۱۳۰۴ق وفات يافته و در كنار قبر آخوند ملا علي اكبر اژه اي در تكية ملا اسماعيل خواجويي به خاك سپرده شد.
+
و عده ای هم گفته اند حكيم درب كوشكي در روز جمعه ۱۵ شوال ۱۳۰۴ق وفات يافته و در كنار قبر آخوند ملا علي اكبر اژه اي در تكية ملااسماعيل خواجويي به خاك سپرده شد.
  
  

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۲۷


نام کامل اسماعيل حكيم درب كوشكي
زادگاه اصفهان

Line.png

اساتید

ملااسماعيل واحدالعين، ميرزا عبدالجواد حكيم خراساني، سيّدرضي لاريجاني،...

شاگردان

آخوند ملامحمد كاشي، جهانگيرخان قشقايي، ميرزا محمدمهدي قمشه اي، سيّدابوالقاسم دهكردي،...

آثار

جلوات ناصريه، شرح حديث رأس الجالوت


ملا اسماعيل حكيم درب كوشكي از اجلة حكما و مدرسين اصفهان است.

ولادت

تاریخ ولادت وی معلوم نیست و در تذکره ها دربارۀ احوال زندگیش مطلب کمی گزارش شده است، چون از یک چشم نابینا بود به واحد العین ملقب شد. [۱] حاج ملا هادی سبزواری (1289ق) او را ذو العیون [۲] یا ذوالعینین نامیده، زیرا به نظر وی، ملا اسماعیل در علوم معقول و منقول چشمانی باز داشته است.[۳]

اساتيد

۱ - ملااسماعيل واحدالعين؛ فرزند محمد سميع اصفهاني معروف به واحدالعين، استاد حاج ملاهادي سبزواري و ارشد تلامذه حاج ملاعلي نوري است. واحد العين متوفي محرم(۱۲۴۲ق)، مي باشد؛

۲ - ميرزا عبدالجواد حكيم خراساني؛ از علما و حكماي مشهور اصفهان و استاد معقول و منقول، كه در فقه و اصول و طب و رياضيات و ادبيات مهارت و قدرتي عظيم داشته است. [۴]

۳ - سيّدرضي لاريجاني [۵]؛ ميرزا طاهر تنكابني مي نويسد: «از استاد خود آقا محمدرضا قمشه اي اصفهاني «قدس سره» كه از شاگردان سيّد رضي الدين لاريجاني بوده شنيده ام كه اين سيّد بزرگوار در زهد و وارستگي وحيد عصر خود بوده و در اوايل عمر كه از مازندران به اصفهان براي تحصيل علوم رفته بود، به واسطه كثرت فقر و پريشاني، در حمام هاي اصفهان به شغل دلاكي در ايام تعطيل مي پرداخت و تحصيل معاش ايام تحصيل مي نمود [ ... ] استادم مي فرمودند: چون صبح ها به منزل سيّد معظم براي درس حاضر مي شديم، آن بزرگوار همه روزه به بام خانه اش مناجات خمس عشر را [ ... ] از حفظ مي خواند و چون ثكالي(مادران فرزند مرده) مي گريست و بعد از اجتماع شاگردان در مدرس، از بام به مدرس مي آمدند و همه روزه قبل از شروع به تدريس، شرحي بر شاگردان خود موعظه مي فرمودند و قسطي كامل در تشويق و ترغيب به تحلي به اخلاق حسنه و تحذير از ملكات رذيله و خبث و تحريص بر سلوك طريقه اوصياء و اصفياي كاملين و حكما و عرفاي شامخين بيان مي كردند، بعد شروع به تدريس مي نمودند و اكثر تدريسش علوم الهيه و كتب عرفا و صوفيه بوده و با كمال استيناس و حسن معاشرت كه با عموم خصوص با شاگردان خود داشتند صاحب مهابت عظيمه در انظار بودند.» [۶]

۴ - ميرزا حسن نوري [۷]؛ حكيم متأله، فرزند حاج ملا علي نوري. ميرزا حسين خان تحويلدار در «جغرافياي اصفهان» مي نويسد: « مرحوم ملاعلي نوري كه ثاني ملاصدراي شيرازي بود و در عصر خود استاد كل، دو پسر داشت: پسر بزرگش: مرحوم ميرزا محمدحسن معروف است. از قرار تقرير اهالي خبره، در رتبه علم و عمل پسر آن پدر و در ذوق و ذكاوت، پدر پدر خود.» [۸]

تدريس

حكيم درب كوشكي سالها در اصفهان به تدريس حكمت متعاليه اشتغال داشت. به نوشتة ميرسيّدعلي جناب  [۹]:«اغلب اشخاصي كه در اصفهان تحصيل حكمت نموده اند از شاگردان او بوده اند. وقت تدريس او نوعاً قبل از فجر بوده كه پس از فراغت از تحصيل، هنوز فجر طالع نشده بود.»

شاگردان

برخي از شاگردان وي عبارتند از: آخوند ملامحمد كاشي؛ جهانگيرخان قشقايي؛ ميرزا محمدمهدي قمشه اي؛ سيّدابوالقاسم دهكردي؛ ميرزا محمدحسين امام جمعه و عباس قلي خان نوري. شاگرد اخير، كتاب « جلوات ناصريه » استاد خود حكيم درب كوشكي را در نهايت زيبايي و نفاست به منظور پيشكش به ناصرالدين شاه استنساخ كرده و در شرحي در وصف كتاب و مناقب استاد در آخر رساله مي نويسد: « نعمت حضور جناب فخر الحكماء المتألهين، افضل الفضلاء المتأخرين، سالك مسالك جبروت، عارج معارج لاهوت، مولانا الحاج محمد اسماعيل، زيد افاضاته، را دريافت نموده، مدت پنج سال اوقات اقامت دارالسلطنه اصفهان بهشت نشان، صانها الله عن الحدثان، را در اوقات ليالي و ايام به مصاحبت و مجالست ايشان گذشت و برخي از فضايل حالات اين قدوه اهل فضل و كمال را بر خود لازم دانسته كه به عرض باريافتگان حضور عدالت دستور رساند [ ... ] و اين رساله شريفه كه مسمي به « جلوات ناصريه » است تصنيف فرمودند، تطبيق سلطنت ظاهر را با باطن، به افصح عبارات و املح اشارات نمودند و اين غلام خانه زاد قديمي نيز كتابت رساله مزبوره را به خط منحوس پريشان خود نموده، انفاذ پيشكار حضور معدلت دستور داشت. اميد آن كه مطالب آن را به نظر انور اقدس مشرف فرمايند، نظر تفقّدات و عنايات شاهانه ملوكانه را در حق اين فاضل جليل و حكيم زاهد نبيل، ظاهر فرمايند». [۱۰]

تأليفات

الف - جلوات ناصريه؛ چند نسخه خطي از اين اثر موجود است از جمله:

ا - نسخة خطي كتابخانة دانشكده الهيات مشهد به شماره ۶۲۷ به خط عبدالجواد بن يوسفعلي مشهدي خطيب كه در سال ۱۲۹۳ كتابت شده است؛

۲ - نسخة خطي كتابخانة مجلس شوراي اسلامي به شماره۲۰۹۲ [۱۱]؛

۳ - نسخة خطي كتابخانة دايره المعارف بزرگ اسلامي كه در سال ۱۲۹۵ق به خط نستعليق تحريري تحت عنوان « جلوات الاولياء» كتابت شده است [۱۲].

در دومين دفتر نشريه كتابخانه مركزي دانشگاه تهران:  [۱۳]۱۰۷  « مجموعه اي را شناسانده اند شامل « كلمات طريفه»، « مفاتيح الغيب » صدراي شيرازي و « شرح حديث رأس الجالوت » از محمداسماعيل بن محمد جعفر سپاهاني و تمام آن مجموعه به خط رقاع و شكسته عباس قلي بن محمد زكي خان نوري سردار فارس و كرمان نوشته شده و به روز پنج شنبه۲۸ جمادي دوم (۱۲۸۰ق ) از آن فراغت يافته» و كاتب گويد: « « مفاتيح الغيب » را نزد شارح حديث رأس الجالوت خوانده است » [۱۴]

ب - شرح حديث رأس الجالوت؛ كه در مجله « نامه فرهنگستان علوم » به چاپ رسيده است.

وفات

دربارۀ تاریخ درگذشت ملااسماعیل واحد العین، گزارش های متعددی نقل شده است، برخی درگذشت او را پس از درگذشت ملا علی نوری (1246ق) در (1271ق) یا (1277ق) یا (1281ق) گزارش کرده اند. [۱۵] که مبتنی بر حدس و احتمال است و سند قطعی ندارد.[۱۶]


سید جلال آشتیانی، گویا با استناد به نقل داماد سبزواری و نیز به گواهی استادان خود مبنی بر حضور ملااسماعیل در تهران در زمان حیات ملاعبدالله زنوزی (د 1257ق) بر این باور است که ملا اسماعیل قطعاً تا (1267ق) زنده بوده است. [۱۷]

اما در این میان قول سبزواری در زندگی نامه خود نوشتش شایسته توجه است: بنابر گفتۀ سبزواری [۱۸] او پس از درگذشت ملااسماعیل، حدود سه سال هم نزد ملاعلی نوری حکمت آموخته است، بنابراین و با استناد به قرائن موجود می توان گفت که ملا اسماعیل پیش از درگذشت ملا علی نوری حدود (1239) یا (1240ق) درگذشته است. و عده ای هم گفته اند حكيم درب كوشكي در روز جمعه ۱۵ شوال ۱۳۰۴ق وفات يافته و در كنار قبر آخوند ملا علي اكبر اژه اي در تكية ملااسماعيل خواجويي به خاك سپرده شد.


پانویس

  1. صدوقی سها، ص148
  2. تابنده، ص25
  3. رضا نژاد، ج1، ص16
  4.  همايي، ص۳۴۱ 
  5.  روضاتي، ص۱۹۲
  6. سها، ص۲۶۲ - ۲۶۳ 
  7.  روضاتي، ص۱۹۲ 
  8.  تحويلدار، ص۶۷
  9. ص۲۰۵
  10.  نفيسي، ج۶، ص۸۰ .
  11.  نفيسي، ج۶، ص۸۰ 
  12. منزوي، ج۲، ص۶۴ 
  13. ج۱، ص
  14.  معلم حبيب آبادي، ج۷، ص۲۷۴۲ ؛
  15. آقا بزرگ طهرانی، 1403ق، ج6، ص20، 200؛ مهدوی، ص138؛ مدرس تبریزی، ج6، ص285؛ سبزواری، 1370ش، مقدمۀ آشتیانی، ص116؛ سبزواری، 1416-1422، ج2، مقدمۀ مسعود طالبی، ص4، اثر آفرینان، ج1، ص257
  16. حبیب آبادی، ج6، ص2153
  17. سبزواری، 1370ش، مقدمه، ص117-118 و پانویس؛ ایزوتسو، مقدمه، ص25
  18. ایزوتسو، مقدمه، ص بیست و دو

منبع