محمد بن حسن صفار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ویرایش)
سطر ۴: سطر ۴:
 
==ولادت==
 
==ولادت==
  
در كتاب «معجم رجال الحديث» به نقل از «رجال شيخ طوسى»، محمد بن حسن صفار از اصحاب [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام به شمار آمده است و از آنجا كه حضرت در سال 260 هـ.ق به [[شهادت]] رسيده اند و از طرفى صفار سؤالاتى به صورت نوشته از امام حسن عسكرى علیه‌السلام جويا شده است، اين كار به طور معمول مستلزم رشد سنى قابل توجهى (در حدود 20 يا 30 سال) است، مى توان حدس زد كه محمد در حدود سال 220 اوايل قرن سوم، پا به جهان گذاشته است.
+
در کتاب «[[معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة|معجم رجال الحدیث]]» به نقل از «[[رجال شیخ طوسی|رجال شیخ طوسى]]»، محمد بن حسن صفار از اصحاب [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام به شمار آمده است و از آنجا که حضرت در سال ۲۶۰ هـ.ق به [[شهادت]] رسیده اند و از طرفى صفار سؤالاتى به صورت نوشته از امام حسن عسکرى علیه‌السلام جویا شده است، این کار به طور معمول مستلزم رشد سنى قابل توجهى (در حدود ۲۰ یا ۳۰ سال) است، مى توان حدس زد که محمد در حدود سال ۲۲۰ اوایل قرن سوم، پا به جهان گذاشته است.
  
 
==عصر صفار==
 
==عصر صفار==
  
در قرن سوم كه صفار مى زيست آسمان امامت منور به وجود چهار امام همام بود. طبق آنچه مبناى تولد محمد قرار گرفت، او زمان [[امام هادى]] علیه‌السلام، امام حسن عسكرى علیه‌السلام و [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف را درك كرده است.
+
در قرن سوم که صفار مى زیست آسمان امامت منور به وجود چهار امام همام بود. طبق آنچه مبناى تولد محمد قرار گرفت، او زمان [[امام هادى]] علیه‌السلام، امام حسن عسکرى علیه‌السلام و [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف را درک کرده است.
  
در مورد ملاقات حضورى او با يكى از اين سه امام علیهم‌السلام مدركى به دست نيامد، اما با توجه به بعضى از قرائن مى توان گفت چنين ملاقاتى صورت نگرفته است. چون اولا: با اين كه صفار روايات فراوانى را نقل مى كند اما هيچيك از رواياتش در كتب حديثى بدون واسطه از امام علیه‌السلام نقل نشده است مگر آنچه را كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام در جواب نامه هاى او نگاشته اند.
+
در مورد ملاقات حضورى او با یکى از این سه امام علیهم‌السلام مدرکى به دست نیامد، اما با توجه به بعضى از قرائن مى توان گفت چنین ملاقاتى صورت نگرفته است. چون اولا: با این که صفار روایات فراوانى را نقل مى کند اما هیچیک از روایاتش در کتب حدیثى بدون واسطه از امام علیه‌السلام نقل نشده است مگر آنچه را که امام حسن عسکرى علیه‌السلام در جواب نامه هاى او نگاشته اند.
  
ثانيا؛ از آنجا كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام در بازداشتگاه و تحت نظر بود و ارتباط شيعيان با ايشان به راحتى صورت نمى پذيرفت، اين موضوع كه صفار امام علیه‌السلام را ملاقات نكرده است، تقويت مى شود.
+
ثانیا؛ از آنجا که امام حسن عسکرى علیه‌السلام در بازداشتگاه و تحت نظر بود و ارتباط [[شیعه|شیعیان]] با ایشان به راحتى صورت نمى پذیرفت، این موضوع که صفار امام علیه‌السلام را ملاقات نکرده است، تقویت مى شود.
  
در پاسخ به اين سؤال كه: ملاقات او با امام حسن عسكرى علیه‌السلام ثابت نشده است، پس چگونه او را از اصحاب آن حضرت مى شمارند؟ بايد گفت: اين به دليل سؤالات فراوانى است كه او از محضر امام علیه‌السلام از طريق نامه پرسيده است و در واقع مصاحبت و معاشرتى مكاتبه اى بين او و حضرت برقرار بوده است.
+
در پاسخ به این سؤال که: ملاقات او با امام حسن عسکرى علیه‌السلام ثابت نشده است، پس چگونه او را از اصحاب آن حضرت مى شمارند؟ باید گفت: این به دلیل سؤالات فراوانى است که او از محضر امام علیه‌السلام از طریق نامه پرسیده است و در واقع مصاحبت و معاشرتى مکاتبه اى بین او و حضرت برقرار بوده است.
  
محمد بن الحسن در زمان حكومت بنى عباس و خلافت متوكل منتصر، مستعين، معتز، معتمد و مكتفى عباسى مى زيست. جالب آن كه در زمان صفار، صفاريان در برخى از مناطق اسلامى داراى قدرت و حكومت بودند والى اوقاف و [[صدقات]] قم در آن زمان احمد بن عبيدالله بن خاقان از دشمنان [[اهل بيت]] علیهم‌السلام بود. 30 سال از عصر [[غيبت صغرى]] امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را كه همزمان با نيابت عثمان بن سعيد عمروى بود، درك كرد و با راويانى از [[قم]] مانند محمد بن اورمة القمّى، احمد بن محمد بن عيسى قمى و بسيارى ديگر معاصر بود.
+
محمد بن الحسن در زمان حکومت [[حکومت بنی عباس|بنى عباس]] و خلافت [[متوکل|متوکل]]، [[منتصر]]، [[مستعین|مستعین]]، [[معتز]]، [[معتمد]] و [[مکتفى]] عباسى مى زیست. جالب آن که در زمان صفار، صفاریان در برخى از مناطق اسلامى داراى قدرت و حکومت بودند. والى اوقاف و [[صدقات]] قم در آن زمان احمد بن عبیدالله بن خاقان از دشمنان [[اهل بیت]] علیهم‌السلام بود. ۳۰ سال از عصر [[غیبت صغرى]] امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را که همزمان با نیابت [[عثمان بن سعید عمروی|عثمان بن سعید عمروى]] بود، درک کرد و با راویانى از [[قم]] مانند [[محمد بن اورمه قمی|محمد بن اورمة قمى]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسى قمى]] و بسیارى دیگر معاصر بود.
  
==ويژگي‌هاى فردى==
+
==ویژگی‌هاى فردى==
  
نامش محمد و پدرش حسن بود. بسيارى نام نياى پدرى او را فَروخ دانسته اند. لقب اصلى محمد «صفار» است. اما به لقب «ممولة» نيز معروف بوده است.
+
نامش محمد و پدرش حسن بود. بسیارى نام نیاى پدرى او را فَروخ دانسته اند. لقب اصلى محمد «صفار» است. اما به لقب «ممولة» نیز معروف بوده است.
  
بعضى از عبارات موجب اين پندار مى شود «سؤالاتى» كه صفار به امام زمانِ خويش، امام يازدهم علیه‌السلام نوشته لقب «مموله» گرفته اند هر چند برخى آشكارا به اين پندار معتقدند. اما رجالى شناس بزرگ «كشى» در شرح زندگى يكى از راويان به نام ابى بكر حضرمى، آنجا كه به مناسبت از محمد بن الحسن صفار سخن مى گويد، به وضوح بيانگر اين مطلب است كه خود محمد معروف به اين لقب بود نه «مجموعه سؤالات» او.
+
بعضى از عبارات موجب این پندار مى شود «سؤالاتى» که صفار به امام زمانِ خویش، امام یازدهم علیه‌السلام نوشته لقب «مموله» گرفته اند هر چند برخى آشکارا به این پندار معتقدند. اما [[علم رجال|رجالى]] شناس بزرگ «[[ابوعمرو کشی|کشى]]» در شرح زندگى یکى از راویان به نام ابى بکر حضرمى، آنجا که به مناسبت از محمد بن الحسن صفار سخن مى گوید، به وضوح بیانگر این مطلب است که خود محمد معروف به این لقب بود نه «مجموعه سؤالات» او.
  
احتمال دارد اين نام ابتدا فقط لقبش بوده و سپس مجموعه سؤالات او نيز اين نام را به خود گرفته اند و يا بالعكس. چنان كه برخى از اسناد [[بحارالانوار]] نشان مى دهد احتمال دارد لقب «ابن معافا» نيز يكى از القاب او باشد. كنيه محمد را «ابوجعفر الاعرج» گفته اند.
+
احتمال دارد این نام ابتدا فقط لقبش بوده و سپس مجموعه سؤالات او نیز این نام را به خود گرفته اند و یا بالعکس. چنان که برخى از اسناد [[بحارالانوار]] نشان مى دهد احتمال دارد لقب «ابن معافا» نیز یکى از القاب او باشد.  
  
اين پسوند نشان مى دهد محمد از ناحيه پا دچار كجى بوده است. با توجه به اين كه لقب او صفار، رويگرد بود. مى توان ادعا كرد كه وى به رويگرى اشتغال داشته است و يا لااقل «رويگرزاده» بوده است.
+
کنیه محمد را «ابوجعفر الاعرج» گفته اند. این پسوند نشان مى دهد محمد از ناحیه پا دچار کجى بوده است. با توجه به این که لقب او صفار، رویگر بود، مى توان ادعا کرد که وى به رویگرى اشتغال داشته است و یا لااقل «رویگرزاده» بوده است.
  
او هم‌پيمان و «مولاى» عيسى بن (موسى بن) طلحة الاشعرى مى باشد و با توجه به اين كه كلمه مولا در علم رجال به معناى «شخص عجم و غيرعربى كه خود يا يكى از پدرانش بنده و غلام يك شخص عرب بوده و سپس آزاد شده است» بكار مى رود، محمد خود يا يكى از پدارنش از غلامان عيسى بن موسى اشعرى بوده اند. اما از آنجا كه او را از چهره هاى برجسته و از بزرگان [[قم]] معرفى كرده اند، اين احتمال در مورد شخص او بعيد به نظر مى رسد.
+
او هم‌پیمان و «مولاى» عیسى بن (موسى بن) طلحة الاشعرى مى باشد و با توجه به این که کلمه مولا در [[علم رجال]] به معناى «شخص عجم و غیرعربى که خود یا یکى از پدرانش بنده و غلام یک شخص عرب بوده و سپس آزاد شده است» بکار مى رود، محمد خود یا یکى از پدارنش از غلامان عیسى بن موسى اشعرى بوده اند. اما از آنجا که او را از چهره هاى برجسته و از بزرگان قم معرفى کرده اند، این احتمال در مورد شخص او بعید به نظر مى رسد.
  
وى از اصحاب [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام بوده و سؤالاتى را خدمت امام حسن عسكرى علیه‌السلام نگاشته است. تا آنجا كه نگارنده موفق شده در بررسى هاى خود در كتاب وسائل الشيعه و كتب اربعه 34 مكاتبه او را بيابد. اگر هر نامه صفار محتوى يك سؤال باشد، در نتيجه حداقل 34 بار از امام پاسخ دريافت كرده است.
+
وى از اصحاب [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام بوده و سؤالاتى را خدمت امام حسن عسکرى علیه‌السلام نگاشته است. تا آنجا که نگارنده موفق شده در بررسى هاى خود در کتاب [[وسائل الشیعه|وسائل الشیعه]] و [[کتب اربعه|کتب اربعه]] ۳۴ مکاتبه او را بیابد. اگر هر نامه صفار محتوى یک سؤال باشد، در نتیجه حداقل ۳۴ بار از امام پاسخ دریافت کرده است.
  
[[شيخ صدوق]] در چند موضع از كتاب پرارج خود «مَنْ لايَحْضُرُهُ الفقيه» تصريح مى كند كه: پاسخ‌هاى امام علیه‌السلام در جواب صفار كه به خط خود حضرت علیه‌السلام است نزد او موجود است. موضوع اين نامه ها دين، خيار حيوان (حق به هم زدن معامله در جايى كه كالا حيوان باشد)، اجاره، وقف، وصيت، عده زن، حنث قسم (عمل نكردن به سوگند)، ارث، ضمانتِ امانت، غسل ميت، مس ميت و روزه قضاء ميت.
+
[[شیخ صدوق]] در چند موضع از کتاب پر ارج خود «[[من لایحضره الفقیه|مَنْ لایحْضُرُهُ الفقیه]]» تصریح مى کند که: پاسخ‌هاى امام علیه‌السلام در جواب صفار که به خط خود حضرت علیه‌السلام است نزد او موجود است. موضوع این نامه ها دَین، خیار حیوان (حق به هم زدن معامله در جایى که کالا حیوان باشد)، اجاره، وقف، وصیت، عده زن، حنث قسم (عمل نکردن به سوگند)، ارث، ضمانتِ امانت، غسل میت، مس میت و روزه قضاء میت.
  
==صفار از ديدگاه بزرگان علم==
+
==صفار از دیدگاه بزرگان علم==
  
ابوالعباس نجاشى، درباره وى كلماتى را بكار برده است كه دلالت بر عظمت و منزلت رفيع صفار دارند. نجاشى از وى به عنوان چهره شناخته شده شيعيان [[قم]]، مورد اطمينان، بلندمرتبه، صاحب برترى و داراى خطاى كم در نقل روايت ياد مى كند.
+
[[احمد بن علی نجاشی|ابوالعباس نجاشى]]، درباره وى کلماتى را بکار برده است که دلالت بر عظمت و منزلت رفیع صفار دارند. نجاشى از وى به عنوان چهره شناخته شده شیعیان قم، مورد اطمینان، بلندمرتبه، صاحب برترى و داراى خطاى کم در نقل [[روایت]] یاد مى کند.
  
[[علامه مجلسى]] نيز در آغاز [[بحارالانوار]] از او به عنوان، استاد مورد اطمينان و عظيم‌الشأن ياد مى كند. برخى ديگر از نويسندگان، روشن‌فكرى و فضلش را مشهورتر از آن دانسته اند كه احتياجى به بحث پيرامون شخصيت او ببينند.
+
[[علامه مجلسى]] نیز در آغاز [[بحارالانوار]] از او به عنوان، استاد مورد اطمینان و عظیم‌الشأن یاد مى کند. برخى دیگر از نویسندگان، روشن‌فکرى و فضلش را مشهورتر از آن دانسته اند که احتیاجى به بحث پیرامون شخصیت او ببینند.
  
 
==مقام علمى==
 
==مقام علمى==
  
علماى علم رجال او را فقيهى جامع، محدثى موثق و مورد اعتماد دانسته اند. او روايات فراوانى را براى آيندگان بعد از خود در كتاب‌هاى شريف [[حديث]] به يادگار گذاشت به گونه اى كه فقط به عنوان «محمد بن الحسن الصفار» در سند 572 روايت واقع شده است و اين احتمالاً غير از 1881 حديثى است كه در كتاب معروف خود [[بصائرالدرجات]] به جاى گذاشته است. بنابراين مجموعاً 2453 حديث از وى به يادگار مانده است.
+
علماى علم رجال او را [[فقیه|فقیهى]] جامع، محدثى موثق و مورد اعتماد دانسته اند. او روایات فراوانى را براى آیندگان بعد از خود در کتاب‌هاى شریف [[حدیث]] به یادگار گذاشت به گونه اى که فقط به عنوان «محمد بن الحسن الصفار» در سند ۵۷۲ روایت واقع شده است و این احتمالاً غیر از ۱۸۸۱ حدیثى است که در کتاب معروف خود [[بصائرالدرجات]] به جاى گذاشته است. بنابراین مجموعاً ۲۴۵۳ حدیث از وى به یادگار مانده است.
  
اين راوى نامور در فن [[حديث]] صاحب نظر بود به عنوان نمونه در روايت معروف «من جده قبرا او مثل مثالا فخرج عن الاسلام؛ هر كس قبرى را تجديد كند يا تمثالى را (نقاشى يا مجسمه اى را) به وجود آورد در نتيجه (اين عمل) از [[اسلام]] خارج شده است» كه از [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام نقل شده است. در بين علما درباره اين كه آيا روايت مذكور مشتمل بر كلمه «جدد» است؟ يا «حدد»؟ يا «جدث»؟ و يا «خدد»؟ و در هر صورت معناى آن چيست؟ اختلاف نظر وجود دارد.
+
این راوى نامور در فن حدیث صاحب نظر بود. به عنوان نمونه در روایت معروف «من جده قبرا او مثل مثالا فخرج عن الاسلام؛ هر کس قبرى را تجدید کند یا تمثالى را (نقاشى یا مجسمه اى را) به وجود آورد در نتیجه (این عمل) از [[اسلام]] خارج شده است» که از [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام نقل شده است. در بین علما درباره این که آیا روایت مذکور مشتمل بر کلمه «جدد» است؟ یا «حدد»؟ یا «جدث»؟ و یا «خدد»؟ و در هر صورت معناى آن چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد.
  
در همين رابطه يكى از شاگردان صفار بعد از نقل اين كه فقها در اين مورد اختلاف نظر دارند، مى گويد: محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: عبارت صحيح «جدد» يا جيم مى باشد نه غير آن.  
+
در همین رابطه یکى از شاگردان صفار بعد از نقل این که فقها در این مورد اختلاف نظر دارند، مى گوید: محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: عبارت صحیح «جدد» با جیم مى باشد نه غیر آن.  
  
علاوه بر اين وى فقيهى صاحب‌نظر بود چنان كه در لابه‌لاى كتب [[حديث]] گاهى نظرات فقهى او به چشم مى خورد، مثلاً [[شيخ صدوق]] مى فرمايد: يكى از فقها نظرش اين است كه دعاكردن به زبان فارسى در قنوت [[نماز]] جايز نيست. اما محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: جايز است و فتواى من نيز همين است.
+
علاوه بر این وى فقیهى صاحب‌نظر بود، چنان که در لابه‌لاى کتب حدیث گاهى نظرات فقهى او به چشم مى خورد، مثلاً [[شیخ صدوق]] مى فرماید: یکى از فقها نظرش این است که دعاکردن به زبان فارسى در [[قنوت]] [[نماز]] جایز نیست. اما محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: جایز است و [[فتوا|فتواى]] من نیز همین است.
  
صفار انسانى پرتلاش بود و در زمان خلفاى عباسى با تمام فشارى كه عليه اهل بيت علیهم‌السلام، [[دعا]]، [[زيارت]]، اخلاقيات و اعتقادات است.
+
صفار انسانى پرتلاش بود و در زمان خلفاى عباسى با تمام فشارى که علیه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام بود، در زمینه [[دعا]]، [[زیارت]]، اخلاقیات و اعتقادات صاحب کتبی است. این کتب عبارتند از:
  
اين كتب عبارتند از:
+
#الصلاة
 +
#الوضوء
 +
#الجنائز (احکام اموات)
 +
#الصیام
 +
#الحج
 +
#النکاح
 +
#الطلاق
 +
#العتق (آزادسازى برده و کنیز)
 +
#التدبیر (نوعى از آزادکردن غلام و کنیز)
 +
#المکاتبه (نوعى دیگر از آزادسازى برده و کنیز)
 +
#التجارات
 +
#المکاسب (خرید و فروش)
 +
#الصید والذبائح
 +
#الحدود (پاره اى از مجازات‌هاى اسلامى)
 +
#الدیات(خون‌بها)
 +
#الفرائض (ارث)
 +
#المواریث (ارث)
 +
#الدعاء
 +
#المزار (زیارت)
 +
#الرد على الغلاة
 +
#الاشربة (نوشیدنى ها)
 +
#المروة
 +
#الزهد
 +
#الخمس
 +
#الزکات
 +
#الشهادات (احکام گواهى دادن)
 +
#الملاحم (جنگ‌نامه، فتنه ها)
 +
#التقیه
 +
#المؤمن
 +
#الایمان (والنذور والکفارات)
 +
#المناقب (فضائل)
 +
#المثالب (کارهاى ننگ‌آور - معایب دشمنان شیعه خصوصاً گروه هاى خاصى از ایشان)
 +
#بصائرالدرجات
 +
#ماروى فى اولاد الائمه علیهم‌السلام
 +
#ما روى فى شعبان (روایات ماه [[شعبان]])
 +
#الجهاد
 +
#فضل القرآن
  
# الصلاة
+
معروف ترین کتاب صفار کتاب مشهور «[[بصائر الدرجات|بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد علیهم‌ السلام]]» است که کتاب طبق تصریح صاحب «[[وسائل الشیعه|وسائل الشیعه]]» داراى ۲ نسخه، یکى بصائرالدرجات صغرى و دیگرى بصائرالدرجات کبرى است. نسخه اى که اکنون در دسترس ما قرار دارد همان نسخه کبرى است. گویا بصائرالدرجات ابتدا کتاب کوچکى بوده و با کتاب موجود تفاوت داشته است و بعد مصنف به آن مطالبى افزوده و به صورت فعلى درآورده است.
# الوضوء
 
# الجنائز (احكام اموات)
 
# الصيام
 
# الحج
 
# النكاح
 
# الطلاق
 
# العتق (آزادسازى برده و كنيز)
 
# التدبير (نوعى از آزادكردن غلام و كنيز)
 
# المكاتبه (نوعى ديگر از آزادسازى برده و كنيز)
 
# التجارات
 
# المكاسب (خريد و فروش)
 
# الصيد والذبائح
 
# الحدود (پاره اى از مجازات‌هاى اسلامى)
 
# الديات(خون‌بها)
 
# الفرائض (ارث)
 
# المواريث (ارث)
 
# الدعاء
 
# المزار (زيارت)
 
# الرد على الغلاة
 
# الاشربة (نوشيدنى ها)
 
# المروة
 
# الزهد
 
# الخمس
 
# الزكات
 
# الشهادات (احكام گواهى دادن)
 
# الملاحم (جنگ‌نامه، فتنه ها)
 
# التقيه
 
# المؤمن
 
# الايمان (والنذور والكفارات)
 
# المناقب (فضائل)
 
# المثالب (كارهاى ننگ‌آور - معايب دشمنان شيعه خصوصاً گروه هاى خاصى از ايشان)
 
# بصائرالدرجات
 
# ماروى فى اولاد الائمه علیهم‌السلام
 
# ما روى فى شعبان (روايات ماه [[شعبان]])
 
# الجهاد
 
# فضل القرآن
 
  
معروف ترين كتاب صفار كتاب مشهور [[بصائرالدرجات]] فى مقامات و فضائل اهل البيت علیهم‌السلام است كه كتاب طبق تصيح صاحب «وسائل الشيعه» داراى 2 نسخه، يكى بصائرالدرجات صغرى و ديگرى بصائرالدرجات كبرى است. نسخه اى كه اكنون در دسترس ما قرار دارد همان نسخه كبرى است. گويا بصائرالدرجات ابتدا كتاب كوچكى بوده و با كتاب موجود تفاوت داشته است و بعد مصنف به آن مطالبى افزوده و به صورت فعلى درآورده است.
+
کتاب شامل ۱۰ جزء، هر جزء شامل ابواب متعددى و هر باب شامل احادیثى است که یک دوره «امام شناسى در مکتب ائمه علیهم‌السلام» را ارائه مى کند به استثناى مقدارى از آغاز کتاب که پیرامون اهمیت [[علم]] و شرافت عالم سخن مى گوید، مطالب حول محور [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم‌السلام دور مى زند.
 
 
كتاب شامل 10 جزء، هر جزء شامل ابواب متعددى و هر باب شامل احاديثى است كه يك دوره «امام شناسى در مكتب ائمه علیهم‌السلام» را ارائه مى كند به استثناى مقدارى از آغاز كتاب كه پيرامون اهميت علم و شرافت عالم سخن مى گويد، مطالب حول محور ائمه علیهم‌السلام دور مى زند.
 
  
 
==استادان و شاگردان==
 
==استادان و شاگردان==
  
تعداد اساتيد و كسانى كه محمد بن حسن صفار از آنان روايت نقل كرده است به 150 نفر مى رسد و در مقدمه بصائرالدرجات به نام «سردالمقال» اسامى 146 نفر از جمله احمد بن محمد بن عيسى قمى، زعيم قم و احمد بن محمد بن محمد بن خالد برقى ذكر شده است.
+
تعداد اساتید و کسانى که محمد بن حسن صفار از آنان روایت نقل کرده است به ۱۵۰ نفر مى رسد و در مقدمه بصائرالدرجات به نام «سردالمقال» اسامى ۱۴۶ نفر از جمله احمد بن محمد بن عیسى قمى، زعیم قم و [[احمد بن محمد بن خالد برقى]] ذکر شده است.
  
آمار راويان از صفار به 10 نفر مى رسد كه از جمله ايشان [[ابن بابويه]] (پدر [[شيخ صدوق]]) محمد بن يعقوب كلينى مؤلف اصول و فروع كافى و محمد بن حسن بن وليد هستند. البته [[شيخ صدوق]] در بعضى از [[احاديث]] روايت را مستقيماً از صفار نقل مى كند حال آن كه صدوق 21 سال بعد از وفات صفار به دنيا آمد لذا به نظر مى رسد راوى بين او و صفار در استنساخ يا غير آن ساقط شده است.
+
آمار راویان از صفار به ۱۰ نفر مى رسد که از جمله ایشان ابن بابویه (پدر [[شیخ صدوق]])، [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]] مؤلف [[الکافی|اصول و فروع کافى]] و محمد بن حسن بن ولید هستند. البته شیخ صدوق در بعضى از احادیث روایت را مستقیماً از صفار نقل مى کند، حال آن که صدوق ۲۱ سال بعد از وفات صفار به دنیا آمد لذا به نظر مى رسد راوى بین او و صفار در استنساخ یا غیر آن ساقط شده است.
  
==از قم تا كوفه==
+
==از قم تا کوفه==
  
چند تن از اساتيد صفار مانند حسن بن احمد بن سلمة الكوفى و حسن بن على الكوفى و محمد بن حماد الكوفى، اهل [[كوفه]] بودند. از اين رو احتمال مى رود محمد مسافرت يا مسافرت‌هايى به اين شهر داشته است. چنان كه بسيار اتفاق مى افتاد يك راوى براى شنيدن روايت به شهرهاى زيادى سفر مى كرد تا حديثى از [[احاديث]] معصومين علیهم‌السلام را شنيده و ثبت كند.
+
چند تن از اساتید صفار مانند حسن بن احمد بن سلمة الکوفى و حسن بن على الکوفى و محمد بن حماد الکوفى، اهل [[کوفه]] بودند. از این رو احتمال مى رود محمد مسافرت یا مسافرت‌هایى به این شهر داشته است. چنان که بسیار اتفاق مى افتاد یک راوى براى شنیدن روایت به شهرهاى زیادى سفر مى کرد تا حدیثى از احادیث [[عصمت|معصومین]] علیهم‌السلام را شنیده و ثبت کند.
  
==ستيز با انحراف==
+
==ستیز با انحراف==
  
محمد با چند جريان انحرافى خطرناك در درون تشيع روبرو بود، يكى از آن‌ها جريان خطرناك غلّو بود كه تشيع را در معرض آلودگى به عقايد شرك آلود قرار داده و زمينه اى مناسب براى ضربه زدن دشمنان ديرينه آن پديد مى آورد. از نام كتاب‌هاى صفار كه يكى از آنان «الرّد على الغلاة» است و همچنين از باب 9 جزء اول كتاب بصائرالدرجات چنين برمى‌آيد كه صفار در اين جريانات بى‌تفاوت نبوده و به نوبه خود به مبارزه با تفكر انحرافى برخاسته است.
+
محمد با چند جریان انحرافى خطرناک در درون تشیع روبرو بود، یکى از آن‌ها جریان خطرناک [[غلو|غلّو]] بود که تشیع را در معرض آلودگى به عقاید شرک آلود قرار داده و زمینه اى مناسب براى ضربه زدن دشمنان دیرینه آن پدید مى آورد. از نام کتاب‌هاى صفار که یکى از آنان «الرّد على الغلاة» است و همچنین از باب ۹ جزء اول کتاب بصائرالدرجات چنین برمى‌آید که صفار در این جریانات بى‌تفاوت نبوده و به نوبه خود به مبارزه با تفکر انحرافى برخاسته است.
  
==صفار در كتب ديگران==
+
==صفار در کتب دیگران==
  
[[علامه مجلسى]] در ابتداى كتاب عظيم‌الشأن [[بحارالانوار]] آنجا كه مصادر كتابش را برمى شمارد، از محمد بن الحسن به بزرگى ياد مى كند و صاحب وسائل الشيعه او را از مؤلّفين مدارك كتاب خود مى داند. چه آن كه وى مى نويسد: مستقيماً از كتب صفار استفاده كرده و نيز به واسطه نقل ديگران از كتاب «دعا» او سود جسته است.
+
[[علامه مجلسى]] در ابتداى کتاب عظیم‌الشأن [[بحارالانوار]] آنجا که مصادر کتابش را برمى شمارد، از محمد بن الحسن به بزرگى یاد مى کند و صاحب وسائل الشیعه او را از مؤلّفین مدارک کتاب خود مى داند. چه آن که وى مى نویسد: مستقیماً از کتب صفار استفاده کرده و نیز به واسطه نقل دیگران از کتاب «دعا» او سود جسته است.
  
در پايان تعدادى از احاديثى كه وى در سند آن قرار دارد، ذكر مى شود:
+
در پایان تعدادى از احادیثى که وى در سند آن قرار دارد، ذکر مى شود:
  
# قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «السكوت ذهب والكلام فضّة؛ سكوت طلا است و سخن نقره».
+
#قال [[پیامبر اسلام|رسول اللّه]] صلی الله علیه و آله: «السکوت ذهب والکلام فضّة؛ سکوت طلا است و سخن نقره».
# قال الصادق علیه‌السلام: «شرف المؤمن صلاة الليل؛ شرف و برترى مؤمن (به) [[نماز شب]] است».
+
#قال الصادق علیه‌السلام: «شرف المؤمن صلاة اللیل؛ شرف و برترى مؤمن (به) [[نماز شب]] است».
# قال الصادق علیه‌السلام: «اف للرجل المسلم لايفرغ نفسه فى الاسبوع يوم الجمعه لامرد دينه فيسأل عنه؛ اف بر مرد مسلمانى كه در ايام هفته، روز جمعه خود را براى امر دينش فارغ و خالى نكند. تا از امر دينش پرسش نمايد».
+
#قال الصادق علیه‌السلام: «اف للرجل المسلم لایفرغ نفسه فى الاسبوع یوم الجمعه لامر دینه فیسأل عنه؛ اف بر مرد مسلمانى که در ایام هفته، روز جمعه خود را براى امر دینش فارغ و خالى نکند. تا از امر دینش پرسش نماید».
# قال الصادق علیه‌السلام: «تسبيح الزهرا فاطمه فى دبر كلّ صلاة احب الىّ من صلاة الف ركعة فى كلّ يوم؛ نزد من خواندن تسبيح [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها بعد از هر نماز، از هزار ركعت نماز در هر روز محبوبتر است».
+
#قال الصادق علیه‌السلام: «تسبیح الزهرا فاطمه فى دبر کلّ صلاة احب الىّ من صلاة الف رکعة فى کلّ یوم؛ نزد من خواندن [[تسبیحات حضرت زهرا (س)|تسبیح حضرت فاطمه زهرا]] سلام الله علیها بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز محبوبتر است».
# قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغيرة من الايمان والبذاء من النّفاق؛ غيرت (نشانه اى) از ايمان است و ناسزا(گويى) و جهالت (نشانه اى) از نفاق».
+
#قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغیرة من الایمان والبذاء من النّفاق؛ غیرت (نشانه اى) از ایمان است و ناسزا(گویى) و جهالت (نشانه اى) از نفاق».
  
 
==فصل غروب==
 
==فصل غروب==
  
برخلاف بسيارى از راويان و مشاهير كه سال وفاتشان ثبت نشده است، سال وفات محمد كبن الحسن الصفار را 290 هجرى قمرى، عصر [[غيبت صغرى]] حجت بن الحسن العسكرى ثبت و محل وفاتش را قم ذكر كرده اند. با توجه به قمى بودن وى و وجود مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم، احتمال مى رود او را در قم و در حرم آن حضرت دفن كرده باشند. رحمت خدا بر روان پاكش باد.
+
برخلاف بسیارى از راویان و مشاهیر که سال وفاتشان ثبت نشده است، سال وفات محمد بن الحسن الصفار را ۲۹۰ هجرى قمرى، عصر [[غیبت صغرى|غیبت صغراى]] [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حجت بن الحسن العسکرى]] ثبت و محل وفاتش را قم ذکر کرده اند. با توجه به قمى بودن وى و وجود مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم، احتمال مى رود او را در قم و در حرم آن حضرت دفن کرده باشند. رحمت خدا بر روان پاکش باد.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
محمدمهدى حرّزاده، ستارگان حرم، جلد2.
+
محمدمهدى حرّزاده، [[ستارگان حرم]]، جلد۲.
  
 
'''پيوندها'''
 
'''پيوندها'''
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=36062&scope=R-Dvg9C0bdS2dxefkTsznQILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AE%20%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه]'''
+
 
 +
*'''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=36062&scope=R-Dvg9C0bdS2dxefkTsznQILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%AE%20%D8%B5%D9%81%D8%A7%D8%B1&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه]'''
  
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]

نسخهٔ ‏۲۳ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۶

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ولادت

در کتاب «معجم رجال الحدیث» به نقل از «رجال شیخ طوسى»، محمد بن حسن صفار از اصحاب امام حسن عسکرى علیه‌السلام به شمار آمده است و از آنجا که حضرت در سال ۲۶۰ هـ.ق به شهادت رسیده اند و از طرفى صفار سؤالاتى به صورت نوشته از امام حسن عسکرى علیه‌السلام جویا شده است، این کار به طور معمول مستلزم رشد سنى قابل توجهى (در حدود ۲۰ یا ۳۰ سال) است، مى توان حدس زد که محمد در حدود سال ۲۲۰ اوایل قرن سوم، پا به جهان گذاشته است.

عصر صفار

در قرن سوم که صفار مى زیست آسمان امامت منور به وجود چهار امام همام بود. طبق آنچه مبناى تولد محمد قرار گرفت، او زمان امام هادى علیه‌السلام، امام حسن عسکرى علیه‌السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را درک کرده است.

در مورد ملاقات حضورى او با یکى از این سه امام علیهم‌السلام مدرکى به دست نیامد، اما با توجه به بعضى از قرائن مى توان گفت چنین ملاقاتى صورت نگرفته است. چون اولا: با این که صفار روایات فراوانى را نقل مى کند اما هیچیک از روایاتش در کتب حدیثى بدون واسطه از امام علیه‌السلام نقل نشده است مگر آنچه را که امام حسن عسکرى علیه‌السلام در جواب نامه هاى او نگاشته اند.

ثانیا؛ از آنجا که امام حسن عسکرى علیه‌السلام در بازداشتگاه و تحت نظر بود و ارتباط شیعیان با ایشان به راحتى صورت نمى پذیرفت، این موضوع که صفار امام علیه‌السلام را ملاقات نکرده است، تقویت مى شود.

در پاسخ به این سؤال که: ملاقات او با امام حسن عسکرى علیه‌السلام ثابت نشده است، پس چگونه او را از اصحاب آن حضرت مى شمارند؟ باید گفت: این به دلیل سؤالات فراوانى است که او از محضر امام علیه‌السلام از طریق نامه پرسیده است و در واقع مصاحبت و معاشرتى مکاتبه اى بین او و حضرت برقرار بوده است.

محمد بن الحسن در زمان حکومت بنى عباس و خلافت متوکل، منتصر، مستعین، معتز، معتمد و مکتفى عباسى مى زیست. جالب آن که در زمان صفار، صفاریان در برخى از مناطق اسلامى داراى قدرت و حکومت بودند. والى اوقاف و صدقات قم در آن زمان احمد بن عبیدالله بن خاقان از دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام بود. ۳۰ سال از عصر غیبت صغرى امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را که همزمان با نیابت عثمان بن سعید عمروى بود، درک کرد و با راویانى از قم مانند محمد بن اورمة قمى، احمد بن محمد بن عیسى قمى و بسیارى دیگر معاصر بود.

ویژگی‌هاى فردى

نامش محمد و پدرش حسن بود. بسیارى نام نیاى پدرى او را فَروخ دانسته اند. لقب اصلى محمد «صفار» است. اما به لقب «ممولة» نیز معروف بوده است.

بعضى از عبارات موجب این پندار مى شود «سؤالاتى» که صفار به امام زمانِ خویش، امام یازدهم علیه‌السلام نوشته لقب «مموله» گرفته اند هر چند برخى آشکارا به این پندار معتقدند. اما رجالى شناس بزرگ «کشى» در شرح زندگى یکى از راویان به نام ابى بکر حضرمى، آنجا که به مناسبت از محمد بن الحسن صفار سخن مى گوید، به وضوح بیانگر این مطلب است که خود محمد معروف به این لقب بود نه «مجموعه سؤالات» او.

احتمال دارد این نام ابتدا فقط لقبش بوده و سپس مجموعه سؤالات او نیز این نام را به خود گرفته اند و یا بالعکس. چنان که برخى از اسناد بحارالانوار نشان مى دهد احتمال دارد لقب «ابن معافا» نیز یکى از القاب او باشد.

کنیه محمد را «ابوجعفر الاعرج» گفته اند. این پسوند نشان مى دهد محمد از ناحیه پا دچار کجى بوده است. با توجه به این که لقب او صفار، رویگر بود، مى توان ادعا کرد که وى به رویگرى اشتغال داشته است و یا لااقل «رویگرزاده» بوده است.

او هم‌پیمان و «مولاى» عیسى بن (موسى بن) طلحة الاشعرى مى باشد و با توجه به این که کلمه مولا در علم رجال به معناى «شخص عجم و غیرعربى که خود یا یکى از پدرانش بنده و غلام یک شخص عرب بوده و سپس آزاد شده است» بکار مى رود، محمد خود یا یکى از پدارنش از غلامان عیسى بن موسى اشعرى بوده اند. اما از آنجا که او را از چهره هاى برجسته و از بزرگان قم معرفى کرده اند، این احتمال در مورد شخص او بعید به نظر مى رسد.

وى از اصحاب امام حسن عسکرى علیه‌السلام بوده و سؤالاتى را خدمت امام حسن عسکرى علیه‌السلام نگاشته است. تا آنجا که نگارنده موفق شده در بررسى هاى خود در کتاب وسائل الشیعه و کتب اربعه ۳۴ مکاتبه او را بیابد. اگر هر نامه صفار محتوى یک سؤال باشد، در نتیجه حداقل ۳۴ بار از امام پاسخ دریافت کرده است.

شیخ صدوق در چند موضع از کتاب پر ارج خود «مَنْ لایحْضُرُهُ الفقیه» تصریح مى کند که: پاسخ‌هاى امام علیه‌السلام در جواب صفار که به خط خود حضرت علیه‌السلام است نزد او موجود است. موضوع این نامه ها دَین، خیار حیوان (حق به هم زدن معامله در جایى که کالا حیوان باشد)، اجاره، وقف، وصیت، عده زن، حنث قسم (عمل نکردن به سوگند)، ارث، ضمانتِ امانت، غسل میت، مس میت و روزه قضاء میت.

صفار از دیدگاه بزرگان علم

ابوالعباس نجاشى، درباره وى کلماتى را بکار برده است که دلالت بر عظمت و منزلت رفیع صفار دارند. نجاشى از وى به عنوان چهره شناخته شده شیعیان قم، مورد اطمینان، بلندمرتبه، صاحب برترى و داراى خطاى کم در نقل روایت یاد مى کند.

علامه مجلسى نیز در آغاز بحارالانوار از او به عنوان، استاد مورد اطمینان و عظیم‌الشأن یاد مى کند. برخى دیگر از نویسندگان، روشن‌فکرى و فضلش را مشهورتر از آن دانسته اند که احتیاجى به بحث پیرامون شخصیت او ببینند.

مقام علمى

علماى علم رجال او را فقیهى جامع، محدثى موثق و مورد اعتماد دانسته اند. او روایات فراوانى را براى آیندگان بعد از خود در کتاب‌هاى شریف حدیث به یادگار گذاشت به گونه اى که فقط به عنوان «محمد بن الحسن الصفار» در سند ۵۷۲ روایت واقع شده است و این احتمالاً غیر از ۱۸۸۱ حدیثى است که در کتاب معروف خود بصائرالدرجات به جاى گذاشته است. بنابراین مجموعاً ۲۴۵۳ حدیث از وى به یادگار مانده است.

این راوى نامور در فن حدیث صاحب نظر بود. به عنوان نمونه در روایت معروف «من جده قبرا او مثل مثالا فخرج عن الاسلام؛ هر کس قبرى را تجدید کند یا تمثالى را (نقاشى یا مجسمه اى را) به وجود آورد در نتیجه (این عمل) از اسلام خارج شده است» که از امیرالمومنین علیه‌السلام نقل شده است. در بین علما درباره این که آیا روایت مذکور مشتمل بر کلمه «جدد» است؟ یا «حدد»؟ یا «جدث»؟ و یا «خدد»؟ و در هر صورت معناى آن چیست؟ اختلاف نظر وجود دارد.

در همین رابطه یکى از شاگردان صفار بعد از نقل این که فقها در این مورد اختلاف نظر دارند، مى گوید: محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: عبارت صحیح «جدد» با جیم مى باشد نه غیر آن.

علاوه بر این وى فقیهى صاحب‌نظر بود، چنان که در لابه‌لاى کتب حدیث گاهى نظرات فقهى او به چشم مى خورد، مثلاً شیخ صدوق مى فرماید: یکى از فقها نظرش این است که دعاکردن به زبان فارسى در قنوت نماز جایز نیست. اما محمد بن الحسن الصفار مى فرمود: جایز است و فتواى من نیز همین است.

صفار انسانى پرتلاش بود و در زمان خلفاى عباسى با تمام فشارى که علیه اهل بیت علیهم‌السلام بود، در زمینه دعا، زیارت، اخلاقیات و اعتقادات صاحب کتبی است. این کتب عبارتند از:

  1. الصلاة
  2. الوضوء
  3. الجنائز (احکام اموات)
  4. الصیام
  5. الحج
  6. النکاح
  7. الطلاق
  8. العتق (آزادسازى برده و کنیز)
  9. التدبیر (نوعى از آزادکردن غلام و کنیز)
  10. المکاتبه (نوعى دیگر از آزادسازى برده و کنیز)
  11. التجارات
  12. المکاسب (خرید و فروش)
  13. الصید والذبائح
  14. الحدود (پاره اى از مجازات‌هاى اسلامى)
  15. الدیات(خون‌بها)
  16. الفرائض (ارث)
  17. المواریث (ارث)
  18. الدعاء
  19. المزار (زیارت)
  20. الرد على الغلاة
  21. الاشربة (نوشیدنى ها)
  22. المروة
  23. الزهد
  24. الخمس
  25. الزکات
  26. الشهادات (احکام گواهى دادن)
  27. الملاحم (جنگ‌نامه، فتنه ها)
  28. التقیه
  29. المؤمن
  30. الایمان (والنذور والکفارات)
  31. المناقب (فضائل)
  32. المثالب (کارهاى ننگ‌آور - معایب دشمنان شیعه خصوصاً گروه هاى خاصى از ایشان)
  33. بصائرالدرجات
  34. ماروى فى اولاد الائمه علیهم‌السلام
  35. ما روى فى شعبان (روایات ماه شعبان)
  36. الجهاد
  37. فضل القرآن

معروف ترین کتاب صفار کتاب مشهور «بصائرالدرجات فى فضائل آل محمد علیهم‌ السلام» است که کتاب طبق تصریح صاحب «وسائل الشیعه» داراى ۲ نسخه، یکى بصائرالدرجات صغرى و دیگرى بصائرالدرجات کبرى است. نسخه اى که اکنون در دسترس ما قرار دارد همان نسخه کبرى است. گویا بصائرالدرجات ابتدا کتاب کوچکى بوده و با کتاب موجود تفاوت داشته است و بعد مصنف به آن مطالبى افزوده و به صورت فعلى درآورده است.

کتاب شامل ۱۰ جزء، هر جزء شامل ابواب متعددى و هر باب شامل احادیثى است که یک دوره «امام شناسى در مکتب ائمه علیهم‌السلام» را ارائه مى کند به استثناى مقدارى از آغاز کتاب که پیرامون اهمیت علم و شرافت عالم سخن مى گوید، مطالب حول محور ائمه علیهم‌السلام دور مى زند.

استادان و شاگردان

تعداد اساتید و کسانى که محمد بن حسن صفار از آنان روایت نقل کرده است به ۱۵۰ نفر مى رسد و در مقدمه بصائرالدرجات به نام «سردالمقال» اسامى ۱۴۶ نفر از جمله احمد بن محمد بن عیسى قمى، زعیم قم و احمد بن محمد بن خالد برقى ذکر شده است.

آمار راویان از صفار به ۱۰ نفر مى رسد که از جمله ایشان ابن بابویه (پدر شیخ صدوقمحمد بن یعقوب کلینى مؤلف اصول و فروع کافى و محمد بن حسن بن ولید هستند. البته شیخ صدوق در بعضى از احادیث روایت را مستقیماً از صفار نقل مى کند، حال آن که صدوق ۲۱ سال بعد از وفات صفار به دنیا آمد لذا به نظر مى رسد راوى بین او و صفار در استنساخ یا غیر آن ساقط شده است.

از قم تا کوفه

چند تن از اساتید صفار مانند حسن بن احمد بن سلمة الکوفى و حسن بن على الکوفى و محمد بن حماد الکوفى، اهل کوفه بودند. از این رو احتمال مى رود محمد مسافرت یا مسافرت‌هایى به این شهر داشته است. چنان که بسیار اتفاق مى افتاد یک راوى براى شنیدن روایت به شهرهاى زیادى سفر مى کرد تا حدیثى از احادیث معصومین علیهم‌السلام را شنیده و ثبت کند.

ستیز با انحراف

محمد با چند جریان انحرافى خطرناک در درون تشیع روبرو بود، یکى از آن‌ها جریان خطرناک غلّو بود که تشیع را در معرض آلودگى به عقاید شرک آلود قرار داده و زمینه اى مناسب براى ضربه زدن دشمنان دیرینه آن پدید مى آورد. از نام کتاب‌هاى صفار که یکى از آنان «الرّد على الغلاة» است و همچنین از باب ۹ جزء اول کتاب بصائرالدرجات چنین برمى‌آید که صفار در این جریانات بى‌تفاوت نبوده و به نوبه خود به مبارزه با تفکر انحرافى برخاسته است.

صفار در کتب دیگران

علامه مجلسى در ابتداى کتاب عظیم‌الشأن بحارالانوار آنجا که مصادر کتابش را برمى شمارد، از محمد بن الحسن به بزرگى یاد مى کند و صاحب وسائل الشیعه او را از مؤلّفین مدارک کتاب خود مى داند. چه آن که وى مى نویسد: مستقیماً از کتب صفار استفاده کرده و نیز به واسطه نقل دیگران از کتاب «دعا» او سود جسته است.

در پایان تعدادى از احادیثى که وى در سند آن قرار دارد، ذکر مى شود:

  1. قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله: «السکوت ذهب والکلام فضّة؛ سکوت طلا است و سخن نقره».
  2. قال الصادق علیه‌السلام: «شرف المؤمن صلاة اللیل؛ شرف و برترى مؤمن (به) نماز شب است».
  3. قال الصادق علیه‌السلام: «اف للرجل المسلم لایفرغ نفسه فى الاسبوع یوم الجمعه لامر دینه فیسأل عنه؛ اف بر مرد مسلمانى که در ایام هفته، روز جمعه خود را براى امر دینش فارغ و خالى نکند. تا از امر دینش پرسش نماید».
  4. قال الصادق علیه‌السلام: «تسبیح الزهرا فاطمه فى دبر کلّ صلاة احب الىّ من صلاة الف رکعة فى کلّ یوم؛ نزد من خواندن تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز محبوبتر است».
  5. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «الغیرة من الایمان والبذاء من النّفاق؛ غیرت (نشانه اى) از ایمان است و ناسزا(گویى) و جهالت (نشانه اى) از نفاق».

فصل غروب

برخلاف بسیارى از راویان و مشاهیر که سال وفاتشان ثبت نشده است، سال وفات محمد بن الحسن الصفار را ۲۹۰ هجرى قمرى، عصر غیبت صغراى حجت بن الحسن العسکرى ثبت و محل وفاتش را قم ذکر کرده اند. با توجه به قمى بودن وى و وجود مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم، احتمال مى رود او را در قم و در حرم آن حضرت دفن کرده باشند. رحمت خدا بر روان پاکش باد.

منابع

محمدمهدى حرّزاده، ستارگان حرم، جلد۲.

پيوندها