محمدحسن متوسل آراني

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۸ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«خيرانديش آگاه»

اشاره

شهرستان آران و بيدگل در تقسيمات كشوري از توابع استان اصفهان و در حاشيه غربي كوير مركزي ايران و شمال كاشان قرار دارد. مركز آن، آران در 5 كيلومتري شمال شرقي كاشان و داراي جمعيتي نزديك به 40000 نفر است. بافت مذهبي اين شهر به دليل مجاورت با كاشان و ارتباط ديرينه مذهبي و تجاري با قم، مشابه است. و مردم آن در انجام وظايف، مراسم و آداب و سنن ديني بسيار مقيد و پاي بندند.

اين خطه از آغاز طلوع خورشيد اسلام مأمن و پناهگاه برخي از فرزندان، نوادگان حضرت علي و آل او علیهم‌السلام و پس از آن مدفن و آرامگاه آنان بوده است. نيز اين سرزمين در طول قرن‌ها دانشمندان، اديبان، شاعران، معلمان و مربيان لايق و نيكوكاراني ايثارگر را در دامن خود پرورش داده است. از ميان تربيت شدگان اين منطقه عده‌اي در عصر خود منشأ اثر بوده و همچون ستارگاني فروزان درخشيده‌اند و به منطقه و ديار خود عظمت و شكوه بخشيده‌اند.

در برخي از تراجم، شرح حال نويسان از عالمان ديني آران چنين ياد كرده‌اند: ملا علي آراني (1244 ق)، ملا غلامرضا آراني (1265 ق) ملا محمدعلي آراني (1327 ق)، ملا محمدجعفر آراني (1348 ق)، آقا ميرزا احمد عاملي آراني (1369 ق) و افتخارالاسلام دربندي آراني (1387 ق).[۱]

بعضي از تذكره نويسان معاصر، نگاهي آراني (979 ق)، سلطان ابراهيم داوري آراني (قرن 11)، ميرزا علي‌اصغر سرشار آراني (1297 ق)، ملا حسن داعي آراني (1310 ق)، روح‌الامين (1288 ق)، نظام وفا آراني (1384 ق) و... را به عنوان اديبان و سخنوران ذكر كرده‌اند و معمرين و برخي تاريخچه‌نويس‌هاي بومي، نام قاضي محمد آراني (1075 ق)، آقا سليم آراني (1192 ق)، ملا عبدالهادي (1280 ق)، افتخارالعلماء (1340 ق) و شيخ الاسلام دربندي آراني (1370 ق) را كه زبانزد عام و خاص بوده‌اند را در شمار خيرين و نيكوكاران قرار داده‌اند.[۲]

خاندان متوسل آراني از جمله خاندان علمی‌‌ و ادبيآران هستند كه سابقه آنان به دو قرن می‌‌رسد از اين دودمان بزرگاني چون: داعي آراني و حاج آقا محمد متوسل و حاج محمدحسن متوسل برخاسته‌اند. در اين مقاله با شرح زندگي و آثار حجةالاسلام والمسلمين حاج محمدحسن متوسل آشنا می‌‌شويم.

تولد و خاندان

حاج شيخ محمدحسن متوسل آراني، فرزند نخست حاج آقا محمد متوسل در تاريخ 29/10/1300 ش. برابر سال 1340 ق. در كوي «وشاد» آران و خانواده‌اي مشهور به علم، تدين و تقوا متولد شد.

پدرش حاج آقا محمد متوسل آراني در سال 1264 ش. برابر با 1305 ق. در آران قدم به عرصه وجود نهاد. وي دانش متعارف روز را در مكتب‌خانه فراگرفت و مقداري از شرعيات و دانستي‌هاي ديني را از آيت الله آقا ميرزا احمد عاملي آموخت. او در جواني پدر را از دست داد و به خاطر تأمين معاش و سرپرستي مادر، برادر و خواهرهايش از ادامه تحصيل بازماند و به كسب عطاري و فروش دانه‌هاي گياهي، صنعتي و دارويي روي آورد. وي چون در كسب و كار، امين، درستكار و منصف بود مشتريان فراواني داشت و توليدكنندگان و كشاورزان بذر مورد نيازشان را به صورت عمده براي فروش در اختيارش می‌‌گذاشتند و گاه او را با خود سهيم می‌‌كردند.

او بدين جهت و به خاطر رعايت و پرداخت حقوق شرعي زندگي پربركت و پردرآمدي داشت و از اين راه توانست علاوه بر تأمين معاش خود و خانواده‌اش سرمايه‌اي براي كسب و كار فرزندان خود فراهم آورد. و آنان را در مسير تجارت قرار دهد. به خاطر حسن شهرت و امانت داري و آشنايي به احكام و مسائل شرعي، آيت الله عاملي آراني عمامه بر سر وي نهاد و به او امر نمود تا در مسجد ملا شكرالله آران اقامه نماز نمايد و مردم را به وظايف ديني آشنا سازد. از آن پس آقاي متوسل در كنار شغل روزانه‌اش در اوقات سه‌‌گانه اذان می‌‌گفت و در مسجد نماز جماعت اقامه می‌‌كرد. وي گاهي پس از اتمام نماز براي مأمومين احكام و مسائل شرعي مورد نياز را بيان می‌‌كرد و در ايام ماه مبارك رمضان به طور مستمر هر سه وقت، ساعت‌ها وقت خود را صرف بيان احكام و نقل نصايح و مواعظ اهل بيت علیهم‌السلام می‌‌نمود. استخاره، دعانويسي و ديگر كارهاي معمول عالم ديني محل به عهده وي بود.

به علت برخورداري اين عالم بزرگوار از بياني شيوا و نافذ مسجدش مملو از جمعيت می‌‌شد و گفتارش بسيار تأثير می‌‌گذاشت و نزد اهالي محبوبيتي ويژه داشت. از آن جا كه وي از امكانات مادي برخوردار بود در انجام كارهاي خير و امور عام المنفعه از ديگران سبقت می‌‌گرفت. از جمله خدمات ديني آقاي متوسل مبارزه وي با مبلغان بهايي در منطقه بود. حجج الاسلام شيخ محمدصادق شيدائيان و شيخ عزيزالله شكوري آراني[۳] آورده‌اند.

«هنگامی‌‌كه بهاييان در آران به فعاليت گسترده‌اي دست زده بودند و افراد ساده و زودباور و سست عقيده را با دادن پول و خوراندن پلو گول می‌‌زدند. آقاي متوسل با زباني نرم و ملايم افرادِ تطميع شده را موعظه و نصيحت می‌‌كرد و در مقابل تبليغات آنان مقاومت و ايستادگي می‌‌نمود و ميدان را خالي نمی‌‌كرد، مبلغان بهايي نيز گفته بودند چنانچه آقاي متوسل دست از تبليغ عليه ما بردارد و صحنه را ترك كند، بيش از نصف مردم بهايي می‌‌شوند و ما موفق می‌‌شويم».

آقاي متوسل در سال‌هاي پاياني عمرش از آران به قم هجرت كرد و در محله آبشار در كنار فرزندان و بستگانش اقامت گزيد. وي در مسجد اين محل نيز بنا به سنت ديرينه‌اش، در اوقات نماز حاضر می‌‌شد و همچون ديگر مأمومين به نماز و تعقيبات می‌‌پرداخت و در فرصت‌هاي مناسب براي حاضران؛ به ويژه جوانان نصيحت و موعظه می‌‌كرد و هرگاه امام جماعت مسجد حاضر نمی‌‌شد به جاي وي اقامه جماعت می‌‌نمود. گفتار صميمی‌‌ و رفتار مؤدبانه وي سبب شده بود كه اهالي محل او را بشناسند و به وي اظهار ادب و احترام نمايند.

سرانجام اين مؤمن صالح پس از عمري بابركت و توأم با خدمت در آذرماه سال 1351 ش. مطابق با 18 شوال 1392 ق. دعوت حق را اجابت نمود و به سراي باقي شتافت. پيكر پاكش با عزت و احترام تشييع و پس از مراسم نماز در قبرستان ابوحسين به خاك سپرده شد.

استاد شهاب تشكري آراني تاريخ فوت وي را ضمن اشعاري كه در اوصاف وي سروده چنين آورده است:

حاج آقا محمد واعظ × پيشواي هدايت و تقوا

متوسل به عترت اطهار × در ره حق و خير و صدق و صفا

بعد هشتاد و هفت سال از دهر × چشم پوشيد و رفت از دنيا

باد مشمول لطف حضرت حق × روح جاويد او به دار بقا

سال فوتش نگاشت كلك «شهاب» × «متوسل به ذيل آل و لا».

«1351 ش»

از اجداد پدري آقاي حاج محمدحسن متوسل، ملا حسن آراني متخلص به داعي، فرزند يعقوب است. وي در سال 1193 ق. در آران متولد شد و در زادگاهش علوم و معارف را فراگرفت. وي عالمی‌‌ اديب، شاعري توانمند و زاهدي بي‌ريا بود كه تا پايان عمرش با قناعت زندگي كرد. وي با آن كه اهل رياضت و انزوا بود به تعليم، تبليغ و ارشاد مردمِ زادگاهش و روستاها و آبادي‌هاي اطراف كاشان می‌‌پرداخت. وي كار استنساخ و عرضه نسخه‌هاي خطي كتاب‌هاي دعا و حديث را كه آن روزها كمتر در دسترس و اختيار مردم بود انجام می‌‌داد.

ملا حسن آثار مكتوبي همچون كتاب رياض الفنون، نصاب الصبيان، ديوان شعر (حاوي پنجاه هزار بيت)، ديوان قصايد و... را از خود به يادگار گذاشت. از ميان آثار ياد شده فقط ديوان القصايد به صورت خطي باقي مانده كه اين اثر در بهار سال 1383 ش. به اهتمام نويسنده اين مقاله احيا گرديد. و پس از بررسي و مطالعه به پيشنهاد انجمن اهل قلم شهرستان آران و بيدگل در 418 صفحه قطع وزيري به زيور طبع آراسته و منتشر شد. اين ديوان مشتمل بر مقدمه، 8 باب و يك خاتمه است. غالب قصايد در باب‌هاي مختلف در مدح و مرثيه امامان معصوم علیهم‌السلام سروده شده و خاتمه آن با قطعات و رباعيات و بحر طويل‌هاي زيبا و شورانگيز پايان پذيرفته است. ملا حسن در اثر رياضت‌هاي شرعي و زهد بسيار به مقاماتي دست يافته بود. تأثير نفسِ قدسي او در درمان بيماران و مبتلايان و رفع مشكل گرفتاران، از وي چهره‌اي موجه ترسيم كرده و او را زبانزد عام و خاص نموده بود.

داعي آراني در سال 1313 ق. پس از يك قرن زندگي توأم با فقر و قناعت؛ ولي همراه با خدمت ديني به مردم نداي «ارجعي» را لبيك گفت و به ملكوتيان پيوست. پيكرش در گورستان قديمی ‌‌زادگاهش كه در حال حاضر به صورت مراكز آموزشي است به خاك سپرده شد.

تحصيلات

محمدحسن از كودكي داراي استعدادي فوق‌العاده بود. وي خواندن و نوشتن و دانش‌هاي روز را در مدارس جديد فراگرفت و لياقت و شايستگي‌هاي خود را در امر تحصيل و آموزش نشان داد. پدرش به خاطر اين استعداد و شايستگي، بيشتر به او علاقه‌مند شد و در دل آرزو كرد كه اين فرزند در سلك عالمان ديني درآيد. در اين سال‌ها كه پدر به سفر زيارتي عتبات عاليات موفق گرديد در يكي از شب‌ها كه به حرم مولا اميرمؤمنان امام علی علیه‌السلام مشرف شد، پس از نماز، دعا و توسل در كنار ضريح و قبر مطهر از خدا خواست كه فرزندش را در جهت خواسته و ميلش هدايت كند.

دعاي خير پدر در حق فرزند مستجاب شد و فرداي آن شب در دل آقاي متوسل كشش به سوي طلبه شدن و تحصيل علوم ديني ايجاد شد. وي صبح همان روز به دنبال تحصيل رفت.[۴] او مقدمات دروس حوزوي را در زادگاهش، آران نزد آيت الله افتخارالاسلام دربندي سپري نمود و در همان سال به دست مبارك حضرت آيت الله آقا ميرزا احمد عاملي آراني ملبس به لباس روحانيت گرديد. سپس براي ادامه تحصيل به كاشان رفت و نزد آيات عظام: آقا شيخ محمود نجفي (1385 ق) و آقا مير سيد علي يثربي (1379 ق) كتاب هاي درسي متداول حوزه را آموخت. پس از آن وي با مشورت آيت الله يثربي براي ادامه تحصيل به قم مهاجرت كرد و در مدرسه فيضيه سكونت گزيد. آقاي متوسل، دروس سطح عالي حوزه را نزد استادان مشهور و معروف زمانش؛ يعني حجج الاسلام: سيد محمدباقر طباطبايي سلطاني (1418 ق)، عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني (1407 ق)، ميرزا محمد مجاهدي تبريزي (1380 ق) و آيت الله ميرزا علي مشكيني اردبيلي (رئيس مجلس خبرگان رهبري) تحصيل نمود.

او با اتمام دروس دوره سطح به طور مرتب و منظم در درس خارج فقه و اصول آيت الله بروجردي (1380 ق) شركت كرد و مقداري از بحث فقه آن مرجع بزرگ را به رشته تحرير درآورد. پس از رحلت اين استاد بزرگ حوزه در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام: محقق داماد (1388 ق)، امام خمينی (1409 ق)، سيد محمدرضا گلپايگاني (1414 ق) و سيد شهاب الدين نجفي مرعشي (1411 ق) حاضر شد و با برخي از فضلا و همدوره‌اي هايش از جمله: حجج الاسلام حاج سيد محمد حسيني كاشاني، مقدسي مازندراني سال‌ها به مباحثه پرداخت. و به اندوخته‌هاي علمی‌‌ خود افزود.

آقاي متوسل در دوران تحصيل و پس از آن به طور رسمی‌‌ جلسه درس و تدريس نداشت؛ اما زماني كه در كاشان تحصيل می‌‌كرد، براي برخي طلاب هم شهري كه علاقمند به تحصيل دروس حوزوي بودند قسمتي از مقدمات را تدريس كرد وي زماني كه در قم اقامت گزيد و در مسجد آبشار امام جماعت بود، براي چند نفر از طلاب، بحث تفسير قرآن را به طور خصوصي برگزار نمود.[۵]

فعاليت‌هاي تبليغي

در آران:

حجة الاسلام متوسل در دوران تحصيل؛ چه آن زمان كه در كاشان بود و چه پس از آن كه به قم رفت و آمد می‌‌نمود، به طور مستمر در پايان هر هفته و ايام و مناسبت‌هاي تبليغي در مسجد زادگاهش، در كنار پدر به كار تبليغ و آموزش هاي ديني می‌‌پرداخت. از جمله فعاليت‌هاي آموزشي ايشان تشكيل جلسه هفتگي آموزش قرائت، قواعد و تجويد و تفسير قرآن بود كه سال‌ها به صورت سيار در محله‌هاي مختلف آران برقرار بود. اين برنامه در ماه مبارك رمضان هر شب ادامه داشت و علاقه‌مندان بسياري با اشتياق در آن شركت می‌‌كردند و بهره می‌‌بردند. از آثار اين جلسه تربيت قاريان و معلمان قرآن بود كه بعدها هر يك از آنان در محل خود به تشكيل جلسه فوق اقدام نمودند و جلسات ياد شده منشأ خدمات ارزشمند و بركات فراواني گرديد كه در برخي از محله‌ها تاكنون نيز ادامه دارد.

فعاليت تبليغي ديگر ايشان مبارزه و مقابله فرهنگي و اقتصادي با فرقه ضاله بهاييان در آران بود؛ چرا كه بهاييان از سال 1316 ش. فعاليت تبليغي خود را در منطقه شروع كردند. آنان در سال‌هاي بعد از تاريخ ياد شده با حمايت مستقيم و غيرمستقيم رژيم طاغوت و نفوذ در افراد و اركان دولت وقت و دستگاه اجرايي كشور، تبليغات گسترده و همه جانبه‌اي را در سراسر نقاط؛ به ويژه مناطقي كه مانند كاشان و اطراف آن كه از لحاظ گرايش به مذهب تشيع بر ديگر شهرها سبقت گرفته بودند آغاز كردند.

در بخش بزرگ آران، مبلغان بهايي با برخوردهاي صميمی‌‌ و ملايم، نشان دادن پاكي و نظافت ظاهري و تطميع، افراد ساده و زودباور را به خود جذب می‌‌كردند. براي افراد كم‌سواد و برخي مذهبي‌هاي سست عقيده و لاابالي جلسه تشكيل می‌‌دادند و در آن جلسات با القاء شبهه در مسائل اعتقادي (بيشتر پيرامون مهدويت) آنان را می‌‌فريفتند. مبلغان بهايي در اثر كمبود روحاني در منطقه و نابساماني‌هاي اقتصادي؛ از جمله بيكاري، زمينه را براي خود مساعد ساخته بودند به طوري كه بيم آن می‌‌رفت جمعيت زيادي بهايي شوند. آنان در بُعد فعاليت‌هاي اقتصادي، بافتن قالي دستي را رواج دادند. خانه‌اي نبود كه آن ها در آن نفوذ نداشته باشند. پيرزنان براي آنان پشم ريسي می‌‌كردند. كشاورزان مستأجر آنان بودند و زنان و دختران و برخي مردان برايشان قالي می‌‌بافتند. لوازم مورد نياز قالي بافي به طور مجاني و تعمير قاليباف خانه به صورت رايگان از طرف آنان انجام می‌‌شد. هنگام سركشي به قالي يا خريد آن به ويژه به بچه‌ها انعام می‌‌دادند و ذهن و فكر بچه‌ها را به خود مشغول می‌‌ساختند.

بهاييان مغازه‌هاي خوار و بار، داروخانه، نانوايي و... را در مراكز محله‌ها در اختيار داشتند و اجناس مورد احتياج مردم را از ساير مغازه‌داران مسلمان ارزانتر می‌‌فروختند...! در چنين شرايطي آقاي متوسل و چند تن از همفكران محلي وي كه از ثروتمندان و انسان‌هاي متعهد بودند، در برابر بهاييان قد علم كرده و به مقابله و مبارزه فرهنگي و اقتصادي با آنان برخاستند.

در مقابل فعاليت‌هاي تبليغاتي اين گروه ضاله، جلسات متعددي در محله‌ها تشكيل و به دفع شبهات القا شده و افشاي نيرنگ‌ها و نقشه‌هاي آنان پرداخته شد. اين گروه مبارز با آوردن مبلغان دانشمندي چون حجج الاسلام: حاج شيخ علي‌اكبر تربتي، آقا شيخ حسن سه چهاري اصفهاني، شيخ مرتضي انصاري قمی‌‌ و آيت الله شيخ حسين وحيد خراساني و برپايي مجالس عمومي، ذهن افراد فريب خورده را روشن و موجبات طرد و قطع ارتباط با بهاييان را فراهم ساختند. آنان طرح‌هاي از پيش تعيين شده اربابان اين فرقه عامل انگليس را در منطقه، نقش بر آب ساختند و فعاليت‌هاي چندين ساله آنان را خنثي نمودند. آقاي متوسل و همفكران وي براي برادران مسلمانِ بيكار، ايجاد شغل نمودند و با دادن سرمايه و كمك‌هاي مالي، قالي بافي دستي را رواج دادند. آقاي حاج سيد عباس حسيني آراني كه از تجار نيكوكار و متدين و از همكاران و همفكران آقاي متوسل بود می‌‌گويد: «من و حاج آقاي متوسل و... در مقابل كار بهايي‌ها اقدام به نصب دار قالي و در اختيار گذاشتن سرمايه و مواد اوليه فرش براي برادران مسلمان كرديم. البته در آغاز، پدرم اقدام نمود سپس ماها براي مبارزه اقتصادي عليه بهاييان اين گونه شروع كرديم...».[۶]

هجرت به قم

آقاي متوسل در سال 1332 ش. براي سكونت دائمي، به قم مهاجرت كرد. او حدود دو سال در محله حاج زينل مستأجر بود. سپس در كوي آبشار اقامت گزيد. سال‌هاي بعد برادران و بستگانش يكي پس از ديگري از آران به قم آمدند و در اين محل ساكن شدند. از اقدامات آقاي متوسل در اين محل تاسيس مسجد آبشار بود. وي در آغاز با ياري و همكاري اهالي، زمين مسجد را كه مساحتش بالغ بر 200 مترمربع بود خريد و با كمك آنان بناي آن را شروع كرد و آن مكان را به تجهيزات لازم مجهز نمود. از آن جا كه او نمی‌‌خواست خودش در اين مسجد امامت نمايد، به همراهي اهالي محل به منزل آيت الله العظمی‌‌ نجفي مرعشي رفت و از ايشان درخواست كرد تا كسي را براي امامت جماعت اين مسجد تعيين نمايد. حجةالاسلام آقاي مرندي از سوي آيت الله نجفي تعيين شد و وي تا قبل از پيروزي انقلاب اين سمت را عهده‌دار بود.

پس از وي و در آغاز پيروزي انقلاب اسلامی ‌‌اهالي محل از آيت الله خزعلي كه در اين محل ساكن بود. درخواست كردند امامت جماعت مسجد را قبول كند، ولي ايشان چون به طور مستمر در قم نبودند براي مدتي پذيرفت و پس از آن از آقاي متوسل درخواست كرد تا اين سمت را بپذيرد آقاي متوسل از آغاز پيروزي انقلاب تا سال وفاتشان در اوقات سه‌گانه در اين مسجد اقامه جماعت می‌‌نمود و در مناسبت‌هاي مختلف به وعظ و ارشاد می‌‌پرداخت. با شروع نهضت در قم، از نهضت و جوانان انقلابي محل حمايت می‌‌نمود و بدين مناسبت نيز يك بار از سوي ساواك بازداشت گرديد.[۷]

در سال‌هاي دفاع مقدس، اين مسجد از پايگاه هاي جذب و اعزام نيرو به جبهه و محل جمع آوري و ارسال كمك‌هاي مردمی‌‌ به مناطق جنگي بود. از اين مسجد همان طور كه در دوران نهضت شهيداني چون شهيد حسين خزعلي، شهيد علي عبداللهي آراني و... تقديم انقلاب شدند، در دوران جنگ تحميلي نيز بيش از 50 نفر از جوانان اين محل و پايگاه شربت شهادت نوشيدند و تعدادي جانباز و آزاده گرديدند.

بعد از وفات آقاي متوسل، مردم محل براي اقامه نماز و امامت آن از آيت الله مظاهري اصفهاني دعوت كردند. وي كه سال‌ها در اين مسجد حلقه تدريس سطح و خارج داشت اين مسئوليت را پذيرفت. در زمان ايشان به خاطر سخنراني‌ها و ارشادات، مسجد و بيرون آن؛ به ويژه در ماه مبارك رمضان مملو از جمعيت می‌‌شد. به دليل ازدحام جمعيت، اهالي بر آن شدند تا مسجد را توسعه دهند براي اين كار شخص خيري از اهالي كويت هزينه تجديد بناي مسجد را به عهده گرفت. ساكنان و نيكوكاران محل براي توسعه مسجد، خانه‌هاي اطراف آن را خريداري كرده و به زمين مسجد افزودند. اين مكان از نو در دو طبقه ساخته شد و به سرويس‌هاي خدماتي مجهز گرديد. با مهاجرت آيت الله مظاهري به اصفهان حجةالاسلام والمسلمين آقاي مرتضوي از سوي ايشان انتخاب و تاكنون به عنوان امام جماعت راتب مسجد به اقامه نماز جماعت و فعاليت‌هاي فرهنگي می‌‌پردازد. اين مسجد از آغاز تاسيس تاكنون، محل عبادت، تبليغ، ارشاد، تدريس، تعليم و تشكيل جلسات سوگواري و جشن‌هاي مذهبي و منشأ بركات و آثار ارزشمندي بوده است.

جلسات ديني و ديگر خدمات

از ديگر اقدامات آقاي متوسل در اين محل تشكيل جلسات هفتگي آموزش قرائت قرآن، بيان احكام و تفسير قرآن براي اهالي محلو همشهريان و فاميل و بستگان بوده كه هنوز هم ادامه دارد. اين جلسات در ماه مبارك رمضان هر شب ادامه داشت. جلسات با خواندن دعاي افتتاح سپس قرائت يك جزء از قرآن شروع و با سخنراني ايشان پايان می‌‌يافت.

بخشي از خدمات آقاي متوسل ايجاد اشتغال براي خانواده‌هاي روستايي اطراف قم بود. وي براي آنان كه درآمد چنداني نداشتند و از بيكاري رنج می‌‌بردند وسايل و لوازم قالي بافي دستي را آماده كرده و در اختيارشان می‌‌گذاشت و با وام‌هاي درازمدت و تسهيلات ياد شده آنان را بكار وامی‌‌داشت. وي پس از پرداخت مزد آنان بخشي از سودهاي حاصله اين كار را براي صرف در امور خيريه اختصاص داده بود.

حسن تدبير، مقام علمی‌‌ و آشنايي آقاي متوسل به احكام ديني و مسائل شرع از يك طرف و اعتماد و اطمينان برخي از مراجع همچون آيات عظام محقق داماد، گلپايگاني، حاج شيخ مرتضي حائري و استادان حوزه علميه به وي موجب شد كه از سوي آنان مأمور رسيدگي به دعاوي و مسئول حل و فصل اختلافات و مشكلات حقوقي كسبه و بازاريان قم باشد. اين مسئوليت كه پيش از انقلاب به وي محول شده بود تا چند سال پس از پيروزي انقلاب هم بر عهده ايشان بود.

بنا به گفته آقايان: محمدحسن رضواني، علي خداپرست، سيد علي محمد فيض، سيد محمود طباطبايي[۸] كه از بازاريان نيكوكار و همكار و مباشر آقاي متوسل در امور صندوق ذخيره علوي - جلسه مبارزه با فقر و... بودند و هم اكنون به فعاليتشان ادامه می‌‌دهند. او با صبر و حوصله و سعه صدر و اشرافي كه به مسائل حقوقي و ديني داشت به خوبي از عهده كارها برمی‌‌آمد. بازاريان نيز وي را قبول داشتند تا جايي كه مسائل و مشكلات شخصي و خانوادگي و خصوصي خود را با وي در ميان می‌‌گذاشتند. آقاي متوسل در كنار فعاليت‌هاي ياد شده علاوه بر عضويت در شوراي مركزي ائمه جماعات مساجد قم در جلسه مبارزه با فقر شركت می‌‌كرد. اين جلسه در سال 1350 ش. و از سوي آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري تأسيس شد و آقاي حاج سيد محمود طباطبايي به عنوان مدير عامل آن تعيين گرديد. از آن پس اين جلسه هر هفته، شب‌هاي يكشنبه به طور چرخشي در منازل افرادي كه داوطلب بودند منعقد می‌‌گرديد (هم اكنون نيز به همان شكل ادامه دارد). آقاي متوسل به طور چشمگيري در اين جلسه فعاليت داشت و علاوه بر عضويت كار ثبت و ضبط، محاسبات دريافتي‌ها و پرداختي‌ها را در دفتر مخصوص انجام می‌‌داد.

از اهداف جلسه چنين بود:

  • 1. حمايت از اشخاص بيكار و دادن سرمايه‌هاي نقدي و جنسي؛ با عوض يا بدون آن براي كسب و كار.
  • 2. كمك‌هاي اضطراري به مؤمنين و متدينين عيالمند و تهيدست؛ به خصوص تأمين هزينه‌هاي بيماراني كه قادر به پرداخت هزينه نيستند. نيز تهيه جهيزيه و لوازم ضروري منازل براي يادشدگان و از اين گونه خدمات و كمك ها كه به حدود 25 نوع می‌‌رسيد.

محل تأمين بودجه صندوق جلسه: صدقات، خيرات و مبرات وجوهات شرعي (با اجازه مراجع) و كمك‌هاي مستقيم و موردي سالانه امام خمينی قدس سره و پس از وي مقام معظم رهبري و ساير مراجع وقت است. تشخيص استحقاق افراد نيازمند بر اساس نظر و معرفي معتمدان محلي و محققان ويژه انجمن است كه پس از تعيين نوع نياز و گزارش آن به انجمن، مورد درخواستي پس از تصويب به گونه‌اي محترمانه به آن‌ها اهدا می‌‌شود.[۹]

صندوق ذخيره علوي قم نيز كه به پيشنهاد آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري در سال 1350 ش. تأسيس شد، آيات بزرگوار حاج سيد مهدي روحاني، حاج شيخ علي احمدي ميانجي و حاج سيد علي محقق داماد و حجةالاسلام حاج آقاي متوسل و حاج سيد علي محقق و از معتمدين و نيكوكاران بازاري همچون آقاي حاج يدالله رجبيان، حاج آقا تقي هاشمی‌‌ و حاج علي خداپرست و با عنوان اعضاي امنا و هيئت رئيسه، صندوق را پس از تدوين اساسنامه و آيين نامه اجرايي به ثبت رساندند و مشغول خدمت رساني شدند. سرمايه صندوق توسط بانيان و افراد نيكوكار علاقمند تأمين گرديد و از شروع به كار آن تاكنون (1383 ش) سي و سه سال می‌‌گذرد به مراجعه كنندگان و متقاضيان از هر قشر و صنف وام قرض‌الحسنه بدون هيچ گونه بهره به صورت اضطراري، كوتاه و بلند مدت اقساطي پرداخت می‌‌شود. اين صندوق دومين صندوق قرض الحسنه در سطح كشور است و فقط در قم دو شعبه دارد. آقاي متوسل از آغاز تشكيل اين صندوق تا اول سال 1359 ش. عضو هيئت مديره بودند.

از جمله باقيات و صالحات مرحوم آقاي متوسل احداث بيمارستان سيدالشهداء آران است كه پس از تهيه و تعيين زمين آن (بالغ بر 7 هكتار) توسط حجة الاسلام آقاي شيخ عباس يوسفيان كلنگ شروع بناي آن را آقاي متوسل در سال 1359 ش. به زمين زد. در آغاز آقاي متوسل عمده هزينه‌هاي ساختماني بيمارستان را از اموال شخصي خود پرداخت و پس از راه‌اندازي و خدمت‌رساني قسمت درمانگاه اين بيمارستان در سال 1370 ش. مجدداً كمك‌هاي شاياني نمود و در سال 1371 كه بخش‌هاي عمده بيمارستان آماده بهره‌برداري گرديد. آقاي متوسل وصيت كرد پس از مرگش نيز زايد بر ثلث اموالش را براي توسعه بيمارستان صرف كنند.

وي با اين اقدام خداپسندانه ساير نيكوكاران بومی‌‌ و غيربومی‌‌ را شركت داده و سهيم نمود. سال‌هاست كه بخش‌هاي مختلف اطفال - جراحي قلب، داخلي، راديولوژي - آزمايشگاه و اورژانس اين بيمارستان با كادري مجهز به درمان بيماران و مراجعه كنندگان می‌‌پردازد.

ويژگي‌هاي اخلاقي

آقاي شيخ محمدحسن متوسل عالمی‌‌ مؤدب، مهذب، خوش خلق، متواضع، صبور و مشكل‌گشا بود. وي در خانه، محل كار و جلساتي كه شركت می‌‌كرد منظم بود و اموري را كه به وي محول می‌‌شد به نيكوترين وجه انجام می‌‌داد. صورت جلسات موجود در بايگاني صندوق قرض الحسنه علوي، دفاتر ثبت دريافت و پرداخت جلسه مبارزه با فقر، و نيز دفاتر روزانه حجره محل كارش گوياي اين مطلب است. وي به اقامه نماز جماعت در اول وقت و آداب آن، مقيد و به تهجد، قرائت قرآن و خواندن دعای صباح و تعقيبات و زيارت عاشورا در هر روز مداومت داشت.

او در شب‌هاي ماه مبارك رمضان به طور مرتب در جلسه قرائت قرآن محل شركت می‌‌كرد و پس از خواندن دعای افتتاح و تلاوت جزئي از قرآن به تفسير و توضيح برخي آيات و فرازهايي از دعا می‌‌پرداخت. او سحرهاي ماه مبارك رمضان خواندن دعاي ابوحمزه، جزو برنامه‌هايش بود. آقاي متوسل در امر به معروف و نهي از منكر نهايت دقت را داشت و در عمل، شرايط و موازين آن را رعايت می‌‌نمود.

وي در تمام دوران تحصيل و پس از آن تا زماني كه خود مشغول توليد فرش دستي شد به دليل برخورداري از وضعيت مالي مناسب پدر و كمك‌هاي وي هيچ گاه از وجوه شرعي (سهم امام) استفاده نكرد؛ بلكه به دليل برخورداري از تمكن مالي از پرداخت كنندگان وجوهات شرعي به مراجع تقليد بود و به مراكز خيريه و عام المنفعه كمك می‌‌نمود. وي به سادات و علويان احترام می‌‌گذاشت و همچون پدر و اجدادش علاقه وافر خود را به اهل بيت عصمت و طهارت علیه‌السلام ابراز می‌‌كرد. او با اين اعتقاد و علاقه، در اقامه عزا و مراسم سوگواري حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام و يارانش و حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام پرتلاش بود و متجاوز از سي سال در خانه مسكوني‌اش؛ در ايام محرم و فاطميه مجلس عزا برپا كرد.

وي هر سال، چند روز براي زيارت و توسل به حضرت امام رضا علیه‌السلام به مشهد مشرف می‌‌شد. او در تبليغ و پاسخ به سئوالات شرعي و ديني كه بيشتر سئوال كنندگان كسبه و بازاريان بودند با حوصله و متانت جواب می‌‌داد. او از ياران بي‌نام و نشان امام خمينی قدس سره بود و بيشتر، فتاواي ايشان را نقل می‌‌كرد و كساني را كه تازه به تكليف رسيده بودند را براي تقليد به او ارجاع می‌‌داد.[۱۰]

فرزندان

حاج محمدحسن متوسل بنا به توصيه پدر در 14 سالگي (1314 ش) با دختر يكي از بستگانش ازدواج كرد. ثمره اين ازدواج 11 فرزند است كه از اين تعداد 5 دختر و 3 پسر در قيد حياتند. پسر بزرگ ايشان پس از گذراندن تحصيلات عالي در كار توليد فرش است و فعاليت پدر را ادامه می‌‌دهد و دومين پسر ايشان نيز پس از دريافت ليسانس حقوق به شغل دبيري اشتغال دارد. سومين فرزند پسر پس از گذراندن تحصيلات نظام جديد و حضور در دانشگاه فردوسي مشهد و دريافت مدرك كارشناسي در رشته الهيات و معارف اسلامی‌‌ در كسوت پدر به تحصيلات حوزوي در سطح خارج می‌‌پردازد.

وفات

سرانجام اين روحاني مخلص، خدمتگزار خستگي ناپذير در عصر جمعه 8/8/1371 مطابق با 3 ربيع الثانی 1413 ق. در اثر عارضه قلبي در بيمارستان آبان تهران دارفاني را وداع گفت. پس از انتقال پيكرش به قم، مراسم تشييع باشكوهي با حضور علما و فضلا و كسبه و بازاريان و مؤمنين انجام شد. آيت الله سيد حسين بدلا بر جنازه‌اش نماز خواند و پس از خواندن زيارت عاشورا در قبرستان ابوحسين قم در كنار پدر و ساير مؤمنين به خاك سپرده شد.

وصيت نامه

حاج آقاي متوسل بر اساس وظيفه ديني، مبادرت به نوشتن وصيت نامه شرعي نمود و به بازماندگانش اين گونه سفارش كرد: ...بعد از وفات مدت ده سال و هر سال ده روز مراسم روضه خواني حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام را برگزار كنيد. براي ازدواج ده پسر جوان سيد و ده دختر جوان سيده كمك نقدي كنيد و جهيزيه تهيه نماييد. هر چه از ثلث اموال زياد آمد به مصرف هزينه‌هاي بيمارستان سيدالشهداي آران برسانيد. به تمام فرزندانم توصيه می‌‌كنم كه از دين مبين اسلام و مذهب حقه اثني عشريه دست برندارند و نسبت به يكديگر رئوف و مهربان باشند. همه را به تقواي الهي سفارش می‌‌كنم و نيز انتظار دارم مرا از ياد نبرند و با قرائت قرآن و فاتحه و نماز و خيرات مرا ياد كنند...

پانویس

  1. ميراث حديث شيعه، دفتر 8، علي صدرايي خويي، اجازه ملا احمد نراقي به ملا علي آراني و لباب الالقاب، ملا حبيب الله شريف كاشاني و نقباءالبشر، آقا بزرگ تهرانی، جزء 4، ص 1540 و تاريخچه علم و ادب در آران و بيدگل، علي تشكري آراني.
  2. تاريخچه علم و ادب در...، به نقل از ديوان هاي شعر صباحي بيدگلي داعي، فلاح، بيضايي، سهيل، وصاف و ديگر دست نوشته‌هاي موجود.
  3. از روحانيان آران كه هم محلي آقاي متوسل هستند.
  4. به نقل از: آقاي محمدرضا محرابي آراني، از همسايگان و مريدان آقاي حاج محمد متوسل كه خاطره فوق را خود آقاي حاج محمدحسن متوسل برايشان تعريف كرده است.
  5. به نقل از: حاج محمدعلي متوسل (برادر) و حاج محمدمهدي متوسل (پسر بزرگ) آقاي متوسل.
  6. آقاي حسيني علاوه بر فعاليت‌هاي فوق پيوسته افراد مستعد را براي طلبه شدن و تحصيل علوم ديني و حوزوي تشويق می‌‌كرد و از لحاظ مالي كمك‌هاي شاياني می‌‌نمود. وي در هنگام نوشتن اين سطور يعني پايان سال 1382 دارفاني را وداع گفت.
  7. به نقل از فرزندشان آقاي محمدمهدي متوسل.
  8. در مصاحبه و گفتگو با نويسنده.
  9. مصاحبه و گفتگو با آقايان حاج سيد علي محمد فيض، محمدحسن رضواني، علي خداپرست و محمدجواد بصيري، از ياران و همكاران آقاي متوسل.
  10. آقاي متوسل چون با آيت الله محقق داماد و آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري ارتباط و معاشرت داشت و اين بزرگان مورد اعتماد و امين امام بودند ايشان اين ارتباطات را به دليل امنيتي ابراز نمی‌‌كرد و خود به نوعي همكاري داشت.

منبع

حبيب الله سلماني آراني, ستارگان حرم، جلد 20، صفحه 157-175