عمران بن موسی اشعری قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ عمران بن موسي اشعري قمي زيتوني را به عمران بن موسی اشعری قمی منتقل کرد)
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}'''عمران بن موسی اشعری قمی زیتونی'''، از راویان بزرگ [[شیعه]] در قرن سوم هجری است. علاوه بر اخبار فراوانی که از این [[محدث]] گرانقدر نقل شده، او صاحب کتابی به نام «النوادر» است که از آن به عنوان کتاب کبیر یاد می‌‌کنند. بیشتر روایات منقول از عمران بن موسی، در باب [[ولایت]] و فضایل [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام است.
+
{{بخشی از یک کتاب}}
 
+
'''«عمران بن موسی اشعری قمی زیتونی»''' فرزند [[موسی بن حسن بن عامر اشعری قمی|موسی بن حسن اشعری]]، از راویان بزرگ [[شیعه]] در قرن سوم هجری است. علاوه بر اخبار فراوانی که از این [[محدث]] گرانقدر نقل شده، او صاحب کتابی به نام «النوادر» است که از آن به عنوان کتاب کبیر یاد می‌‌کنند. بیشتر روایات منقول از عمران بن موسی، در باب [[ولایت]] و فضایل [[اهل البیت|اهل بیت]] (علیهم‌السلام) است.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = '''عمران بن موسی اشعری قمی'''
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  احمد بن حسن بن علی فضال، علی بن اسباط، محمد بن الحسین ابی‌الخطاب، محمد بن ولید خزاز، حسن بن موسی خشاب،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمی]]، [[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی]]، [[حسن بن متيل قمي|حسن بن مُتَّیل قمی]]،...
 +
|آثار = النوادر،...
 +
}}
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
  
این [[محدث]] در منابع [[علم رجال|رجال]]، مشهور به «اشعری»، «زیتونی» و «قمی» است. یکی از القاب عمران، زیتونی است. بنا به گفته محقق ارجمند، [[عبدالله مامقانی|شیخ عبدالله ممقانی]]: شاید سبب این شهرت، آن بوده که عمران به فروش زیتون می‌‌پرداخته است؛ چنان که برخی از محدثان فرزانه در کنار آموختن و نقل روایت، به کار و کسب هم اشتغال داشته‌اند.
+
عمران بن موسی در منابع [[علم رجال|رجال]]، مشهور به «اشعری»، «زیتونی» و «قمی» است. یکی از القاب عمران، زیتونی است. بنا به گفته [[عبدالله مامقانی|شیخ عبدالله ممقانی]]، شاید سبب این شهرت، آن بوده که عمران به فروش زیتون می‌‌پرداخته است.
  
عمران بن موسی در یکی از خاندان‌های معروف [[قم]]، مشهور به اشعری متولد شد و در همین شهر استعدادهایش شکفته گشت. از زمان تولد این محدث در منابع مختلف یادی نشده، ولی از برخی نشانه‌ها می‌‌توان حدس زد که عمران در نیمه اول از سده سوم هجری دیدگان بر جهان گشود؛<ref> رجال نجاشی، چاپ جامعه مدرسین، قم، ص ۲۹۱؛ معجم رجال الحدیث، چاپ مؤسسه آل البیت، قم، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۸۵؛ قاموس الرجال، چاپ جامعه مدرسین، قم، ج ۸، ص ۲۵۴.</ref> از جمله این که: یکی از استادان عمران، احمد بن حسن بن علی فضال است که در سال ۲۶۰ ق. و استاد دیگرش، جناب محمد بن حسین ابی الخطاب در سال ۲۶۲ ق. وفات نمودند. از سویی دیگر، یکی از شاگردانش به نام [[محمد بن حسن صفار]]، در تاریخ ۲۹۰ ق. رحلت کرد. با عنایت به این قرائن، محتمل است که او در نیمه اول سده سوم هجری قمری دیده به جان گشوده باشد.
+
عمران بن موسی در یکی از خاندان‌های معروف [[قم]]، مشهور به اشعری متولد شد و در همین شهر استعدادهایش شکفته گشت. از زمان تولد این [[محدث]] در منابع مختلف یادی نشده، ولی از برخی نشانه‌ها می‌‌توان حدس زد که عمران در نیمه اول از سده سوم هجری دیدگان بر جهان گشود؛<ref> رجال نجاشی، چاپ جامعه مدرسین، قم، ص ۲۹۱؛ معجم رجال الحدیث، چاپ مؤسسه آل البیت، قم، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۸۵؛ قاموس الرجال، چاپ جامعه مدرسین، قم، ج ۸، ص ۲۵۴.</ref> از جمله این که: یکی از استادان عمران، احمد بن [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن علی فضال]] است که در سال ۲۶۰ ق. وفات نمود. از سویی دیگر، یکی از شاگردانش به نام [[محمد بن حسن صفار]]، در تاریخ ۲۹۰ ق. رحلت کرد. با عنایت به این قرائن، محتمل است که او در نیمه اول سده سوم هجری قمری دیده به جان گشوده باشد.
  
پدرش -[[موسی بن حسن بن عامر اشعری قمی|موسی بن حسن بن عامر اشعری قمی]]- ‌‌از نخبگان و برجستگان علم [[حدیث|حدیث]] به شمار می‌‌رود. [[کنیه|کنیه]] او، ابوالحسن و لقبش اشعری و قمی ‌‌هم نامیده شده است. می‌‌توان شخصیت بلندمرتبه و عالی‌قدر موسی بن حسن را در آیینه سخن [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] به نیکی نگریست. ایشان می‌‌نگارد: «موسی بن حسن از چهره‌های بزرگ و موجه [[شیعه]] بود و حدود سی کتاب حدیث از خود به یادگار نهاد».<ref> رجال نجاشی، چاپ داوری قم، ص ۲۹۰ و چاپ جامعه مدرسین، ص ۴۰۶.</ref>
+
پدرش -[[موسی بن حسن بن عامر اشعری قمی|موسی بن حسن بن عامر اشعری قمی]]- ‌‌از برجستگان علم [[حدیث|حدیث]] به شمار می‌‌رود. می‌‌توان شخصیت بلندمرتبه و عالی‌قدر موسی بن حسن را در آیینه سخن [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] به نیکی نگریست که می‌‌نگارد: «موسی بن حسن از چهره‌های بزرگ و موجه [[شیعه]] بود و حدود سی کتاب حدیث از خود به یادگار نهاد».<ref> رجال نجاشی، چاپ داوری قم، ص ۲۹۰ و چاپ جامعه مدرسین، ص ۴۰۶.</ref>
  
 
زمان رحلت و محل درگذشت عمران بن موسی نیز چندان مشخص نیست. شاید چنانکه گفته شد، با عنایت به این که یکی از استادانش در سال ۲۶۰ ق. و یکی از شاگردانش در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فرو بسته‌اند، بتوان گفت که این استاد حدیث، در اواخر سده سوم دار فانی را وداع گفته است.
 
زمان رحلت و محل درگذشت عمران بن موسی نیز چندان مشخص نیست. شاید چنانکه گفته شد، با عنایت به این که یکی از استادانش در سال ۲۶۰ ق. و یکی از شاگردانش در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فرو بسته‌اند، بتوان گفت که این استاد حدیث، در اواخر سده سوم دار فانی را وداع گفته است.
سطر ۱۳: سطر ۲۴:
 
==عمران در نگاه عالمان==
 
==عمران در نگاه عالمان==
  
* [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] می‌‌نگارد: «عمران بن موسی زیتونی، محدثی است قمی‌‌ و دارای وجاهت و منزلت رفیعی».<ref> همان، ص ۲۰۷.</ref>
+
*[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] می‌‌نگارد: «عمران بن موسی زیتونی، محدثی است قمی‌‌ و دارای وجاهت و منزلت رفیعی».<ref> همان، ص ۲۰۷.</ref>
* [[علامه حلی|علامه حلی]] در میراث ارزشمند خود می‌‌نویسد: «عمران بن موسی زیتونی اشعری از گروه محدثان صاحب منزلت و بزرگوار است».<ref> خلاصة الاقوال، منشورات رضی قم، ص ۱۲۵.</ref>
+
*[[علامه حلی|علامه حلی]] در میراث ارزشمند خود می‌‌نویسد: «عمران بن موسی زیتونی اشعری از گروه محدثان صاحب منزلت و بزرگوار است».<ref> خلاصة الاقوال، منشورات رضی قم، ص ۱۲۵.</ref>
* آیت الله [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]] یادآور می‌‌شود: «عمران بن موسی و عمران بن موسی زیتونی و عمران بن موسی اشعری قمی، هر سه، عنوان برای یک [[محدث]] است. به هر حال او محدثی موجه و برگزیده است».<ref> معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۵۰.</ref>
+
*آیت الله [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]] یادآور می‌‌شود: «عمران بن موسی و عمران بن موسی زیتونی و عمران بن موسی اشعری قمی، هر سه، عنوان برای یک [[محدث]] است. به هر حال او محدثی موجه و برگزیده است».<ref> معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۵۰.</ref>
* نویسنده کتاب طبقات الفقهاء، حضرت استاد [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانی]] نیز این محدث را در شمار راویان و فقیهان بلندمرتبه [[شیعه|شیعه]] قرار داده است.<ref> طبقات الفقهاء، چاپ مؤسسه امام الصادق علیه‌السلام، ج ۳، ص ۴۱۵.</ref> چکیده سخن این است که تمامی ‌‌محققان تراجم و محدثان شیعه از دیرباز تا روزگار ما، همگی به سخنان نجاشی و علامه حلی مهر تأیید زده‌اند.
+
*نویسنده کتاب طبقات الفقهاء، آیت الله [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانی]] نیز این محدث را در شمار راویان و فقیهان بلندمرتبه [[شیعه|شیعه]] قرار داده است.<ref> طبقات الفقهاء، چاپ مؤسسه امام الصادق علیه‌السلام، ج ۳، ص ۴۱۵.</ref> چکیده سخن این است که تمامی ‌‌محققان تراجم و محدثان شیعه از دیرباز تا روزگار ما، همگی به سخنان نجاشی و علامه حلی مهر تأیید زده‌اند.
  
 
با این که این بزرگوار از راویان بزرگ است، اما [[شیخ طوسی]] در دو کتاب رجالش نامی ‌‌از او نبرده که این، مایه شگفتی علمای رجال و تراجم شده است؛ به طوری که [[محمدتقی شوشتری|شیخ محمدتقی شوشتری]] صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]]، بر شیخ طوسی خُرده گرفته که چرا نام این بزرگ را در گروه محدثان نیاورده است؟<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۵۴.</ref>
 
با این که این بزرگوار از راویان بزرگ است، اما [[شیخ طوسی]] در دو کتاب رجالش نامی ‌‌از او نبرده که این، مایه شگفتی علمای رجال و تراجم شده است؛ به طوری که [[محمدتقی شوشتری|شیخ محمدتقی شوشتری]] صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموس الرجال]]، بر شیخ طوسی خُرده گرفته که چرا نام این بزرگ را در گروه محدثان نیاورده است؟<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۵۴.</ref>
سطر ۵۴: سطر ۶۵:
 
*۴. [[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]؛
 
*۴. [[محمد بن یحیی عطار قمی|محمد بن یحیی عطار قمی]]؛
  
*۵. سعد بن عبدالله اشعری قمی (م ۳۰۱ یا ۲۹۹ ق)؛
+
*۵. [[سعد بن عبدالله اشعری قمی]] (م ۳۰۱ یا ۲۹۹ ق)؛
  
 
*۶. [[حسن بن متيل قمي|حسن بن مُتَّیل قمی]].<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۵۴؛ معجم الرجال، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ مجمع الرجال قهپائی، ج ۴، ص ۲۷۳.</ref>
 
*۶. [[حسن بن متيل قمي|حسن بن مُتَّیل قمی]].<ref> قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۵۴؛ معجم الرجال، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ مجمع الرجال قهپائی، ج ۴، ص ۲۷۳.</ref>
سطر ۶۰: سطر ۷۱:
 
==آثار و روایات==
 
==آثار و روایات==
  
عمران اشعری، صاحب کتابی است به نام «النوادر» که از آن به عنوان کتاب کبیر یاد می‌‌کنند.<ref> رجال نجاشی، ص ۲۰۷.</ref> از عمران بن موسی روایات بسیاری نیز به یادگار مانده و نام شریف او در جای جای کتاب‌های [[حدیث|حدیث]] می‌‌درخشد. با بررسی نویسنده این سطور، حدود ۲۰۷ [[روایت]] از این [[محدث]] به دست ما رسیده و بر پژوهشگران این حوزه آشکار است که این اندازه روایت تحسین برانگیز است.
+
عمران اشعری، صاحب کتابی است به نام «النوادر» که از آن به عنوان کتاب کبیر یاد می‌‌کنند.<ref> رجال نجاشی، ص ۲۰۷.</ref> از عمران بن موسی روایات بسیاری نیز به یادگار مانده و نام شریف او در جای جای کتاب‌های [[حدیث|حدیث]] می‌‌درخشد. با بررسی انجام شده، حدود ۲۰۷ روایت از این [[محدث]] به دست ما رسیده است.
  
گرچه، این بزرگوار روایات [[فقه|فقهی]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[وصیت]] و غیره نقل کرده، برجسته‌ترین و شاخص‌ترین گرایش روایتی او به باب [[ولایت]] و [[امامت]] و فضایل و حالات [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم‌السلام اختصاص دارد که این، نشان گویایی بر باور ژرف و مهر و پیوستگی‌اش به خاندان [[وحی]] علیهم‌السلام است. چنانچه به عنوان نمونه به کتاب گرانسنگ «[[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]» [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمی]]<nowiki/> (م، ۲۹۰ ق) یکی از شاگردان روایتی عمران توجه شود، آن گاه دانسته خواهد شد که این سخن گزاف نیست. شاید علت توجه ویژه ایشان به این امر، آن باشد که او می‌‌خواسته برترین الگوهای قدسی و الهی را به جامعه و مردم خویش بشناساند و به همه انسان‌ها در تمامی ‌‌زمان‌ها گوش‌زد کند که تنها با پیمودن راه روشن [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، سعادت و حیات واقعی بشر تضمین خواهد شد.
+
گرچه این بزرگوار روایات [[فقه|فقهی]] مانند [[نماز]]، [[روزه]]، [[وصیت]] و غیره نقل کرده، اما برجسته‌ترین و شاخص‌ترین گرایش روایتی او به باب [[ولایت]] و [[امامت]] و ذکر فضایل [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم‌السلام اختصاص دارد که این، نشان گویایی بر باور ژرف و مهر و پیوستگی‌اش به خاندان [[وحی]] علیهم‌السلام است. چنانچه به عنوان نمونه به کتاب گرانسنگ «[[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائرالدرجات]]» [[محمد بن حسن صفار|محمد بن حسن صفار قمی]] (م، ۲۹۰ ق) یکی از شاگردان روایتی عمران توجه شود، آن گاه دانسته خواهد شد که این سخن گزاف نیست. شاید علت توجه ویژه ایشان به این امر، آن باشد که او می‌‌خواسته برترین الگوهای قدسی و الهی را به جامعه و مردم خویش بشناساند و به همه انسان‌ها در تمامی ‌‌زمان‌ها گوش‌زد کند که تنها با پیمودن راه روشن [[اهل بیت]] علیهم‌السلام، سعادت و حیات واقعی بشر تضمین خواهد شد.
  
از این راوی قمی، روایات زیادی نقل شده است. مناسب است که از گلستان دل‌انگیز و زیبای احادیثی که وی نقل کرده، تعدادی را گلچین کرده به دوستداران ولایت تقدیم داریم.
+
در انتها، گزیده ای از روایات این محدث قمی، ذکر می شود:
  
'''امامان، وارثان پیامبران'''
+
'''امامان، وارثان پیامبران:'''
  
 
عمران بن موسی با واسطه روایت می‌‌کند از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام: «الواح آسمانی که همان [[تورات]] واقعی است و عصای [[حضرت موسی]]، نزد ما [[ائمه اطهار|امامان]] اهل بیت است و ما وارثان [[پیامبران]] هستیم».<ref> اصول کافی، چاپ دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>
 
عمران بن موسی با واسطه روایت می‌‌کند از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام: «الواح آسمانی که همان [[تورات]] واقعی است و عصای [[حضرت موسی]]، نزد ما [[ائمه اطهار|امامان]] اهل بیت است و ما وارثان [[پیامبران]] هستیم».<ref> اصول کافی، چاپ دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>
  
'''دانش امامان'''
+
'''دانش امامان:'''
  
 
باز روایت می‌‌کند با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «هنگامی ‌‌که امام [[معصوم]]، اراده کند که از مطلبی آگاه شود، خداوند دانش آن را به امام الهام می‌‌فرماید».<ref> همان، ص ۲۵۸.</ref>
 
باز روایت می‌‌کند با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «هنگامی ‌‌که امام [[معصوم]]، اراده کند که از مطلبی آگاه شود، خداوند دانش آن را به امام الهام می‌‌فرماید».<ref> همان، ص ۲۵۸.</ref>
  
'''نشانه امامت امام باقر علیه‌السلام'''
+
'''نشانه امامت امام باقر علیه‌السلام:'''
  
وی روایت می‌‌کند تا این که سند را به حضرت [[امام زین العابدین]] علیه‌السلام می‌‌رساند و می‌‌گوید: «هنگامی‌‌ که لحظه رحلت حضرت زین العابدین علیه‌السلام فرا رسید، رو کرد به فرزندانش که همگی نزد آن حضرت گرد آمده بودند و سپس به [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه‌السلام توجه کرد و فرمود: ای محمد! این صندوق را به خانه‌ات ببر! البته در آن طلا و نقره نیست؛ بلکه سرشار است از علوم [[اهل البیت|اهل بیت]] علیه‌السلام».<ref> همان، ص ۳۰۵، حدیث ۳، باب الاشاره والنص علی ابی جعفر علیه‌السلام.</ref>
+
وی روایت می‌‌کند تا این که سند را به [[امام زین العابدین]] علیه‌السلام می‌‌رساند و می‌‌گوید: «هنگامی‌‌ که لحظه رحلت حضرت زین العابدین علیه‌السلام فرا رسید، رو کرد به فرزندانش که همگی نزد آن حضرت گرد آمده بودند و سپس به [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه‌السلام توجه کرد و فرمود: ای محمد! این صندوق را به خانه‌ات ببر! البته در آن طلا و نقره نیست؛ بلکه سرشار است از علوم [[اهل البیت|اهل بیت]] علیه‌السلام».<ref> همان، ص ۳۰۵، حدیث ۳، باب الاشاره والنص علی ابی جعفر علیه‌السلام.</ref>
  
'''چگونگی دانش امامان'''
+
'''چگونگی دانش امامان:'''
  
با واسطه از امام چهارم حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام نقل می‌‌کند که فرمود: «دانش‌های امامان بسیار دشوار است؛ به طوری که آن را برنمی‌‌تابند، مگر [[پیامبران]] مرسل یا [[فرشتگان]] مقرب الهی یا بنده مؤمنی که خداوند جان او را برای جای دادن ایمان، آزمایش کرد. همانا [[سلمان فارسی|سلمان]] یکی از عالمان به شمار می‌‌آید، چون او مردی از ما اهل بیت است. به همین سبب به ما اهل بیت نسبت داده می‌‌شود».<ref> بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۹۰، باب ۲۶.</ref>
+
با واسطه از امام سجاد علیه‌السلام نقل می‌‌کند که فرمود: «دانش‌های امامان بسیار دشوار است؛ به طوری که آن را برنمی‌‌تابند، مگر پیامبران مرسل یا [[فرشتگان]] مقرب الهی یا بنده مؤمنی که خداوند جان او را برای جای دادن ایمان، آزمایش کرد. همانا [[سلمان فارسی|سلمان]] یکی از عالمان به شمار می‌‌آید، چون او مردی از ما اهل بیت است. به همین سبب به ما اهل بیت نسبت داده می‌‌شود».<ref> بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۹۰، باب ۲۶.</ref>
  
'''چهار مرد بهشتی'''
+
'''چهار مرد بهشتی:'''
  
 
از عیسی بن عبدالله نقل می‌‌کند که گفت: «از امام صادق علیه‌السلام درباره آن روایتی که درباره چهار نفر آمده، پرسیدم. امام فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: آن چهار فردی که [[بهشت]] مشتاق آنان است. فرمود: بله؛ آن‌ها [[سلمان فارسی|سلمان]]، [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]] و [[عمار یاسر|عمار]] هستند. گفتم: کدام یک از آن‌ها برترند؟ فرمود: سلمان. سپس چند لحظه سکوت کرد، بعد فرمود: سلمان دانش‌هایی را می‌‌دانست که ابوذر نمی‌‌دانست».<ref> همان، ج ۲۲، ص ۳۴۳، باب ۱۰.</ref>
 
از عیسی بن عبدالله نقل می‌‌کند که گفت: «از امام صادق علیه‌السلام درباره آن روایتی که درباره چهار نفر آمده، پرسیدم. امام فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: آن چهار فردی که [[بهشت]] مشتاق آنان است. فرمود: بله؛ آن‌ها [[سلمان فارسی|سلمان]]، [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، [[مقداد بن اسود|مقداد]] و [[عمار یاسر|عمار]] هستند. گفتم: کدام یک از آن‌ها برترند؟ فرمود: سلمان. سپس چند لحظه سکوت کرد، بعد فرمود: سلمان دانش‌هایی را می‌‌دانست که ابوذر نمی‌‌دانست».<ref> همان، ج ۲۲، ص ۳۴۳، باب ۱۰.</ref>
  
'''راز محرومیت از نماز شب'''
+
'''راز محرومیت از نماز شب:'''
  
 
روایت می‌‌کند از [[امام صادق]] علیه‌السلام: «مردی نزد حضرت [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام آمد و به او عرض کرد: ای امام بزرگوار! من از خواندن [[نماز شب]] محروم شده‌ام، علت آن چیست؟ امام فرمود: تو مردی هستی که [[گناه|گناهان]] همچون غل و زنجیر، تو را به بند کشیده‌اند».<ref> همان، ج ۸۴، ص ۱۴۵.</ref>
 
روایت می‌‌کند از [[امام صادق]] علیه‌السلام: «مردی نزد حضرت [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام آمد و به او عرض کرد: ای امام بزرگوار! من از خواندن [[نماز شب]] محروم شده‌ام، علت آن چیست؟ امام فرمود: تو مردی هستی که [[گناه|گناهان]] همچون غل و زنجیر، تو را به بند کشیده‌اند».<ref> همان، ج ۸۴، ص ۱۴۵.</ref>
  
همتای این روایت است آنچه مرحوم [[شیخ صدوق|صدوق]] در [[التوحید (کتاب)|توحید]] روایت می‌‌کند که: «مردی نزد سلمان آمد و گفت: ای سلمان! من مردی هستم که موفق به خواندن نماز شب نمی‌‌شوم. جناب سلمان در پاسخ گفت: در روز، خدا را گناه مکن».<ref> توحید، شیخ صدوق، چاپ مکتبه صدوق، ص ۹۷.</ref>
+
'''فضیلت رود فرات:'''
 
 
'''فضیلت رود فرات'''
 
  
 
همین [[محدث]] با واسطه روایت می‌‌کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: «هر کس از آب [[فرات]] بنوشد و در هنگام تولد کام او را با این آب بگیرند، ما [[اهل البیت|اهل بیت]] را دوست خواهد داشت».<ref> مستدرک الوسائل، چاپ اصفهان، ج ۱۷، ص ۲۳.</ref>
 
همین [[محدث]] با واسطه روایت می‌‌کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: «هر کس از آب [[فرات]] بنوشد و در هنگام تولد کام او را با این آب بگیرند، ما [[اهل البیت|اهل بیت]] را دوست خواهد داشت».<ref> مستدرک الوسائل، چاپ اصفهان، ج ۱۷، ص ۲۳.</ref>
  
'''اوصاف برجسته حضرت علی علیه‌السلام'''
+
'''اوصاف برجسته امام علی علیه‌السلام:'''
  
روایت می‌‌کند از نعمان بن سعد که گفت: امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: «انا حجةالله و انا خلیفة‌الله و انا صراط‌الله و انا بابُ‌الله و انا خازن علم‌الله و انا المُؤتَمنُ علی سرّالله و انا امام البریة، بعد خیرالخلیقه محمد نبی الرحمه صلی الله علیه و آله؛<ref> اختصاص، شیخ مفید، ص ۱۲.</ref> منم حجت خدا، منم جانشین او در زمین، منم راه خدا، منم خزانه‌دار دانش الهی، منم امین بر اسرار خداوندی، من هستم رهبر تمام مردم بعد از بهترین مخلوق و آفریده [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله است».
+
روایت می‌‌کند از نعمان بن سعد که گفت: امیرالمؤمنین [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه‌السلام فرمود: «انا حجةالله و انا خلیفة‌الله و انا صراط‌الله و انا بابُ‌الله و انا خازن علم‌الله و انا المُؤتَمنُ علی سرّالله و انا امام البریة، بعد خیرالخلیقه محمد نبی الرحمه صلی الله علیه و آله؛<ref> اختصاص، شیخ مفید، ص ۱۲.</ref> منم حجت خدا، منم جانشین او در زمین، منم راه خدا، منم خزانه‌دار دانش الهی، منم امین بر اسرار خداوندی، من هستم رهبر تمام مردم بعد از بهترین مخلوق و آفریده [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله است».
  
'''ثواب زیارت حضرت رضا علیه‌السلام'''
+
'''ثواب زیارت امام رضا علیه‌السلام:'''
  
 
عمران حدیث می‌‌کند از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «نزدیک است که یکی از فرزندان من، در سرزمینی که «[[خراسان]]» نامیده می‌‌شود؛ با زهر به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسد. نام او، نام من و نام پدرش، نام فرزند عمران است. بدانید که هر کس او را در غربت [[زیارت]] کند، خداوند متعال گناهان او را خواهد بخشید، گرچه بسیار فراوان باشد».<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۵۴، باب ۸۲.</ref>
 
عمران حدیث می‌‌کند از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «نزدیک است که یکی از فرزندان من، در سرزمینی که «[[خراسان]]» نامیده می‌‌شود؛ با زهر به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسد. نام او، نام من و نام پدرش، نام فرزند عمران است. بدانید که هر کس او را در غربت [[زیارت]] کند، خداوند متعال گناهان او را خواهد بخشید، گرچه بسیار فراوان باشد».<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۵۴، باب ۸۲.</ref>
 
'''امامان و فرشتگان'''
 
 
عمران، روایت می‌‌کند از عبدالله بن سهل اشعری و او از پدرش که: «[[حمران بن اعین شیبانی|حمران بن اعین]] بر [[امام باقر]] علیه‌السلام وارد شد. عرض کرد: آقاجان! شنیده‌ام [[فرشتگان]] بر ما نازل می‌‌شوند و بر روی فرش‌های ما قرار می‌‌گیرند! فرمود: مگر این سخن خداوند متعال را نخوانده‌ای که: (آنان که گفتند خدای ما الله است و سپس در این راه استقامت کردند، فرشتگان بر آنان فرود می‌‌آیند که بیمناک و اندوهگین نباشید! مژده باد شما را به [[بهشت]] که شما را به آن وعده داده‌اند!).<ref> [[سوره فصلت]]/ آیه ۳۰.</ref><ref> بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۳۵۲، باب ۹.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۱۲: سطر ۱۱۷:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
* ابوالحسن ربانی سبزواری، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۵، صفحه ۲۰۱-۲۰۸.
+
*ابوالحسن ربانی سبزواری، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۵، صفحه ۲۰۱-۲۰۸.
  
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۰

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«عمران بن موسی اشعری قمی زیتونی» فرزند موسی بن حسن اشعری، از راویان بزرگ شیعه در قرن سوم هجری است. علاوه بر اخبار فراوانی که از این محدث گرانقدر نقل شده، او صاحب کتابی به نام «النوادر» است که از آن به عنوان کتاب کبیر یاد می‌‌کنند. بیشتر روایات منقول از عمران بن موسی، در باب ولایت و فضایل اهل بیت (علیهم‌السلام) است.

نام کامل عمران بن موسی اشعری قمی
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری

Line.png

اساتید

احمد بن حسن بن علی فضال، علی بن اسباط، محمد بن الحسین ابی‌الخطاب، محمد بن ولید خزاز، حسن بن موسی خشاب،...

شاگردان

محمد بن حسن صفار قمی، محمد بن یحیی عطار قمی، سعد بن عبدالله اشعری قمی، حسن بن مُتَّیل قمی،...

آثار

النوادر،...

زندگی‌نامه

عمران بن موسی در منابع رجال، مشهور به «اشعری»، «زیتونی» و «قمی» است. یکی از القاب عمران، زیتونی است. بنا به گفته شیخ عبدالله ممقانی، شاید سبب این شهرت، آن بوده که عمران به فروش زیتون می‌‌پرداخته است.

عمران بن موسی در یکی از خاندان‌های معروف قم، مشهور به اشعری متولد شد و در همین شهر استعدادهایش شکفته گشت. از زمان تولد این محدث در منابع مختلف یادی نشده، ولی از برخی نشانه‌ها می‌‌توان حدس زد که عمران در نیمه اول از سده سوم هجری دیدگان بر جهان گشود؛[۱] از جمله این که: یکی از استادان عمران، احمد بن حسن بن علی فضال است که در سال ۲۶۰ ق. وفات نمود. از سویی دیگر، یکی از شاگردانش به نام محمد بن حسن صفار، در تاریخ ۲۹۰ ق. رحلت کرد. با عنایت به این قرائن، محتمل است که او در نیمه اول سده سوم هجری قمری دیده به جان گشوده باشد.

پدرش -موسی بن حسن بن عامر اشعری قمی- ‌‌از برجستگان علم حدیث به شمار می‌‌رود. می‌‌توان شخصیت بلندمرتبه و عالی‌قدر موسی بن حسن را در آیینه سخن نجاشی به نیکی نگریست که می‌‌نگارد: «موسی بن حسن از چهره‌های بزرگ و موجه شیعه بود و حدود سی کتاب حدیث از خود به یادگار نهاد».[۲]

زمان رحلت و محل درگذشت عمران بن موسی نیز چندان مشخص نیست. شاید چنانکه گفته شد، با عنایت به این که یکی از استادانش در سال ۲۶۰ ق. و یکی از شاگردانش در سال ۲۹۰ ق. دیده از جهان فرو بسته‌اند، بتوان گفت که این استاد حدیث، در اواخر سده سوم دار فانی را وداع گفته است.

عمران در نگاه عالمان

  • نجاشی می‌‌نگارد: «عمران بن موسی زیتونی، محدثی است قمی‌‌ و دارای وجاهت و منزلت رفیعی».[۳]
  • علامه حلی در میراث ارزشمند خود می‌‌نویسد: «عمران بن موسی زیتونی اشعری از گروه محدثان صاحب منزلت و بزرگوار است».[۴]
  • آیت الله سید ابوالقاسم خویی یادآور می‌‌شود: «عمران بن موسی و عمران بن موسی زیتونی و عمران بن موسی اشعری قمی، هر سه، عنوان برای یک محدث است. به هر حال او محدثی موجه و برگزیده است».[۵]
  • نویسنده کتاب طبقات الفقهاء، آیت الله جعفر سبحانی نیز این محدث را در شمار راویان و فقیهان بلندمرتبه شیعه قرار داده است.[۶] چکیده سخن این است که تمامی ‌‌محققان تراجم و محدثان شیعه از دیرباز تا روزگار ما، همگی به سخنان نجاشی و علامه حلی مهر تأیید زده‌اند.

با این که این بزرگوار از راویان بزرگ است، اما شیخ طوسی در دو کتاب رجالش نامی ‌‌از او نبرده که این، مایه شگفتی علمای رجال و تراجم شده است؛ به طوری که شیخ محمدتقی شوشتری صاحب قاموس الرجال، بر شیخ طوسی خُرده گرفته که چرا نام این بزرگ را در گروه محدثان نیاورده است؟[۷]

استادان و شاگردان

عمران بن موسی از محضر استادان زیادی بهره برد که به عنوان نمونه به نام چند نفر از آنان بسنده می‌‌شود:

  • ۲. حسن بن ظریف ناصح؛
  • ۳. حسن بن علی بن نعمان اعلم؛
  • ۴. علی بن اسباط؛
  • ۵. محمد بن الحسین ابی الخطاب؛
  • ۶. محمد بن عبدالحمید؛
  • ۷. محمد بن ولید خزاز؛
  • ۸. موسی بن جعفر بغدادی؛
  • ۹. حسن بن موسی خشاب؛
  • ۱۰. هارون بن مسلم.[۸]

عمران، که دلش از مهر و محبت به امامان شیعی آکنده بود، برای این که در گروه نشردهندگان معارف و آموزه‌های دینی قرار گیرد، آموخته‌های خویش را به جمعی از تشنه‌کامان اندیشه ناب الهی انتقال داد. به نام تعدادی از آنان اشاره می‌‌شود:

آثار و روایات

عمران اشعری، صاحب کتابی است به نام «النوادر» که از آن به عنوان کتاب کبیر یاد می‌‌کنند.[۱۰] از عمران بن موسی روایات بسیاری نیز به یادگار مانده و نام شریف او در جای جای کتاب‌های حدیث می‌‌درخشد. با بررسی انجام شده، حدود ۲۰۷ روایت از این محدث به دست ما رسیده است.

گرچه این بزرگوار روایات فقهی مانند نماز، روزه، وصیت و غیره نقل کرده، اما برجسته‌ترین و شاخص‌ترین گرایش روایتی او به باب ولایت و امامت و ذکر فضایل امامان علیهم‌السلام اختصاص دارد که این، نشان گویایی بر باور ژرف و مهر و پیوستگی‌اش به خاندان وحی علیهم‌السلام است. چنانچه به عنوان نمونه به کتاب گرانسنگ «بصائرالدرجات» محمد بن حسن صفار قمی (م، ۲۹۰ ق) یکی از شاگردان روایتی عمران توجه شود، آن گاه دانسته خواهد شد که این سخن گزاف نیست. شاید علت توجه ویژه ایشان به این امر، آن باشد که او می‌‌خواسته برترین الگوهای قدسی و الهی را به جامعه و مردم خویش بشناساند و به همه انسان‌ها در تمامی ‌‌زمان‌ها گوش‌زد کند که تنها با پیمودن راه روشن اهل بیت علیهم‌السلام، سعادت و حیات واقعی بشر تضمین خواهد شد.

در انتها، گزیده ای از روایات این محدث قمی، ذکر می شود:

امامان، وارثان پیامبران:

عمران بن موسی با واسطه روایت می‌‌کند از حضرت امام صادق علیه‌السلام: «الواح آسمانی که همان تورات واقعی است و عصای حضرت موسی، نزد ما امامان اهل بیت است و ما وارثان پیامبران هستیم».[۱۱]

دانش امامان:

باز روایت می‌‌کند با واسطه از امام صادق علیه‌السلام: «هنگامی ‌‌که امام معصوم، اراده کند که از مطلبی آگاه شود، خداوند دانش آن را به امام الهام می‌‌فرماید».[۱۲]

نشانه امامت امام باقر علیه‌السلام:

وی روایت می‌‌کند تا این که سند را به امام زین العابدین علیه‌السلام می‌‌رساند و می‌‌گوید: «هنگامی‌‌ که لحظه رحلت حضرت زین العابدین علیه‌السلام فرا رسید، رو کرد به فرزندانش که همگی نزد آن حضرت گرد آمده بودند و سپس به امام محمدباقر علیه‌السلام توجه کرد و فرمود: ای محمد! این صندوق را به خانه‌ات ببر! البته در آن طلا و نقره نیست؛ بلکه سرشار است از علوم اهل بیت علیه‌السلام».[۱۳]

چگونگی دانش امامان:

با واسطه از امام سجاد علیه‌السلام نقل می‌‌کند که فرمود: «دانش‌های امامان بسیار دشوار است؛ به طوری که آن را برنمی‌‌تابند، مگر پیامبران مرسل یا فرشتگان مقرب الهی یا بنده مؤمنی که خداوند جان او را برای جای دادن ایمان، آزمایش کرد. همانا سلمان یکی از عالمان به شمار می‌‌آید، چون او مردی از ما اهل بیت است. به همین سبب به ما اهل بیت نسبت داده می‌‌شود».[۱۴]

چهار مرد بهشتی:

از عیسی بن عبدالله نقل می‌‌کند که گفت: «از امام صادق علیه‌السلام درباره آن روایتی که درباره چهار نفر آمده، پرسیدم. امام فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: آن چهار فردی که بهشت مشتاق آنان است. فرمود: بله؛ آن‌ها سلمان، ابوذر، مقداد و عمار هستند. گفتم: کدام یک از آن‌ها برترند؟ فرمود: سلمان. سپس چند لحظه سکوت کرد، بعد فرمود: سلمان دانش‌هایی را می‌‌دانست که ابوذر نمی‌‌دانست».[۱۵]

راز محرومیت از نماز شب:

روایت می‌‌کند از امام صادق علیه‌السلام: «مردی نزد حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و به او عرض کرد: ای امام بزرگوار! من از خواندن نماز شب محروم شده‌ام، علت آن چیست؟ امام فرمود: تو مردی هستی که گناهان همچون غل و زنجیر، تو را به بند کشیده‌اند».[۱۶]

فضیلت رود فرات:

همین محدث با واسطه روایت می‌‌کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: «هر کس از آب فرات بنوشد و در هنگام تولد کام او را با این آب بگیرند، ما اهل بیت را دوست خواهد داشت».[۱۷]

اوصاف برجسته امام علی علیه‌السلام:

روایت می‌‌کند از نعمان بن سعد که گفت: امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: «انا حجةالله و انا خلیفة‌الله و انا صراط‌الله و انا بابُ‌الله و انا خازن علم‌الله و انا المُؤتَمنُ علی سرّالله و انا امام البریة، بعد خیرالخلیقه محمد نبی الرحمه صلی الله علیه و آله؛[۱۸] منم حجت خدا، منم جانشین او در زمین، منم راه خدا، منم خزانه‌دار دانش الهی، منم امین بر اسرار خداوندی، من هستم رهبر تمام مردم بعد از بهترین مخلوق و آفریده حضرت محمد صلی الله علیه و آله است».

ثواب زیارت امام رضا علیه‌السلام:

عمران حدیث می‌‌کند از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «نزدیک است که یکی از فرزندان من، در سرزمینی که «خراسان» نامیده می‌‌شود؛ با زهر به شهادت رسد. نام او، نام من و نام پدرش، نام فرزند عمران است. بدانید که هر کس او را در غربت زیارت کند، خداوند متعال گناهان او را خواهد بخشید، گرچه بسیار فراوان باشد».[۱۹]

پانویس

  1. رجال نجاشی، چاپ جامعه مدرسین، قم، ص ۲۹۱؛ معجم رجال الحدیث، چاپ مؤسسه آل البیت، قم، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۲۸۵؛ قاموس الرجال، چاپ جامعه مدرسین، قم، ج ۸، ص ۲۵۴.
  2. رجال نجاشی، چاپ داوری قم، ص ۲۹۰ و چاپ جامعه مدرسین، ص ۴۰۶.
  3. همان، ص ۲۰۷.
  4. خلاصة الاقوال، منشورات رضی قم، ص ۱۲۵.
  5. معجم رجال الحدیث، ج ۱۳، ص ۱۵۰.
  6. طبقات الفقهاء، چاپ مؤسسه امام الصادق علیه‌السلام، ج ۳، ص ۴۱۵.
  7. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۵۴.
  8. تنقیح المقال ممقانی، ج ۲، ص ۳۵۲.
  9. قاموس الرجال، ج ۸، ص ۲۵۴؛ معجم الرجال، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ مجمع الرجال قهپائی، ج ۴، ص ۲۷۳.
  10. رجال نجاشی، ص ۲۰۷.
  11. اصول کافی، چاپ دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص ۲۳۱.
  12. همان، ص ۲۵۸.
  13. همان، ص ۳۰۵، حدیث ۳، باب الاشاره والنص علی ابی جعفر علیه‌السلام.
  14. بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۹۰، باب ۲۶.
  15. همان، ج ۲۲، ص ۳۴۳، باب ۱۰.
  16. همان، ج ۸۴، ص ۱۴۵.
  17. مستدرک الوسائل، چاپ اصفهان، ج ۱۷، ص ۲۳.
  18. اختصاص، شیخ مفید، ص ۱۲.
  19. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۵۴، باب ۸۲.

منابع

  • ابوالحسن ربانی سبزواری، ستارگان حرم، جلد ۱۵، صفحه ۲۰۱-۲۰۸.