صفیه بنت حیی بن اخطب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
  
صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی‌نضیر بوده از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم علیه السلام به شمار می‌آمدند.<ref>بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1996، ج1، ص443 و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415، ج8، ص210 و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1989، ج6، ص169 و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1999، ج6، ص187.</ref>
+
'''صفیه''' دختر حیی بن اخطب، از یهود [[بنی نضیر|بنی‌نضیر]] بود و پس از اسارت در [[غزوه خیبر]]، به ازدواج [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) درآمد. مورخین و سیره‌نویسان، صفیه را تنها همسر غیرعرب رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله) برشمرده اند.<ref>السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۸ و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۱۱۰۲.</ref>  
  
در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی‌نضیر و از اشراف [[مدینه]] به شمار می‌آمدند قرار داشت.<ref>ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج1، ص518 519 و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1405، ج2، ص533.</ref> با ظهور اسلام و هجرت [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله به مدینه پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.
+
== خاندان صفیه ==
 +
'''صفیه''' دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان [[بنی نضیر|بنی‌نضیر]] بوده و از حیث نسب از اسباط لاوی بن [[حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب]] و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان [[حضرت هارون علیه السلام|هارون بن عمران]] برادر [[حضرت موسی علیه السلام|موسای کلیم]] علیه السلام به شمار می‌آمدند.<ref>بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۳ و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۲۱۰ و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۶۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۶، ص۱۸۷.</ref> مادرش «بره» دختر سموئیل<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۱۱، ص۶۱۱ و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۵.</ref> نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان [[بنی قریظه|بنی‌قریظه]] بود که در ردیف یهودیان بنی‌نضیر بوده‌اند.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵.</ref>
  
مادرش «بره» دختر سموئیل<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج11، ص611 و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1990، ج8، ص95.</ref> نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی‌قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی‌نضیر بوده‌اند.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95.</ref>
+
صفیه در [[مدینه]] متولد شد و در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران [[یهود]] بنی‌نضیر و از اشراف مدینه به شمار می‌آمدند قرار داشت.<ref>ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۱، ص۵۱۸ ۵۱۹ و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۵۳۳.</ref> با ظهور [[اسلام]] و هجرت [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله به مدینه، پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.
  
صفیه در مدینه متولد شد؛ او نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده،<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95 و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1986، ج3، ص206.</ref> به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق که از شاخه یهودیان بنی‌نضیر بود درآمد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص443 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166 و طبقات الکبری، پیشین، ص95.</ref>
+
صفیه نخست به [[ازدواج]] سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده،<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۶، ج۳، ص۲۰۶.</ref> به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق که از شاخه یهودیان بنی‌نضیر بود درآمد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳ و تاریخ طبری، پیشین، ج۳، ص۱۶۶ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵.</ref>
  
در سال چهارم هجرت و در پی جنگی که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمد یهودیان بنی‌نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص343 و تاریخ طبری، پیشین، ج2 ص554 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص191.</ref>
+
در سال چهارم هجرت و در پی [[غزوه بنی نضیر|جنگ بنی نضیر]] -که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمدیهودیان بنی‌نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۳۴۳ و تاریخ طبری، پیشین، ج۲ ص۵۵۴ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۱۹۱.</ref>
  
پس از صلح حدیبیه در اوایل سال هفتم هجرت [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع شوهر صفیه کشته شد<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95 و انساب الاشراف، پیشین، ص443.</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص95 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331.</ref>
+
==ازدواج با پیامبر اکرم==
  
==ازدواج با پیامبر صلی الله علیه و آله==
+
پس از [[صلح حدیبیه|صلح حدیبیه]] در اوایل سال هفتم هجرت، [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله با یهودیان [[غزوه خیبر|خیبر]] وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع، شوهر صفیه کشته شد<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.</ref> و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود، زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۱.</ref>
  
پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد.<ref>واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، 1989، ج2، ص673 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص336.</ref> یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند<ref>مغازی، پیشین، ج2، ص707 و تاریخ طبری، پیشین، ج3، ص166.</ref> و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده‌ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص331 و دلائل النبوه، پیشین، ج4، ص232 و انساب الاشراف، پیشین، ص442 و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، 1988، ج2، ص56.</ref> حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم».<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص96.</ref>
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله به [[بلال|بلال حبشی]] فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد.<ref>واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۲، ص۶۷۳ و دلائل النبوه، پیشین، ج۴، ص۲۳۲ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۶.</ref> یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند<ref>مغازی، پیشین، ج۲، ص۷۰۷ و تاریخ طبری، پیشین، ج۳، ص۱۶۶.</ref> و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای [[رسول‌ خدا]] صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده‌ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.<ref>السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۱ و دلائل النبوه، پیشین، ج۴، ص۲۳۲ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۲ و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۵۶.</ref> حضرت [[اسلام]] را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به [[دین]] خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم».<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.</ref> صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.<ref>ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دارصادر، ج۳، ص۹۹ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص۲۲۲ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.</ref>  
  
صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.<ref>ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دارصادر، ج3، ص99 و طبقات الکبری، پیشین، ص96 و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص222 و انساب الاشراف، پیشین، ص443.</ref> نقل است که رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله بعد اسارت صفیه را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای که به سبزی می‌زد، دید. از او پرسید: «این چیست؟». گفت: «ای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت: گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از [[مدینه]] می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص96 و ابن حبیب بغدادی، ابوجعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص90-91.</ref>
+
نقل است که رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله بعد اسارت صفیه، او را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای که به سبزی می‌زد، دید. از او پرسید: «این چیست؟». گفت: «ای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت، این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت: گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از [[مدینه]] می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و ابن حبیب بغدادی، ابوجعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص۹۰-۹۱.</ref>
  
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله درآمد.<ref>دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج14، ص249.</ref> ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص443.</ref> گفته شده در زمین‌های هموار بین راه سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص443 و السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص646 و طبقات الکبری، پیشین، ص96.</ref>
+
صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله درآمد.<ref>دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج۱۴، ص۲۴۹.</ref> ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با [[جویریه بنت حارث|جویریه]] و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.</ref> گفته شده در زمین‌های هموار بین راه سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۶ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.</ref>
  
رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به [[مدینه]] آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص444 و طبقات الکبری، پیشین، ص99.</ref>
+
رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های [[انصار]] منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. [[عایشه]] همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۹.</ref>
  
پیامبر صلی الله علیه و آله صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص101.</ref> مورخین و سیره‌نویسان صفیه بنت اخطب را تنها همسر غیرعرب رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله برشمردند.<ref>السیرة النبویه، پیشین، ج2، ص648 و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، 1377، ج2، ص1102.</ref>
+
پیامبر صلی الله علیه و آله صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت [[حجاب]] کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۱.</ref>  
  
 
==اوصافی از صفیه==
 
==اوصافی از صفیه==
  
در تاریخ از او به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است.<ref>ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، 1089، ج1، ص245 و الاصابه، پیشین، ج8، ص211.</ref> گفته شده هنگام ترک خیبر هنگامی که شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را آوردند تا از خیبر خارج شود پیامبر صلی الله علیه و آله ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص96.</ref>
+
در تاریخ از صفیه به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است.<ref>ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، ۱۰۸۹، ج۱، ص۲۴۵ و الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۱.</ref> گفته شده هنگام ترک خیبر، هنگامی که شتر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله را آوردند تا از خیبر خارج شود، پیامبر صلی الله علیه و آله ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود. صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.</ref>  
  
==زندگی ایشان پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله==
+
از او و احوالاتش پس از [[رحلت پيامبر اسلام|رحلت پیامبر]] خبر چندانی در دست نیست. نقل است پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، [[عمر بن خطاب]] برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.<ref>بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، ۱۹۸۸، ص۴۴۳.</ref>
  
از او و احوالاتش پس از وفات پیامبر خبر چندانی در دست نیست. نقل است پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله عمر بن خطاب برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.<ref>بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، 1988، ص443.</ref>
+
او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه [[عثمان بن عفان]] خلیفه سوم به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانواده‌اش می‌رساند.<ref>دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج۱۴، ص۲۴۹ و الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۲.</ref>
  
او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه عثمان بن عفان خلیفه سوم به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانواده‌اش می‌رساند.<ref>دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج14، ص249 و الاصابه، پیشین، ج8، ص212.</ref>
+
او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله [[حدیث|احادیثی]] را نقل کرده است به طوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.<ref>الاعلام، پیشین، ج۳، ص۲۰۶.</ref> [[امام سجاد]] علیه السلام و نیز برادرزاده‌اش و همچنین دو تن از غلامانش به نام‌های کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث<ref>الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۲.</ref> و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص۳۵۱.</ref> و صافیه<ref>همان، ۳۵۶.</ref> و جدّه صالح بن حیان<ref>همان، ۳۵۸.</ref> از جمله کسانی هستند که از او [[روایت]] نقل کرده‌اند.
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری<ref>الاعلام، پیشین، ج7، ص334 و انساب الاشراف، پیشین، ص444 والتنبیه والاشراف، پیشین، ص262 و طبقات الکبری، پیشین، ص102.</ref> و به نقلی پنجاه و دو هجری<ref>تاریخ طبری، پیشین، ج11، ص611 و طبقات الکبری، پیشین، ص102.</ref> در [[مدینه]] درگذشت؛ سعید بن عاص بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص444.</ref>
+
سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری<ref>الاعلام، پیشین، ج۷، ص۳۳۴ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ والتنبیه والاشراف، پیشین، ص۲۶۲ و طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۲.</ref> و به نقلی پنجاه و دو هجری<ref>تاریخ طبری، پیشین، ج۱۱، ص۶۱۱ و طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۲.</ref> در [[مدینه]] درگذشت؛ سعید بن عاص بر او [[نماز]] خواند و در قبرستان [[بقیع]] به خاک سپرده شد.<ref>انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴.</ref>
 
 
==شخصیت روایی==
 
 
 
او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثی را نقل کرده است به طوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.<ref>الاعلام، پیشین، ج3، ص206.</ref> [[امام سجاد]] علیه السلام و نیز برادرزاده‌اش همچنین دو تن از غلامانش به نام‌های کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث<ref>الاصابه، پیشین، ج8، ص212.</ref> و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری<ref>طبقات الکبری، پیشین، ص351.</ref> و صافیه<ref>همان، 356.</ref> و جدّه صالح بن حیان<ref>همان، 358.</ref> از جمله کسانی هستند که از او روایت نقل کرده‌اند.
 
 
 
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}  
 
{{پانویس}}  
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38890 صَفيَّه بنت حُيَّي بن اخطب، سید علی اکبر حسینی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 28 مرداد 1392.
+
*سید علی اکبر حسینی، صَفیه بنت حُیی بن اخطب، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.
  
 
[[رده:همسران پیامبر]]
 
[[رده:همسران پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


صفیه دختر حیی بن اخطب، از یهود بنی‌نضیر بود و پس از اسارت در غزوه خیبر، به ازدواج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درآمد. مورخین و سیره‌نویسان، صفیه را تنها همسر غیرعرب رسول‌ خدا (صلی الله علیه و آله) برشمرده اند.[۱]

خاندان صفیه

صفیه دختر حیی بن اخطب از تیره یهودیان بنی‌نضیر بوده و از حیث نسب از اسباط لاوی بن یعقوب و از نسل نضیر بن نحام بن ینحوم از فرزندان هارون بن عمران برادر موسای کلیم علیه السلام به شمار می‌آمدند.[۲] مادرش «بره» دختر سموئیل[۳] نام داشت؛ او خواهر رفاعة بن سموئیل از شاخه یهودیان بنی‌قریظه بود که در ردیف یهودیان بنی‌نضیر بوده‌اند.[۴]

صفیه در مدینه متولد شد و در کودکی بسیار مورد توجه پدر و عمویش ابویاسر بن اخطب که از سران یهود بنی‌نضیر و از اشراف مدینه به شمار می‌آمدند قرار داشت.[۵] با ظهور اسلام و هجرت رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به مدینه، پدر و عمویش در زمره بزرگترین دشمنان پیامبر صلی الله علیه و آله درآمدند.

صفیه نخست به ازدواج سلام بن مشکم قریظی درآمد؛ ولی پس از مدتی از او جدا شده،[۶] به همسری کنانة بن ربیع بن ابی‌الحقیق که از شاخه یهودیان بنی‌نضیر بود درآمد.[۷]

در سال چهارم هجرت و در پی جنگ بنی نضیر -که بین یهودیان بنی‌نضیر و مسلمانان به رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیش آمد-، یهودیان بنی‌نضیر شکست خورده ملزم به ترک مدینه شدند. پس از طرد از مدینه عده‌ای از سران بنی‌نضیر از جمله حیی بن اخطب و کنانة بن ربیع و دیگران به خیبر رفته در قلعه‌های آنجا ساکن شدند.[۸]

ازدواج با پیامبر اکرم

پس از صلح حدیبیه در اوایل سال هفتم هجرت، رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با یهودیان خیبر وارد جنگ شدند و این منطقه را که به صورت مرکزی برای آشوبهای نظامی و تحریکات و جنگ‌افروزی‌ها علیه مسلمانان درآمده بود، فتح کردند. در این جنگ کنانة بن ربیع، شوهر صفیه کشته شد[۹] و غنائم بسیاری نصیب مسلمانان شد. در جریان فتح قلعه قموص که یکی از قلاع هفتگانه خیبر و دژ فرزندان ابی‌الحقیق بود، زنانی نیز به اسارت گرفته شدند که از جمله آنان صفیه دختر حیی بن اخطب و یکی از دخترعموهایش بودند.[۱۰]

پیامبر صلی الله علیه و آله به بلال حبشی فرمان داد، صفیه و دخترعمویش را کنار بارها و جایگاه خود ببرد.[۱۱] یکی از مسلمانان به نام دحیه کلبی در نظر داشت تا از رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله صفیه را بخواهد. اتفاقاً خود رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله از کنار صفیه عبور فرمود و ردای خویش را بر او افکند[۱۲] و به این طریق مسلمانان متوجه شدند که حضرت او را برای خود برگزیده است. برای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در هر جنگی از هر غنیمتی برگزیده‌ای مقرر بود و ایشان در این جنگ صفیه را برای خود برگزید و دخترعموی صفیه را نیز به دحیه کلبی بخشید.[۱۳] حضرت اسلام را بر صفیه عرضه فرمودند و گفتند: «اگر بخواهی به دین خودت باشی تو را مجبور به ترک آن نمی‌کنم ولی اگر خدا و رسول او را برگزینی تو را به‌ همسری خود برمی‌گزینم».[۱۴] صفیه گفت: «حتماً خدا و پیامبر او را برمی‌گزینم». حضرت او را آزاد کرد و سپس به همسری خویش برگزید و آزادی‌اش را صداقش قرار داد.[۱۵]

نقل است که رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله بعد اسارت صفیه، او را نزد خود نگه داشت. در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله در چهره صفیه و نزدیک چشم او نشانه کبود شده‌ای که به سبزی می‌زد، دید. از او پرسید: «این چیست؟». گفت: «ای رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله در خواب چنان دیدم که ماهی از سوی آسمان یثرب آمد و در دامن من قرار گرفت، این موضوع را به شوهرم کنانه گفتم. او گفت: گویا دوست داری همسر این پادشاهی شوی که از مدینه می‌آید؟ پس ضربه‌ای بر من وارد کرد...».[۱۶]

صفیه هفده ساله بود که به ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله درآمد.[۱۷] ازدواج رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله با صفیه بنت حیی بن اخطب بعد از ازدواج حضرت با جویریه و در میان راه خیبر به مدینه اتفاق افتاد.[۱۸] گفته شده در زمین‌های هموار بین راه سفره‌های چرمی گستردند و با غذایی مرکب از خرما و روغن و آرد و کشک از میهمانان پذیرایی شد.[۱۹]

رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله چادری سراسری یا چیزی شبیه آن بر صفیه افکند و بر ترک شترش نشانده او را به مدینه آورد. چون رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله به مدینه آمد، صفیه را در خانه‌ای از خانه‌های انصار منزل داد. زنان انصار به دیدن او می‌رفتند. عایشه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از جمله زنانی بود که در حالی که نقاب زده بود به دیدن او رفته بود.[۲۰]

پیامبر صلی الله علیه و آله صفیه را نیز چونان دیگر همسرانش ملزم به رعایت حجاب کرد و برای او هم مانند همسران دیگرش نوبت معین کرد.[۲۱]

اوصافی از صفیه

در تاریخ از صفیه به عنوان زنی جمیله، فاضله، عاقله و حلیمه یاد شده است.[۲۲] گفته شده هنگام ترک خیبر، هنگامی که شتر پیامبر صلی الله علیه و آله را آوردند تا از خیبر خارج شود، پیامبر صلی الله علیه و آله ران خود را به صورت افقی (رکاب) قرار دادند تا صفیه پای بر آن نهد و سوار شتر شود. صفیه از روی ادب زانوی خود را بر ران حضرت نهاد و سوار شد.[۲۳]

از او و احوالاتش پس از رحلت پیامبر خبر چندانی در دست نیست. نقل است پس از پیامبر صلی الله علیه و آله، عمر بن خطاب برای او شش هزار درهم مقرری سالیانه در نظر گرفت.[۲۴]

او در سال سی و پنج هجری و در پی محاصره خانه عثمان بن عفان خلیفه سوم به کمک عثمان شتافت و از خانه خود تا خانه عثمان معبری گشود و از طریق آن آب و غذا به او و خانواده‌اش می‌رساند.[۲۵]

او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیثی را نقل کرده است به طوری که در کتب روایی ده حدیث از وی نقل شده است.[۲۶] امام سجاد علیه السلام و نیز برادرزاده‌اش و همچنین دو تن از غلامانش به نام‌های کنانه و یزید بن معتب و اسحاق بن عبدالله بن حارث[۲۷] و زنانی چون صُخَیرَه بنت جفیر بصری[۲۸] و صافیه[۲۹] و جدّه صالح بن حیان[۳۰] از جمله کسانی هستند که از او روایت نقل کرده‌اند.

وفات

سرانجام این بانوی گرامی در سال پنجاه هجری[۳۱] و به نقلی پنجاه و دو هجری[۳۲] در مدینه درگذشت؛ سعید بن عاص بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.[۳۳]

پانویس

  1. السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۸ و قاضی ابر قوه؛ سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله، تحقیق اصغر مهدوی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۱۱۰۲.
  2. بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۹۹۶، ج۱، ص۴۴۳ و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۲۱۰ و ابن اثیر؛ اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹، ج۶، ص۱۶۹ و مقریزی، احمد بن علی؛ امتاع الاسماع، تحقیق محمد عبدالحمید النمیسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۹، ج۶، ص۱۸۷.
  3. انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ و طبری؛ تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۱۱، ص۶۱۱ و ابن سعد؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۰، ج۸، ص۹۵.
  4. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵.
  5. ابن هشام؛ السیرة النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۱، ص۵۱۸ ۵۱۹ و بیهقی، ابوبکر؛ دلائل النبوه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵، ج۲، ص۵۳۳.
  6. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۶، ج۳، ص۲۰۶.
  7. انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳ و تاریخ طبری، پیشین، ج۳، ص۱۶۶ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵.
  8. انساب الاشراف، پیشین، ص۳۴۳ و تاریخ طبری، پیشین، ج۲ ص۵۵۴ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۱۹۱.
  9. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.
  10. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۵ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۱.
  11. واقدی؛ مغازی، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ سوم، ۱۹۸۹، ج۲، ص۶۷۳ و دلائل النبوه، پیشین، ج۴، ص۲۳۲ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۶.
  12. مغازی، پیشین، ج۲، ص۷۰۷ و تاریخ طبری، پیشین، ج۳، ص۱۶۶.
  13. السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۳۳۱ و دلائل النبوه، پیشین، ج۴، ص۲۳۲ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۲ و یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸، ج۲، ص۵۶.
  14. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.
  15. ابن حنبل، مسند؛ بیروت، دارصادر، ج۳، ص۹۹ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و مسعودی؛ التنبیه والاشراف، تصحیح عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره، دارالصاوی، بی تا، ص۲۲۲ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.
  16. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶ و ابن حبیب بغدادی، ابوجعفر محمد؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالافاق الجدیده، بی تا، ص۹۰-۹۱.
  17. دائرة المعارف اسلامیه، دارالمعرفه، بیروت، ج۱۴، ص۲۴۹.
  18. انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳.
  19. انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۳ و السیرة النبویه، پیشین، ج۲، ص۶۴۶ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.
  20. انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ و طبقات الکبری، پیشین، ص۹۹.
  21. طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۱.
  22. ابن عماد حنبلی؛ شذرات الذهب، ۱۰۸۹، ج۱، ص۲۴۵ و الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۱.
  23. طبقات الکبری، پیشین، ص۹۶.
  24. بلاذری؛ فتوح البلدان، بیروت، دارمکتبة الهلال، ۱۹۸۸، ص۴۴۳.
  25. دائرة المعارف اسلامیه، پیشین، ج۱۴، ص۲۴۹ و الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۲.
  26. الاعلام، پیشین، ج۳، ص۲۰۶.
  27. الاصابه، پیشین، ج۸، ص۲۱۲.
  28. طبقات الکبری، پیشین، ص۳۵۱.
  29. همان، ۳۵۶.
  30. همان، ۳۵۸.
  31. الاعلام، پیشین، ج۷، ص۳۳۴ و انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴ والتنبیه والاشراف، پیشین، ص۲۶۲ و طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۲.
  32. تاریخ طبری، پیشین، ج۱۱، ص۶۱۱ و طبقات الکبری، پیشین، ص۱۰۲.
  33. انساب الاشراف، پیشین، ص۴۴۴.

منابع

  • سید علی اکبر حسینی، صَفیه بنت حُیی بن اخطب، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۸ مرداد ۱۳۹۲.