صفوان بن مهران

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۶ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

صفوان بن مهران معروف به «صفوان جمّال»، از مردان پاک و موثقی بود که بزرگان علما به روایات او اهمیت می دهند. در اخلاق و رفتار به مقامی رسیده بود که مورد تایید امامان علیهم السلام واقع شد.

معرفی اجمالی

صفوان بن مهران از راویان حدیث و اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام بود. و این صفوان مکرر حضرت صادق علیه السلام را از مدینه به کوفه آورده و با آن جناب به زیارت تربت حضرت امیرالمومنین علیه السلام نائل گشته و بر قبر آن جناب خوب مطلع بوده.[۱] و از کامل الزیارات مروى است که مدت بیست سال به زیارت آن تربت مطهره مى‌رفت و نماز خود را در نزد آن حضرت به جاى مى‌آورد.[۲]

وی جد ثقه جلیل و فقیه نبیل، شیخ طایفه امامیه، ابوعبدالله صفوانى است که در محضر سیف الدوله حمدانى با قاضى موصل در امامت «مباهله» کرد. چون قاضى از مجلس برخاست، تب کرد و دستش که در مباهله کشیده بود سیاه گشت و ورم کرد و روز دیگر هلاک شد.[۳]

صفوان جمّال همان است که شتران خود را به هارون رشید کرایه داد به جهت سفر حج؛ چون خدمت حضرت موسى بن جعفر علیه السلام رسید آن جناب فرمود: اى صفوان! هر چیز از تو نیکو و جمیل است مگر یک چیز از تو و آن کرایه دادن شتر است به این مرد یعنى هارون، عرض کرد که من به جهت سفر معصیت و لهو و لعب کرایه ندادم، ولکن کرایه دادم براى طریق مکه و خودم هم در کار نیستم بلکه امر دست غلامان من است. امام فرمود: آیا کرایه از ایشان طلب ندارى؟ گوید: چرا، فرماید: آیا دوست ندارى بقاى ایشان را تا کرایه تو به تو برسد؟ گوید: بلى، فرماید: کسى که دوست داشته باشد بقاء ایشان را، پس او از ایشان است و کسى که از ایشان باشد با ایشان وارد آتش شود، صفوان رفت و شتران خود را بالتمام فروخت، هارون چون مطلب را فهمید به وى گفت: به خدا قسم! اگر نبود حسن صحبت تو، هر آینه تو را مى‌کشتم.[۴]

راوی حدیث

صفوان از حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده، و عرضه کرده ایمان و اعتقاد خود را درباره ائمه اطهار علیهم‌السلام به آن حضرت، و حضرت به او فرموده: رحمک اللّه.[۵]

و این صفوان «زیارت اربعین» امام حسین علیه السلام، را از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده،[۶] و زیارت وارث[۷] و دعاى معروف به «علقمه» را که بعد از زیارت عاشورا مى‌خوانند نیز از آن حضرت نقل کرده است.[۸]

پانویس

  1. فرحة الغرى، عبدالکریم بن طاوس، ص ۸۵، تحقیق: آل شبیب الموسوى.
  2. کامل الزیارة، ص ۳۴، باب ۹، حدیث ۱۱، چاپ مکتبة الصدوق.
  3. رجال کشى، ص ۳۹۳.
  4. رجال کشى، ۲/۷۴۰.
  5. بحارالانوار، ۴۷/۳۳۶.
  6. بحارالانوار، ۹۸/۳۳۱.
  7. بحارالانوار، ۹۸/۱۹۷.
  8. بحارالانوار، ۹۸/۲۹۶.

منابع