رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شهادت امام کاظم علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۱۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|روز= 25 رجب|سال= سال 183 هجری قمری}}  
+
{{خوب}}
امام موسي بن جعفر علیه‌السلام، هفتمين امام شيعيان است. لقب‌هاي وي عبارتند از: كاظم، صالح، صابر، امين و عبدصالح. همچنين در ميان شيعيان به "باب الحوائج" معروف مي‌باشد. آن حضرت، مكني به: ابوابراهيم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضي، ابوعلي و ابواسماعيل مي‌باشد.<ref> الارشاد (شيخ مفيد)، ص 559؛ [[منتهي الآمال]] ([[شیخ عباس قمی]])، ج 2، ص 181؛ ألقاب الرسول و عترته، ص 62.</ref>
 
  
امام موسي‌كاظم علیه‌السلام در هفتم [[صفر]] سال 128 و يا 129 قمري در أبوا (روستايي در ميان [[مكه]] و [[مدينه]]) از بانويي پرهيزكار و صالحه به نام "حميده بربريه" كه معروف به "حميده مصفاه" بود، ديده به جهان گشود و در بيست سالگي پس از شهادت پدرش [[امام صادق|امام جعفرصادق]] علیه‌السلام به [[امامت]] شيعيان نايل آمد.<ref> المستجاد ([[علامه حلی]])، ص 182.</ref>
+
{{تقویم|روز= ۲۵ رجب|سال= سال ۱۸۳ هجری قمری}}
  
ايام امامت وي معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفاي عباسي (منصور دوانقي، مهدي، هادي و [[هارون الرشيد]]).
+
[[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی کاظم]] (علیه‌السلام) امام هفتم [[شیعه|شیعیان]] پس از تحمل سالها شکنجه و زندان، سرانجام به دستور [[هارون الرشید]] و به دست سندی بن شاهک مسموم و به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. به نقل بیشتر مورّخین، شهادت امام در ۲۵ [[ماه رجب|رجب]] سال ۱۸۳ هجری قمری بوده است.
  
[[امام كاظم]] علیه‌السلام از سوي تمام خلفاي مزبور در رنج و عذاب بود و چندين بار از سوي آنان دستگير و زنداني گرديد. تنها در دوران خلافت هارون الرشيد به مدت چهار سال (از [[شوال]] سال 179 تا زمان شهادتش در سال 183 قمري) در حبس و شكنجه بود.<ref> اصحاب الامام الصادق علیه‌السلام (عبدالحسين شبستري)، ج ص 317؛ الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 322.</ref>
+
==تبعید و اسارت و شهادت==
 +
ایام [[امامت]] [[امام کاظم]] علیه‌السلام با [[خلافت]] چهار تن از خلفای [[حکومت بنی عباس|عباسی]] ([[منصور (خلیفه عباسی)|منصور]]، [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدی]]، [[هادی (خلیفه عباسی)|هادی]] و [[هارون الرشید|هارون]]) معاصر بود.
 +
امام کاظم علیه‌السلام از سوی تمام خلفای مزبور در رنج و عذاب بود و چندین بار از سوی آنان دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال (از [[شوال]] سال ۱۷۹ تا زمان شهادتش در سال ۱۸۳ قمری) در حبس و شکنجه بود.<ref> اصحاب الامام الصادق علیه‌السلام (عبدالحسین شبستری)، ج ۳، ص ۳۱۷؛ الارشاد، ص ۵۷۹؛ المستجاد، ص ۱۸۹؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۳۲۲.</ref>
  
هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسي) كه دشمني و ناسازگاري غيرقابل انكاري با ذراري [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها و اولاد و احفاد اميرمومنان علیه‌السلام داشت، در آزار و شكنجه [[سادات]] علوي و منتسبين به خاندان امامت و ولايت، كوتاهي نمي‌كرد.
+
[[هارون الرشید|هارون الرشید]] (پنجمین خلیفه عباسی) که دشمنی و ناسازگاری غیرقابل انکاری با ذراری [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها و اولاد و احفاد [[امام علی علیه السلام|امیرمومنان]] علیه‌السلام داشت، در آزار و شکنجه [[سادات]] علوی و منتسبین به خاندان امامت و [[ولایت]]، کوتاهی نمی‌کرد.
  
وي كه از مستبدترين حاكمان عباسي و جنايت‌كارترين آن‌ها است، وجود شريف امام موسي‌كاظم علیه‌السلام و مقام و معنويت وي و احترام مردم نسبت به او را تحمل نمي‌كرد و از اين بابت بسيار نارحت و عصباني بود. سرانجام در [[رمضان]] سال 179 قمري كه براي مراسم [[عمره]] وارد [[مكه]] شد و سپس به مدينه رفته بود، در آن جا دستور داد امام موسي‌‌كاظم علیه‌السلام را دستگير كنند.
+
وی که از مستبدترین حاکمان عباسی و جنایت‌کارترین آن‌ها است، وجود شریف امام موسی‌کاظم علیه‌السلام و مقام و معنویت وی و احترام مردم نسبت به او را تحمل نمی‌کرد و از این بابت بسیار نارحت و عصبانی بود. سرانجام در [[رمضان]] سال ۱۷۹ قمری که برای مراسم [[عمره]] وارد [[مکه]] شد و سپس به [[مدینه|مدینه]] رفته بود، در آن جا دستور داد امام موسی‌‌کاظم علیه‌السلام را دستگیر کنند.
  
مأموران هارون، امام موسي‌كاظم علیه‌السلام را در حالي كه در كنار قبر جدش [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله به نماز و نيايش اشتغال داشت، دستگير كردند و به نزد هارون بردند. هارون دستور داد، وي را در غل و زنجير كرده و به سوي [[عراق]] حركت دهند. وي براي سردرگمي مردم و پيشگيري از عكس‌العمل‌هاي احتمالي مردمي، دو محمل ترتيب داد و يكي را به سوي [[بغداد]] و ديگري را به سوي [[بصره]] روان داشت.
+
مأموران هارون، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را در حالی که در کنار قبر جدش [[حضرت محمد]] (صلی الله علیه و آله) به [[نماز]] و نیایش اشتغال داشت، دستگیر کرده و به نزد هارون بردند. هارون دستور داد، وی را در غل و زنجیر کرده و به سوی [[عراق]] حرکت دهند. وی برای سردرگمی مردم و پیشگیری از عکس‌العمل‌های احتمالی مردمی، دو محمل ترتیب داد و یکی را به سوی [[بغداد]] و دیگری را به سوی [[بصره]] روان داشت و امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را در محمل بصره قرار داد.  
  
امام موسي‌كاظم علیه‌السلام را در محمل بصره قرار داد. مأموران حكومتي، در هفتم [[ذی الحجه]] همان سال، امام موسي‌كاظم علیه‌السلام را تسليم عيسي بن جعفر بن منصور دوانقي، پسرعموي هارون الرشيد و حاكم وي در بصره نمودند.
+
مأموران حکومتی، در هفتم [[ذی الحجه]] همان سال، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را تسلیم عیسی بن جعفر بن [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور دوانقی]]، پسرعموی هارون الرشید و حاکم وی در بصره نمودند. عیسی بن جعفر، آن حضرت را در یکی از حجره‌های خانه خویش محبوس کرد و در آغاز به وی سخت‌گیری نمود، ولی بعدها که [[عبادت]] و نیایش‌های درازمدت آن حضرت را از نزدیک مشاهده کرد، از سخت‌گیری خویش نسبت به آن حضرت کاهید و به هارون نامه نوشت که آن حضرت را از حبس خانه وی خارج کند؛ در غیر این صورت، وی خودش آن حضرت را آزاد می‌کند.
  
عيسي بن جعفر، آن حضرت را در يكي از حجره‌هاي خانه خويش محبوس كرد و در آغاز به وي سخت‌گيري نمود ولي بعدها كه [[عبادت]] و نيايش‌هاي درازمدت آن حضرت را از نزديك مشاهده كرد، از سخت‌گيري خويش نسبت به آن حضرت كاهيد و به [[هارون]] نامه نوشت كه آن حضرت را از حبس خانه وي خارج كند. در غير اين صورت، وي خودش آن حضرت را آزاد مي‌كند.
+
هارون، به ناچار امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را از حبس بصره خارج کرد و وی را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربیع، زندانی کرد. در آن مدتی که امام علیه‌السلام در نزد فضل بن ربیع زندانی بود، چند بار هارون از فضل بن ربیع درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند، ولی وی امتناع کرد و از این امر سرباز زد.
  
هارون، به ناچار امام موسي‌كاظم علیه‌السلام را از حبس بصره خارج كرد و وي را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربيع، زنداني كرد. در آن مدتي كه امام علیه‌السلام در نزد فضل بن ربيع زنداني بود، چند بار هارون از فضل بن ربيع درخواست كرد كه آن حضرت را به شهادت رساند ولي وي امتناع كرد و از اين امر سرباز زد.
+
هارون، بار دیگر آن امام همام را از زندان فضل ربیع به زندان [[فضل بن یحیی برمکی|فضل بن یحیی برمکی]] منتقل کرد و از وی درخواست نمود که آن حضرت را به شهادت برساند. ولی فضل بن یحیی نیز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اکرام آن حضرت افزود. هارون که از رفتار فضل بن یحیی به خشم آمده بود، دستور داد وی را دستگیر و یک صد تازیانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات برکنارش کنند.
  
هارون، بار ديگر آن امام همام را از زندان فضل ربيع به زندان فضل بن يحيي برمكي منتقل كرد و از وي درخواست نمود كه آن حضرت را به شهادت برساند. ولي فضل بن يحيي نيز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اكرام آن حضرت افزود. هارون كه از رفتار فضل بن يحيي به خشم آمده بود، دستور داد وي را دستگير و يك صد تازيانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات بركنارش كنند و امام موسي‌كاظم علیه‌السلام را به زندان "سندي بن شاهك" منتقل كرده و در آن جا وي را شكنجه و آزار نمايند.
+
سرانجام هارون ملعون، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را به زندان "سندی بن شاهک" منتقل کرده و دستور داد در آن جا وی را شکنجه و آزار نمایند. سندی بن شاهک با [[قساوت قلب]] و سنگدلی تمام با آن حضرت رفتار می‌کرد و پس از چندی شکنجه و آزار طاقت‌فرسا به دستور هارون الرشید به آن حضرت، خرمای مسموم خورانید و وی را غریبانه و مظلومانه در ۲۵ [[رجب]] سال ۱۸۳ قمری به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسانید.  
  
سندي بن شاهك با قساوت قلب و سنگدلي تمام با آن حضرت رفتار مي‌كرد و پس از چندي شكنجه و آزار طاقت‌فرسا به دستور [[هارون الرشيد]] به آن حضرت، خرماي مسموم خورانيد و وي را غريبانه و مظلومانه در 25 [[رجب]] سال 183 قمري به [[شهادت]] رسانيد. پس از شهادت [[امام كاظم]] علیه‌السلام سندي بن شاهك در يك عمل فريب‌كارانه فقها، قضات و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام علیه‌السلام را به آنان نشان داد و گفت: ببينيد كه وي بدون هيچ جراحت و زخمي و به اجل عادي از دنيا رفته است و كسي در رحلت وي، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام علیه‌السلام را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روي مباركش را گشوده و مردم را ندا مي‌كردند كه اين موسي بن جعفر علیه‌السلام است كه از دنيا رفته و بياييد وي را مشاهده كنيد. مردم دسته‌دسته مي‌آمدند و آن حضرت را نگاه مي‌كردند.
+
پس از شهادت [[امام کاظم]] علیه‌السلام، سندی بن شاهک در یک عمل فریب‌کارانه، فقها و بزرگان [[بغداد]] را حاضر ساخت و جسد مطهر امام علیه‌السلام را به آنان نشان داد و گفت: ببینید که وی بدون هیچ جراحت و زخمی و به اجل عادی از دنیا رفته است و کسی در رحلت وی، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام علیه‌السلام را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روی مبارکش را گشوده و مردم را ندا می‌کردند که این موسی بن جعفر علیه‌السلام است که از دنیا رفته و بیایید وی را مشاهده کنید. مردم دسته‌دسته می‌آمدند و آن حضرت را نگاه می‌کردند.
  
پس از آن، با همت والاي سليمان بن منصور عموي هارون الرشيد كه از اشراف و صاحب نفوذان عباسي بود، تشييع جنازه باشكوهي از جنازه امام موسي‌كاظم علیه‌السلام به عمل آمد و در مقابر قريش در بغداد به خاك سپرده شد.<ref> نك: الارشاد، ص 579؛ المستجاد، ص 189؛ منتهي الآمال، ج ص 212؛ تاريخ بغداد (خطيب بغدادي)، ج 31، ص 29؛ وقايع الايام، ص 322 و عيون اخبارالرضا علیه‌السلام ([[شيخ صدوق]])، ج ص 92.</ref>
+
[[پرونده:Kazemein2.jpg|بندانگشتی|حرم [[موسی بن جعفر|امام کاظم]] و [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیهماالسلام در کاظمین]]
 +
پس از آن، با همت والای سلیمان بن منصور عموی هارون الرشید که از اشراف و صاحب نفوذان عباسی بود، [[تشییع جنازه]] باشکوهی از جنازه امام موسی‌کاظم علیه‌السلام به عمل آمد و در مقابر قریش در بغداد به خاک سپرده شد.<ref> نک: الارشاد، ص ۵۷۹؛ المستجاد، ص ۱۸۹؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۲۱۲؛ تاریخ بغداد (خطیب بغدادی)، ج ۳۱، ص ۲۹؛ وقایع الایام، ص ۳۲۲ و عیون اخبارالرضا علیه‌السلام (شیخ صدوق)، ج ۲، ص ۹۲.</ref>
  
قبر شريف امام موسي‌كاظم علیه‌السلام هم‌اكنون در [[كاظمين]] كه عراقي‌ها آن را كاظميه مي‌گويند، قرار دارد و قبر فرزندزاده‌اش حضرت امام محمدتقي علیه‌السلام نيز در جوار وي مي‌باشد و زيارتگاه شيعيان و شيفتگان مكتب [[اهل بيت]] علیهم‌السلام مي‌باشد.
+
قبر شریف امام موسی‌کاظم علیه‌السلام هم‌اکنون در [[کاظمین]] که عراقی‌ها آن را کاظمیه می‌گویند، قرار دارد و قبر فرزندزاده‌اش [[امام جواد علیه السلام|امام محمدتقی]] علیه‌السلام نیز در جوار وی می‌باشد و آنجا زیارتگاه شیعیان و شیفتگان مکتب [[اهل بیت]] علیهم‌السلام است.
  
[[شيخ مفيد]] درباره شخصيت امام موسي‌كاظم علیه‌السلام گفت: و كان ابوالحسن موسي علیه‌السلام، أعبد أهل زمانه و أفقههم و أسخاهم كفّاً و اكرمهم نفسا؛<ref> الارشاد، ص 575.</ref> ابوالحسن امام موسي‌كاظم علیه‌السلام، از همه مردم عصرش پارساتر، داناتر، سخاوتمندتر و گرامي‌تر بود.
+
==تاریخ شهادت امام کاظم==
  
همچنين در جاي ديگر گفت: و قد روي الناس عن أبي‌الحسن موسي علیه‌السلام فأكثروا، و كان أفقه أهل زمانه حسب ما قدمناه واحفظهم لكتاب الله و احسنهم صوتا بالقرآن و كان اذا قرأ يحزن و يبكي السامعون لتلاوته و كان الناس بالمدينه يسمونه زين المتهجدين و سمي بالكاظم لما كظمه من الغيظ و صبر عليه من فعل الظالمين به، حتي مضي علیه‌السلام قتيلا في حبسهم و وثاقهم؛<ref> همان، ص 579.</ref> مردم (منظور علماي اهل سنت) روايات فراواني از ابي‌الحسن امام موسي‌كاظم علیه‌السلام روايت كردند و چنانچه پيش از اين بيان كرديم، آن حضرت را از همه معاصرانش داناتر و آگاه‌تر به كتاب الهي مي‌دانستند و گفته‌اند كه آن جناب، كتاب خدا ([[قرآن]] مجيد) را از همه بهتر و با صداي دلنوازتر تلاوت مي‌كرد و در هنگام قرائت قرآن مجيد، مي‌گريست و آن‌هايي كه در آن جا حاضر بودند، نيز مي‌گريستند و مردم [[مدينه]] آن حضرت را زينت عبادت پيشه‌گان و شب‌زنده‌داران مي‌ناميدند و چون همواره خشم خود را فرو مي‌نشانيد و در برابر ستمگري‌هاي ستمگران بردباري مي‌نمود، وي را "كاظم" ناميدند و سرانجام در بند و زندان آنان به شهادت رسيد.<ref> القاب الرسول و عترته، ص 63.</ref>
+
[[پرونده:کاظمین (5).jpg|بندانگشتی|آرامگاه امامین [[موسی بن جعفر]] و [[امام جواد علیه السلام|محمد بن علی]] علیهماالسلام]]
  
 +
تاریخ شهادت [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام موسی کاظم]] علیه السلام را جمعه هفتم [[صفر]]، یا پنجم یا بیست و پنجم [[رجب]] سال ۱۸۳ قمری در ۵۵ سالگی گفته اند. گروهی هم روز پنجم رجب سال ۱۸۳ و گروه اندکی هم سال ۱۸۶ هجری دانسته‌اند. [[شیخ مفید]] روز جمعه ۲۴ رجب را روز شهادت ایشان می‌داند، ولی تاریخ معروف و مشهور، همان [[۲۵ رجب]] سال ۱۸۳ قمری است.<ref> بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱ تا ۹. </ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
  
موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
+
*دائرة المعارف شیعه، ج۲۰، ص۳۶۲.
 
+
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE+%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C+%DA%A9%D8%A7%D8%B8%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد].
منابع بیشتر:
+
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=132 وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ۲۵ رجب].
 
 
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=132 وقایع الایام شیخ عباس قمی، 25 رجب].
 
  
 
[[رده:وقایع ماه رجب]]
 
[[رده:وقایع ماه رجب]]
 
[[رده:سال ۱۸۳ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۱۸۳ هجری قمری]]
 +
[[رده:25 رجب]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۵


تقویم هجری قمری

روز واقعه:۲۵ رجب
سال ۱۸۳ هجری قمری


امام موسی کاظم (علیه‌السلام) امام هفتم شیعیان پس از تحمل سالها شکنجه و زندان، سرانجام به دستور هارون الرشید و به دست سندی بن شاهک مسموم و به شهادت رسید. به نقل بیشتر مورّخین، شهادت امام در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری قمری بوده است.

تبعید و اسارت و شهادت

ایام امامت امام کاظم علیه‌السلام با خلافت چهار تن از خلفای عباسی (منصور، مهدی، هادی و هارون) معاصر بود. امام کاظم علیه‌السلام از سوی تمام خلفای مزبور در رنج و عذاب بود و چندین بار از سوی آنان دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال (از شوال سال ۱۷۹ تا زمان شهادتش در سال ۱۸۳ قمری) در حبس و شکنجه بود.[۱]

هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی) که دشمنی و ناسازگاری غیرقابل انکاری با ذراری حضرت فاطمه سلام الله علیها و اولاد و احفاد امیرمومنان علیه‌السلام داشت، در آزار و شکنجه سادات علوی و منتسبین به خاندان امامت و ولایت، کوتاهی نمی‌کرد.

وی که از مستبدترین حاکمان عباسی و جنایت‌کارترین آن‌ها است، وجود شریف امام موسی‌کاظم علیه‌السلام و مقام و معنویت وی و احترام مردم نسبت به او را تحمل نمی‌کرد و از این بابت بسیار نارحت و عصبانی بود. سرانجام در رمضان سال ۱۷۹ قمری که برای مراسم عمره وارد مکه شد و سپس به مدینه رفته بود، در آن جا دستور داد امام موسی‌‌کاظم علیه‌السلام را دستگیر کنند.

مأموران هارون، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را در حالی که در کنار قبر جدش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) به نماز و نیایش اشتغال داشت، دستگیر کرده و به نزد هارون بردند. هارون دستور داد، وی را در غل و زنجیر کرده و به سوی عراق حرکت دهند. وی برای سردرگمی مردم و پیشگیری از عکس‌العمل‌های احتمالی مردمی، دو محمل ترتیب داد و یکی را به سوی بغداد و دیگری را به سوی بصره روان داشت و امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را در محمل بصره قرار داد.

مأموران حکومتی، در هفتم ذی الحجه همان سال، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را تسلیم عیسی بن جعفر بن منصور دوانقی، پسرعموی هارون الرشید و حاکم وی در بصره نمودند. عیسی بن جعفر، آن حضرت را در یکی از حجره‌های خانه خویش محبوس کرد و در آغاز به وی سخت‌گیری نمود، ولی بعدها که عبادت و نیایش‌های درازمدت آن حضرت را از نزدیک مشاهده کرد، از سخت‌گیری خویش نسبت به آن حضرت کاهید و به هارون نامه نوشت که آن حضرت را از حبس خانه وی خارج کند؛ در غیر این صورت، وی خودش آن حضرت را آزاد می‌کند.

هارون، به ناچار امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را از حبس بصره خارج کرد و وی را به بغداد منتقل نمود و در خانه فضل بن ربیع، زندانی کرد. در آن مدتی که امام علیه‌السلام در نزد فضل بن ربیع زندانی بود، چند بار هارون از فضل بن ربیع درخواست کرد که آن حضرت را به شهادت رساند، ولی وی امتناع کرد و از این امر سرباز زد.

هارون، بار دیگر آن امام همام را از زندان فضل ربیع به زندان فضل بن یحیی برمکی منتقل کرد و از وی درخواست نمود که آن حضرت را به شهادت برساند. ولی فضل بن یحیی نیز امتناع نمود و در مقابل بر اعزاز و اکرام آن حضرت افزود. هارون که از رفتار فضل بن یحیی به خشم آمده بود، دستور داد وی را دستگیر و یک صد تازیانه بر بدنش بزنند و از تمام مناصب و مقامات برکنارش کنند.

سرانجام هارون ملعون، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام را به زندان "سندی بن شاهک" منتقل کرده و دستور داد در آن جا وی را شکنجه و آزار نمایند. سندی بن شاهک با قساوت قلب و سنگدلی تمام با آن حضرت رفتار می‌کرد و پس از چندی شکنجه و آزار طاقت‌فرسا به دستور هارون الرشید به آن حضرت، خرمای مسموم خورانید و وی را غریبانه و مظلومانه در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری به شهادت رسانید.

پس از شهادت امام کاظم علیه‌السلام، سندی بن شاهک در یک عمل فریب‌کارانه، فقها و بزرگان بغداد را حاضر ساخت و جسد مطهر امام علیه‌السلام را به آنان نشان داد و گفت: ببینید که وی بدون هیچ جراحت و زخمی و به اجل عادی از دنیا رفته است و کسی در رحلت وی، مقصر نبوده است. سپس جنازه مطهر امام علیه‌السلام را به مدت سه روز در جسر بغداد گذاشته و روی مبارکش را گشوده و مردم را ندا می‌کردند که این موسی بن جعفر علیه‌السلام است که از دنیا رفته و بیایید وی را مشاهده کنید. مردم دسته‌دسته می‌آمدند و آن حضرت را نگاه می‌کردند.

حرم امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام در کاظمین

پس از آن، با همت والای سلیمان بن منصور عموی هارون الرشید که از اشراف و صاحب نفوذان عباسی بود، تشییع جنازه باشکوهی از جنازه امام موسی‌کاظم علیه‌السلام به عمل آمد و در مقابر قریش در بغداد به خاک سپرده شد.[۲]

قبر شریف امام موسی‌کاظم علیه‌السلام هم‌اکنون در کاظمین که عراقی‌ها آن را کاظمیه می‌گویند، قرار دارد و قبر فرزندزاده‌اش امام محمدتقی علیه‌السلام نیز در جوار وی می‌باشد و آنجا زیارتگاه شیعیان و شیفتگان مکتب اهل بیت علیهم‌السلام است.

تاریخ شهادت امام کاظم

آرامگاه امامین موسی بن جعفر و محمد بن علی علیهماالسلام

تاریخ شهادت امام موسی کاظم علیه السلام را جمعه هفتم صفر، یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال ۱۸۳ قمری در ۵۵ سالگی گفته اند. گروهی هم روز پنجم رجب سال ۱۸۳ و گروه اندکی هم سال ۱۸۶ هجری دانسته‌اند. شیخ مفید روز جمعه ۲۴ رجب را روز شهادت ایشان می‌داند، ولی تاریخ معروف و مشهور، همان ۲۵ رجب سال ۱۸۳ قمری است.[۳]

پانویس

  1. اصحاب الامام الصادق علیه‌السلام (عبدالحسین شبستری)، ج ۳، ص ۳۱۷؛ الارشاد، ص ۵۷۹؛ المستجاد، ص ۱۸۹؛ وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۳۲۲.
  2. نک: الارشاد، ص ۵۷۹؛ المستجاد، ص ۱۸۹؛ منتهی الآمال، ج ۲، ص ۲۱۲؛ تاریخ بغداد (خطیب بغدادی)، ج ۳۱، ص ۲۹؛ وقایع الایام، ص ۳۲۲ و عیون اخبارالرضا علیه‌السلام (شیخ صدوق)، ج ۲، ص ۹۲.
  3. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۱ تا ۹.

منابع