منابع و پی نوشتهای متوسط
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
شناسه ناقص است
عنوان بندی متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شب نیمه شعبان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۷ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (8پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


شب نیمه شعبان که به آن «لیله البرات» و «لیله الصک» و «لیله المبارکه» و «لیله الرحمه» نیز گفته اند و پرفضیلت ترین شب بعد از شب قدر است.

چرا لیلة البرات

نيمه شعبان در فرهنگنامه ها و متون کهن، «شب برات» ناميده شده و اين بدان خاطر است که بنا به روايات، خداوند در اين شب «برات آزادي» از دوزخ را به بندگان خود مي بخشد و اين شب برات در ادب فارسي و متون کهن ـ نظم و نثر ـ بازتابهايي داشته که به چند مورد آن اشاره مي رود:

ابوريحان بيروني در کتاب «التفهيم» در اين باره چنين آورده: «و شب پانزدهم از ماه شعبان، بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همي پندارم، اين از قبيل آن است که هر که اندرو عبادت کند و نيکي به جاي آورد، بيزاري يابد از دوزخ».[۱]

رامپوري نيز در «غياث اللغات» شب نيمه شعبان را «شب برات» دانسته مي نويسد: «شب برات شب پانزدهم شعبان است که در آن شب ملائکه به حکم الهي حساب عمر و تقسيم رزق مي کنند».[۲]

حافظ، شب برات را شب قدر دانسته و در غزل معروف خود، شب قدر و «شب برات» را هنرمندانه با هم آورده مي سرايد:


چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي آن «شب قدر» که اين تازه «براتم» دادند

اما اين که «برات» به چه معناست و بن و ريشه اين واژه چيست؟ در «حافظ نامه» اين توضيحات آورده شده است: «برات» از «برائت» عربي است و آن: «نوشته اي است که بدان، دولت بر خزانه يا حکام، حواله وجهي دهد».[۳]

علامه قزويني در حواشي خود بر «چهار مقاله» با استناد به «ذيل قواميس عرب» به نقل از «دُزي» مي نويسد: «[برات] را به «بروات» جمع بندند و اين کلمه عربي است و در اصل «برائت» بوده و به معناي «بريءالذمّه گرديدن از دَين» است و صواب آن در جمع «براءات» يا براوات است. گويندگان فارسي به اعتبار حواله مکتوب هر حواله يا وارد معنوي را نيز «برات» اصطلاح کرده اند».[۴]

فضیلت شب نیمه شعبان

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «نیمه شعبان، شبی است که حق تعالی آن را برای ما اهل بیت قرار داد در برابر «لیله القدر» که آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده است».

مرحوم سيد بن طاووس در کتاب «اقبال» در والايي اين شب، اين گونه آورده است: «جدم ابوجعفر طوسي (شيخ طوسي) به نقل از ابويحيي آورده که امام صادق علیه السلام فرمودند: از پدرم امام باقر علیه السلام درباره فضيلت شب نيمه شعبان پرسيده شد، فرمودند: «اين شب برترين شب بعد از شب قدر است. خداوند در اين شب، نعمتهاي افزون خود را به بندگانش ارزاني مي دارد و به منت خود مي آمرزد، در اين شب در تقرب به درگاه خداوند متعال بکوشيد زيرا اين شبي است که خداوند عزّوجل بر خود سوگند ياد کرده که هيچ خواهنده و سائلي را تا زماني که معصيتي را نطلبد، ردّ نکند. [همچنين] اين شبي است که خداوند آن را در برابر شب قدر که براي پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار داده، براي ما [اهل بيت] قرار داده است. پس در دعا و ثنا به درگاه خداي متعال بکوشيد».[۵]

سيد همچنين در فضل و فضيلت اين شب شريف روايتي معروف را که در آن سرآمد عمر آدميان و تقسيم روزي همگان و رويدادهاي سال آينده تقدير مي گردد، آورده و آن را با روايت مشهوري که همه رخدادهاي بالا در شب قدر رمضان هر سال اتفاق مي افتد، سنجيده آن را به خوبي تأويل و توجيه مي نمايد که به خاطر اهميت آن، سخنان سيد را به طور کامل مي آوريم: «در برخي از کتابهاي دعا آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در شب نيمه شعبان خوابيده بودم که جبرئيل آمد و گفت: اي محمّد! آيا در اين شب مي خوابي؟ گفتم: مگر امشب چه شبي است؟ گفت: نيمه شعبان! برخيز! پس مرا اين سان بيدار کرد و با خود به بقيع برد و گفت: سرت را بلند کن که امشب، درهاي آسمان گشوده مي گردد و در نتيجه درهاي رحمت، خشنودي، آمرزش، تفضّل، توبه، نعمت، بخشش و نيکي در آن گشاده مي گردد و خداوند در آن به شماره مو و پشم چارپايان، بندگان را آتش جهنّم آزاد مي کند و سر آمد عمر انسانها را در آن استوار مي سازد و روزيهاي همگان را تا سال آينده تعميم مي کند و همه رخدادهاي سال آينده در اين شب نازل مي گردد...». [۶]

اعمال

اعمال این شب مبارک فراوان است؛ از جمله آنها غسل است و احیاء و شب زنده داری به نماز و دعا و استغفار. اما بافضیلت ترین عمل این شب، زیارت امام حسین علیه السلام است. آمده است که اگر کسی خواست روح یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر با او مصافحه کند، در این شب امام حسین علیه السلام را زیارت کند و کمترین حد این زیارت آن است که زیر آسمان یا روی بام بروی، سمت راست و چپ خود را نگاه کنی، آنگاه سر به آسمان بلند کنی و بگویی: «السلام علیک یا اباعبدالله یابن رسول الله السلام علیک و رحمه الله و برکاته».

عالم بزرگوار سید بن طاووس در کتاب شريف «اقبال» يکي از اعمال و آداب اين شب را اقامه نماز صد رکتعي نوشته و در کيفيت آن مي نويسد: در روايتي درباره فضيلت صد رکعت نماز ـ در هر رکعت سوره حمد يک مرتبه و سوره توحيد ده مرتبه ـ آمده است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده: «هر کس اين نماز را در اين شب بخواند، خداوند هفتاد بار به او نظر رحمت مي کند و در هر نظر، هفتاد حاجت او را برآورده مي کند که کمترين آنها، آمرزش اوست...». [۷]

غزّالي در «احياء علوم الدّين» پس از ذکر کيفيت اين نماز مي آورد: «سلف (=پيشينيان) اين نماز را اقامت نمودندي و «صلوة الخير» خواندندي و بر آن جمع شدندي و بسي بودي که به جماعت گزاردندي و حسن [بصري] گفت: «از سي کس از اصحاب پيغامبر شنيدم که هر که در اين شب نماز کند، حق تعالي در وي هفتاد نظر رحمت فرمايد که به هر نظري، هفتاد حاجت وي را روا کند و کمتر آن آمرزش است».[۸]

ابن بطوطه ـ جهانگرد مسلمان ـ از اهتمام مکّيان به اين نماز در شب نيمه شعبان و احياي اين شب شريف اين گونه گزارش مي دهد: «شب نيمه شعبان و از ليالي متبرکّه است. مردم مکه اين شب را به طواف و نماز و عمره مي گذراندند. هر دسته پشت سر پيش نماز در مسجدالحرام گرد آمده، چراغ ها و مشعله ها مي فروزند. از اعمال اين شب، صد رکعت نماز است...».[۹]

«ابن جبير» ـ ديگر جهانگرد مسلمان ـ نيز از عنايت مکّيان به اين شب و آداب و آيين آن اين گونه مي نويسد: «اين شب مبارک، نزد اهل مکه به سبب روايتي شريف که درباره آن رسيده، بسيار بزرگ است. آنان در اين شب به اعمال خير و عبادات از عمره و طواف نماز فرادا و جماعت مي پردازند و به چند گونه اين اعمال را به جا مي آورند. ما شب شنبه که همان نيمه شعبان بود به راستي مراسمي بزرگ و اجتماعي ستُرگ در حرم مقدّس پس از نماز مغرب ديديم. مردم، گروه گروه به خواندن نمازهاي نافله مي پرداختند... هر گروهي را پيشنماز ي بود. حصيرها گسترده و شمع ها افروخته و دلها از شوق سوخته... مردم در آن خجسته شب به چند دسته تقسيم شده بودند، بيشتر آنان «مالکي مذهب» بودند. آن شب از شبهاي نامداري بود که اميد مي رود از زبده شبهاي تقرّب باشد».[۱۰]

«ابن بطوطه» يکي از آيين و آداب مصريان را در اين شب، حضور در زيارتگاهها مي داند و از مشاهدات خود مي نويسد که: «مردم مصر شب نيمه شعبان را در گورستانها [و زيارتگاهها] بسر مي برند».[۱۱]

شمس الدّين دمشقي نيز از آيين بزرگداشت اين شب در دمشق اين گونه روايت مي کند: «دمشق شهري است از روزگار قوم عاد و بس کهن... در اين شهر مسجد جامعي است که غرق در زيبايي، نکويي، کمال و جمال است و از شگفتيهاي گيتي است. شب نيمه شعبان در اين مسجد دوازده هزار قنديل با پنجاه قنطار دمشقي، روغن چراغ زيتون در آن شعله ور مي شود البته اين مقدار جز قنديل هايي است که در مسجدهاي ديگر، گورستانها، خانقاهها، کاروانسراها و بيمارستانهاي اين شهر برافروخته مي گردد».[۱۲] البته شمس الدين دمشقي ذکر نمي کند که چرا دمشقيان در اين شب خاص، اين همه قنديل در اماکن مذهبي برمي افروخته اند؟! ناگفته پيداست که آنان نيز مانند ديگر مسلمانان براي اين شب شريف، شکوه و شرافتي ويژه و ارج و مرتبتي والا قائل بوده اند و آن را به احيا، عبادت و شب زنده داري مي گذرانده اند.

کیفیت ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

سلطان عصر، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در سر این شب متولد شد.

شیخ صدوق از حکیمه دختر امام جواد علیه السلام روایت کرده که: امام حسن عسکری علیه السلام کسی را به سراغ من فرستاد که: «ای عمه! افطار پیش ما باش؛ امشب شب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالی حجت خود را در زمین ظاهر می کند». خدمت ایشان رفتم و عرض کردم به خدا که در همسر شما نرجس اثر حملی پیدا نیست. حضرت فرمودند: «همان است که به تو گفتم».

نماز خواندم، افطار کردم و خوابیدم. برای نماز شب که بیدار شدم و نافله شب را خواندم، نرجس هنوز خواب بود. مشغول تعقیبات شدم. خوابم گرفت اما دوباره از خواب پریدم. نرجس همچنان خواب بود؛ اما خیلی زود بیدار شد و آماده نماز شب شد. هنوز هیچ آثاری از حمل در او پیدا نبود. در دلم چیزی گذشت که ناگهان صدای حضرت عسکری علیه السلام بلند شد که: «ای عمه! تعجیل مکن! امر ولادت نزدیک است!».

شروع به خواندن سوره سجده و سوره یس کردم که دیدم نرجس به حالت فزع درآمد. به او گفتم: آیا چیزی احساس می کنی؟ گفت: بله... اما هر دوی ما را خواب سبکی فراگرفت. وقتی بیدار شدیم، آن مولود مسعود به دنیا آمده بود. جامه را از روی او برداشتم، دیدم در سجده است. او را در آغوش گرفتم. پاک و آراسته بود. صدای پدرش بلند شد که ای عمه پسرم را بیاور.

او را پیش پدرش بردم. حضرت دستهای خود را زیر ران و کمر و قدم های نوزاد را بر سینه مبارک خود گذاشت و زبان مبارکش را در دهان او برد و دست بر چشم و گوش و مفاصلش کشید و فرمود: «پسرم! تکلم کن!» کودک به سخن آمد: «اشهد ان لا اله الالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمد رسول الله» پس بر امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر ائمه صلوات فرستاد تا به نام پدر بزرگوارش رسید و ساکت شد.

پانویس

  1. خرمشاهي، بهاءالدين، حافظ نامه، ج1، ص672.
  2. غياث اللغات، ص504.
  3. فرهنگ معين.
  4. مولوي جلال الدّين، ديوان شمس به تصحيح عزيزالله کاسب، ص252.
  5. اقبال الاعمال، صص89ـ897.
  6. اقبال الاعمال، صص893ـ894.
  7. اتابکي، پرويز، سفرنامه ابن جبير، صص184ـ185.
  8. موحّد، محمدعلي، سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص208.
  9. اتابکي، پرويز، سفرنامه ابن جبير، صص184ـ185.
  10. سفرنامه ابن بطوطه، ج1، ص73.
  11. دمشقي، شمس الدّين محمّد نخبة الدهر، ص304.
  12. اقبال الاعمال، ج2، ص877.

منابع

  • عبدالحسين تركي، شب نيمه شعبان، شب برات، نشريه موعود، ماهنامه فرهنگي، اعتقادي و اجتماعي، سال چهاردهم، مرداد ماه سال 1388، شماره 102، ص10.