سید علی اصغر خویی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

آیت الله سيد علي‌اصغر خويي

ولادت و خاندان

سيد علي‌اصغر صادقي خويي در تاريخ سيزدهم محرم الحرام 1312 ق. در خوي -از شهرستان‌هاي آذربايجان غربي- در خانواده‌اي علمی‌‌ و مذهبي ديده به جهان گشود.

تبار آیت الله خويي از خاندان‌هاي مهم علمی ‌‌شيعه در آذربايجان است. آنان از سادات حسيني، معروف به «ابيض» بوده و اين شهرت از «حسين ابيض» به آنان رسيده است. آیت الله صادقي خويي از ذريه سلالة الاطياب سيد محمد مصري است كه دعاي علوي مصري از اوست. وي با هشت واسطه به حضرت سيد الساجدين، امام زين العابدين علیه‌السلام منسوب است.

دانشمندان و رجال علمی‌‌ و مذهبي، بسياري از نوادگان سيد محمد مصري در جامعه اسلامی‌‌ درخشيدند و در سده‌هاي گذشته، صاحبان آثار علمی‌‌ و فرهنگي فراواني در كشور پهناور ايران عزيز بودند. برخي از اين فرهيختگان علمی‌‌ و مذهبي عبارتند از حضرات:

  • آقا سيد حسن معروف به سيد حسن بابا، صاحب بارگاه مجلل در روستاي كوه‌كمر؛
  • علامه محقق، حاج ميرزا محمدحسن زنوزي خويي، صاحب اثر معروف «رياض الجنة»؛

تحصیلات و استادان

علی اصغر خویی از همان دوران كودكي به خاطر تعلق داشتن به خاندان سيادت و علاقه فراوان به فراگيري علوم اسلامي، وارد حوزه علميه خوي گرديد و از استادان بزرگوار آن ديار كسب فيض كرد.[۱] وی ادبيات، فقه و اصول را از محضر استادان همشهري خويش فراگرفت، از جمله:

  • آخوند ملا علي مدد محسني بدل‌آبادي (م، 1355 ق): ايشان از عالمان مبرز و از فقيهان وارسته خوي و حوزه درسي‌اش در خوي زبانزد خاص و عام بود. آقا سيد علي‌اصغر خويي، علوم مقدمات و ادبيات را پيش وي خوانده است.[۲]
  • آیت الله سيد باقر خويي (1262-1346 ق): وي پسرعموي آیت الله سيد ابوالقاسم خويي و از شاگردان سيد حسين ترك كوه‌كمري و كاشف‌الغطا است. آقا سيد علي‌اصغر، مقداري از فقه و اصول را پيش او فراگرفته است.[۳]

هجرت به نجف:

آقا سيد علي‌اصغر در سال 1341 ق. به نجف سفر نمود و به مدت نُه سال با جديت هر چه تمامتر در آنجا مشغول فراگيري علوم اسلامی‌‌ گرديد. عالم رباني، حاج شيخ حسن بصيري در خصوص علاقه و اشتياق ايشان به تحصيل از قول آیت الله سيد ابوالقاسم خويي می‌‌گويد: «ما در نجف اشرف همه چيز را مانع درس و مباحثه علمی ‌‌نمی‌‌دانستيم؛ بلكه درس را مانع همه چيز می‌‌دانستيم. حتي پسرم در خانه ما وفات نمود و ما موقع درس، جلسه درس را تعطيل نكرديم».[۴]

معظم‌له به مدت يك سال، رسائل و مكاسب (خيارات) را از شيخ عبدالحسين رشتي و خارج فقه (صلوة) را از سيد محمد حجت و (متاجر) را از ميرزا علي ايرواني فراگرفت. وي در دروس فلسفه، حكمت و كلام فيلسوف زمان، سيد حسين بادكوبه‌اي و خارج فقه و اصول آيات عظام: شيخ محمدحسين اصفهاني، شيخ محمدحسين ناييني، آقا ضياءالدين عراقي و سيد ابوالحسن اصفهاني حاضر شد و بهره‌ها برد.[۵]

اين مرد بزرگ در جوار اميرمؤمنان امام علی علیه‌السلام، روح بلند و تشنه‌اش را با علوم و معارف اسلامی ‌‌سيراب كرد و به دريافت اجازه نامه اجتهاد از استادانش مفتخر گرديد. وي با كوله‌باري از علم و معنويت در سال 1350 ق. به خوي بازگشت. بازگشت وي به خوي، به حسب درخواست رسمی ‌‌اهالي شهرستان خوي و دستور آیت الله اصفهاني صورت گرفت.[۶]

فعاليت‌هاي علمی‌‌ و فرهنگي

خدمات علمی‌‌ و فرهنگي سید علی اصغر در خوي، بيشتر بر سه محور اساسي دور می‌‌زند:

الف) تبليغ:

تبليغ و هدايت مردم مؤمن از وظايف مسلم عالمان اسلامی‌‌ و رهبران علمی ‌‌شيعه است. آیت الله خويي همچون عالمان دلسوز ديگر، هميشه در اين امر پيشتاز بوده و رسالت خويش را به شايستگي انجام داده است. وي پس از استقرار در خوي در مسجد معروف «ملاحسن»، در مركز شهر و در مسجد «شعبان» در نزديكي منزل مسكوني‌اش به اقامه نماز جماعت پرداخت. وي با داير كردن جلسات مختلف ديني و محفل‌هاي مذهبي، به نشر معارف الهي همت گماشت. او با اقدامات به موقع، حفاظت و حراست از دستاوردهاي اسلام و شيعه و دفاع از حريم روحانيت را سرلوحه كارهاي خويش قرار داد.[۷]

ب) مدرسه نمازي:

مدرسه علوم ديني نمازي يكي از چهار مدرسه آباد خوي بوده كه توسط شخصي نيكوكار به نام حاج محمد، داماد مرحوم شيخ محمد نمازي، براي تدريس پدر زنش در سال 1200 ق. احداث شده است. با ورود آیت الله خويي به شهرستان خوي، مدرسه نمازي رو به تخريب و ويراني نهاده و تقريباً از سكنه خالي شده بود. وي با كمك مردم خوي، شروع به بازسازي مدرسه نمود و كتابخانه در خور تحسين تأسيس كرد و مقداري كتاب به كتابخانه تازه تأسيس مدرسه اهدا نمود.[۸]

ج) تربيت طلاب:

ايشان پس از بازسازي مدرسه نمازي شروع به جذب طلاب علوم ديني نمود و تدريس و تربيت آن‌ها را به عهده گرفت. اكنون بسياري از عالمان خوي از پرورش يافتگان حوزه درسي وي هستند و در شهرهاي مختلف آذربايجان و ايران مشغول خدمات ديني‌اند. براي نمونه به شرح‌حال پنج تن از شاگردان مشهور ايشان در دوره نخست تدريس در مدرسه نمازي اشاره می‌‌شود:

  • 1- مير جعفر مرقاتي خويي (داماد معظم‌له)؛
  • 2- شيخ ابوطالب فاضلي خويي (1345-1415 ق):

وي در سال 1345 ق. در خانواده‌اي مذهبي، در خوي به دنيا آمد. او تحصيلات مقدماتي و سطح را در خوي سپري نمود و سپس به قم رفت و به مدت 10 سال در محضر آيات: مرعشي نجفي، مجاهدي تبريزي و بروجردي به تحصيل پرداخت. وي به دعوت آیت الله خويي به نجف اشرف مهاجرت كرد و در رديف شاگردان وي قرار گرفت. او تأليفاتي در فقه دارد و تقريرات دروس آیت الله خويي را به رشته تحرير درآورده است. فاضلي خويي در سال 1415 ق. در تهران درگذشت و پيكرش در كنار مرقد عارف كامل، آخوند ملا زين العابدين نوايي در زادگاهش به خاك سپرده شد.[۹]

  • 3- آیت الله شيخ خليل قبله‌اي:

وي در يكي از محلات قديمی ‌‌خوي به نام «محله قاضي» به دنيا آمد. او تحصيلات علوم ديني را در زادگاهش آغاز نمود و در شهرهاي مقدس قم و نجف به تكميل تحصيل پرداخت. اين عالم بزرگوار در نجف، از محضر آیت الله خويي بهره برده است.

آیت الله قبله‌اي هم اكنون در تهران ساكن است و در مراكز آموزش عالي، در رشته‌هاي مختلف تدريس می‌‌نمايد. وي كتاب‌هاي ارزشمندي در موضوعات متنوع به رشته تحرير درآورده است.

  • 4- شيخ حسن بصيري:

شيخ حسن بصيري در تاريخ 1338 ق. در خوي تولد يافت. وي علوم مقدماتي را از شيخ علي مجتهدي، شيخ علي طسوجي، ملا حسين بدل‌آبادي، حاج ميرعلي محدث و سيد علي‌اصغر خويي آموخت. او رسائل و مكاسب را از شيخ جابر فاضلي و حكمت و كلام را از شيخ عبدالحسين اعلمی ‌‌فراگرفت. وي به همت سيد جليل، ملكي به قم منتقل و از درس آیت الله مرعشي نجفي بهره فراواني برد. وي هم اينك در خوي به هدايت و ارشاد مشغول بوده و شيخ العلماي خوي است تا حال چند اثر از ايشان به چاپ رسيده است.[۱۰]

  • 5- سيد محمد مصري:

سيد محمد مصري در خوي متولد شد. وي تحصيلات آغازين حوزه را در مدرسه نمازي گذراند و سطوح عالي را در قم در محضر آقاي طاهباز، سيد حميد مرندي و آيات: رنجاني، سلطاني طباطبايي، مرعشي نجفي، مجاهد تبريزي، حجت و بروجردي فراگرفت وي سپس به خوي بازگشت. او پس از پيروزي انقلاب اسلامی ‌‌قضاوت يكي از شعبه‌هاي دادگستري را بر عهده گرفت و هم اكنون در آن سِمَت خدمت می‌‌كند. وي شرح حال آية الحق آقا مير فتاح خويي را در سال 1381 ش. منتشر نموده است.[۱۱]

مهاجرت ایشان به تهران

آیت الله خويي به مدت سه سال در خوي اقامت نمود و در اين مدت، باني خدمات بسياري در خوي و منطقه گرديد كه به سه مورد از آن‌ها اشاره گرديد. دوران اقامت وي در زادگاهش مصادف با واگذاري نفت شمال به شوروي بود و ايشان با اين عمل دولت به سختي مخالفت می‌‌كرد، كه در نهايت موجب انتقال ايشان به تهران گرديد. حاج سيد ابراهيم علوي در اين زمينه می‌‌نويسد: «در سال 1324 ش. به خاطر ابا از امضاي ورقه واگذاري نفت شمال به شوروي‌ها ناچار به تهران منتقل شد».[۱۲]

آیت الله خويي چهل و يك سال در تهران سكونت نمود و در طول اين مدت به خدمات علمی‌‌ و فرهنگي مشغول بود. او در يكي از مساجد اطراف «گلوبندك» نماز جماعت برپا می‌‌كرد و معارف ديني را با زباني ساده و همه فهم، براي مردم بيان می‌‌نمود.

فعاليت‌هاي سياسي سید خویی

با آغاز نهضت بزرگ ملت ايران عليه رژيم منحوس پهلوي، آیت الله خويي به عنوان يكي از عالمان طراز اول تهران، فعاليت‌هاي سياسي خويش را در كنار مردم متدين و مراجع عظام تقليد با حمايت و پشتيباني از حركت‌هاي انقلابي حضرت امام خمينی قدس سره شروع نمود. در حقيقت اين دوره از زندگاني معظم‌له كه از سال 1341 ش. تا ارتحال آن بزرگوار به طول انجاميد. دوره فعاليت سياسي وي در تهران به حساب می‌‌آيد. اساس فعاليت اين عالم فرهيخته حمايت از مواضع سياسي امام راحل و دفاع از حقوق از دست رفته ملت شريف ايران بود.

وي به عنوان عالم طراز اول تهران، نقش مؤثري در حركت‌هاي مردمی ‌‌داشتند و هميشه جزء اولين كساني بود كه امضايش در پاي اعلاميه‌ها و نامه‌ها، عليه رژيم مشاهده می‌‌شد.

اكنون به برخي از نامه‌ها و اعلاميه‌ها اشاره می‌‌كنيم: در سال 1342 ش. رهبر و پيشواي نهضت ايران اسلامی ‌‌توسط رژيم پهلوي دستگير و به كشور تركيه تبعيد گرديد. در اثر اين عمل ناشايست، عالمان و روحانيان شهرها و عتبات عاليات با انتشار اطلاعيه، اين عمل زشت را محكوم نموده، خواستار بازگشت حضرت امام به وطن گرديدند. آیت الله خويي و عالمان مبارز تهران، با ارسال نامه‌اي در تاريخ 1343/9/5 ش، به سفير تركيه در ايران ابراز داشتند: چون معظم‌له مورد توجه عموم مسلمين، مخصوصاً جامعه روحانيت بوده و خواسته ايشان در حقيقت خواسته عموم دينداران و علاقمندان به حفظ استقلال كشور و حقوق مسلمين می‌‌باشند؛ لذا از آن جناب انتظار داريم، اولاً دولت متبوع خود را به موقعيت و شخصيت ممتاز ايشان توجه و تأكيد فرمايند كه موجبات استراحت خاطر خطير ايشان را فراهم، ثانياً از سلامتي معظم‌له اينجانبان را مستحضر، تا به اطلاع عموم برسد. سيد صدرالدين الجزايري، الاحقر سيد علي‌اصغر خويي...[۱۳]

در سال 1346 ش. رژيم صهيونيستي با استفاده از قدرت و زور، سرزمين فلسطين را به خاك و خون كشيد و مردم بي‌دفاع را آواره كرد. اين عمل وحشيانه مورد توجه و اعتراض معافل سياسي و مذهبي قرار گرفت و بزرگان و سران كشورها با ارسال نامه‌ها و تلگراف‌هاي اعتراض‌آميز اين عمل شنيع را محكوم كردند. آیت الله خويي و روحانيان تهران با اظهار تأسف از اين حركت‌هاي ضدبشري، از برادران و خواهران مسلمان خواستار كمك رساني به آوارگان فلسطيني شدند.

در بخشي از اين پيام آمده است: ...بايد توجه داشت در اين موقع كه بسياري از برادران ما از شهر و ديار خود آواره گرديده و از حداقل زندگي محروم و عده زيادي از آن‌ها مجروح و مريض و احتياج به همه نوع كمك‌هاي مادي و معنوي دارند، وظيفه اسلامی‌‌ هر مسلمان آن است كه به قدر توانايي و امكانات، به كمك آنان شتافته و از هر نوع مساعدتي كه ممكن باشد، دريغ ننمايند. عبدالله بن مسيح تهراني، محمدتقي آملي، الاحقر محمدتقي نجفي بروجردي، الاحقر سيد علي اصغر خويي...[۱۴]

فهرست اعلاميه‌ها و نامه‌هاسید

  • 1- نامه به شاه درباره مجلس مؤسسان و تغيير بعضي از مواد قانون اساسي.[۱۵]
  • 2- اعلاميه خطاب به مردم ايران درباره تصويب‌نامه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي.[۱۶]
  • 3- اعلاميه خطاب به مردم ايران درباره تصويب‌نامه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي.[۱۷]
  • 4- تلگرام به آیت الله گلپايگاني درباره فاجعه مدرسه فيضيه.[۱۸]
  • 5- اعلاميه درباره برگزاري مجلس يادبود قربانيان زلزله خراسان.[۱۹]
  • 6- نامه به مراجع تقليد، درباره فاجعه 29 بهمن تبريز.[۲۰]
  • 7- اعلاميه درباره اوضاع ايران و اعلام برگزاري مجلس بزرگداشت شهداي يزد.[۲۱]
  • 8- اعلاميه درباره حوادث ايران و اعلام عزاي عمومي.[۲۲]
  • 9- اعلاميه درباره برگزاري جشن‌هاي نيمه شعبان.[۲۳]
  • 10- اعلاميه درباره فاجعه سينما ركس آبادان در 28 مرداد 57.[۲۴]
  • 11- پاسخ به تسليت آیت الله گلپايگاني درباره فاجعه مدرسه فيضيه خطاب به آیت الله خويي.[۲۵]
  • 12- تلگرام آیت الله خويي به شيخ محمدتقي آملي، سيد علي‌اصغر خويي و سيد باقر طباطبايي درباره بازداشت جمعي از علماي آذربايجان.[۲۶]

ویژگی های اخلاقي سید علی اصغر

آیت الله سيد علي‌اصغر خويي، بسيار متواضع، مهربان و خوش‌صحبت بود. وي با علامه طباطبایی و آیت الله حجت ارتباط خاصي داشت و در كارهاي روزانه، دقيق و منظم بود. او درست مثل ساعت كار می‌‌كرد و الگوي نظم بود.[۲۷]

آیت الله مرقاتي خويي می‌‌گويد: روزي موعظه‌اي از آن بزرگوار خواستم. در جواب فرمود: «هر شب كه به خواب می‌‌روي چنان فرض كن كه به خواب هميشگي می‌‌روي و ديگر از خواب برنمی‌‌خيزي و چون بيدار شدي، شكري به درگاه خداوند به جاي بياور كه تو را حيات دوباره داده، قدرش را بدان و فرصت توبه را از دست مده».[۲۸]

سید خویی از درگاه علما

آیت الله ملا علي واعظ خياباني، نويسنده اثر نفيس «علماي معاصرين» در مورد آیت الله خويي می‌‌نويسد: «آقا مير علي‌اصغر مدرس ابن مير مجتبي ابن سيد صادق كه همه رفقا و معاصرينش تمجيد و توصيف زهد و ورع او را می‌‌كردند و ايشان از اقوام آقاي مولاناي تبريزي بودند».[۲۹]

محقق فرزانه حاج شيخ محمد شريف رازي در مورد معظم‌له می‌‌نگارد: «سيد العلماء العاملين حجت الاسلام والمسلمين آیت الله حاج سيد علي‌اصغر خويي... در حال حاضر هشتاد و دو سال از سن مباركش می‌‌گذرد. از آيات عظام و علما اعلام آذربايجان مقيم تهران‌اند، عالمی‌ ‌متين و موصوف به فضل و تقوا و با مرحوم آیت الله العظمی ‌‌حجت صداقت تام و ارادت تمام داشتند و مورد توجه مخصوص آن مرحوم بودند».[۳۰]

آثار قلمي سید خویی

آنچه كه از آثار ايشان بدست آمده، مقدمه‌هايي است كه بر سه كتاب نگاشته‌اند:

  • 1- مقدمه بر كتاب منهاج البراعه في شرح نهج البلاغه، تأليف ميرزا حبيب‌الله خويي؛
  • 2- مقدمه بر كتاب التحفةالمرضية، تأليف آیت الله سيد محمدتقي نجفي خويي؛
  • 3- مقدمه بر كتاب تحفةالاخوان في تجويد القرآن، تأليف ميرزا امين‌الله كاتبي خويي.

وفات سید علی اصغر خویی

سرانجام آیت الله حاج سيد علي‌اصغر خويي پس از 90 سال عمر بابركت در سال 1402 ق. در تهران دعوت حق را لبيك گفت و به ملكوت اعلا پيوست. پيكر پاك و مطهر وي با حضور خيل عظيمی ‌‌از علاقه‌مندانش به شهر مقدس قم منتقل گرديد و با حضور آيات عظام و مراجع تقليد و مردم شريف قم، تشييع شد و پس از اقامه نماز در مسجد موزه حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در دل خاك نهان گرديد.

رونوشت مزار شريف وي چنين است: «الناس موتي و اهل العلم احياء، مدفن نوراني آیت الله حاج سيد علي‌اصغر خويي، تاريخ وفات 14 ربیع الثانی 1402 هـ.ق».

فرزندان وی

وي داراي فرزندان صالحي به نام‌هاي سيد محمدعلي، سيد عبدالعلي و سيد مجيد بوده كه در مشاغل مختلف ارائه خدمت می‌‌كنند. از نزديكان معظم‌له، تنها كسي كه راه پرافتخار ايشان را ادامه می‌‌دهد، داماد محترمش، آیت الله حاج مير جعفر مرقاتي خويي است كه از عالمان و محققان سرشناس ايران اسلامی ‌‌است.

آیت الله مرقاتي در سال 1309 ش. در خوي به دنيا آمد. در سال 1321 ش. وارد مدرسه علميه نمازي شد و علوم مقدماتي و شرح لمعه را فراگرفت و در سال 1324 ش. به قم عزيمت كرد. وي معقول و منقول را از آيات عظام: آقا ميرزا محمد مجاهدي، حاج آقا روح الله كمالوند خرم‌آبادي، سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي، سيد محمدباقر سلطاني و علامه طباطبايي فراگرفت و سپس در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات: بروجردي، داماد، امام خمينی و حجت حاضر شد.

معظم‌له پس از رحلت آیت الله حجت، راهي نجف اشرف گرديد و از خرمن علوم آيات بزرگوار نجف: سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم و سيد ابوالقاسم خويي استفاده نمود و از آیت الله شيرازي و آیت الله خويي موفق به دريافت اجازه گرديد. آیت الله مرقاتي به امر آیت الله خويي به خوي بازگشت و حدود سال 1360 ش. در تهران اقامت گزيد و به نشر احكام الهي پرداخت. وي داراي تأليفات مهمی ‌‌در فقه، اصول، رجال و تاريخ است كه مهمترين اثر وي شرح الاسماةالحسني در 15 جلد است.[۳۱]

پانویس

  1. گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 3، ص 446.
  2. مزارات خوي، محمد الوانساز خويي، خطي.
  3. همان.
  4. خمس، شيخ حسن بصيري، ص 82.
  5. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 446، ج 5، ص 67.
  6. همان.
  7. تذكرة الفضلاء، خطي.
  8. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 447.
  9. مزارات خوي، خطي.
  10. برگرفته از فرمايشات معظم‌له.
  11. آيينه بصيرت، شيخ حسن بصيري، مقدمه.
  12. گنجينه دانشمندان، ج 5، ص 520 و 521.
  13. شجره‌نامه خاندان مقبره.
  14. اسناد انقلاب اسلامي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 124.
  15. همان، ج 3، ص 207 و 208.
  16. همان، ص 17 و 18.
  17. همان، ص 21 و 22.
  18. همان، ص 52 و 55.
  19. همان، ص 59.
  20. همان، ص 221.
  21. همان، ص 244 و 245.
  22. همان، ص 281 و 283.
  23. همان، ص 312 و 314.
  24. همان، ج 3، ص 368-371.
  25. همان، ص 323 و 325.
  26. همان، ص 368 و 371.
  27. همان، ص 224.
  28. طنين تعهد، كريم فيضي تبريزي، ص 24.
  29. خمس، ص 113.
  30. ميراث اسلامی ‌‌ايران، رسول جعفريان، ج 3، ص 638 و 639.
  31. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 447.

(37). قرآن پژوهان آذربايجان غربي، حسين پيري، ص 100 و 102.

منابع

محمد الوانساز خويي, ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 259-271