منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

سلام بن ابی الحقیق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'سلام(عبداللّه)<ref> سير اعلام النبلاء، ج‌ 2، ص‌ 12.</ref> بن‌ ابى الحُقيق معروف به اب...' ایجاد کرد)
 
جز (مهدی موسوی صفحهٔ ابورافع نَضَرى را به سلام بن ابی الحقیق منتقل کرد)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
سلام(عبداللّه)<ref> سير اعلام النبلاء، ج‌ 2، ص‌ 12.</ref> بن‌ ابى الحُقيق معروف به ابورافع نَضَرى<ref> الطبقات، ج‌ 2، ص‌ 70.</ref> از بزرگان يهود و دشمن سرسخت [[اسلام]] و پيامبر.
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
{{خوب}}
 +
'''«سلام بن ابى الحقیق»''' معروف به '''«ابورافع نَضَرى»''' از «[[احبار]]» [[یهود]] و از دشمنان سرسخت [[اسلام]] و [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه وآله بود که در وقوع [[جنگ احزاب]] علیه مسلمانان نقش مؤثری ‌داشت. او به سبب این خیانت، سرانجام در «[[سریه عبدالله بن عتیک|سریه عبدالله ‌بن ‌عتیک]]» کشته شد. نام ابورافع در [[شأن نزول]] برخی آیات [[قرآن کریم]] ذکر شده است.
 +
==زندگی‌نامه==
  
ابورافع از اشراف يهود بنى‌نضير<ref> البداية والنهايه، ج‌ ص‌ 62‌.</ref> و بازرگان اهل ‌حجاز بود.<ref> همان، ج ص‌ 186.</ref> برخى او را قرظى دانسته‌اند.<ref> سيره ابن ‌هشام، ج ص ‌554‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ ص‌ 250.</ref> او چون پيامبرى از ميان غيريهود برانگيخته شد، حسادت مى‌كرد.<ref> المغازى، ج‌ ص‌ 677‌.</ref>
+
سلام بن‌ ابى الحُقیق معروف به ابورافع نَضَرى<ref> الطبقات، ج‌ ۲، ص‌ ۷۰.</ref> از [[احبار]] و اشراف [[یهود]] قبیله [[بنی نضیر|بنى‌نضیر]]<ref> البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص‌ ۶۲‌.</ref> و بازرگان اهل ‌[[حجاز]] بود.<ref> همان، ج ۳، ص‌ ۱۸۶.</ref> برخى نیز او را [[بنی قریظه|قرظى]] دانسته‌اند.<ref> سیره ابن ‌هشام، ج ۲، ص ‌۵۵۴‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ ۲، ص‌ ۲۵۰.</ref> او چون پیامبرى از میان غیر یهود برانگیخته شد، [[حسادت]] مى‌کرد.<ref> المغازى، ج‌ ۲، ص‌ ۶۷۷‌.</ref>
  
هنگامى كه اسلام آوردن عبدالله بن ‌سلام را شنيد، در حضور او نبوت پيامبر را انكار كرد و آن را پادشاهى خواند.<ref> سيره ابن ‌هشام، ج‌ ص‌ 571‌.</ref> وى در اذيت و آزار پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌كوشيد.<ref> سير اعلام ‌النبلاء، ج‌ ص‌ 14؛ البداية والنهايه، ج‌ ص‌ 112.</ref> پس از غزوه بنى‌نضير در سال چهارم هجرى كه به اخراجشان از [[مدينه]] انجاميد با تنى چند از سران يهود به خيبر رفت<ref> المغازى، ج‌ ص‌ 375.</ref> و از سوى مردم استقبال شد.<ref> تاريخ طبرى، ج‌ ص‌ 85‌.</ref>
+
هنگامى که [[اسلام]] آوردن [[عبدالله بن ‌سلام]] را شنید، در حضور او [[نبوت]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله را انکار کرد و آن را پادشاهى خواند.<ref> سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۲، ص‌ ۵۷۱‌.</ref> وى در اذیت و آزار پیامبر مى‌کوشید.<ref> سیر اعلام ‌النبلاء، ج‌ ۲، ص‌ ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۲.</ref> پس از [[غزوه بنی نضیر|غزوه بنى‌نضیر]] در سال چهارم هجرى که به اخراجشان از [[مدینه]] انجامید، با تنى چند از سران یهود به خیبر رفت<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۵.</ref> و از سوى مردم استقبال شد.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۸۵‌.</ref>
  
ابورافع در پى انتقام از پيامبر و مسلمانان با قرار دادن پاداشى بزرگ به تحريك قريش غطفان و عرب‌هاى مشرك اطراف مكه پرداخت و بدين ترتيب در شكل‌دهى جنگ بزرگ احزاب نقش ‌داشت.<ref> المغازى، ج‌ ص‌ 394؛ سيره ابن ‌هشام، ج‌ ص‌ 214؛ البداية والنهايه، ج‌ ص‌ 77.</ref>
+
ابورافع در پى انتقام از پیامبر و مسلمانان، با قرار دادن پاداشى بزرگ، به تحریک [[قریش]] [[غطفان]] و عرب‌هاى مشرک اطراف [[مکه]] پرداخت و بدین ترتیب در شکل‌دهى [[جنگ احزاب]] نقش ‌داشت.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۴؛ سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۳، ص‌ ۲۱۴؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص‌ ۷۷.</ref>
  
پس از پيروزى مسلمانان در خندق و خاتمه يافتن مسأله بنى‌قريظه، خزرجيان براى كسب برترى در رقابت با اوسيان<ref> سيره ابن ‌هشام، ج‌ ص‌ 273؛ اسدالغابة، ج‌ ص‌ 226.</ref> كه كعب ‌بن ‌اشرف يهودى را به قتل رسانده بودند،<ref> يعقوبى، ج‌ ص‌ 78.</ref> از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه كشتن ابورافع (هم پشت كعب بر ضد پيامبر<ref> تاريخ طبرى، ج‌ ص‌ 55‌.</ref>) را خواستند<ref> سيره ابن ‌هشام، ج ص‌ 273؛ تاريخ‌الاسلام، ذهبى، ج ص 341.</ref> تا با انجام عمل مشابهى بر رقيب خود برترى يابند.<ref> سيره ابن ‌هشام، ج‌ ص‌ 274؛ اسدالغابه، ج‌ ص‌ 226.</ref>
+
پس از پیروزى مسلمانان در [[غزوه احزاب|خندق]] و خاتمه یافتن مسأله [[بنی قریظه|بنى‌قریظه]]، [[خزرج|خزرجیان]] براى کسب برترى در رقابت با [[اوس|اوسیان]]<ref> سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۳، ص‌ ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۶.</ref> که کعب ‌بن ‌اشرف یهودى را به قتل رسانده بودند،<ref> یعقوبى، ج‌ ۲، ص‌ ۷۸.</ref> از پیامبر صلى الله علیه و آله اجازه کشتن ابورافع (هم پشت کعب بر ضد پیامبر<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۵‌.</ref>) را خواستند<ref> سیره ابن ‌هشام، ج ۳، ص‌ ۲۷۳؛ تاریخ‌الاسلام، ذهبى، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> تا با انجام عمل مشابهى بر رقیب خود برترى یابند.<ref> سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۳، ص‌ ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۶.</ref> آن حضرت، پنج تن از [[انصار]] را در [[سریه|سریه ای]] به فرماندهى عبدالله ‌بن ‌عتیک براى کشتن او اعزام کرد.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۱.</ref> آنان با حیله وارد قلعه خیبر شده کمین کردند و شبانگاه به بهانه دادن هدیه به ابورافع وارد خانه‌اش شده، او را به قتل ‌رساندند.<ref> المغازى، ص‌ ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج‌ ۲، ص‌ ۳۴۲.</ref> پیامبر با شنیدن خبر قتل او خشنود شد و به قاتلان وى شادباش گفت.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۴.</ref>
  
حضرت، پنج تن از انصار را به فرماندهى عبدالله ‌بن ‌عتيك براى كشتن او اعزام كرد.<ref> المغازى، ج‌ ص‌ 391.</ref> آنان با حيله وارد قلعه خيبر شده كمين كردند و شبانگاه به بهانه دادن هديه به ابورافع وارد خانه‌اش شده، او را به قتل ‌رساندند.<ref> المغازى، ص‌ 392 ـ 394؛ المنتظم، ج‌ ص‌ 342.</ref> پيامبر با شنيدن خبر قتل او خشنود شد و به قاتلان وى شادباش گفت.<ref> المغازى، ج‌ ص‌ 394.</ref>
+
مورخان، در سال وقوع [[سریه عبدالله بن عتیک|سریه عبدالله ‌بن ‌عتیک]] که به کشته شدن ابورافع انجامید، اختلاف دارند. [[محمد بن جریر طبری|طبرى]] آن را به سال سوم و پیش از [[غزوه احد|جنگ اُحد]]<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۵‌.</ref> و ابن‌کثیر پس از آن ذکر کرده است.<ref> البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص ‌۸‌.</ref> این گفته را طبرى نیز نقل مى‌کند؛<ref> تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۶‌.</ref> گرچه هر دوى آنان به تفصیل نظر ابن‌اسحاق را مبنى بر قتل او در سال ‌ششم هجرى نقل مى‌کنند که با داده‌هاى تاریخى به ویژه با نقش او در جنگ خندق سازگارتر است.<ref> الطبقات، ج‌ ۲، ص‌ ۷۰؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۶‌.</ref>
  
مورخان، در سال وقوع سريه عبدالله ‌بن ‌عتيك كه به كشته شدن ابورافع انجاميد، اختلاف دارند. طبرى آن را به سال سوم و پيش از اُحد<ref> تاريخ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 55‌.</ref> و ابن‌كثير پس از آن ذكر كرده است.<ref> البداية والنهايه، ج‌ 4، ص ‌8‌.</ref> اين گفته را طبرى نيز نقل مى‌كند؛<ref> تاريخ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 56‌.</ref> گرچه هر دوى آنان به تفصيل نظر ابن‌اسحاق را مبنى بر قتل او در سال ‌ششم هجرى نقل مى‌كنند كه با داده‌هاى تاريخى به ويژه با نقش او در جنگ خندق سازگارتر است.<ref> الطبقات، ج‌ 2، ص‌ 70؛ تاريخ طبرى، ج‌ 2، ص‌ 56‌.</ref>
+
==ابورافع در شأن نزول==
  
'''ابورافع در شأن نزول:'''
+
*[[محمد بن جریر طبری|طبرى]] از [[عبدالله بن عباس|ابن ‌عباس]] نقل کرده که ابورافع و دیگران با گروهى از [[انصار]] طرح دوستى ریخته تا آنان را بفریبند و هشدار گروهى از مسلمانان مؤثر نیفتاد. خداوند با نزول آیه ۲۸ [[سوره آل ‌عمران]] {{متن قرآن|«لاَّ یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یفْعَلْ ذَلِک فَلَیسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً...»}} مؤمنان را از دوستى با کافران جز در موارد ترس و [[تقیه]] برحذر داشت.<ref> جامع‌البیان، مج‌ ۳، ج‌ ۳، ص‌ ۳۰۹.</ref>
 
+
*از عکرمه نقل است که ابورافع و گروهى از [[یهود]] با گرفتن [[رشوه خواری|رشوه]] به منظور تغییر صفات [[پیامبر اسلام|پیامبر]] در [[تورات]] به تحریف آن دست مى‌زدند که خداوند آیات ۷۷ و ۷۸ سوره آل ‌عمران {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَیمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَـئِک لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یکلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ ینظُرُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلاَ یزَکیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکتَابِ وَیقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکذِبَ وَهُمْ یعْلَمُونَ»}} را نازل فرمود،<ref> همان، ص‌ ۴۳۵؛ مجمع البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۷۷۸؛ الدرّالمنثور، ج‌ ۲، ص‌ ۲۴۵ و ۲۴۶.</ref> و ضمن رسوا کردن آنان به عذاب دردناک در [[آخرت]] تهدیدشان‌ کرد.
# طبرى از ابن ‌عباس نقل كرده كه ابورافع، ابن ابى ‌الحقيق و ديگران با گروهى از انصار طرح دوستى ريخته تا آنان را بفريبند و هشدار گروهى از مسلمانان مؤثر نيفتاد. خداوند با نزول آيه 28 [[سوره آل ‌عمران]]/3 «لايَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الكفِرينَ أولِياءَ مِن دونِ ‌المُؤمِنينَ و مَن يَفعَل ذلِكَ فَلَيس مِن‌اللّهِ فى شىء إلاّ أن تَتَّقوا مِنهُم تُقةً» مؤمنان را از دوستى با كافران جز در موارد ترس و تقيه برحذر داشت.<ref> جامع‌البيان، مج‌ ج‌ ص‌ 309.</ref>
+
*آیات ۶۵ تا ۶۸ سوره آل ‌عمران درباره گروهى از [[احبار]] یهود و نصاراى [[نجران]] نازل شد که در حضور پیامبر درباره [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام به نزاع برخاستند. احبار او را یهودى و ‌[[مسیحیت|نصارا]] نصرانى‌اش مى‌خواندند که خداوند فرمود: او پیش از هر دوى اینان است: {{متن قرآن|«یاأهلَ الکتابِ لِمَ تُحاجّونَ فى إبراهیمَ و ما أُنزِلَتِ التَّوراةُ والإنجیلُ إلاّ مِن بَعدِه»}}؛<ref> دلائل‌النّبوه، ج‌ ۵‌، ص‌ ۳۸۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبى، ج ۱، ص ۶۹۷‌.</ref> آن‌گاه ابورافع از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید: آیا مى‌خواهى ما تو را عبادت کنیم؛ چنان‌که نصارا [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسى ‌بن ‌مریم]] را پرستش مى‌کنند؟ حضرت ‌فرمود: به خدا پناه مى‌برم از این که به عبادت غیرخدا فرمان دهم. در پى این قضیه، آیات ۷۹ و ۸۰ سوره آل ‌عمران نازل شد<ref> جامع‌البیان، مج‌ ۳، ج‌ ۳، ص‌ ۴۴۱؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۷۸۲.</ref> که [[پیامبران]] از فراخوانى دیگران به عبادت خویشتن، [[فرشتگان]] و پیامبران دیگر مبرا هستند: {{متن قرآن|«مَا کانَ لِبَشَرٍ أَن یؤْتِیهُ اللّهُ الْکتَابَ وَالْحُکمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ کونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ وَلَـکن کونُواْ رَبَّانِیینَ بِمَا کنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکتَابَ وَبِمَا کنتُمْ تَدْرُسُونَ * وَلاَ یأْمُرَکمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِکةَ وَالنِّبِیینَ أَرْبَابًا أَیأْمُرُکم بِالْکفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ»}}.
 
+
*[[طبرسى]] در ذیل آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره آل ‌عمران از مقاتل آورده که سران یهود چون ابورافع، کعب اشرف و دیگران نزد برخى هم‌کیشان پیشین خود مثل [[عبدالله بن سلام|عبدالله ‌بن ‌سلام]] و یاران او رفته، آنان را بر اسلام آوردنشان سرزنش کردند که این آیات نازل شد:<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۸۱۳‌؛ قرطبى، ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۲.</ref> {{متن قرآن|«لَن یضُرُّوکمْ إِلاَّ أَذًى وَإِن یقَاتِلُوکمْ یوَلُّوکمُ الأَدُبَارَ ثُمَّ لاَ ینصَرُونَ × ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الْمَسْکنَةُ ذَلِک بِأَنَّهُمْ کانُواْ یکفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَیقْتُلُونَ الأَنبِیاء بِغَیرِ حَقٍّ ذَلِک بِمَا عَصَوا وَّکانُواْ یعْتَدُونَ»}}؛ به شما جز آزارى اندک، زیانى نمى‌رسانند و ‌اگر آهنگ کارزار با شما کنند به شما پشت مى‌کنند و آنگاه یارى نمى‌یابند. هر جا یافته شوند، دچار خوارى‌اند مگر آن که به پناه ‌امان خدا و زینهار مردم (مسلمان) روند و سزاوار خشم الهى شدند و دچار نادارى گردیدند. این از آن بود که آیات الهى را انکار مى‌کردند و پیامبران را به ناحق مى‌کشتند و از آن بود که سرکشى کردند و از حد درگذشتند.
# از عكرمه نقل است كه ابورافع و گروهى از يهود با گرفتن رشوه به منظور تغيير صفات پيامبر در [[تورات]] به تحريف آن دست مى‌زدند كه خداوند آيه 77 و 78 سوره آل ‌عمران/3 را نازل،<ref> همان، ص‌ 435؛ مجمع البيان، ج‌ ص‌ 778؛ الدرّالمنثور، ج‌ ص‌ 245 و 246.</ref> و ضمن رسوا كردن آنان به عذاب دردناك در آخرت تهديدشان‌ كرد.
+
*نقل است که مقصود از {{متن قرآن|«یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ»}} در آیه ۵۱ [[سوره نساء]] {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیقُولُونَ لِلَّذِینَ کفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا»}}، ابورافع و دیگر بزرگان یهودند که بهره‌اى اندک از کتاب آسمانى داشته؛ اما به [[جبت]] و [[طاغوت]] روى کرده‌اند. اینان در مواجهه با مشرکان [[مکه]] دین آنان ([[بت پرستی|بت‌پرستى]]) را برتر از اسلام مى‌شناساندند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۳، ص‌ ۹۳.</ref> به نقل ابن ‌عباس، اینان همان احبار یهود از جمله ابورافع هستند که [[جنگ احزاب]] را با تحریک [[قریش]]، [[غطفان]] و [[بنی قریظه|بنى‌قریظه]] راه انداختند؛ همانان‌ که نزد قریش آمده، دینشان را هدایت یافته‌تر از دین [[پیامبر اسلام|محمد]] نشان دادند که خداوند این آیه و چهار آیه بعدى را درباره آنان نازل فرمود.<ref> جامع‌البیان، ج‌ ۵‌، ص‌ ۱۸۸ و ج‌ ۲۱، ص‌ ۱۵۶.</ref>
 
+
==پانویس==
«إنَّ الّذينَ يَشتَرونَ بِعَهدِاللّهِ و أَيمنِهم ثَمَناً قَليلا أُولئِكَ لاخَلقَ لَهُم فِى‌الأخِرَةِ ولايُكَلِّمُهُمُ اللّهُ ولايَنظرُ إلَيهِم يَوم القِيمَة و لايُزَكِّيهِم وَلَهُم عَذابٌ أليمٌ × و إنَّ مِنهُم لَفَرِيقاً يَلوُونَ ألسِنَتَهُم بِالكِتبِ لِتَحسَبوه مِن الكِتب و ما هوَ مِن الكِتبِ و يَقولونَ هوَ مِن عِندِاللّهِ و ما هوَ مِن عِندِاللّهِ و يَقولونَ عَلى اللّهِ الكَذِبَ و هُم يَعلَمونَ».
 
 
 
# آيه 65 تا 68 سوره آل ‌عمران/3 درباره گروهى از احبار يهود و نصاراى نجران نازل شد كه در حضور پيامبر درباره [[حضرت ابراهيم]] عليه‌السلام به نزاع برخاستند. احبار او را يهودى و ‌نصارا نصرانى‌اش مى‌خواندند كه خداوند فرمود: او پيش از هر دوى اينان است: «يأهلَ الكتبِ لِمَ تُحاجّونَ فى إبرهيمَ و ما أُنزِلَتِ التَّورةُ والإنجيلُ إلاّ مِن بَعدِه»؛<ref> دلائل‌النّبوه، ج‌ 5‌، ص‌ 384؛ تاريخ الاسلام، ذهبى، ج ص 697‌.</ref> آن‌گاه ابورافع از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: آيا مى‌خواهى ما تو را عبادت كنيم؛ چنان‌كه نصارا عيسى ‌ابن ‌مريم را پرستش مى‌كنند؟ حضرت ‌فرمود: به خدا پناه مى‌برم از اين كه به عبادت غيرخدا فرمان دهم.
 
 
 
در پى اين قضيه آيات 79 و 80 سوره آل ‌عمران/3 نازل شد<ref> جامع‌البيان، مج‌ ج‌ ص‌ 441؛ مجمع‌البيان، ج‌ ص‌ 782.</ref> كه [[پيامبران]] از فراخوانى ديگران به عبادت خويشتن، فرشتگان و پيامبران ديگر مبرا دانسته شدند: «ما‌كان لِبَشر أن يُؤتِيَه اللّهُ الكِتبَ والحُكمَ والنُّبوَّةَ ثُمّ يَقولَ لِلنَّاسِ كونوا عِباداً لى مِن دونِ‌اللّهِ ولكِن كونوا رَبّنِيّين بِما كُنتُم تُعَلِّمونَ الكِتبَ و بِما كُنتم تَدرُسونَ × ولايَأمُرَكم أن تَتَّخِذوا المَلئِكَة والنَّبِيّينَ أرباباً أيأمُرُكُم بِالكُفر بَعدَ إذ أنتم مُسلِمونَ».
 
 
 
# طبرسى در ذيل آيه‌هاى 111 و 112 سوره آل ‌عمران/3 از مقاتل آورده كه سران يهود چون ابورافع، كعب و ديگران نزد برخى هم‌كيشان پيشين خود مثل عبدالله ‌بن ‌سلام و ياران او رفته، آنان را بر اسلام آوردنشان سرزنش كردند كه اين آيات نازل شد:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ ص‌ 813‌؛ قرطبى، ج‌ ص‌ 112.</ref>
 
 
 
«لَن يَضُرّوكُم إلاّ أَذىً وَ إن يُقتِلوكُم يُوَلّوكم الأدبارَ ثُمّ لايُنصَرونَ × ضرِبَت عَليهمُ الذِّلَّةُ أينَ ما ثُقِفوا إلاّ بِحبل مِنَ اللّهِ و حَبل مِنَ النّاسِ و باءُو بِغضب مِن اللّهِ و ضُرِبت عَليهِم المَسكَنَةُ ذلِكَ بَأنَّهُم كانوا يَكفُرونَ بايتِ اللّهِ وَ يَقتُلونَ الأنبِياءَ بِغَير حَقّ ذ لكَ بِما عَصَوا و كانوا يَعتَدونَ؛ به شما جز آزارى اندك، زيانى نمى‌رسانند و ‌اگر آهنگ كارزار با شما كنند به شما پشت مى‌كنند و آنگاه يارى نمى‌يابند. هر جا يافته شوند، دچار خوارى‌اند مگر آن كه به پناه ‌امان خدا و زينهار مردم (مسلمان) روند و سزاوار خشم الهى شدند و دچار نادارى گرديدند. اين از آن بود كه آيات الهى را انكار مى‌كردند و [[پيامبران]] را به ناحق مى‌كشتند و از آن بود كه سركشى كردند و از حد درگذشتند».
 
 
 
# نقل است كه مقصود از «يُؤمِنونَ بِالجِبتِ والطَّغوت» در آيه 51 [[سوره نساء]]/4 ابورافع و ديگر بزرگان يهودند كه بهره‌اى اندك از كتاب آسمانى داشته؛ اما به جبت و طاغوت روى كرده‌اند. اينان در مواجهه با مشركان [[مكه]] دين آنان (بت‌پرستى) را برتر از اسلام مى‌شناساندند.<ref> [[مجمع‌البيان]]، ج‌ ص‌ 93.</ref>
 
 
 
به نقل ابن ‌عباس، اينان همان احبار يهود از جمله ابورافع هستند كه جنگ احزاب را با تحريك قريش، غطفان و بنى‌قريظه راه انداختند؛ همانان‌ كه نزد قريش آمده، دينشان را هدايت يافته‌تر از دين محمد نشان دادند كه خداوند اين آيه و چهار آيه بعدى را درباره آنان نازل فرمود.<ref> جامع‌البيان، مج‌ 4، ج‌ 5‌، ص‌ 188 و مج 11، ج‌ 21، ص‌ 156.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
 
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، سید علیرضا واسعى، ج۱، ص۶۷۳-۶۷۶.
سيد عليرضا واسعى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 673-676.
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 
[[رده: دشمنان پیامبر]]
 
[[رده: دشمنان پیامبر]]
 
+
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
[[رده: ابورافع نضری در شان نزول آیات قرآن]]
+
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۵۲

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«سلام بن ابى الحقیق» معروف به «ابورافع نَضَرى» از «احبار» یهود و از دشمنان سرسخت اسلام و پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله بود که در وقوع جنگ احزاب علیه مسلمانان نقش مؤثری ‌داشت. او به سبب این خیانت، سرانجام در «سریه عبدالله ‌بن ‌عتیک» کشته شد. نام ابورافع در شأن نزول برخی آیات قرآن کریم ذکر شده است.

زندگی‌نامه

سلام بن‌ ابى الحُقیق معروف به ابورافع نَضَرى[۱] از احبار و اشراف یهود قبیله بنى‌نضیر[۲] و بازرگان اهل ‌حجاز بود.[۳] برخى نیز او را قرظى دانسته‌اند.[۴] او چون پیامبرى از میان غیر یهود برانگیخته شد، حسادت مى‌کرد.[۵]

هنگامى که اسلام آوردن عبدالله بن ‌سلام را شنید، در حضور او نبوت پیامبر صلى الله علیه و آله را انکار کرد و آن را پادشاهى خواند.[۶] وى در اذیت و آزار پیامبر مى‌کوشید.[۷] پس از غزوه بنى‌نضیر در سال چهارم هجرى که به اخراجشان از مدینه انجامید، با تنى چند از سران یهود به خیبر رفت[۸] و از سوى مردم استقبال شد.[۹]

ابورافع در پى انتقام از پیامبر و مسلمانان، با قرار دادن پاداشى بزرگ، به تحریک قریش غطفان و عرب‌هاى مشرک اطراف مکه پرداخت و بدین ترتیب در شکل‌دهى جنگ احزاب نقش ‌داشت.[۱۰]

پس از پیروزى مسلمانان در خندق و خاتمه یافتن مسأله بنى‌قریظه، خزرجیان براى کسب برترى در رقابت با اوسیان[۱۱] که کعب ‌بن ‌اشرف یهودى را به قتل رسانده بودند،[۱۲] از پیامبر صلى الله علیه و آله اجازه کشتن ابورافع (هم پشت کعب بر ضد پیامبر[۱۳]) را خواستند[۱۴] تا با انجام عمل مشابهى بر رقیب خود برترى یابند.[۱۵] آن حضرت، پنج تن از انصار را در سریه ای به فرماندهى عبدالله ‌بن ‌عتیک براى کشتن او اعزام کرد.[۱۶] آنان با حیله وارد قلعه خیبر شده کمین کردند و شبانگاه به بهانه دادن هدیه به ابورافع وارد خانه‌اش شده، او را به قتل ‌رساندند.[۱۷] پیامبر با شنیدن خبر قتل او خشنود شد و به قاتلان وى شادباش گفت.[۱۸]

مورخان، در سال وقوع سریه عبدالله ‌بن ‌عتیک که به کشته شدن ابورافع انجامید، اختلاف دارند. طبرى آن را به سال سوم و پیش از جنگ اُحد[۱۹] و ابن‌کثیر پس از آن ذکر کرده است.[۲۰] این گفته را طبرى نیز نقل مى‌کند؛[۲۱] گرچه هر دوى آنان به تفصیل نظر ابن‌اسحاق را مبنى بر قتل او در سال ‌ششم هجرى نقل مى‌کنند که با داده‌هاى تاریخى به ویژه با نقش او در جنگ خندق سازگارتر است.[۲۲]

ابورافع در شأن نزول

  • طبرى از ابن ‌عباس نقل کرده که ابورافع و دیگران با گروهى از انصار طرح دوستى ریخته تا آنان را بفریبند و هشدار گروهى از مسلمانان مؤثر نیفتاد. خداوند با نزول آیه ۲۸ سوره آل ‌عمران «لاَّ یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یفْعَلْ ذَلِک فَلَیسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً...» مؤمنان را از دوستى با کافران جز در موارد ترس و تقیه برحذر داشت.[۲۳]
  • از عکرمه نقل است که ابورافع و گروهى از یهود با گرفتن رشوه به منظور تغییر صفات پیامبر در تورات به تحریف آن دست مى‌زدند که خداوند آیات ۷۷ و ۷۸ سوره آل ‌عمران «إِنَّ الَّذِینَ یشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَیمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَـئِک لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یکلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ ینظُرُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلاَ یزَکیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکتَابِ وَیقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکذِبَ وَهُمْ یعْلَمُونَ» را نازل فرمود،[۲۴] و ضمن رسوا کردن آنان به عذاب دردناک در آخرت تهدیدشان‌ کرد.
  • آیات ۶۵ تا ۶۸ سوره آل ‌عمران درباره گروهى از احبار یهود و نصاراى نجران نازل شد که در حضور پیامبر درباره حضرت ابراهیم علیه‌السلام به نزاع برخاستند. احبار او را یهودى و ‌نصارا نصرانى‌اش مى‌خواندند که خداوند فرمود: او پیش از هر دوى اینان است: «یاأهلَ الکتابِ لِمَ تُحاجّونَ فى إبراهیمَ و ما أُنزِلَتِ التَّوراةُ والإنجیلُ إلاّ مِن بَعدِه»؛[۲۵] آن‌گاه ابورافع از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسید: آیا مى‌خواهى ما تو را عبادت کنیم؛ چنان‌که نصارا عیسى ‌بن ‌مریم را پرستش مى‌کنند؟ حضرت ‌فرمود: به خدا پناه مى‌برم از این که به عبادت غیرخدا فرمان دهم. در پى این قضیه، آیات ۷۹ و ۸۰ سوره آل ‌عمران نازل شد[۲۶] که پیامبران از فراخوانى دیگران به عبادت خویشتن، فرشتگان و پیامبران دیگر مبرا هستند: «مَا کانَ لِبَشَرٍ أَن یؤْتِیهُ اللّهُ الْکتَابَ وَالْحُکمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یقُولَ لِلنَّاسِ کونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللّهِ وَلَـکن کونُواْ رَبَّانِیینَ بِمَا کنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکتَابَ وَبِمَا کنتُمْ تَدْرُسُونَ * وَلاَ یأْمُرَکمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِکةَ وَالنِّبِیینَ أَرْبَابًا أَیأْمُرُکم بِالْکفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ».
  • طبرسى در ذیل آیات ۱۱۱ و ۱۱۲ سوره آل ‌عمران از مقاتل آورده که سران یهود چون ابورافع، کعب اشرف و دیگران نزد برخى هم‌کیشان پیشین خود مثل عبدالله ‌بن ‌سلام و یاران او رفته، آنان را بر اسلام آوردنشان سرزنش کردند که این آیات نازل شد:[۲۷] «لَن یضُرُّوکمْ إِلاَّ أَذًى وَإِن یقَاتِلُوکمْ یوَلُّوکمُ الأَدُبَارَ ثُمَّ لاَ ینصَرُونَ × ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ أَینَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الْمَسْکنَةُ ذَلِک بِأَنَّهُمْ کانُواْ یکفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَیقْتُلُونَ الأَنبِیاء بِغَیرِ حَقٍّ ذَلِک بِمَا عَصَوا وَّکانُواْ یعْتَدُونَ»؛ به شما جز آزارى اندک، زیانى نمى‌رسانند و ‌اگر آهنگ کارزار با شما کنند به شما پشت مى‌کنند و آنگاه یارى نمى‌یابند. هر جا یافته شوند، دچار خوارى‌اند مگر آن که به پناه ‌امان خدا و زینهار مردم (مسلمان) روند و سزاوار خشم الهى شدند و دچار نادارى گردیدند. این از آن بود که آیات الهى را انکار مى‌کردند و پیامبران را به ناحق مى‌کشتند و از آن بود که سرکشى کردند و از حد درگذشتند.
  • نقل است که مقصود از «یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ» در آیه ۵۱ سوره نساء «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیقُولُونَ لِلَّذِینَ کفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا»، ابورافع و دیگر بزرگان یهودند که بهره‌اى اندک از کتاب آسمانى داشته؛ اما به جبت و طاغوت روى کرده‌اند. اینان در مواجهه با مشرکان مکه دین آنان (بت‌پرستى) را برتر از اسلام مى‌شناساندند.[۲۸] به نقل ابن ‌عباس، اینان همان احبار یهود از جمله ابورافع هستند که جنگ احزاب را با تحریک قریش، غطفان و بنى‌قریظه راه انداختند؛ همانان‌ که نزد قریش آمده، دینشان را هدایت یافته‌تر از دین محمد نشان دادند که خداوند این آیه و چهار آیه بعدى را درباره آنان نازل فرمود.[۲۹]

پانویس

  1. الطبقات، ج‌ ۲، ص‌ ۷۰.
  2. البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص‌ ۶۲‌.
  3. همان، ج ۳، ص‌ ۱۸۶.
  4. سیره ابن ‌هشام، ج ۲، ص ‌۵۵۴‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ ۲، ص‌ ۲۵۰.
  5. المغازى، ج‌ ۲، ص‌ ۶۷۷‌.
  6. سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۲، ص‌ ۵۷۱‌.
  7. سیر اعلام ‌النبلاء، ج‌ ۲، ص‌ ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۲.
  8. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۵.
  9. تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۸۵‌.
  10. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۴؛ سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۳، ص‌ ۲۱۴؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص‌ ۷۷.
  11. سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۳، ص‌ ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۶.
  12. یعقوبى، ج‌ ۲، ص‌ ۷۸.
  13. تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۵‌.
  14. سیره ابن ‌هشام، ج ۳، ص‌ ۲۷۳؛ تاریخ‌الاسلام، ذهبى، ج ۱، ص ۳۴۱.
  15. سیره ابن ‌هشام، ج‌ ۳، ص‌ ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۶.
  16. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۱.
  17. المغازى، ص‌ ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج‌ ۲، ص‌ ۳۴۲.
  18. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۹۴.
  19. تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۵‌.
  20. البدایة والنهایه، ج‌ ۴، ص ‌۸‌.
  21. تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۶‌.
  22. الطبقات، ج‌ ۲، ص‌ ۷۰؛ تاریخ طبرى، ج‌ ۲، ص‌ ۵۶‌.
  23. جامع‌البیان، مج‌ ۳، ج‌ ۳، ص‌ ۳۰۹.
  24. همان، ص‌ ۴۳۵؛ مجمع البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۷۷۸؛ الدرّالمنثور، ج‌ ۲، ص‌ ۲۴۵ و ۲۴۶.
  25. دلائل‌النّبوه، ج‌ ۵‌، ص‌ ۳۸۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبى، ج ۱، ص ۶۹۷‌.
  26. جامع‌البیان، مج‌ ۳، ج‌ ۳، ص‌ ۴۴۱؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۷۸۲.
  27. مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۸۱۳‌؛ قرطبى، ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۲.
  28. مجمع‌البیان، ج‌ ۳، ص‌ ۹۳.
  29. جامع‌البیان، ج‌ ۵‌، ص‌ ۱۸۸ و ج‌ ۲۱، ص‌ ۱۵۶.

منابع