زیدیه در یمن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
== دولت اوّل زيديه در يمن‌ ==
+
حکومت مستقل شیعیان «[[زیدیه|زیدیه]]» در سال ۲۸۰ هجرى، در [[یمن|یمن]] پایه‌گذاری شد و از آن پس تا دوران معاصر، یمن و به‌ویژه بخش‌هاى شمالى آن پایگاه سنتى زیدیه شده و شخصیت‌ها و جریانات فکرى بسیارى در آن منطقه ظهور کردند.
 +
زیدیه اکنون، حدود نیمى از جمعیت بیست میلیونى کشور یمن را تشکیل مى‌دهند.
  
در سال 280 هجرى يحيى بن حسين بن قاسم رسّى در يمن پايه‌گذار حكومتى مستقل به نام شيعيان زيديه شد. از آن پس تا دوران معاصر، يمن و به‌ويژه بخش‌هاى شمالى آن پايگاه سنتى زيديه شده است و امامان و شخصيت‌ها و جريانات فكرى بسيارى در آن منطقه ظهور كردند.
+
==دولت اول زیدیه در یمن‌==
پس از وفات هادى يحيى بن حسين در سال 298 هجرى، دو فرزند او محمد ملقب به مرتضى لدين اللّه (متوفاى 310 ه. ق) و احمد ملقب به ناصر لدين اللّه (متوفاى 315 ه. ق) هردو از امامان مهم زيديه در يمن و ادامه‌دهنده راه پدر بودند.
 
  
پس از وفات ناصر احمد بن يحيى، زيديه در يمن دچار تفرقه و نزاع‌هاى داخلى و درگيرهاى شديد با اسماعيليه شدند. در اين مدت و تا اواخر قرن چهارم نوادگان هادى به صورت پراكنده و بدون آنكه به مقام بالاى امامت دست يابند، در آن سرزمين باقى مانده، حكومت كردند. تا اينكه در اواخر قرن چهارم يكى از نوادگان قاسم رسّى به نام قاسم بن على عيانى پس از مهاجرت از حجاز به يمن، به‌عنوان امامى مسلم مطرح شد و روح تازه‌اى در كالبد زيديه يمن دميد. پس از وى، فرزندش حسين ملقب به مهدى لدين اللّه جانشين او شد و به مقام امامت زيديه نايل گشت؛ ولى به زودى به شخصيتى جنجالى در تاريخ زيديه يمن تبديل شد و پيروانى خاص پيدا كرد كه به نام حسينيه مشهور شدند.
+
در سال ۲۸۰ هجرى، یحیى بن حسین بن قاسم رسّى در [[یمن|یمن]] پایه‌گذار حکومتى مستقل به نام [[شیعه|شیعیان]] زیدیه شد. پس از وفات هادى یحیى بن حسین در سال ۲۹۸ هجرى، دو فرزند او محمد ملقب به مرتضى لدین اللّه (متوفاى ۳۱۰ ه. ق) و احمد ملقب به ناصر لدین اللّه (متوفاى ۳۱۵ ه. ق) هردو از امامان مهم زیدیه در یمن و ادامه‌دهنده راه پدر بودند.
  
پس از امامت حسين بن قاسم عيانى براى بار ديگر درگيرهاى داخلى و خارجى بر زيديه در يمن اردو زد و با كشته شدن امام آنان، ناصر لدين اللّه ابو الفتح ديلمى در سال 444 هجرى به دست اسماعيليان، زيديه به مدت يك قرن دوران فترت و افول را تجربه كردند و اسماعيليان بر قلمرو آنان تسلط يافتند. بدين ترتيب دوره‌اى از حكومت زيديه بر يمن از امام هادى يحيى بن حسين تا امام ابو الفتح ديلمى به پايان رسيد.
+
پس از وفات ناصر احمد بن یحیى، زیدیه در یمن دچار تفرقه و نزاع‌هاى داخلى و درگیرهاى شدید با [[اسماعیلیه|اسماعیلیه]] شدند. در این مدت و تا اواخر قرن چهارم نوادگان هادى به صورت پراکنده و بدون آنکه به مقام بالاى امامت دست یابند، در آن سرزمین باقى مانده، حکومت کردند. تا اینکه در اواخر قرن چهارم یکى از نوادگان قاسم رسّى به نام قاسم بن على عیانى پس از مهاجرت از [[حجاز]] به یمن، به‌عنوان امامى مسلم مطرح شد و روح تازه‌اى در کالبد زیدیه یمن دمید. پس از وى، فرزندش حسین ملقب به مهدى لدین اللّه جانشین او شد و به مقام امامت زیدیه نایل گشت؛ ولى به زودى به شخصیتى جنجالى در تاریخ زیدیه یمن تبدیل شد و پیروانى خاص پیدا کرد که به نام حسینیه مشهور شدند.
  
 +
پس از امامت حسین بن قاسم عیانى براى بار دیگر درگیرهاى داخلى و خارجى بر زیدیه در یمن اردو زد و با کشته شدن امام آنان، ناصر لدین اللّه ابو الفتح دیلمى در سال ۴۴۴ هجرى به دست اسماعیلیان، زیدیه به مدت یک قرن دوران فترت و افول را تجربه کردند و اسماعیلیان بر قلمرو آنان تسلط یافتند. بدین ترتیب دوره‌اى از حکومت زیدیه بر یمن از امام هادى یحیى بن حسین تا امام ابو الفتح دیلمى به پایان رسید.
 +
===فرقه‌هاى جدید زیدیه===
  
== حسينيه، مطرّفيّه و مخترعه ==
+
یکى از مهم‌ترین رخدادها در عصر دولت اول زیدیه در یمن، پدید آمدن فرقه‌هاى جدید در میان زیدیه بود. این فرقه‌ها که در سه فرقه حسینیه، مطرفیه و مخترعه خلاصه مى‌شدند، از مرزهاى جغرافیایى یمن فراتر نرفتند:
 
يكى از مهم‌ترين رخدادها در عصر دولت اول زيديه در يمن، پديد آمدن فرقه‌هاى جديد در ميان زيديه بود. اين فرقه‌ها كه در سه فرقه حسينيه، مطرفيه و مخترعه خلاصه مى‌شدند، از مرزهاى جغرافيايى يمن فراتر نرفتند:
 
  
'''1. حسينيه‌'''
+
'''۱. حسینیه‌:'''
  
حسين بن قاسم بن على ملقب به مهدى لدين اللّه در ابتدا ادعاى مهدويت كرد و سپس خود را در حد پيامبر دانسته، كلام خود را بالاتر از كلام الهى خواند!
+
حسین بن قاسم بن على ملقب به مهدى لدین اللّه در ابتدا ادعاى [[مهدویت]] کرد و سپس خود را در حد پیامبر دانسته، کلام خود را بالاتر از کلام الهى خواند!
  
عالمان متأخر زيديه اين گزارش‌ها را ناصحيح و غيرقابل اعتماد مى‌دانند، ولى از نظر تاريخى مسلّم است كه پس از كشته شدن حسين بن قاسم در سال 404 هجرى، گروهى از زيديه مرگ او را نپذيرفته، مدعى مهدويت او شدند و تا سال‌هاى طولانى و در طول بيش از سه قرن، همچنان منتظر بازگشت او به‌عنوان منجى موعود، باقى ماندند. از اين جريان در تاريخ زيديه به‌عنوان حسينيّه ياد شده است.  
+
عالمان متأخر [[زیدیه|زیدیه]] این گزارش‌ها را ناصحیح و غیرقابل اعتماد مى‌دانند، ولى از نظر تاریخى مسلّم است که پس از کشته شدن حسین بن قاسم در سال ۴۰۴ هجرى، گروهى از زیدیه مرگ او را نپذیرفته، مدعى مهدویت او شدند و تا سال‌هاى طولانى و در طول بیش از سه قرن، همچنان منتظر بازگشت او به‌عنوان منجى موعود، باقى ماندند. از این جریان در تاریخ زیدیه به‌عنوان «حسینیه» یاد شده است.  
  
'''2. مطرّفيّه‌'''
+
'''۲. مطرّفیه‌:'''
  
در قرن چهارم هجرى جدال فكرى ديگرى در ميان زيديه آغاز شد كه در طول قرن پنجم و ششم با شدت بيشترى ادامه يافت. برخى از زيديه كه خود را پيرو مكتب عقيدتى هادى يحيى بن حسين مى‌دانستند، در مسائل كلامى انديشه خاصى را مطرح مى‌كردند كه بنابر نظر برخى محققان، متأثر از مكتب ابو القاسم بلخى (متوفاى 319 هجرى) يكى از سران معتزله در بصره بود و براساس آن معتقد بودند كه خداوند با آفرينش عناصر اربعه، ديگر دخالت مستقيمى در آفرينش ديگر اجسام ندارد و اين عناصر اربعه هستند كه با احاله و استحاله، اجسام را پديد مى‌آورند. همچنين به آنان عقايد ديگرى نيز برخلاف عقيده شناخته شده از زيديه و ديگر عدليه نسبت داده‌ اند.
+
در قرن چهارم هجرى جدال فکرى دیگرى در میان زیدیه آغاز شد که در طول قرن پنجم و ششم با شدت بیشترى ادامه یافت. برخى از زیدیه که خود را پیرو مکتب عقیدتى هادى یحیى بن حسین مى‌دانستند، در مسائل [[علم کلام|کلامى]] اندیشه خاصى را مطرح مى‌کردند که بنابر نظر برخى محققان، متأثر از مکتب ابو القاسم بلخى (متوفاى ۳۱۹ هجرى) یکى از سران [[معتزله]] در [[بصره]] بود و براساس آن معتقد بودند که خداوند با آفرینش عناصر اربعه، دیگر دخالت مستقیمى در آفرینش دیگر اجسام ندارد و این عناصر اربعه هستند که با احاله و استحاله، اجسام را پدید مى‌آورند. همچنین به آنان عقاید دیگرى نیز برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و دیگر عدلیه نسبت داده‌ اند.
  
اين گروه از زيديه به دليل انتساب به يكى از سران خود با نام مطرّف بن شهاب كه در نيمه اول قرن پنجم مى‌ زيسته به نام مطرّفيّه خوانده شده‌ اند.
+
این گروه از زیدیه به دلیل انتساب به یکى از سران خود با نام مطرّف بن شهاب که در نیمه اول قرن پنجم مى‌ زیسته به نام «مطرّفیه» خوانده شده‌ اند. مجموعه اعتقادات کلامى و احیانا سیاسى آنان موجب شد تا امامان و عالمان زیدیه در برابر آنان ایستادگى کنند و دست به مقابله‌اى همه‌جانبه علیه آنان بزنند.
  
مجموعه اعتقادات كلامى و احيانا سياسى آنان موجب شد تا امامان و عالمان زيديه در برابر آنان ايستادگى كنند و دست به مقابله‌اى همه‌جانبه عليه آنان بزنند.
+
'''۳. مخترعه‌:'''
  
'''3. مخترعه‌'''
+
به جریان اصلى زیدیه که در مقابل مطرفیه ایستادگى و با آنان مخالفت مى‌کرد و پس از روى کارآمدن دوباره حکومت زیدیه در قرن پنجم به مقابله جدى با آنان روى آورد، «مخترعه» گفته مى‌شود.
  
به جريان اصلى زيديه كه در مقابل مطرفيّه ايستادگى و با آنان مخالفت مى‌كرد و پس از روى كارآمدن دوباره حكومت زيديه در قرن پنجم به مقابله جدى با آنان روى آورد، مخترعه گفته مى‌شود.
+
آنان قائل به اختراع اجسام توسط [[الله|خداوند]] بودند. البته با افول و اضمحلال مطرفیه در قرن هفتم به بعد، از اصطلاح مخترعه نیز استفاده نشد و از آن پس از این اصطلاح هم اثرى نمى‌بینیم.
 +
==دولت دوم زیدیه یمن==
  
آنان قائل به اختراع اجسام توسط خداوند بودند. البته با افول و اضمحلال مطرفيه در قرن هفتم به بعد، از اصطلاح مخترعه نيز استفاده نشد و از آن پس از اين اصطلاح هم اثرى نمى‌بينيم.
+
در سال ۵۳۲ هجرى امام [[زیدیه|زیدیه]]، متوکل على اللّه احمد بن سلیمان که از نوادگان هادى یحیى بن حسین بود، بار دیگر حرکت زیدیه را جانى دوباره بخشید و پس از مبارزات فراوان موفق شد حکومت زیدیه را بر مناطقى از شمال [[یمن|یمن]] بگستراند. او علاوه بر نشستن بر کرسى امامت و رهبرى سیاسى، با تأثیرگذارى فکرى و تألیفات مهم خود که براساس خط اصیل زیدیه [[جارودیه|جارودیه]] بود، با جریانات انحرافى در داخل صفوف زیدیه و از جمله مطرفیه که در طول یک قرن فترت، رشد زیادى کرده بودند، به مقابله جدى پرداخت.
  
 +
احمد بن سلیمان در سال ۵۶۶ هجرى وفات یافت. منصور باللّه عبداللّه بن حمزه که او نیز از نسل قاسم رسّى بود، راه او را با قوت بیشترى ادامه داد و اقتدار زیدیه را براى بار دیگر به آنان باز گرداند. عبداللّه بن حمزه با تألیفات بسیار و مبارزات بى‌امان علمى و سیاسى و نظامى و از جمله مبارزه قاطع با مطرّفیه که موجب شد براى همیشه آنان از صحنه خارج شوند، یکى از مؤثرترین و مهم‌ترین امامان زیدیه در طول تاریخ آنان به شمار مى‌آید و از وى به‌عنوان مجدد زیدیه در قرن ششم نام مى‌برند. وى در سال ۶۱۴ هجرى از دنیا رفت، ولى امامان زیدیه که اغلب از نوادگان‌ قاسم رسّى و از [[سادات]] حسنى بودند، یکى پس از دیگرى و احیانا با نزاع‌هاى پى در پى بر سر تصاحب منصب امامت، به مقام امامت مى‌رسیدند.
  
== دولت دوم زيديه يمن ==
+
مهم‌ترین امامان این دوره از تاریخ حکومت زیدیه در یمن عبارت بودند از:
 
در سال 532 هجرى امام زيديه، متوكل على اللّه احمد بن سليمان كه از نوادگان هادى يحيى بن حسين بود، بار ديگر حركت زيديه را جانى دوباره بخشيد و پس از مبارزات فراوان موفق شد حكومت زيديه را بر مناطقى از شمال يمن بگستراند. او علاوه بر نشستن بر كرسى امامت و رهبرى سياسى، با تأثيرگذارى فكرى و تأليفات مهم خود كه براساس خط اصيل زيديه جاروديه بود، با جريانات انحرافى در داخل صفوف زيديه و از جمله مطرفيه كه در طول يك قرن فترت، رشد زيادى كرده بودند، به مقابله جدى پرداخت.
 
  
احمد بن سليمان در سال 566 هجرى وفات يافت. منصور باللّه عبد اللّه بن حمزه كه او نيز از نسل قاسم رسّى بود، راه او را با قوت بيشترى ادامه داد و اقتدار زيديه را براى بار ديگر به آنان باز گرداند. عبد اللّه بن حمزه با تأليفات بسيار و مبارزات بى‌امان علمى و سياسى و نظامى و از جمله مبارزه قاطع با مطرّفيه كه موجب شد براى هميشه آنان از صحنه خارج شوند، يكى از مؤثرترين و مهم‌ترين امامان زيديه در طول تاريخ آنان به شمار مى‌آيد و از وى به‌عنوان مجدد زيديه در قرن ششم نام مى‌برند. وى در سال 614 هجرى از دنيا رفت، ولى امامان زيديه كه اغلب از نوادگان‌ قاسم رسّى و از سادات حسنى بودند، يكى پس از ديگرى و احيانا با نزاع‌هاى پى در پى بر سر تصاحب منصب امامت، به مقام امامت مى‌رسيدند.
+
* مهدى لدین اللّه احمد بن حسین، مشهور به ابو طیر صاحب ذى بین، که از نوادگان قاسم رسّى بود و برخى از زیدیه در مورد او نیز گمان [[مهدویت]] داشتند و عاقبت بر اثر نزاعات داخلى میان زیدیه در سال ۶۵۶ هجرى کشته شد!
 +
* منصور باللّه حسن بن بدر الدین محمد (م ۶۷۰ ه. ق) که از نوادگان هادى یحیى بن حسین بود و یکى از مطرح‌ترین امامان زیدیه با گرایش اصیل زیدى در قرون میانه در یمن است.
 +
* متوکل على اللّه مطهر بن یحیى معروف به المظلل بالغمام (م ۶۹۷ ه. ق) و فرزندش مهدى لدین اللّه محمد (م ۷۲۸ ه. ق) دو امام دیگر زیدیه از نسل امام هادى یحیى بن حسین بودند که از آنها به‌عنوان مجدّدان زیدیه در آغاز قرن هشتم نام برده شده است.
 +
* مؤید باللّه یحیى بن حمزه که از نوادگان [[امام هادی علیه السلام|امام على النقى]] (ع) است و در سال ۷۲۹ هجرى مدعى مقام امامت زیدیه در یمن بود، و در سال ۷۴۹ هجرى وفات یافت. وى که صاحب تألیفات مهم و فراوانى است، در برخى اعتقادات از خط اصلى زیدیه که به فرقه جارودیه منتسب بودند، فاصله گرفت.
 +
* مهدى لدین اللّه احمد بن یحیى مشهور به ابن مرتضى (م ۸۴۰ ه. ق) که او نیز از نوادگان امام هادى یحیى بن حسین و تا حدود زیادى متأثر از مکتب [[معتزله]] بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکى از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمن از قرن نهم تاکنون به شمار مى‌رود و از او به‌عنوان مجدّد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد مى‌کنند.
 +
* هادى الى الحق عز الدین بن حسن (م ۹۰۰ ه. ق) یکى دیگر از نوادگان امام هادى یحیى بن حسین بود که به مقام امامت زیدیه در یمن رسید و با تألیفات و طرح نظریاتى که به نحوى در ادامه گرایش ابن مرتضى بود به امامى مطرح و برجسته تبدیل شد و به‌عنوان مجدد قرن در تاریخ زیدیه ماندگار گشت.
 +
* متوکل على اللّه یحیى شرف الدین از نسل امام زیدیه ابن مرتضى، از آخرین امامان زیدیه در دوره دوم حکومت آنان بر یمن بود. پس از وفاتش در سال ۹۶۵ هجرى و روى کار آمدن فرزندش مطهر و چند امام دیگر، ترکان عثمانى به تدریج با تسلط بر یمن عرصه را بر امامان زیدیه‌ تنگ کردند و پس از فراز و نشیب‌هایى در اواخر قرن دهم هجرى، یکبار دیگر عرصه سیاسى یمن از حکومت امامان زیدیه خالى ماند.
  
مهم‌ترين امامان اين دوره از تاريخ حكومت زيديه در يمن عبارت بودند از:
+
===گرایش‌هاى مختلف این دوره‌===
  
- مهدى لدين اللّه احمد بن حسين، مشهور به ابو طير صاحب ذى بين، كه از نوادگان قاسم رسّى بود و برخى از زيديه در مورد او نيز گمان مهدويت داشتند و عاقبت بر اثر نزاعات داخلى ميان زيديه در سال 656 هجرى كشته شد!
+
یکى از پیامدهاى ظهور جریان مطرفّیه در میان زیدیه، نشر وسیع کتب و افکار [[معتزله]] در میان زیدیه یمن بود. از آنجا که مطرفّیه ریشه‌هاى بحث‌هاى کلامى خود را از برخى مکاتب معتزله گرفته بودند، امامان و عالمان زیدیه براى مقابله با آنان به میراث فکرى و کلامى دیگر معتزله روى آوردند که در آن دوران همچنان در [[عراق]] و [[ایران|ایران]] پایگاه‌هاى وسیعى داشتند. به همین دلیل و بنابر دعوت امامانى همچون احمد بن سلیمان کتاب‌هاى معتزله و شخصیت‌هایى متأثر از آنان در قرن ششم هجرى از عراق و ایران به یمن برده شدند و این حرکت موجب شد تا در قرن‌هاى بعدى شاهد ظهور جریانى در زیدیه یمن باشیم که متأثر از معتزله و افکار آنان است؛ یعنى مشابه همان جریانى که در قرن چهارم و پنجم هجرى در زیدیه ایران شاهد آن بودیم.
  
- منصور باللّه حسن بن بدر الدين محمد (م 670 ه. ق) كه از نوادگان هادى يحيى بن حسين بود و يكى از مطرح‌ترين امامان زيديه با گرايش اصيل زيدى در قرون ميانه در يمن است.
+
در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقل‌گرایى افراطى پیوند داده شده و برخى دیدگاه‌هاى کلامى غیر [[شیعه|شیعى]] نیز در میان آنان رواج یافت. امام زیدیه احمد بن یحیى بن مرتضى و پس از او عز الدین بن حسن، از همین جریان متأثر بودند.
  
- متوكل على اللّه مطهر بن يحيى معروف به المظلل بالغمام 697 ه. ق) و فرزندش مهدى لدين اللّه محمد (م 728 ه. ق) دو امام ديگر زيديه از نسل امام هادى يحيى بن حسين بودند كه از آنها به‌عنوان مجدّدان زيديه در آغاز قرن هشتم نام برده شده است.
+
در مقابل این جریان برخى دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقل‌گرایى افراطى معتزله، گرایشى مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگى کردند و از سویى دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعى فاصله گرفتند که سرآمد آنان محمد بن ابراهیم وزیر ۸۴۰ ه. ق) بود و در قرون بعدى محمد بن اسماعیل صنعانى ۱۱۲۸ ه. ق) و محمد بن على شوکانى (م ۱۲۵۰ ه. ق) نیز همین راه را پیمودند.
  
- مؤيد باللّه يحيى بن حمزه كه از نوادگان امام دهم اثنا عشريه حضرت على النقى (ع) است و در سال 729 هجرى مدعى مقام امامت زيديه در يمن بود، و در سال 749 هجرى وفات يافت.
+
بدین ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعى، ولى متفاوت از هم، قرار گرفت؛ یعنى جریان عقل‌گراى متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقل‌گراى متمایل به اهل حدیث.
  
وى كه صاحب تأليفات مهم و فراوانى است، در برخى اعتقادات از خط اصلى زيديه كه به فرقه جاروديه منتسب بودند، فاصله گرفت.
+
==دولت سوم زیدیه یمن‌==
- مهدى لدين اللّه احمد بن يحيى مشهور به ابن مرتضى (م 840 ه. ق) كه او نيز از نوادگان امام هادى يحيى بن حسين و تا حدود زيادى متأثر از مكتب معتزله بود و با تأليفات بسيار در مباحث مختلف يكى از تأثيرگذارترين امامان زيديه يمن از قرن نهم تاكنون به شمار مى‌رود و از او به‌عنوان مجدّد مذهب زيديه در آغاز قرن نهم ياد مى‌كنند.
 
  
- هادى الى الحق عز الدين بن حسن (م 900 ه. ق) يكى ديگر از نوادگان امام هادى يحيى بن حسين بود كه به مقام امامت زيديه در يمن رسيد و با تأليفات و طرح نظرياتى كه به نحوى در ادامه گرايش ابن مرتضى بود به امامى مطرح و برجسته تبديل شد و به‌عنوان مجدد قرن در تاريخ زيديه ماندگار گشت.
+
پس از یک دوره اشغال [[یمن|یمن]] به وسیله حکومت عثمانى و عدم امکان تحرک امامان [[زیدیه|زیدیه]] در سال‌ ۱۰۰۶ هجرى، امام منصور باللّه قاسم بن محمد بن على از نوادگان هادى یحیى بن حسین، امامت زیدیه را به دست گرفت و با عثمانى‌ها وارد مبارزه جدى شد و این آغازى بود براى رهایى یمن و زیدیه از سیطره حکومت عثمانى‌ها. از منصور باللّه قاسم بن محمد که بیشتر امامان زیدى پس از او تا دوران معاصر از نسل او بودند، به دلیل مقام والاى علمى و تلاش بسیار در احیاى مکتب زیدیه در آغاز قرن یازدهم که در قالب تألیفاتى مهم و شاگردانى تأثیرگذار بروز داشته، به عنوان مجدد مذهب زیدى در این قرن یاد شده است.
  
- متوكل على اللّه يحيى شرف الدين از نسل امام زيديه ابن مرتضى، از آخرين امامان زيديه در دوره دوم حكومت آنان بر يمن بود. پس از وفاتش در سال 965 هجرى و روى كار آمدن فرزندش مطهر و چند امام ديگر، تركان عثمانى به تدريج با تسلط بر يمن عرصه را بر امامان زيديه‌ تنگ كردند و پس از فراز و نشيب‌هايى در اواخر قرن دهم هجرى، يكبار ديگر عرصه سياسى يمن از حكومت امامان زيديه خالى ماند.
+
پس از وفات منصور باللّه قاسم بن محمد در سال ۱۰۲۹ هجرى دو فرزند او مؤید باللّه محمد (م ۱۰۵۴ ه. ق) و متوکل على اللّه اسماعیل (م ۱۰۸۷ ه. ق) به ترتیب به مقام امامت رسیدند و هردو از امامان برجسته و مهم زیدیه به شمار مى‌آیند. از آن پس با روى کار آمدن مجموعه‌اى از امامان که اغلب از نسل منصور باللّه قاسم بن محمد بودند، به تدریج حکومت امامان زیدیه رو به ضعف و انحطاط گذاشت و در بسیارى از مقاطع با درگیرى‌هاى داخلى و نزاع مدعیان امامت همراه بود. این ضعف و انحطاط به جایى رسید که در قرن سیزدهم کسى همچون محمد بن على شوکانى (م ۱۲۵۰ ه. ق) که به مکتب [[اهل سنت]] گرایشى آشکار داشت و در نزد زیدیه به‌عنوان منحرف تلقى مى‌شد، به مقام قاضى القضاتى امامان وقت رسید و تقریبا در همه امور حکومت دخالت داشت. این انحطاط و اختلاف سرانجام به بازگشت مجدد عثمانى‌ها در اواخر قرن سیزدهم هجرى و اشغال مجدد یمن انجامید.
  
== گرايش‌ها و دسته‌ بندى‌هاى اين دوره‌ ==
+
==زیدیه یمن در عصر حاضر==
  
يكى از پيامدهاى ظهور جريان مطرفّيه در ميان زيديه، نشر وسيع كتب و افكار معتزله در ميان زيديه يمن بود. از آنجا كه مطرفّيه ريشه‌هاى بحث‌هاى كلامى خود را از برخى مكاتب معتزله گرفته بودند، امامان و عالمان زيديه براى مقابله با آنان به ميراث فكرى و كلامى ديگر معتزله روى آوردند كه در آن دوران همچنان در عراق و ايران پايگاه‌هاى وسيعى داشتند. به همين دليل و بنابر دعوت امامانى همچون احمد بن سليمان كتاب‌هاى معتزله و شخصيت‌هايى متأثر از آنان در قرن ششم هجرى از عراق و ايران به يمن برده شدند و اين حركت موجب شد تا در قرن‌هاى بعدى شاهد ظهور جريانى در زيديه يمن باشيم كه متأثر از معتزله و افكار آنان است؛ يعنى مشابه همان جريانى كه در قرن چهارم و پنجم هجرى در زيديه ايران شاهد آن بوديم. در اين مكتب اصول مذهب زيديه با عقل‌گرايى افراطى پيوند داده شده و برخى ديدگاه‌هاى كلامى غيرشيعى نيز در ميان آنان رواج يافت.
+
در اواخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى، در حالى که [[یمن|یمن]] بار دیگر به اشغال عثمانى‌ها درآمده بود، هنوز برخى امامان زیدیه مطرح مى‌شدند؛ هرچند توان بسط قدرت سیاسى و تشکیل حکومت مستقل را نداشتند. در این مقطع نیز گاهى به‌طور همزمان چند نفر مدعى مقام امامت زیدیه مى‌شدند. برجسته‌ترین امامان زیدیه در این مقطع منصور باللّه محمد بن عبداللّه وزیر (م ۱۳۰۷ ه. ق) و مهدى لدین اللّه محمد بن قاسم حوثى (م ۱۳۱۰ ه. ق) بودند. تا اینکه در سال ۱۳۰۷ هجرى پس از وفات محمد بن عبداللّه وزیر، منصور باللّه محمد بن یحیى حمید الدین به‌عنوان امام زیدیه خود را مطرح کرد و این آغازى بود بر سلسله‌اى از آخرین امامان زیدیه از خانواده حمید الدین که آنها نیز از نسل منصور باللّه قاسم بن محمد بن على بودند.
  
امام زيديه احمد بن يحيى بن مرتضى و پس از او عز الدين بن حسن، از همين جريان متأثر بودند.
+
وقتى محمد بن یحیى حمیدالدین در سال ۱۳۲۲ هجرى وفات یافت، فرزندش متوکل على اللّه یحیى به مقام امامت رسید و راه او را در مبارزه با ترکان عثمانى ادامه داد و در عصر او براى بار دوم یمن از تحت سلطه عثمانى‌ها خارج شد و به استقلال رسید.
  
در مقابل اين جريان برخى ديگر از عالمان زيديه با نقد عقل‌گرايى افراطى معتزله، گرايشى مشابه به گرايش اهل حديث را نمايندگى كردند و از سويى ديگر از جريان اصيل زيديه و شيعى فاصله گرفتند كه سرآمد آنان محمد بن ابراهيم وزير (م 840 ه. ق) بود و در قرون بعدى محمد بن اسماعيل صنعانى (م 1128 ه. ق) و محمد بن على شوكانى (م 1250 ه. ق) نيز همين راه را پيمودند.
+
در این دوره و در فاصله جنگ جهانى اول و دوم، یمن نیز دستخوش تحولات سیاسى، اجتماعى و فرهنگى بسیارى شد و این تحولات به انقلابى داخلى علیه حکومت امامت زیدیه در سال ۱۳۶۷ هجرى (۱۹۴۸ میلادى) و ترور امام یحیى انجامید. ولى انقلابیون بى‌درنگ در تسلط بر اوضاع یمن شکست خوردند و فرزند امام یحیى، ناصر لدین اللّه احمد به منصب امامت رسید. تحولات سریع جهانى و منطقه‌اى همچنان ادامه داشت و حکومت امامان زیدیه که شکلى موروثى و سلطنتى به خود گرفته بود، به تدریج توان مقابله خود را در برابر موج جدید جمهورى خواهى و تجددطلبى از دست داد و در سال ۱۳۸۲ هجرى (۱۹۶۲ میلادى) وقتى امام احمد حمید الدین از دنیا رفت و فرزندش محمد بدر به‌عنوان جانشین او معرفى شد، در کودتایى نظامى که از برخى پشتوانه‌هاى خارجى نیز بهره مى‌برد، حکومت امامان زیدیه سقوط کرد و از آن پس تاکنون زیدیه از قدرت سیاسى و به تبع آن از امامت مورد تأکید در مذهب خود، فاصله گرفت.
  
بدين ترتيب خط اصيل زيديه در ميان دو جريان متمايل به تفكرات غيرشيعى، ولى متفاوت از هم، قرار گرفت؛ يعنى جريان عقل‌گراى متمايل به تفكرات معتزله و جريان نقل‌گراى متمايل به اهل حديث.
+
در دوران معاصر نیز جریان سلفى طرفدار شوکانى را مى‌توان در داخل زیدیه دید و این در حالى است که آخرین امامان و عالمان زیدیه همچنان بر خط اصیل [[شیعه|شیعى]] که منتسب به گرایش [[جارودیه|جارودیه]] است، پاى فشرده‌ اند. از سویى دیگر همزمان با موج تجددخواهى در قرن گذشته برخى از زیدیه نیز به جریان روشنفکرى پیوستند.
  
== دولت سوم زيديه يمن‌ ==
+
اکنون از نظر جمعیتى، [[زیدیه|زیدیه]] حدود نیمى از جمعیت بیست میلیونى کشور یمن را تشکیل مى‌دهند و جمعیت پراکنده و کوچکى از آنان نیز به دلائل سیاسى، اقتصادى و یا فرهنگى در خارج از یمن زندگى مى‌کنند. همچنین در جنوب کشور [[عربستان]] به‌ویژه در منطقه [[نجران]]، مذهب زیدیه پیروان قابل توجهى دارد. این منطقه که در همسایگى کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشى از خاک یمن محسوب مى‌شده که در درگیرى‌هاى دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. تهاجم عقیدتى و فکرى [[وهابیت]] از بیرون و گسترش گرایش سلفى در درون، از مهم‌ترین مسائل زیدیه یمن در عصر حاضر است.
 
 
پس از يك دوره اشغال يمن به وسيله حكومت عثمانى و عدم امكان تحرك امامان زيديه در سال‌ 1006 هجرى، امام منصور باللّه قاسم بن محمد بن على از نوادگان هادى يحيى بن حسين، امامت زيديه را به دست گرفت و با عثمانى‌ها وارد مبارزه جدى شد و اين آغازى بود براى رهايى يمن و زيديه از سيطره حكومت عثمانى‌ها. از منصور باللّه قاسم بن محمد كه بيشتر امامان زيدى پس از او تا دوران معاصر از نسل او بودند، به دليل مقام والاى علمى و تلاش بسيار در احياى مكتب زيديه در آغاز قرن يازدهم كه در قالب تأليفاتى مهم و شاگردانى تأثيرگذار بروز داشته، به عنوان مجدد مذهب زيدى در اين قرن ياد شده است.
 
 
 
پس از وفات منصور باللّه قاسم بن محمد در سال 1029 هجرى دو فرزند او مؤيد باللّه محمد (م 1054 ه. ق) و متوكل على اللّه اسماعيل (م 1087 ه. ق) به ترتيب به مقام امامت رسيدند و هردو از امامان برجسته و مهم زيديه به شمار مى‌آيند. از آن پس با روى كار آمدن مجموعه‌اى از امامان كه اغلب از نسل منصور باللّه قاسم بن محمد بودند، به تدريج حكومت امامان زيديه رو به ضعف و انحطاط گذاشت و در بسيارى از مقاطع با درگيرى‌هاى داخلى و نزاع مدعيان امامت همراه بود. اين ضعف و انحطاط به جايى رسيد كه در قرن سيزدهم كسى همچون محمد بن على شوكانى (م 1250 ه. ق) كه به مكتب اهل سنت گرايشى آشكار داشت و در نزد زيديه به‌عنوان منحرف تلقى مى‌شد، به مقام قاضى القضاتى امامان وقت رسيد و تقريبا در همه امور حكومت دخالت داشت.
 
 
 
اين انحطاط و اختلاف سرانجام به بازگشت مجدد عثمانى‌ها در اواخر قرن سيزدهم هجرى و اشغال مجدد يمن انجاميد.
 
 
 
== زيديه يمن در عصر حاضر ==
 
 
 
در اواخر قرن سيزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى، در حالى كه يمن بار ديگر به اشغال عثمانى‌ها درآمده بود، هنوز برخى امامان زيديه مطرح مى‌شدند؛ هرچند توان بسط قدرت سياسى و تشكيل حكومت مستقل را نداشتند. در اين مقطع نيز گاهى به‌طور همزمان چند نفر مدعى مقام امامت زيديه مى‌شدند. برجسته‌ترين امامان زيديه در اين مقطع منصور باللّه محمد بن عبد اللّه وزير (م 1307 ه. ق) و مهدى لدين اللّه محمد بن قاسم حوثى (م 1310 ه. ق) بودند. تا اينكه در سال 1307 هجرى پس از وفات محمد بن عبد اللّه وزير، منصور باللّه محمد بن يحيى حميد الدين به‌عنوان امام زيديه خود را مطرح كرد و اين آغازى بود بر سلسله‌اى از آخرين امامان زيديه از خانواده حميد الدين كه آنها نيز از نسل منصور باللّه قاسم بن محمد بن على بودند.
 
 
 
وقتى محمد بن يحيى حميد الدين در سال 1322 هجرى وفات يافت فرزندش متوكل على اللّه يحيى به مقام امامت رسيد و راه او را در مبارزه با تركان عثمانى ادامه داد و در عصر او براى بار دوم يمن از تحت سلطه عثمانى‌ها خارج شد و به استقلال رسيد.
 
 
 
در اين دوره و در فاصله جنگ جهانى اول و دوم يمن نيز دستخوش تحولات سياسى، اجتماعى و فرهنگى بسيارى شد و اين تحولات به انقلابى داخلى عليه حكومت امامت زيديه در سال 1367 هجرى/ 1948 ميلادى و ترور امام يحيى انجاميد. ولى انقلابيون بى‌درنگ در تسلط بر اوضاع يمن شكست خوردند و فرزند امام يحيى، ناصر لدين اللّه احمد به منصب امامت رسيد. تحولات سريع جهانى و منطقه‌اى همچنان ادامه داشت و حكومت امامان زيديه كه شكلى موروثى و سلطنتى به خود گرفته بود، به تدريج توان مقابله خود را در برابر موج جديد جمهورى خواهى و تجددطلبى از دست داد و در سال 1382 هجرى/ 1962 ميلادى وقتى امام احمد حميد الدين از دنيا رفت و فرزندش محمد بدر به‌عنوان جانشين او معرفى شد، در كودتايى نظامى كه از برخى پشتوانه‌هاى خارجى نيز بهره مى‌برد، حكومت امامان زيديه سقوط كرد و از آن پس تاكنون زيديه از قدرت سياسى و به تبع آن از امامت مورد تأكيد در مذهب خود، فاصله گرفت.
 
 
 
در دوران معاصر نيز جريان سلفى طرفدار شوكانى را مى‌توان در داخل زيديه ديد و اين در حالى است كه آخرين امامان و عالمان زيديه همچنان بر خط اصيل شيعى كه منتسب به گرايش جاروديه است، پاى فشرده‌ اند.
 
 
 
از سويى ديگر همزمان با موج تجددخواهى در قرن گذشته برخى از زيديه نيز به جريان روشنفكرى پيوستند.
 
 
 
اكنون از نظر جمعيتى زيديه حدود نيمى از جمعيت بيست ميليونى كشور يمن را تشكيل مى‌دهند و جمعيت پراكنده و كوچكى از آنان نيز به دلائل سياسى، اقتصادى و يا فرهنگى در خارج از يمن زندگى مى‌كنند. همچنين در جنوب كشور عربستان به‌ويژه در منطقه نجران مذهب زيديه پيروان قابل توجهى دارد. اين منطقه كه در همسايگى كشور يمن واقع شده، پيش از اين بخشى از خاك يمن محسوب مى‌شده كه در درگيرى‌هاى دو كشور در قرن گذشته از يمن جدا شده است. تهاجم عقيدتى و فكرى وهابيت از بيرون و گسترش گرايش سلفى در درون از مهم‌ترين مسائل زيديه يمن در عصر حاضر است.
 
 
 
==منبع==
 
فرمانيان، مهدى‌، آشنايى با فرق تشيع‌، مركز ميريت حوزه علميه قم‌، قم‌، 1387 ه. ش‌، ص 95 - 101
 
  
 +
==منابع==
 +
*مهدى‌ فرمانیان، آشنایى با فرق تشیع‌، مرکز میریت حوزه علمیه قم‌، قم‌، ۱۳۸۷ ه. ش‌، ص ۹۵ - ۱۰۱.
 
[[رده:یمن]]
 
[[رده:یمن]]
 
 
[[رده:زیدیه]]
 
[[رده:زیدیه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۵

حکومت مستقل شیعیان «زیدیه» در سال ۲۸۰ هجرى، در یمن پایه‌گذاری شد و از آن پس تا دوران معاصر، یمن و به‌ویژه بخش‌هاى شمالى آن پایگاه سنتى زیدیه شده و شخصیت‌ها و جریانات فکرى بسیارى در آن منطقه ظهور کردند. زیدیه اکنون، حدود نیمى از جمعیت بیست میلیونى کشور یمن را تشکیل مى‌دهند.

دولت اول زیدیه در یمن‌

در سال ۲۸۰ هجرى، یحیى بن حسین بن قاسم رسّى در یمن پایه‌گذار حکومتى مستقل به نام شیعیان زیدیه شد. پس از وفات هادى یحیى بن حسین در سال ۲۹۸ هجرى، دو فرزند او محمد ملقب به مرتضى لدین اللّه (متوفاى ۳۱۰ ه. ق) و احمد ملقب به ناصر لدین اللّه (متوفاى ۳۱۵ ه. ق) هردو از امامان مهم زیدیه در یمن و ادامه‌دهنده راه پدر بودند.

پس از وفات ناصر احمد بن یحیى، زیدیه در یمن دچار تفرقه و نزاع‌هاى داخلى و درگیرهاى شدید با اسماعیلیه شدند. در این مدت و تا اواخر قرن چهارم نوادگان هادى به صورت پراکنده و بدون آنکه به مقام بالاى امامت دست یابند، در آن سرزمین باقى مانده، حکومت کردند. تا اینکه در اواخر قرن چهارم یکى از نوادگان قاسم رسّى به نام قاسم بن على عیانى پس از مهاجرت از حجاز به یمن، به‌عنوان امامى مسلم مطرح شد و روح تازه‌اى در کالبد زیدیه یمن دمید. پس از وى، فرزندش حسین ملقب به مهدى لدین اللّه جانشین او شد و به مقام امامت زیدیه نایل گشت؛ ولى به زودى به شخصیتى جنجالى در تاریخ زیدیه یمن تبدیل شد و پیروانى خاص پیدا کرد که به نام حسینیه مشهور شدند.

پس از امامت حسین بن قاسم عیانى براى بار دیگر درگیرهاى داخلى و خارجى بر زیدیه در یمن اردو زد و با کشته شدن امام آنان، ناصر لدین اللّه ابو الفتح دیلمى در سال ۴۴۴ هجرى به دست اسماعیلیان، زیدیه به مدت یک قرن دوران فترت و افول را تجربه کردند و اسماعیلیان بر قلمرو آنان تسلط یافتند. بدین ترتیب دوره‌اى از حکومت زیدیه بر یمن از امام هادى یحیى بن حسین تا امام ابو الفتح دیلمى به پایان رسید.

فرقه‌هاى جدید زیدیه

یکى از مهم‌ترین رخدادها در عصر دولت اول زیدیه در یمن، پدید آمدن فرقه‌هاى جدید در میان زیدیه بود. این فرقه‌ها که در سه فرقه حسینیه، مطرفیه و مخترعه خلاصه مى‌شدند، از مرزهاى جغرافیایى یمن فراتر نرفتند:

۱. حسینیه‌:

حسین بن قاسم بن على ملقب به مهدى لدین اللّه در ابتدا ادعاى مهدویت کرد و سپس خود را در حد پیامبر دانسته، کلام خود را بالاتر از کلام الهى خواند!

عالمان متأخر زیدیه این گزارش‌ها را ناصحیح و غیرقابل اعتماد مى‌دانند، ولى از نظر تاریخى مسلّم است که پس از کشته شدن حسین بن قاسم در سال ۴۰۴ هجرى، گروهى از زیدیه مرگ او را نپذیرفته، مدعى مهدویت او شدند و تا سال‌هاى طولانى و در طول بیش از سه قرن، همچنان منتظر بازگشت او به‌عنوان منجى موعود، باقى ماندند. از این جریان در تاریخ زیدیه به‌عنوان «حسینیه» یاد شده است.

۲. مطرّفیه‌:

در قرن چهارم هجرى جدال فکرى دیگرى در میان زیدیه آغاز شد که در طول قرن پنجم و ششم با شدت بیشترى ادامه یافت. برخى از زیدیه که خود را پیرو مکتب عقیدتى هادى یحیى بن حسین مى‌دانستند، در مسائل کلامى اندیشه خاصى را مطرح مى‌کردند که بنابر نظر برخى محققان، متأثر از مکتب ابو القاسم بلخى (متوفاى ۳۱۹ هجرى) یکى از سران معتزله در بصره بود و براساس آن معتقد بودند که خداوند با آفرینش عناصر اربعه، دیگر دخالت مستقیمى در آفرینش دیگر اجسام ندارد و این عناصر اربعه هستند که با احاله و استحاله، اجسام را پدید مى‌آورند. همچنین به آنان عقاید دیگرى نیز برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و دیگر عدلیه نسبت داده‌ اند.

این گروه از زیدیه به دلیل انتساب به یکى از سران خود با نام مطرّف بن شهاب که در نیمه اول قرن پنجم مى‌ زیسته به نام «مطرّفیه» خوانده شده‌ اند. مجموعه اعتقادات کلامى و احیانا سیاسى آنان موجب شد تا امامان و عالمان زیدیه در برابر آنان ایستادگى کنند و دست به مقابله‌اى همه‌جانبه علیه آنان بزنند.

۳. مخترعه‌:

به جریان اصلى زیدیه که در مقابل مطرفیه ایستادگى و با آنان مخالفت مى‌کرد و پس از روى کارآمدن دوباره حکومت زیدیه در قرن پنجم به مقابله جدى با آنان روى آورد، «مخترعه» گفته مى‌شود.

آنان قائل به اختراع اجسام توسط خداوند بودند. البته با افول و اضمحلال مطرفیه در قرن هفتم به بعد، از اصطلاح مخترعه نیز استفاده نشد و از آن پس از این اصطلاح هم اثرى نمى‌بینیم.

دولت دوم زیدیه یمن

در سال ۵۳۲ هجرى امام زیدیه، متوکل على اللّه احمد بن سلیمان که از نوادگان هادى یحیى بن حسین بود، بار دیگر حرکت زیدیه را جانى دوباره بخشید و پس از مبارزات فراوان موفق شد حکومت زیدیه را بر مناطقى از شمال یمن بگستراند. او علاوه بر نشستن بر کرسى امامت و رهبرى سیاسى، با تأثیرگذارى فکرى و تألیفات مهم خود که براساس خط اصیل زیدیه جارودیه بود، با جریانات انحرافى در داخل صفوف زیدیه و از جمله مطرفیه که در طول یک قرن فترت، رشد زیادى کرده بودند، به مقابله جدى پرداخت.

احمد بن سلیمان در سال ۵۶۶ هجرى وفات یافت. منصور باللّه عبداللّه بن حمزه که او نیز از نسل قاسم رسّى بود، راه او را با قوت بیشترى ادامه داد و اقتدار زیدیه را براى بار دیگر به آنان باز گرداند. عبداللّه بن حمزه با تألیفات بسیار و مبارزات بى‌امان علمى و سیاسى و نظامى و از جمله مبارزه قاطع با مطرّفیه که موجب شد براى همیشه آنان از صحنه خارج شوند، یکى از مؤثرترین و مهم‌ترین امامان زیدیه در طول تاریخ آنان به شمار مى‌آید و از وى به‌عنوان مجدد زیدیه در قرن ششم نام مى‌برند. وى در سال ۶۱۴ هجرى از دنیا رفت، ولى امامان زیدیه که اغلب از نوادگان‌ قاسم رسّى و از سادات حسنى بودند، یکى پس از دیگرى و احیانا با نزاع‌هاى پى در پى بر سر تصاحب منصب امامت، به مقام امامت مى‌رسیدند.

مهم‌ترین امامان این دوره از تاریخ حکومت زیدیه در یمن عبارت بودند از:

  • مهدى لدین اللّه احمد بن حسین، مشهور به ابو طیر صاحب ذى بین، که از نوادگان قاسم رسّى بود و برخى از زیدیه در مورد او نیز گمان مهدویت داشتند و عاقبت بر اثر نزاعات داخلى میان زیدیه در سال ۶۵۶ هجرى کشته شد!
  • منصور باللّه حسن بن بدر الدین محمد (م ۶۷۰ ه. ق) که از نوادگان هادى یحیى بن حسین بود و یکى از مطرح‌ترین امامان زیدیه با گرایش اصیل زیدى در قرون میانه در یمن است.
  • متوکل على اللّه مطهر بن یحیى معروف به المظلل بالغمام (م ۶۹۷ ه. ق) و فرزندش مهدى لدین اللّه محمد (م ۷۲۸ ه. ق) دو امام دیگر زیدیه از نسل امام هادى یحیى بن حسین بودند که از آنها به‌عنوان مجدّدان زیدیه در آغاز قرن هشتم نام برده شده است.
  • مؤید باللّه یحیى بن حمزه که از نوادگان امام على النقى (ع) است و در سال ۷۲۹ هجرى مدعى مقام امامت زیدیه در یمن بود، و در سال ۷۴۹ هجرى وفات یافت. وى که صاحب تألیفات مهم و فراوانى است، در برخى اعتقادات از خط اصلى زیدیه که به فرقه جارودیه منتسب بودند، فاصله گرفت.
  • مهدى لدین اللّه احمد بن یحیى مشهور به ابن مرتضى (م ۸۴۰ ه. ق) که او نیز از نوادگان امام هادى یحیى بن حسین و تا حدود زیادى متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکى از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمن از قرن نهم تاکنون به شمار مى‌رود و از او به‌عنوان مجدّد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد مى‌کنند.
  • هادى الى الحق عز الدین بن حسن (م ۹۰۰ ه. ق) یکى دیگر از نوادگان امام هادى یحیى بن حسین بود که به مقام امامت زیدیه در یمن رسید و با تألیفات و طرح نظریاتى که به نحوى در ادامه گرایش ابن مرتضى بود به امامى مطرح و برجسته تبدیل شد و به‌عنوان مجدد قرن در تاریخ زیدیه ماندگار گشت.
  • متوکل على اللّه یحیى شرف الدین از نسل امام زیدیه ابن مرتضى، از آخرین امامان زیدیه در دوره دوم حکومت آنان بر یمن بود. پس از وفاتش در سال ۹۶۵ هجرى و روى کار آمدن فرزندش مطهر و چند امام دیگر، ترکان عثمانى به تدریج با تسلط بر یمن عرصه را بر امامان زیدیه‌ تنگ کردند و پس از فراز و نشیب‌هایى در اواخر قرن دهم هجرى، یکبار دیگر عرصه سیاسى یمن از حکومت امامان زیدیه خالى ماند.

گرایش‌هاى مختلف این دوره‌

یکى از پیامدهاى ظهور جریان مطرفّیه در میان زیدیه، نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن بود. از آنجا که مطرفّیه ریشه‌هاى بحث‌هاى کلامى خود را از برخى مکاتب معتزله گرفته بودند، امامان و عالمان زیدیه براى مقابله با آنان به میراث فکرى و کلامى دیگر معتزله روى آوردند که در آن دوران همچنان در عراق و ایران پایگاه‌هاى وسیعى داشتند. به همین دلیل و بنابر دعوت امامانى همچون احمد بن سلیمان کتاب‌هاى معتزله و شخصیت‌هایى متأثر از آنان در قرن ششم هجرى از عراق و ایران به یمن برده شدند و این حرکت موجب شد تا در قرن‌هاى بعدى شاهد ظهور جریانى در زیدیه یمن باشیم که متأثر از معتزله و افکار آنان است؛ یعنى مشابه همان جریانى که در قرن چهارم و پنجم هجرى در زیدیه ایران شاهد آن بودیم.

در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقل‌گرایى افراطى پیوند داده شده و برخى دیدگاه‌هاى کلامى غیر شیعى نیز در میان آنان رواج یافت. امام زیدیه احمد بن یحیى بن مرتضى و پس از او عز الدین بن حسن، از همین جریان متأثر بودند.

در مقابل این جریان برخى دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقل‌گرایى افراطى معتزله، گرایشى مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگى کردند و از سویى دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعى فاصله گرفتند که سرآمد آنان محمد بن ابراهیم وزیر (م ۸۴۰ ه. ق) بود و در قرون بعدى محمد بن اسماعیل صنعانى (م ۱۱۲۸ ه. ق) و محمد بن على شوکانى (م ۱۲۵۰ ه. ق) نیز همین راه را پیمودند.

بدین ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعى، ولى متفاوت از هم، قرار گرفت؛ یعنى جریان عقل‌گراى متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقل‌گراى متمایل به اهل حدیث.

دولت سوم زیدیه یمن‌

پس از یک دوره اشغال یمن به وسیله حکومت عثمانى و عدم امکان تحرک امامان زیدیه در سال‌ ۱۰۰۶ هجرى، امام منصور باللّه قاسم بن محمد بن على از نوادگان هادى یحیى بن حسین، امامت زیدیه را به دست گرفت و با عثمانى‌ها وارد مبارزه جدى شد و این آغازى بود براى رهایى یمن و زیدیه از سیطره حکومت عثمانى‌ها. از منصور باللّه قاسم بن محمد که بیشتر امامان زیدى پس از او تا دوران معاصر از نسل او بودند، به دلیل مقام والاى علمى و تلاش بسیار در احیاى مکتب زیدیه در آغاز قرن یازدهم که در قالب تألیفاتى مهم و شاگردانى تأثیرگذار بروز داشته، به عنوان مجدد مذهب زیدى در این قرن یاد شده است.

پس از وفات منصور باللّه قاسم بن محمد در سال ۱۰۲۹ هجرى دو فرزند او مؤید باللّه محمد (م ۱۰۵۴ ه. ق) و متوکل على اللّه اسماعیل (م ۱۰۸۷ ه. ق) به ترتیب به مقام امامت رسیدند و هردو از امامان برجسته و مهم زیدیه به شمار مى‌آیند. از آن پس با روى کار آمدن مجموعه‌اى از امامان که اغلب از نسل منصور باللّه قاسم بن محمد بودند، به تدریج حکومت امامان زیدیه رو به ضعف و انحطاط گذاشت و در بسیارى از مقاطع با درگیرى‌هاى داخلى و نزاع مدعیان امامت همراه بود. این ضعف و انحطاط به جایى رسید که در قرن سیزدهم کسى همچون محمد بن على شوکانى (م ۱۲۵۰ ه. ق) که به مکتب اهل سنت گرایشى آشکار داشت و در نزد زیدیه به‌عنوان منحرف تلقى مى‌شد، به مقام قاضى القضاتى امامان وقت رسید و تقریبا در همه امور حکومت دخالت داشت. این انحطاط و اختلاف سرانجام به بازگشت مجدد عثمانى‌ها در اواخر قرن سیزدهم هجرى و اشغال مجدد یمن انجامید.

زیدیه یمن در عصر حاضر

در اواخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردهم هجرى، در حالى که یمن بار دیگر به اشغال عثمانى‌ها درآمده بود، هنوز برخى امامان زیدیه مطرح مى‌شدند؛ هرچند توان بسط قدرت سیاسى و تشکیل حکومت مستقل را نداشتند. در این مقطع نیز گاهى به‌طور همزمان چند نفر مدعى مقام امامت زیدیه مى‌شدند. برجسته‌ترین امامان زیدیه در این مقطع منصور باللّه محمد بن عبداللّه وزیر (م ۱۳۰۷ ه. ق) و مهدى لدین اللّه محمد بن قاسم حوثى (م ۱۳۱۰ ه. ق) بودند. تا اینکه در سال ۱۳۰۷ هجرى پس از وفات محمد بن عبداللّه وزیر، منصور باللّه محمد بن یحیى حمید الدین به‌عنوان امام زیدیه خود را مطرح کرد و این آغازى بود بر سلسله‌اى از آخرین امامان زیدیه از خانواده حمید الدین که آنها نیز از نسل منصور باللّه قاسم بن محمد بن على بودند.

وقتى محمد بن یحیى حمیدالدین در سال ۱۳۲۲ هجرى وفات یافت، فرزندش متوکل على اللّه یحیى به مقام امامت رسید و راه او را در مبارزه با ترکان عثمانى ادامه داد و در عصر او براى بار دوم یمن از تحت سلطه عثمانى‌ها خارج شد و به استقلال رسید.

در این دوره و در فاصله جنگ جهانى اول و دوم، یمن نیز دستخوش تحولات سیاسى، اجتماعى و فرهنگى بسیارى شد و این تحولات به انقلابى داخلى علیه حکومت امامت زیدیه در سال ۱۳۶۷ هجرى (۱۹۴۸ میلادى) و ترور امام یحیى انجامید. ولى انقلابیون بى‌درنگ در تسلط بر اوضاع یمن شکست خوردند و فرزند امام یحیى، ناصر لدین اللّه احمد به منصب امامت رسید. تحولات سریع جهانى و منطقه‌اى همچنان ادامه داشت و حکومت امامان زیدیه که شکلى موروثى و سلطنتى به خود گرفته بود، به تدریج توان مقابله خود را در برابر موج جدید جمهورى خواهى و تجددطلبى از دست داد و در سال ۱۳۸۲ هجرى (۱۹۶۲ میلادى) وقتى امام احمد حمید الدین از دنیا رفت و فرزندش محمد بدر به‌عنوان جانشین او معرفى شد، در کودتایى نظامى که از برخى پشتوانه‌هاى خارجى نیز بهره مى‌برد، حکومت امامان زیدیه سقوط کرد و از آن پس تاکنون زیدیه از قدرت سیاسى و به تبع آن از امامت مورد تأکید در مذهب خود، فاصله گرفت.

در دوران معاصر نیز جریان سلفى طرفدار شوکانى را مى‌توان در داخل زیدیه دید و این در حالى است که آخرین امامان و عالمان زیدیه همچنان بر خط اصیل شیعى که منتسب به گرایش جارودیه است، پاى فشرده‌ اند. از سویى دیگر همزمان با موج تجددخواهى در قرن گذشته برخى از زیدیه نیز به جریان روشنفکرى پیوستند.

اکنون از نظر جمعیتى، زیدیه حدود نیمى از جمعیت بیست میلیونى کشور یمن را تشکیل مى‌دهند و جمعیت پراکنده و کوچکى از آنان نیز به دلائل سیاسى، اقتصادى و یا فرهنگى در خارج از یمن زندگى مى‌کنند. همچنین در جنوب کشور عربستان به‌ویژه در منطقه نجران، مذهب زیدیه پیروان قابل توجهى دارد. این منطقه که در همسایگى کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشى از خاک یمن محسوب مى‌شده که در درگیرى‌هاى دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. تهاجم عقیدتى و فکرى وهابیت از بیرون و گسترش گرایش سلفى در درون، از مهم‌ترین مسائل زیدیه یمن در عصر حاضر است.

منابع

  • مهدى‌ فرمانیان، آشنایى با فرق تشیع‌، مرکز میریت حوزه علمیه قم‌، قم‌، ۱۳۸۷ ه. ش‌، ص ۹۵ - ۱۰۱.