دستور زندگی (سیره نبوی از دیدگاه امام خمینی) (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab258.jpg|بندانگشتی|دستور زندگي (سيره نبوي از ديدگاه امام خمینی «س»)]]
+
[[پرونده:Ketab258.jpg|بندانگشتی|دستور زندگی (سيره نبوی از ديدگاه امام خمینی)]]
 +
کتاب '''دستور زندگى (سیره نبوى از دیدگاه امام خمینى)'''، اثر فاضل عرفان و مرتضى حبیبى کرهرودى، شامل بررسى سیره و ابعاد مختلف زندگى [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](ص) از دیدگاه [[امام خمینى]](ره) است. مؤلف در این رساله، به بحث در خصوص بازتاب آداب و [[سنت]] نبوى در زندگى و سلوک امام خمینی مى‌پردازد و به‌مناسبت، سخنانى از حضرت امام را در بیان زوایایى از سیره نبوى نقل مى‌کند.
  
== معرفى اجمالى ==
+
==محتوای کتاب==
'''دستور زندگى (سيره نبوى از ديدگاه امام خمينى(س))'''، اثر فاضل عرفان و مرتضى حبيبى كرهرودى، بررسى سيره و ابعاد مختلف زندگى پيامبر(ص) از ديدگاه [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره) مى‌باشد كه به زبان فارسى و در دوران معاصر نوشته شده است.
 
  
== ساختار ==
+
این کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظیم شده است. نویسنده در مقدمه، بحث را با ذکر جایگاه سیره آغاز کرده و آنگاه با موضوعاتى چون انحراف از سیره نبوى، [[قرآن]] و نقل [[تاریخ|تاریخ]]، معنا و مفهوم سیره، لزوم آشنایى مسلمانان با سیره نبوى و پیروى از آن، حجیت و اعتبار سیره نبوى ادامه داده است.<ref>مقدمه، ص الف- ف</ref>
  
 +
در فصل اول، به ابعاد مختلفى از سیره فردى [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) که در بیانات [[امام خمینی]](ره) مورد تأکید و سفارش قرار گرفته، پرداخته شده است. این ابعاد عبارتند از: عبادت؛ توکل به خدا؛ اطاعت کامل از خداوند؛ ساده‌زیستى و بى‌توجهى به مادیات؛ صبر و استقامت؛ تواضع؛ حسن معاشرت؛ دلسوزى؛ عفو و جلب قلوب؛ منع از غیبت؛ درمان غضب و رعایت بهداشت.<ref>متن کتاب، ص۱-۵۹</ref>
  
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظيم شده است.
+
دیرزمانى است که دانشمندان شرق و غرب درباره مؤثرترین عامل اصلاح جامعه بحث و گفتگو مى‌کنند و نظریات گوناگونى داده‌اند. هریک از ایشان عاملى را معرفى کرده و از عوامل دیگر غفلت ورزیده است. برخى علم و دانش و فرهنگ و بعضى دیگر اقتصاد و گروهى هم ایمان به خدا و روز رستاخیز و گروهى کیفر را ضامن اصلاحات اجتماعى مى‌دانند. به نظر نویسنده مسلما در صورت اجتماع این چهار عنصر، مى‌توان جامعه‌اى سالم و دور از فساد و جنایت داشته باشیم و هیچ‌یک به‌تنهایى نمى‌تواند جامعه بشرى را اصلاح کند. در فصل دوم، به بررسى اجمالى چهار عنصر مذکور پرداخته شده است.<ref>همان، ص۵۹-۱۰۳</ref>
  
مؤلف در اين رساله، به بحث و تحقيق در خصوص بازتاب آداب و سنت نبوى در زندگى و سلوك [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] (ره) مى‌پردازد و به‌مناسبت، سخنانى از [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] (ره) را در روشنگرى زوايايى از سيره نبوى نقل مى‌كند<ref>كريمى، عليرضا</ref>
+
مباحثى چون توأم بودن دیانت و سیاست، تشکیل حکومت، عمل به تکلیف الهى، حامیان سیاسى از میان مردم، ایجاد روابط سیاسى، موضوع‌هاى فصل سوم با عنوان «سیره سیاسى» است.<ref>همان، ص۱۰۳-۱۳۳</ref>
  
== گزارش محتوا ==
+
[[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمینى]](س) اولین اصلى را که مى‌توان از سیره سیاسى پیامبر(ص) استفاده کرد، اصل همراهى سیاسى و دیانت مى‌داند و معتقد است عدم انزواطلبى و گوشه‌گیرى در امور سیاسى و براندازى سلطه‌هاى جور و ستم و داشتن نقش فعال و اساسى در امور سیاست مسلمانان، نقطه شروع تبلیغ رسول خدا(ص) با مخالفت‌هاى بنیادین سیاسى با سردمداران کفر و حاکمان جور همراه بود.<ref>همان، ص۱۰۵</ref>
  
 +
نویسنده، معتقد است با اندکى تأمل و دقت در سیره حضرت مى‌توان به دست آورد که ایشان هیچ‌گاه راضى نبودند که دین تنها به معناى احکام فردى تبلیغ شود و ابعاد دیگر دین مورد غفلت قرار گیرد. در حرکت‌هاى رسول خدا دیانت و سیاست لازم و ملزوم یکدیگر و هریک از آن دو در خدمت دیگرى بوده تا انسان‌ها را به صلاح و سعادت واقعى برسانند. [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] (ره) در بیان این واقعیت و ارائه تفسیر دقیقى از سیاست مى‌فرماید: «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست. دیگران این سیاست را نمى‌توانند اداره کنند. این مختص به انبیا و اولیاست.... انبیا (ع) شغلشان سیاست است. دیانت، همان سیاستى است که مردم را از اینجا حرکت مى‌دهد و تمام چیزهایى که به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه مى‌برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است».<ref>همان، ص۱۰۵-۱۰۶</ref>
  
نويسنده در مقدمه، بحث را با ذكر جايگاه سيره آغاز كرده و آنگاه با موضوعاتى چون انحراف از سيره نبوى، قرآن و نقل تاريخ، معنا و مفهوم سيره، لزوم آشنايى مسلمانان با سيره نبوى و پيروى از آن، حجيت و اعتبار سيره نبوى ادامه داده است<ref>مقدمه، ص الف- ف</ref>
+
به عقیده مرحوم امام(ره)، انحراف در [[اسلام]] با جدا شدن دیانت از سیاست آغاز گردید: «سیاستى که در صدر اسلام بود، یک سیاست جهانى بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‌کرد به اسلام و دعوت مى‌کرد به سیاست اسلامى و حکومت تشکیل داد و خلفاى بعد حکومت تشکیل دادند و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند».<ref>همان، ص۱۰۶</ref>
  
در فصل اول، به ابعاد مختلفى از سيره فردى پيامبر(ص) كه در بيانات امام(ره) مورد تأكيد و سفارش قرار گرفته، پرداخته شده است. اين ابعاد عبارتند از: عبادت؛ توكل به خدا؛ اطاعت كامل از خداوند؛ ساده‌زيستى و بى‌توجهى به ماديات؛ صبر و استقامت؛ تواضع؛ حسن معاشرت؛ دلسوزى؛ عفو و جلب قلوب؛ منع از غيبت؛ درمان غضب و رعايت بهداشت<ref>متن كتاب، ص1-59</ref>
+
موضوعات فصل چهارم نیز با عنوان «سیره نظامى» عبارتند از: هدف نبودن جنگ، حضور مستقیم و استقامت در میدان نبرد، سرداران سپاه، مسجد و بسیج.<ref>همان</ref>
  
ديرزمانى است كه دانشمندان شرق و غرب درباره مؤثرترين عامل اصلاح جامعه بحث و گفتگو مى‌كنند و نظريات گوناگونى داده‌اند. هريك از ايشان عاملى را معرفى كرده و از عوامل ديگر غفلت ورزيده است. برخى علم و دانش و فرهنگ و بعضى ديگر اقتصاد و گروهى هم ايمان به خدا و روز رستاخيز و گروهى كيفر را ضامن اصلاحات اجتماعى مى‌دانند. به نظر نويسنده مسلما در صورت اجتماع اين چهار عنصر، مى‌توان جامعه‌اى سالم و دور از فساد و جنايت داشته باشيم و هيچ‌يك به‌تنهايى نمى‌تواند جامعه بشرى را اصلاح كند. در فصل دوم، به بررسى اجمالى چهار عنصر مذكور پرداخته شده است<ref>همان، ص59-103</ref>
+
از آنجا که جنگ از ضروریات و مقتضیات طبیعى اجتماع بشرى است، به همین جهت اسلام آن را انکار نکرده و به مخالفت با مقتضیات فطرت و طبیعت برنخاسته است. اسلام استفاده از جنگ را تا مرز ضرورت، محدود ساخته و آن را به‌عنوان آخرین وسیله براى جلوگیرى از تجاوز و طغیان و تأدیب مفسدان و ظالمان پذیرفته است؛ مفسدانى که بر اساس امیال شیطانى خود همیشه در صدد پایمال‌کردن حقوق مادى و معنوى انسان‌ها بوده و هیچ‌گاه جوامع بشرى از وجود چنین افرادى خالى نبوده است. به اعتقاد نویسنده، حال که دین اسلام، [[شریعت|شریعتى]] کاربردى و اصلاحى بوده و براى خوشبختى فرد و جامعه برنامه‌هایى ارائه مى‌دهد، نمى‌تواند از واقعیات خارجى چشم‌پوشى کند و به نظریه‌ها و تئورى‌هاى ذهنى و خیالى بپردازد.<ref>همان، ص۱۳۵-۱۳۶</ref>
  
مباحثى چون توأم بودن ديانت و سياست، تشكيل حكومت، عمل به تكليف الهى، حاميان سياسى از ميان مردم، ايجاد روابط سياسى، موضوع‌هاى فصل سوم با عنوان «سيره سياسى» است<ref>همان، ص103-133</ref>
+
به باور وى، در سیره پیامبر(ص) هرگز شعارهاى فریبکارانه و حرکت‌هاى غیر واقع‌بینانه وجود ندارد. اسلام، شریعتى است صریح و گویا و در برابر مشکلات انسان‌ها، داراى روش‌هایى قاطع و قابل اجراست. در اوج عطوفت و مهربانى و در راستاى آن، داراى شدت عمل در برابر ستمکاران و جباران است. [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمینى]](ره) در تبیین این حقیقت ملموس، چنین مى‌فرماید: «اسلام از اول، وقتى زاییده شده است، آن روزى که اعلام شد به اینکه حالا دیگر باید قیام کرد در مقابل [طاغوت]، از آن روز برنامه‌اش این بود که بزند و بکشد و کشته بشود براى اصلاح حال جامعه؛ براى اینکه این دزدها و این خیانت‌کارها را قطع ایادیشان را بکند، قطع حیاتشان را بکند؛ اینها مضر به جامعه هستند. این باغ‌دارها و این کاروان‌دارهاى [[قریش|قریش]]، مضر به جامعه هستند، اینها باید از بین بروند».<ref>همان، ص۱۳۶</ref>
  
[[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](س) اولين اصلى را كه مى‌توان از سيره سياسى پيامبر(ص) استفاده كرد، اصل همراهى سياسى و ديانت مى‌داند و معتقد است عدم انزواطلبى و گوشه‌گيرى در امور سياسى و براندازى سلطه‌هاى جور و ستم و داشتن نقش فعال و اساسى در امور سياست مسلمانان، نقطه شروع تبليغ رسول خدا(ص) با مخالفت‌هاى بنيادين سياسى با سردمداران كفر و حاكمان جور همراه بود<ref>همان، ص105</ref>
+
به اعتقاد نویسنده، جاى تردید نیست که اگر اسلام جنگ را تأیید نمى‌کرد و آن را به‌عنوان یکى از وسایل مقاومت و جلوگیرى از تجاوز و تعدى و برطرف کردن موانع از سر راه دعوت توحیدى خود، نمى‌پذیرفت، عوامل شر و فساد و نیروهاى شیطانى مانع از گسترش این آیین شده و هرگز انسان‌ها به‌سوى کمال و سعادت رهنمون نمى‌گردیدند.<ref>همان</ref>
  
نويسنده، معتقد است با اندكى تأمل و دقت در سيره حضرت مى‌توان به دست آورد كه ايشان هيچ‌گاه راضى نبودند كه دين تنها به معناى احكام فردى تبليغ شود و ابعاد ديگر دين مورد غفلت قرار گيرد. در حركت‌هاى رسول خدا ديانت و سياست لازم و ملزوم يكديگر و هريك از آن دو در خدمت ديگرى بوده تا انسان‌ها را به صلاح و سعادت واقعى برسانند. [[خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام]] (ره) در بيان اين واقعيت و ارائه تفسير دقيقى از سياست مى‌فرمايد: «سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزى كه صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست. ديگران اين سياست را نمى‌توانند اداره كنند. اين مختص به انبيا و اولياست... انبيا، هم اين عالم را و هم آن عالم را - و اينجا راه است براى آنجا - اينها هدايت مى‌كنند. مردم را به اين راه و آنچه كه صلاح ملت است، صلاح جامعه است، اينها آنها را به آن صلاح دعوت مى‌كنند و صلاح مادى و معنوى از مرتبه اول تا آخرى كه انسان مراتب كمال دارد... انبيا(ع) شغلشان سياست است. ديانت، همان سياستى است كه مردم را از اينجا حركت مى‌دهد و تمام چيزهايى كه به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه مى‌برد كه صلاح مردم است كه همان صراط مستقيم است»<ref>همان، ص105-106</ref>
+
==پانویس==
 
 
به عقيده امام(ره)، انحراف در اسلام با جدا شدن ديانت از سياست آغاز گرديد: «سياستى كه در صدر اسلام بود، يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‌كرد به اسلام و دعوت مى‌كرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توأم بودند»<ref>همان، ص106</ref>
 
 
 
موضوعات فصل چهارم نيز با عنوان «سيره نظامى» عبارتند از: هدف نبودن جنگ، حضور مستقيم و استقامت در ميدان نبرد، سرداران سپاه، مسجد و بسيج<ref>همان</ref>
 
 
 
از آنجا كه جنگ از ضروريات و مقتضيات طبيعى اجتماع بشرى است، به همين جهت اسلام آن را انكار نكرده و به مخالفت با مقتضيات فطرت و طبيعت برنخاسته است. اسلام استفاده از جنگ را تا مرز ضرورت، محدود ساخته و آن را به‌عنوان آخرين وسيله براى جلوگيرى از تجاوز و طغيان و تأديب مفسدان و ظالمان پذيرفته است؛ مفسدانى كه بر اساس اميال شيطانى خود هميشه در صدد پايمال‌كردن حقوق مادى و معنوى انسان‌ها بوده و هيچ‌گاه جوامع بشرى از وجود چنين افرادى خالى نبوده است. به اعتقاد نويسنده، حال كه دين اسلام، شريعتى كاربردى و اصلاحى بوده و براى خوشبختى فرد و جامعه برنامه‌هايى ارائه مى‌دهد، نمى‌تواند از واقعيات خارجى چشم‌پوشى كند و به نظريه‌ها و تئورى‌هاى ذهنى و خيالى بپردازد<ref>همان، ص135-136</ref>
 
 
 
به باور وى، در سيره پيامبر(ص) هرگز شعارهاى فريبكارانه و حركت‌هاى غير واقع‌بينانه وجود ندارد. اسلام، شريعتى است صريح و گويا و در برابر مشكلات انسان‌ها، داراى روش‌هايى قاطع و قابل اجراست. در اوج عطوفت و مهربانى و در راستاى آن، داراى شدت عمل در برابر ستمكاران و جباران است. [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره) در تبيين اين حقيقت ملموس، چنين مى‌فرمايد: «اسلام از اول، وقتى زاييده شده است، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در مقابل [طاغوت]، از آن روز برنامه‌اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح حال جامعه؛ براى اينكه اين دزدها و اين خيانت‌كارها را قطع اياديشان را بكند، قطع حياتشان را بكند؛ اينها مضر به جامعه هستند. اين باغ‌دارها و اين كاروان‌دارهاى قريش، مضر به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند»<ref>همان، ص136</ref>
 
 
 
به اعتقاد نويسنده، جاى ترديد نيست كه اگر اسلام جنگ را تأييد نمى‌كرد و آن را به‌عنوان يكى از وسايل مقاومت و جلوگيرى از تجاوز و تعدى و برطرف كردن موانع از سر راه دعوت توحيدى خود، نمى‌پذيرفت، عوامل شر و فساد و نيروهاى شيطانى مانع از گسترش اين آيين شده و هرگز انسان‌ها به‌سوى كمال و سعادت رهنمون نمى‌گرديدند<ref>همان</ref>
 
 
 
== وضعيت كتاب ==
 
 
 
 
 
فهرست اجمالى مطالب در ابتدا و فهرست تفصيلى مطالب و منابع و مآخذ مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
 
 
 
در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع<ref>ر.ك: پاورقى، ص5</ref>، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ك: همان، ص6</ref>
 
 
 
==پانويس ==
 
 
<references />
 
<references />
== منابع مقاله ==
+
==منابع ==
 
+
#مقدمه و متن کتاب.
#مقدمه و متن كتاب.
+
#علیرضا کریمى، «سیره نبوى از دیدگاه امام خمینى(ره)»، مجله حضور، شماره ۱۲، برگرفته از پایگاه اینترنتى صالحین آذربایجان غربى.
#كريمى، عليرضا، «سيره نبوى از ديدگاه [[خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره)»، مجله حضور، شماره 12، برگرفته از پايگاه اينترنتى صالحين آذربايجان غربى
 
 
 
  
== منبع ==
+
[[رده:کتابهای با موضوع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله]]
ویکی نور
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۴

دستور زندگی (سيره نبوی از ديدگاه امام خمینی)

کتاب دستور زندگى (سیره نبوى از دیدگاه امام خمینى)، اثر فاضل عرفان و مرتضى حبیبى کرهرودى، شامل بررسى سیره و ابعاد مختلف زندگى پیامبر اکرم(ص) از دیدگاه امام خمینى(ره) است. مؤلف در این رساله، به بحث در خصوص بازتاب آداب و سنت نبوى در زندگى و سلوک امام خمینی مى‌پردازد و به‌مناسبت، سخنانى از حضرت امام را در بیان زوایایى از سیره نبوى نقل مى‌کند.

محتوای کتاب

این کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در چهار فصل، تنظیم شده است. نویسنده در مقدمه، بحث را با ذکر جایگاه سیره آغاز کرده و آنگاه با موضوعاتى چون انحراف از سیره نبوى، قرآن و نقل تاریخ، معنا و مفهوم سیره، لزوم آشنایى مسلمانان با سیره نبوى و پیروى از آن، حجیت و اعتبار سیره نبوى ادامه داده است.[۱]

در فصل اول، به ابعاد مختلفى از سیره فردى پیامبر(ص) که در بیانات امام خمینی(ره) مورد تأکید و سفارش قرار گرفته، پرداخته شده است. این ابعاد عبارتند از: عبادت؛ توکل به خدا؛ اطاعت کامل از خداوند؛ ساده‌زیستى و بى‌توجهى به مادیات؛ صبر و استقامت؛ تواضع؛ حسن معاشرت؛ دلسوزى؛ عفو و جلب قلوب؛ منع از غیبت؛ درمان غضب و رعایت بهداشت.[۲]

دیرزمانى است که دانشمندان شرق و غرب درباره مؤثرترین عامل اصلاح جامعه بحث و گفتگو مى‌کنند و نظریات گوناگونى داده‌اند. هریک از ایشان عاملى را معرفى کرده و از عوامل دیگر غفلت ورزیده است. برخى علم و دانش و فرهنگ و بعضى دیگر اقتصاد و گروهى هم ایمان به خدا و روز رستاخیز و گروهى کیفر را ضامن اصلاحات اجتماعى مى‌دانند. به نظر نویسنده مسلما در صورت اجتماع این چهار عنصر، مى‌توان جامعه‌اى سالم و دور از فساد و جنایت داشته باشیم و هیچ‌یک به‌تنهایى نمى‌تواند جامعه بشرى را اصلاح کند. در فصل دوم، به بررسى اجمالى چهار عنصر مذکور پرداخته شده است.[۳]

مباحثى چون توأم بودن دیانت و سیاست، تشکیل حکومت، عمل به تکلیف الهى، حامیان سیاسى از میان مردم، ایجاد روابط سیاسى، موضوع‌هاى فصل سوم با عنوان «سیره سیاسى» است.[۴]

امام خمینى(س) اولین اصلى را که مى‌توان از سیره سیاسى پیامبر(ص) استفاده کرد، اصل همراهى سیاسى و دیانت مى‌داند و معتقد است عدم انزواطلبى و گوشه‌گیرى در امور سیاسى و براندازى سلطه‌هاى جور و ستم و داشتن نقش فعال و اساسى در امور سیاست مسلمانان، نقطه شروع تبلیغ رسول خدا(ص) با مخالفت‌هاى بنیادین سیاسى با سردمداران کفر و حاکمان جور همراه بود.[۵]

نویسنده، معتقد است با اندکى تأمل و دقت در سیره حضرت مى‌توان به دست آورد که ایشان هیچ‌گاه راضى نبودند که دین تنها به معناى احکام فردى تبلیغ شود و ابعاد دیگر دین مورد غفلت قرار گیرد. در حرکت‌هاى رسول خدا دیانت و سیاست لازم و ملزوم یکدیگر و هریک از آن دو در خدمت دیگرى بوده تا انسان‌ها را به صلاح و سعادت واقعى برسانند. حضرت امام (ره) در بیان این واقعیت و ارائه تفسیر دقیقى از سیاست مى‌فرماید: «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد و اینها را هدایت کند به طرف آن چیزى که صلاحشان هست، صلاح ملت هست، صلاح افراد هست و این مختص به انبیاست. دیگران این سیاست را نمى‌توانند اداره کنند. این مختص به انبیا و اولیاست.... انبیا (ع) شغلشان سیاست است. دیانت، همان سیاستى است که مردم را از اینجا حرکت مى‌دهد و تمام چیزهایى که به صلاح ملت است و به صلاح مردم است، آنها را از آن راه مى‌برد که صلاح مردم است که همان صراط مستقیم است».[۶]

به عقیده مرحوم امام(ره)، انحراف در اسلام با جدا شدن دیانت از سیاست آغاز گردید: «سیاستى که در صدر اسلام بود، یک سیاست جهانى بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‌کرد به اسلام و دعوت مى‌کرد به سیاست اسلامى و حکومت تشکیل داد و خلفاى بعد حکومت تشکیل دادند و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند».[۷]

موضوعات فصل چهارم نیز با عنوان «سیره نظامى» عبارتند از: هدف نبودن جنگ، حضور مستقیم و استقامت در میدان نبرد، سرداران سپاه، مسجد و بسیج.[۸]

از آنجا که جنگ از ضروریات و مقتضیات طبیعى اجتماع بشرى است، به همین جهت اسلام آن را انکار نکرده و به مخالفت با مقتضیات فطرت و طبیعت برنخاسته است. اسلام استفاده از جنگ را تا مرز ضرورت، محدود ساخته و آن را به‌عنوان آخرین وسیله براى جلوگیرى از تجاوز و طغیان و تأدیب مفسدان و ظالمان پذیرفته است؛ مفسدانى که بر اساس امیال شیطانى خود همیشه در صدد پایمال‌کردن حقوق مادى و معنوى انسان‌ها بوده و هیچ‌گاه جوامع بشرى از وجود چنین افرادى خالى نبوده است. به اعتقاد نویسنده، حال که دین اسلام، شریعتى کاربردى و اصلاحى بوده و براى خوشبختى فرد و جامعه برنامه‌هایى ارائه مى‌دهد، نمى‌تواند از واقعیات خارجى چشم‌پوشى کند و به نظریه‌ها و تئورى‌هاى ذهنى و خیالى بپردازد.[۹]

به باور وى، در سیره پیامبر(ص) هرگز شعارهاى فریبکارانه و حرکت‌هاى غیر واقع‌بینانه وجود ندارد. اسلام، شریعتى است صریح و گویا و در برابر مشکلات انسان‌ها، داراى روش‌هایى قاطع و قابل اجراست. در اوج عطوفت و مهربانى و در راستاى آن، داراى شدت عمل در برابر ستمکاران و جباران است. امام خمینى(ره) در تبیین این حقیقت ملموس، چنین مى‌فرماید: «اسلام از اول، وقتى زاییده شده است، آن روزى که اعلام شد به اینکه حالا دیگر باید قیام کرد در مقابل [طاغوت]، از آن روز برنامه‌اش این بود که بزند و بکشد و کشته بشود براى اصلاح حال جامعه؛ براى اینکه این دزدها و این خیانت‌کارها را قطع ایادیشان را بکند، قطع حیاتشان را بکند؛ اینها مضر به جامعه هستند. این باغ‌دارها و این کاروان‌دارهاى قریش، مضر به جامعه هستند، اینها باید از بین بروند».[۱۰]

به اعتقاد نویسنده، جاى تردید نیست که اگر اسلام جنگ را تأیید نمى‌کرد و آن را به‌عنوان یکى از وسایل مقاومت و جلوگیرى از تجاوز و تعدى و برطرف کردن موانع از سر راه دعوت توحیدى خود، نمى‌پذیرفت، عوامل شر و فساد و نیروهاى شیطانى مانع از گسترش این آیین شده و هرگز انسان‌ها به‌سوى کمال و سعادت رهنمون نمى‌گردیدند.[۱۱]

پانویس

  1. مقدمه، ص الف- ف
  2. متن کتاب، ص۱-۵۹
  3. همان، ص۵۹-۱۰۳
  4. همان، ص۱۰۳-۱۳۳
  5. همان، ص۱۰۵
  6. همان، ص۱۰۵-۱۰۶
  7. همان، ص۱۰۶
  8. همان
  9. همان، ص۱۳۵-۱۳۶
  10. همان، ص۱۳۶
  11. همان

منابع

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. علیرضا کریمى، «سیره نبوى از دیدگاه امام خمینى(ره)»، مجله حضور، شماره ۱۲، برگرفته از پایگاه اینترنتى صالحین آذربایجان غربى.