جن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
# مانند سایر موجودات زنده نر و ماده دارند و این موضوع در آیه 36 [[سوره یس]] قابل تأمل و دقت است. آیه می‌گوید: نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌دانیم، نر و ماده دارند و عبارت {{متن قرآن|«وَمِمَّا لَايَعْلَمُونَ»}}؛ جنّ را نیز شامل می‌شود ولی ما کیفیت آن را نمی‌دانیم. همچنین در [[سوره جن]] از قول آنها نقل شده که می‌گفتند: مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند. ([[سوره جن]]: 6) چون قرآن اشاره به مردان جن کرده است، پس حتما زنان جن هم وجود دارند.
 
# مانند سایر موجودات زنده نر و ماده دارند و این موضوع در آیه 36 [[سوره یس]] قابل تأمل و دقت است. آیه می‌گوید: نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌دانیم، نر و ماده دارند و عبارت {{متن قرآن|«وَمِمَّا لَايَعْلَمُونَ»}}؛ جنّ را نیز شامل می‌شود ولی ما کیفیت آن را نمی‌دانیم. همچنین در [[سوره جن]] از قول آنها نقل شده که می‌گفتند: مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند. ([[سوره جن]]: 6) چون قرآن اشاره به مردان جن کرده است، پس حتما زنان جن هم وجود دارند.
 
# روز قیامت محشور می‌شوند. ([[سوره انعام]]: 128)
 
# روز قیامت محشور می‌شوند. ([[سوره انعام]]: 128)
# جنّ از لحاظ رتبه زمانی اولین «ثَقَل» است «والجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...» و از لحاظ رتبه مقامی دومین «ثقل» است زیرا انسان اشرف مخلوقات است.
+
# جنّ از لحاظ رتبه زمانی اولین «ثَقَل» است {{متن قرآن|«والجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...»}} و از لحاظ رتبه مقامی دومین «ثقل» است زیرا انسان اشرف مخلوقات است.
  
 
[[علامه شعرانی]] پس از نقل تعدادی از این آیات می گوید: «از این آیات معلوم میشود که جن از سنخ عناصر نیستند وگرنه دیده می شدند یا جای بر اجسام دیگر تنگ می کردند بلکه از جنس روح و ملائکه اند مجرد از عناصر و آتشی که از آن آفریده شدند از سنخ آتش عنصری نیست چون در یکجا فراهم آیند آنجا را گرم نمی کنند بلکه چون برای بعضی ظاهر شوند شاید به صورت چیزی روشن و آتش در تاریکی پدیدار گردند.
 
[[علامه شعرانی]] پس از نقل تعدادی از این آیات می گوید: «از این آیات معلوم میشود که جن از سنخ عناصر نیستند وگرنه دیده می شدند یا جای بر اجسام دیگر تنگ می کردند بلکه از جنس روح و ملائکه اند مجرد از عناصر و آتشی که از آن آفریده شدند از سنخ آتش عنصری نیست چون در یکجا فراهم آیند آنجا را گرم نمی کنند بلکه چون برای بعضی ظاهر شوند شاید به صورت چیزی روشن و آتش در تاریکی پدیدار گردند.
  
و قوه بی شعور یا موجود بسیار خرد نیستند از سنخ قوه برق و میکروب چون مکلفند و به [[بهشت]] یا [[دوزخ]] می روند و پیغمبر بر آنها مبعوث میشود پس عقل دارند و مانند فرشتگان منزه از معاصی نیستند زیرا که شیطان از آنها بود و اگر جنیان منزه بودند هرگز معصیت نمیکردند و نیز مانند فرشتگان همیشه دعوت به خیر نمی کنند چون خداوند فرمود «من شر الوسواس الخناس – الی قوله – من الجنة و الناس».
+
و قوه بی شعور یا موجود بسیار خرد نیستند از سنخ قوه برق و میکروب چون مکلفند و به [[بهشت]] یا [[دوزخ]] می روند و پیغمبر بر آنها مبعوث میشود پس عقل دارند و مانند فرشتگان منزه از معاصی نیستند زیرا که شیطان از آنها بود و اگر جنیان منزه بودند هرگز معصیت نمیکردند و نیز مانند فرشتگان همیشه دعوت به خیر نمی کنند چون خداوند فرمود {{متن قرآن|«مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ »}}– الی قوله –{{متن قرآن|«مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ»}}.
  
 
و اگر گوئی مجردات ممکن نیست قابل دو حال باشند گاه صالح شوند و گاه طالح و این گونه قابلیت و تغیر از صفات ماده است چون نوعی انفعال است گوئیم مسلم نداریم مجردات هیچ نوع منفعل نشوند بعض مجردات مانند نفوس انسان که علاقه به بدن دارند، منفعل می گردند و علومی که در این جهان تحصیل می کنند به حس یا به تفکر نوعی انفعال است و هر چه بی واسطه بدن از عالم غیب بر او الهام می شود نیز انفعال است. ما در این امور تابع شرعیم با این حال فارابی در بعض رسائل خویش انفعال مجردات و تجدد حالات را برای آنها تصدیق کرده است.<ref>نثر طوبی، همان.</ref>
 
و اگر گوئی مجردات ممکن نیست قابل دو حال باشند گاه صالح شوند و گاه طالح و این گونه قابلیت و تغیر از صفات ماده است چون نوعی انفعال است گوئیم مسلم نداریم مجردات هیچ نوع منفعل نشوند بعض مجردات مانند نفوس انسان که علاقه به بدن دارند، منفعل می گردند و علومی که در این جهان تحصیل می کنند به حس یا به تفکر نوعی انفعال است و هر چه بی واسطه بدن از عالم غیب بر او الهام می شود نیز انفعال است. ما در این امور تابع شرعیم با این حال فارابی در بعض رسائل خویش انفعال مجردات و تجدد حالات را برای آنها تصدیق کرده است.<ref>نثر طوبی، همان.</ref>

نسخهٔ ‏۵ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۵۱

جنّ در لغت به معناى پوشيده بودن چيزى از حواسّ است.[۱] و آن نوعى از موجودات آفريده شده از آتش، صاحب اراده و شعورند كه از حواسّ ما پنهان‌اند.[۲] وجودشان بشرع ثابت شده است اما ماهیت آنها را نمی دانیم چیست. لیکن از صفاتی که خداوند برای آنها بیان کرده است می توان به معرفت آنها نزدیک شد.[۳] یکی از سوره های قرآن به نام جن است و در ابتدای آن سخن از گروهی از آنان آمده که پس از شنیدن قرآن به نزد قوم خود رفته به آنها بشارت نزول قرآن را دادند.

جن در قرآن

  1. خداوند آنها را از آتش آفریده است. «وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ». (سوره جحر/آیه27)
  2. شیاطین از عاصیان جنند «جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ» (سوره انعام/آیه112) برای هر پیغمبری دشمنی آفریدیم از شیاطین انس و جن و درباره شیطان است «کان من الجن» که از جن بود.(سوره کهف/آیه50)
  3. بچشم دیده نمی شوند و خداوند فرمود: «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ» (سوره اعراف/آیه27) او و قبیله او شما را می بینند به طوری که شما آنها را نمی بینید.
  4. بر صنایع عجیبه و دقیقه قادرند «وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ» (سوره سبا/آیه11) از جنیان بودند کسانی که پیش او کار می کردند «قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ» (سوره نمل/آیه39) عفریتی از جن گفت من عرش ملکه سبا را برای تو می آورم یعنی در اندک مدت از یمن به شام.
  5. خداوند جن را برای عبادت آفرید «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (سوره ذاریات/آیه56) جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت.
  6. خداوند تعالی برای آنها پیغمبر فرستاد «يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ» (سوره انعام/آیه130) در سوره جن وصف آمدن جن نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله و شنیدن قرآن مذکور است. در میان جنیان هم نیک و بد هست.
  7. جنیان اگر معصیت کنند به دوزخ نیز می روند «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ» (سوره اعراف/آیه179) برای دوزخ آفریدیم بسیاری از جن و انس را.
  8. اعراب جاهلیت معتقد به وجود جن بودند «وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ»(سوره جن/آیه6) مردانی از انس پناه می برند به مردانی از جن. رسم عرب بود که در بیابان هولناک پناه به جن آن وادی می بردند و بزنهار او درمی آمدند در اشعار نیز ذکر جن آمده است.[۴]
  9. از آسمان خبر می گرفتند و پس از نزول قرآن از آن ممنوع گشتند: «وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»؛و ما (پيش از نزول قرآن) در كمين شنيدن سخنان آسمانى و اسرار وحى مى‌نشستيم اما اينك هر كه (از اسرار وحى الهى) سخنى بخواهد شنيد تير شهاب در كمينگاه اوست. (سوره جن/آیه 9)
  10. جنّ یکی از دو موجود پرارزش (ثقلان) روی زمین است، دقت و تأمل در آیه 31 سوره الرحمن این مطلب را روشن‌تر می‌کند: «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ»؛ ای گروه جن و انس بزودی به حساب شما خواهیم پرداخت.
  11. مانند انسان‌ها مرگ و میر دارند و گروهی جای گروهی را می‌گیرند. (سوره فصلت: 25)
  12. مانند سایر موجودات زنده نر و ماده دارند و این موضوع در آیه 36 سوره یس قابل تأمل و دقت است. آیه می‌گوید: نبات و انسانها نر و ماده دارند و نیز چیزهایی که ما آنها را نمی‌دانیم، نر و ماده دارند و عبارت «وَمِمَّا لَايَعْلَمُونَ»؛ جنّ را نیز شامل می‌شود ولی ما کیفیت آن را نمی‌دانیم. همچنین در سوره جن از قول آنها نقل شده که می‌گفتند: مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‌بردند. (سوره جن: 6) چون قرآن اشاره به مردان جن کرده است، پس حتما زنان جن هم وجود دارند.
  13. روز قیامت محشور می‌شوند. (سوره انعام: 128)
  14. جنّ از لحاظ رتبه زمانی اولین «ثَقَل» است «والجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ...» و از لحاظ رتبه مقامی دومین «ثقل» است زیرا انسان اشرف مخلوقات است.

علامه شعرانی پس از نقل تعدادی از این آیات می گوید: «از این آیات معلوم میشود که جن از سنخ عناصر نیستند وگرنه دیده می شدند یا جای بر اجسام دیگر تنگ می کردند بلکه از جنس روح و ملائکه اند مجرد از عناصر و آتشی که از آن آفریده شدند از سنخ آتش عنصری نیست چون در یکجا فراهم آیند آنجا را گرم نمی کنند بلکه چون برای بعضی ظاهر شوند شاید به صورت چیزی روشن و آتش در تاریکی پدیدار گردند.

و قوه بی شعور یا موجود بسیار خرد نیستند از سنخ قوه برق و میکروب چون مکلفند و به بهشت یا دوزخ می روند و پیغمبر بر آنها مبعوث میشود پس عقل دارند و مانند فرشتگان منزه از معاصی نیستند زیرا که شیطان از آنها بود و اگر جنیان منزه بودند هرگز معصیت نمیکردند و نیز مانند فرشتگان همیشه دعوت به خیر نمی کنند چون خداوند فرمود «مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ »– الی قوله –«مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ».

و اگر گوئی مجردات ممکن نیست قابل دو حال باشند گاه صالح شوند و گاه طالح و این گونه قابلیت و تغیر از صفات ماده است چون نوعی انفعال است گوئیم مسلم نداریم مجردات هیچ نوع منفعل نشوند بعض مجردات مانند نفوس انسان که علاقه به بدن دارند، منفعل می گردند و علومی که در این جهان تحصیل می کنند به حس یا به تفکر نوعی انفعال است و هر چه بی واسطه بدن از عالم غیب بر او الهام می شود نیز انفعال است. ما در این امور تابع شرعیم با این حال فارابی در بعض رسائل خویش انفعال مجردات و تجدد حالات را برای آنها تصدیق کرده است.[۵]

جن در روایات

  1. آنها می‌خورند و می‌آشامند زیرا مانند انسان نیاز به رشد و تولیدمثل دارند و طبیعی است که تغذیه نیز داشته باشند. اما این که از چه چیزهایی تغذیه می‌کنند، از روایات چنین برمی‌آید که آنها از بازمانده غذای انسان و مغز استخوان استفاده می‌کنند. چنانکه «ابن بابویه» نقل کرده است: «گروهی از طایفه جنّ خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرفیاب شدند و عرض کردند. ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چیزی برای خوردن به ما عطا فرما، حضرت هم استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد.[۶] و نیز امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «استخوان و ضایعات غذای جنیان است».[۷]
  2. به محضر ائمه علیهم‌السلام می‌آیند و مسائل دینی خود را می‌پرسند در اصول ‌کافی، ج1، ص394 بابی تحت عنوان (جنّ در محضر ائمه علیهم‌السلام) وجود دارد.

احکام مربوط به جن

تسخير جن از راه نامشروع، مانند رياضت ها و خواندن عزائم (عوذات) مشتمل بر كفر حرام است. در حرمت آن از راه مشروع همچون خواندن عزائمِ صحيح، اختلاف است.[۸]

جن اعتقاد مشترک اسلام و مسیحیت

بعض نصاری بر مسلمین ایراد کرده اند در اعتقاد به وجود جن، با آنکه در انجیل نیز آمده است که جنیان بسیار در وجود مردی جن زده رسوخ یافته بودند حضرت عیسی علیه السلام آنها را از بدن آن مرد بیرون آورد و در تن خوکانی چند قرار داد و آنها به حضرت عیسی استغاثه می کردند آن حضرت نپذیرفت.

پانویس

  1. مفردات، ص‌203، «جنّ».
  2. ر.ك: الميزان، ج‌20، ص‌39.
  3. نثر طوبی، علامه شعرانی، ج1، واژه "جن".
  4. نثر طوبی، علامه شعرانی، واژه "جن".
  5. نثر طوبی، همان.
  6. وسایل الشیعة: ج1، ص252.
  7. همان، ص252.
  8. جواهرالكلام 22/ 79ـ85؛ ايضاح الفوائد 1/405؛ كتاب المكاسب 1/ 262ـ267.


منابع

  • شناخت دومین ثقل جهان هستی: جن در کلام وحی و عترت، اسماعیل نساجی زواره، مجله درسهایی از مکتب اسلام، شهریور 1380، شماره 486.
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، جلد3، صص 117-116.
  • فرهنگ قرآن، جلد نهم، مدخل "جن".
  • نثر طوبی:دائره المعارف لغات قران کریم، علامه شعرانی، ج1، واژه "جن".

پیوند

سوره جن شیطان