ابوالقاسم دانش آشتیانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۲ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} فروغ پارسايي '''اشاره''' آشتيان شهري با جغرافياي كوچك و تاريخي...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

فروغ پارسايي

اشاره

آشتيان شهري با جغرافياي كوچك و تاريخي بلند، از شهرهاي استان مركزي و در 105 كيلومتري قم، و مهد خيزش و پرورش دانشمندان و فرزانگان بسيار بوده است. ميرزا محمدحسن آشتياني، رهبر جنبش تنباكو در تهران و حضرات آيات: ميرزا احمد، ميرزا مهدي و سيد جلال‌الدين آشتياني و يا به قول استاد بهاءالدين خرمشاهي «آشتياني ثلاث» از اساتيد بنام فلسفه و حكمت اسلامي، از اين ديارند. در اين مختصر به زندگي عالم جليل القدر مرحوم آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم دانش آشتياني مي‌پردازيم؛ شخصيتي كه از چهره‌هاي باسابقه و خوشنام حوزه علميه قم و به زهد و تقوا و امانت در بين اقران مشهور و معروف بود.

خانواده اصيل

خاندان احمدي دانش آشتياني از خانواده‌هاي قديمي و معروف آشتيان هستند كه نزديك به دو قرن، رياست ديني و معنوي را در اين شهر و حومه آن به عهده داشته‌اند. آيت الله آخوند ملا احمد، جد آيت الله دانش عالمي عامل و دانشمندي پرهيزكار و صاحب كرسي تدريس و تبليغ در آشتيان بوده است. آن مرحوم به خاطر مراتب ورع و تقوا به «سلمان زمان» شهرت يافته بود.(1) اگر چه از تاريخ درگذشت ايشان اطلاع دقيقي نداريم، ولي بر اساس دست نوشته‌اي در يك نسخه خطي، وي تا سال 1291 ق. در قيد حيات بوده است.(2)

فرزند آيت الله، آقا شيخ محمدتقي دانش - پدر آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم دانش - از علماي بنام اين خاندان است. ايشان در تهران از محضر آيت الله العظمي حاج ميرزا محمدحسن آشتياني استفاده كرد و پس از كسب مقامات علمي، به موطن خود مراجعت نمود و در مسجد جامع آن شهر به امامت جماعت و تبليغ و ارشاد مشغول شد.(3) مردم منطقه آشتيان از او و پدرش كرامات و فضائل زيادي را سينه به سينه نقل مي‌كنند و ارادت بسياري به آن‌ها داشته‌اند.

تولد، كودكي و شروع به تحصيل

حاج شيخ ابوالقاسم دانش آشتياني در چنين خانواده‌اي در سال 1329 ق. پا به عرصه وجود گذاشت و در سايه مهر پدر دانشمندش رشد يافت. ايشان دوران كودكي را در زادگاهش سپري كرد. حدود 14 سال داشت كه در تابستاني با مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني، كه آن زمان از اساتيد و فضلاي جوان حوزه علميه قم بود و براي گذران فصل گرما به آشتيان سفر كرده بود، آشنا شد.

آيت الله گلپايگاني به پدر وي پيشنهاد مي‌كند كه فرزندش را براي ادامه تحصيلات به حوزه علميه قم بفرستد. اين نظر، مورد استقبال شيخ محمدتقي قرار گرفت و آقا شيخ ابوالقاسم، در حالي كه تنها 14 سال داشت، راهي شهر مقدس قم شد. سال 1344 ق. بود و از ورود آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي و تأسيس حوزه علميه تنها چهار سال مي گذشت.

آقا شيخ محمدتقي ابتدا فرزندش را در مدرسه جهانگيرخان سكونت داد؛(4) ولي آيت الله العظمي فيض قمي، كه از ديرباز و شايد از درس ميرزاي آشتياني در تهران با آقا شيخ محمدتقي سابقه رفاقت داشت، از او دعوت كرد تا فرزند خود را به وي بسپارد و در بيت ايشان ساكن باشد و تحت اشراف آن بزرگوار به تحصيل و تهذيب مشغول گردد. اين دعوت پذيرفته شد؛ وي شيخ ابوالقاسم را به آن مرجع عالي مقام سپرد و به آشتيان بازگشت.

حضور در چنان بيتي رفيع، كه محل آمد و شد بسياري از بزرگان و علما بود و استفاده از مصاحبت و مجالست با آيت الله فيض، كه از شخصیت هاي طراز اول حوزه و ممتاز در علم و عمل بود، فرصتي بس نيك و مغتنم بود تا از آقا شيخ ابوالقاسم، جواني بافضيلت و دانشمند بسازد، كه او نيز از اين نعمت به خوبي بهره جست. زمان زيادي از اقامت در قم نگذشته بود كه آيت الله فيض به پدر او در آشتيان نامه نوشت كه «مي‌خواهيم با اجازه شما آقا شيخ ابوالقاسم را به «تيجان الملائكة» (لباس مقدس روحانيت) مفتخر كنيم» و خودشان آقاي دانش را مُعَمّم كردند.(5)

حدود سال 1350 ق. آيت الله آقا شيخ محمدتقي دانش دارفاني را وداع نمود و آقا شيخ ابوالقاسم از مهر پدر محروم شد؛ ولي اين ضايعه سنگين، در اراده محكم او خللي وارد نكرد و خيلي زود به قم بازگشت و به تحصيل ادامه داد.

اساتيد

ايشان از بدو ورود به قم، با راهنمايي و ارشاد آيت الله العظمي فيض، در درس اساتيد و دانشمندان بنام حوزه حاضر شد و از محضر ايشان كسب كمالات كرد.

با اين كه در آشتيان مقداري از ادبيات و منطق را خوانده بود، اما مجدداً اين علوم را از اساتيد آن روز، يعني آيت الله آقا ميرزا محمدعلي اديب تهراني و آيت الله آقا سيد مهدي كشفي فراگرفت. سطوح متوسط را از آيت الله آخوند ملا علي معصومي همداني (م 1398 ق) همداني آموخت.

رسائل، مكاسب و طهارت شيخ را از حضرات آيات: ميرزا محمد فيض قمي (م 1370)، سيد محمدحجت كوه‌كمره‌اي (م 1372 ق)، سيد محمدتقي خوانساري (م 1371 ق) و سيد احمد خوانساري (م 1405 ق) استفاده كرد. پس از اتمام دروس سطح، نزديك به چهار سال در درس مؤسس حوزه علميه آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (م 1355 ق) حاضر شد و بعد از درگذشت ايشان، از اولين كساني بود كه به درس آيت الله حجت و آيت الله فيض شتافت و همچنين از بحث آيت الله آقا سيد محمدتقي خوانساري، كه مخصوص عده‌اي از فضلا بود و در منزل استاد تشكيل مي شد، بهره‌اي وافر برد.

آيت الله دانش به استاد اخير خود، ارادتي ويژه و عميق داشت و اين ارتباط باعث شد تا از استاد براي سفر به آشتيان دعوت كند. از اين رو، آيت الله خوانساري دو سال «تابستان‌ها» به آشتيان سفر كرد و هنوز خاطره شيرين آن حضور و صفاي وجود آن مرجع بزرگ، در اذهان مردم منطقه باقي است. پس از ورود آيت الله العظمي بروجردي به حوزه علميه قم و تشكيل محفل درس، آيت الله دانش به جمع شاگردان ايشان درآمد و چنان كه آن بزرگوار به نگارنده فرمودند: تا آخر كه آقاي بروجردي درس مي‌گفتند، به درس ايشان حاضر شد و از محضر وي بهره برد.

اجازات

آيت الله دانش با جد و جهد در راه فراگيري علوم اهل بيت علیهم السلام به درجه عاليه اجتهاد نايل شد و اجازات متعددي از اساتيد و بزرگان عصرش اخذ نمود.

آيت الله العظمي آقا ميرزا محمد فيض در اجازه‌نامه‌اي كه براي ايشان نگاشته، آورده است: «از مبدأ تمييز الي كنون اشتغال به تحصيل داشته، در حوزه علميه قم تكميلات و ترقيات نموده، از درس تحقيق علماي اعاظم و فقهاي اكابر استفاده مي‌فرمودند. مدت‌هاست كه در حوزه بحث احقر حاضر و يكي از فضلاي حوزه بشمار مي‌روند و با جديتي كافي و همتي وافي ليلاً و نهاراً تحصيل و تكميل نموده تا آن كه بحمدالله تعالي نايل به مراد و بالغ به مرتبه اجتهاد شدند. فهنيئاً له تلك الدرجة العليا والرتبة العظمي...».

استاد ديگر ايشان آيت الله العظمي آقا سيد محمدتقي خوانساري در حاشيه دستخط آيت الله فيض، مرقوم نموده‌اند: «ما رقم صدر عن اهله و وقع في محله جداً و حقيق بان يكتب له فوق ذلك فانه دام فضله فاق الاقران و صار مشاراً بالبنان و بلغ مرتبة الاجتهاد و درجة الاستنباط السداد مشفوعاً بالتقوي و السّداد فهنيئاً له هذه المرتبة العليا التي يتنافس عليها الكثير و لاينالها الاالقليل؛ آن چه مكتوب شده، از اهل آن صادر شده و در محل خود گفته شده است و سزاوار است براي ايشان فوق اين گفته شود؛ چرا كه او از دوستان پيشي گرفته و مشهور است و به مرتبه اجتهاد رسيده است، همراه با تقوا و پرهيزكاري. و گوارا باشد بر او اين مقام بلند كه بسياري براي رسيدن به آن تلاش مي كنند، ولي افراد كمي به آن مي‌رسند».

همچنين مرجع بزرگ شيعه آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني (م 1365 ق) نيز براي آيت الله دانش اجازه اجتهادي صادر كرده‌اند كه استاد حوزه علميه نجف اشرف آيت الله العظمي آقا ضياءالدين عراقي در حاشيه، آن را تصديق و گواهي كرده است. علاوه بر اين، ايشان از همه اساتيد مذكور و نيز از علامه حاج آقا بزرگ تهراني (م 1389 ق) اجازه نقل حديث هم داشت.(6)

وكالت مراجع بزرگ

از امور قابل توجه در مورد آن بزرگوار، اعتماد و اطمينان مراجع عصر به وي مي‌باشد. وي از زمان مرجع بزرگ آيت الله آقا سيد ابوالحسن اصفهاني قدس سره، تاكنون وكالت بسياري مراجع بزرگ را دارا بود و نماينده‌اي امين و امانت‌داري پرهيزكار در امور حسبيه زعماي شيعه بشمار مي‌آمد. ايشان وكيل تام الاختيار حضرت آيت الله العظمي خويي بود و سال‌ها امور شهريه آن مرجع بزرگ را در قم، با درايت و دقت اداره مي‌كرد.

آيت الله آقا سيد عباس كاشاني براي نگارنده نقل كردند: «در ايام اقامت ما در نجف اشرف، بارها ديده بودم كه آيت الله خويي به كساني كه از قم به خدمت ايشان مي‌رسند و در امورمالي كاري داشتند، معمولاً مي‌فرمود: «در قم به آقاي دانش مراجعه كنيد» و نام او را با احترام مي‌برد. من آقاي دانش را كه اين همه مورد اعتماد آيت الله خويي بود، نمي شناختم. تا اين كه روزي از آقا سيد جمال، فرزند آيت الله خويي پرسيدم، ايشان گفت: آقا ميرزا ابوالقاسم دانش از محترمين علماي قم است كه پدرم با همه سخت‌گيري و دقت در صدور اجازه وكالت، با اصرار ايشان را وكيل تام‌الاختيار خود قرار داده‌اند».

راقم اين سطور، زماني اين جريان را از قول آيت الله كاشاني براي آيت الله دانش نقل كردم كه آن مرد بزرگ با كمال خاكساري فرمود: «و كم من ثناءٍ جميلٍ لستُ اهلاً له نشرته».

مطلبي كه اكنون اشاره مي‌شود، نشانه اعتماد امام خمينی قدس سره به آيت الله ابوالقاسم دانش است: بعد از تبعيد حضرت امام خميني در سال 1343 ش. رژيم به شدت از اموري كه باعث گسترش نام و ذكر حضرت امام بود، جلوگيري مي كرد. به همين جهت درصدد بود تا از پرداخت شهريه امام در حوزه علميه قم جلوگيري كند. پس از تلاش و برنامه‌ريزي، تصميم بر اين شد كه شهريه ايشان به نام عالمِ عامل آيت الله حاج ميرزا احمد آشتياني قدس سره پرداخت شود تا رژيم نتواند ممانعت كند و از سويي طلاب و فضلا هم مي‌دانستند كه شهريه امام به نام آيت الله آشتياني پرداخت مي شود.

اين برنامه بعد از فوت آيت الله آقا ميرزا احمد، به نام فرزندشان مرحوم آيت الله آقا ميرزا محمدباقر آشتياني ادامه يافت. در طول اين سال‌ها، مباشرت و اداره اين امر با حضرت آيت الله دانش بود و وي با ظرافت و دقت تمام در محيط خفقان ستمشاهي در زنده نگاهداشتن نام حضرت امام خميني قدس سره سهمي عمده داشت.(7)

مسئوليت كتابخانه مسجد اعظم

آيت الله دانش آشتياني، پس از حضور در درس آيت الله العظمي بروجردي، مورد توجه ايشان قرار گرفت و عهده دار امور مختلفي شد؛ از جمله، به نمايندگي از سوي آن زعيم عاليقدر، براي رسيدگي به مشكلات به نقاط مختلف كشور اعزام گرديد.(8) و همچنين مأمور تهيه فهرست كاملي از كتب كتابخانه مدرسه فيضيه شد؛(9) كه اين دو وظيفه با آيت الله حاج آقا مجتبي عراقي كه با يكديگر عقد اخوت و دوستي ديرينه داشتند و در دوران طلبگي در فيضيه هم حجره نيز بودند،(10) انجام گرفت.

پس از تأسيس كتابخانه مسجد اعظم به وسيله آيت الله العظمي بروجردي، اداره اين مركز از سوي ايشان به آيت الله دانش واگذار شد. مرحوم دانش در اين باره فرموده‌اند:

«مرحوم آقا محمدحسن، فرزند آيت الله العظمي بروجردي، روزي مرا خواست و گفت: آقا مي‌خواهند شما متولي كتابخانه باشيد. بعد از آن، آقا مرا خواستند و توليت كتابخانه را به من محول كردند.(11)

خاطره فاضل محترم جناب حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدتقي دانش، فرزند آن مرحوم، در اين باره چنين است: «درست به ياد دارم روز نيمه شعبان سال 1379 ق. در معيت معظم له براي تشرف به لباس روحانيت، به محضر آيت الله العظمي بروجردي شرفياب شديم. در آن جلسه كليدهاي ساختمان كتابخانه به ايشان تحويل گرديد و سرپرستي آن به معظم له واگذار شد و ضمناً دستور سرعت در فراهم آوردن مقدمات افتتاح آن را هم صادر كردند و مقدار متنابهي كتاب به كتابخانه اهدا فرمودند. پس از بازديد مرحوم والد از محل و مشورت‌هايي كه با افراد صاحب نظر به عمل آوردند، به اين نتيجه رسيدند كه محل به تنهايي پاسخگوي نياز كتابخانه نيست. لذا لازم است بر روي راهرويِ مجاور و قسمتي از رودخانه، ساختمان جديدي اضافه شود. در نخستين فرصت، نتيجه اين بررسي‌ها به محضر آن زعيم عالي قدر ارائه شد و امر به احداث ساختمان جديد دادند. هر چند كار ساختمان با سرعت خوبي پيش رفت، ولي متأسفانه افتتاح كتابخانه در زمان حيات آيت الله بروجردي ميسر نشد و دو هفته پس از ضايعه ارتحال ملكوتي ايشان، روز جمعه 27 شوال 1380 ق (25 فروردين 1340 ش) پس از جلسه ختمي كه به مناسبت ارتحال آن مرجع بزرگ از سوي آيت الله دانش منعقد شده بود، با حضور عده‌اي از بزرگان حوزه، كتابخانه افتتاح شد. مرحوم والد تا اين اواخر، امور كتابخانه را با وجود كمبود امكانات سرپرستي مي‌كرد...».(12)

آيت الله دانش حدود 40 سال مسئوليت كتابخانه، اين مركز علمي و فرهنگي را به خوبي اداره كرد و تعداد كتب چاپي و خطي آن را به سطح يكي از بزرگترين كتابخانه‌هاي قم ارتقا داد. اين كتابخانه داراي يك مخزن و دو سالن مطالعه است و عمده كتب آن را آيت الله العظمي بروجردي، آيت الله حاج آقا حسن فريد محسني(13) و مرحوم آقاي رمضاني(كلاله خاور)(14) اهدا كرده‌اند.

حضور در صحنه‌هاي انقلاب اسلامي

آيت الله دانش با حضرت امام نيز رابطه‌اي نزديك و صميمي داشت و غير از اين كه وكيل و پرداخت شهريه ايشان بود، ارتباط زيادي با امام داشت. حضرت امام نيز اعتماد و وثوق بالايي به حضرت آيت الله دانش داشتند، كه اين مطلب از نامه‌هايي كه از نجف اشرف براي مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خميني فرستاده‌اند و اموري كه به آقاي دانش ارجاع داده‌اند، مشخص مي‌شود.(15)

آن فقيد مجاهد در مبارزات علما و ملت ايران عليه نظام ستمشاهي با نشر اعلاميه‌هاي حضرت امام و كمك و مساعدت به كساني كه در صف مقدم مبارزه بودند، همراهي مي‌كرد. در محرم سال 1357 ش. بر سر مزار يكي از شهداي انقلاب در آشتيان، در جمع هزاران تن از مردم منطقه، سخنرانيِ پرشوري ايراد كرد كه هنوز طنين آن كه وعده برچيده شدن حكومت شاه را مي داد، در اذهان باقي مانده است.

در اوان پيروزي انقلاب اسلامي، آيت الله دانش براي احياي سنت ديرپاي نماز جمعه، از سوي حضرت امام قدس سره به امامت جمعه آشتيان منصوب شد(16) كه در اين سنگر نيز منشأ خدمات بسياري بود. در جنگ تحميلي نيز با وجود كهولت و بيماري، براي تقويت روحيه رزمندگان در مناطق جنگي حضور يافت.(17)

آثار و خدمات

چند سال بعد از درگذشت پدر آقاي دانش، مردم آشتيان با اصرار از ايشان خواستند كه به موطن خود مراجعت و جاي خالي پدر را پر كند. ايشان با موافقت اساتيد خود در سال 1358 ق. راهي آشتيان شد و عهده‌دار امور ديني و تبليغي شهر شد و در ضمن، ارتباط خود را با حوزه علميه قم حفظ كرد و رفت و آمد دائم داشت.

در آشتيان با اقامه جماعت و تشكيل مجالس اهل بيت علیهم السلام و احياي موقوفات، تمام سعي و اهتمام خويش را صرف تبليغ و ترويج دين در ميان مردم كرد. و بدون شك روحيه ديني و وجهه مذهبي دارالمؤمنينِ آشتيان، مرهون زحمات و خدمات آن عالم جليل و پدران ارجمندش مي‌باشد. از ثمرات همت عالي آن بزرگوار كه به مدد مردان خيرانديش و علاقه‌مندان وي به انجام رسيد، مي‌توان به اين موارد اشاره كرد:

  • 1- كمك و دستگيري از مستمندان و نيازمندان؛
  • 2- احياي موقوفات جهت اقامه مجالس ديني.
  • 3- تأسيس و بازسازي مساجد و حسينيه‌هاي متعدد؛
  • 4- تأسيس مصلاي آشتيان كه پس از درگذشت ايشان، از سوي مردم به «مصلاي بزرگ آيت الله دانش» نام گرفته است؛
  • 5- تشكيل صندوق قرض الحسنه؛
  • 6- تشكيل كتابخانه‌هاي حضرت سيدالشهدا و حضرت صاحب الامر علیهم السلام در آشتيان؛(18)
  • 7- احيا و نوسازي مدرسه علميه آشتيان.

اين حوزه با قدمتي بيش از يك و نيم قرن(19) پايگاه معنوي و ديني منطقه بوده و آيت الله دانش ده‌ها سال نقش محوري را در اين مركز داشته است. ساختمان مدرسه به همت ايشان و كمك حضرت امام قدس سره و ساير مراجع عصر در سال 1405 ق. به شكل آبرومندي پايان يافت. ايشان در رسيدگي به امور مدرسه و وضع فضلا و اساتيد آن اهتمامي بليغ داشت و گاهي در اين حوزه تدريس نيز مي‌كرد و بسياري از فضلاي آشتيان شاگرد مستقيم آن بزرگوار هستند، اگر چه پدر معنوي همه روحانيت بلكه مردم آشتيان به حساب مي‌آيند.

آيت الله دانش در قم نيز بعضي از كتب را درس مي‌گفتند كه تعدادي از شاگردان آن روز ايشان هم اكنون در زمره اساتيد و بزرگان حوزه جاي دارند كه از ميان آن‌ها، تنها به ذكر دو نفر اكتفا مي شود: حجج الاسلام والمسلمين:

  • 1- شهيد دكتر غلامرضا دانش آشتياني؛
  • 2- مرحوم حاج ميرزا حسين دانش آشتياني؛
  • 3- نمايندگان مردم تفرش و آشتيان در مجلس شوراي اسلامي.

اخلاق و سلوك

هر كس،آن بزرگوار را ديده بود و با ايشان آشنايي داشت، به صدق، صفا، صميميت، بي‌آلايشي، زهد و تقواي وي اذعان مي‌كند. آيت الله دانش را بايد از مصاديق مردان علم و عمل و تعهد و ديانت دانست، به طوري كه در حوزه علميه قم و نزد مردم به وارستگي، امانتداري و درستكاري شهره بود. اعتماد علماي بزرگ و عشق و علاقه مردمِ آشتيان به آن عالم جليل، حاصل نزديك به يك قرن مشي عالمانه و زندگي ساده و محقرانه توأم با خدمت و فرار از هر گونه شهرت‌طلبي و مقام‌پرستي او بود.

ارادت به ساحت اهل بيت علیهم السلام

او، در آستان مقدس اهل البيت خادمي با خلوص بود و در تعظيم نام و يادشان سعي وافري داشت. در تشكيل مجالس اعياد و وفيات اهتمام مي‌ورزيد و در تمام مناسبت‌ها، حسب الامر ايشان، در آشتيان مراسم برگزار مي‌شد و خودشان با وجود كهولت و مشقت، در اين مجالس شركت مي‌كردند. در آخرين سال عمرشان در ماه صفر چند هفته قبل از رحلت، با زحمت در جلسات حاضر مي‌شد و اين نبود، جز به خاطر عشق و ارادت به اولياي دين. شب 23 ماه مبارك رمضان خودشان منبر مي‌رفتند و ضمن پند و موعظه مراسمِ احياي مفصلي برگزار مي‌كردند كه ناله‌هاي «يا صاحب الزمان» آن بزرگوار و سوز و گداز وي، تأثير شگرفي در مجلس داشت. روزهاي عيد فطر نيز دعای ندبه باشكوه و استثنايي برقرار مي‌كرد. چون سخنش از دل برمي‌خاست، لاجرم در اعماق قلب نفوذ مي‌كرد. سفارش به تقوا، كلام هميشگي‌اش بود و خود بحق از متقين روزگار بود.

ساده زيستي

طي ده‌ها سال، سطح زندگي او تغيير نكرد و به گواه همه كساني كه ايشان را از نزديك مي‌شناختند، همواره رويه‌اي قناعت منشانه و زاهدانه داشت؛ در حالي كه مي‌توانست زندگي مرفهي فراهم كند. حضرت امام بعد از پيروزي انقلاب و سفر به قم، شبي سرزده به ديدار آيت الله دانش می‌روند و زندگي ساده ايشان را، كه پس از سال‌ها وكالت و مسئوليت در امور ماليِ حوزه، سطح زندگي‌شان تغيير نكرده بود، مي‌ستايند.(20)

با اين كه در آشتيان يا قم اشتغالات زيادي داشتند و خدمات مختلفي را انجام مي‌دادند، اما هيچ دفتر، منشي و يا راننده‌اي نداشت و شخصاً امور خود را اداره مي‌كرد. هنگامي كه مردم براي رفع مشكلات و اختلافات خود به منزل آن بزرگوار مي‌رفتند، ايشان خود، در را به رويشان مي‌گشود و به مسائل‌شان رسيدگي مي‌كرد. نگارنده بارها براي اين كه در معيتشان به مقصدي برويم، برايشان تاكسي گرفته‌ام.

تواضع و فروتني

آيت الله دانش آشتياني از مصاديق كساني بود كه علم را با حلم و تقوا و تواضع عجين كرده‌اند. با اين كه مقام علمي بالايي داشت و از روزگار جواني به مرتبه اجتهاد و استنباط رسيده بود، هيچگاه اظهار نمي‌كرد و اگر ساعت‌ها در محضرش مي‌نشستي، كلامي كه نشانه اظهار شخصيت و خودستايي باشد، از ايشان شنيده نمي‌شد و معمولاً نظر ديگران را نقل مي‌كرد.

سال‌ها در درس خارج آيت الله العظمي حائري يزدي شركت كرده بود؛ ولي هرگاه از ايشان در اين مورد سؤال مي شد، با كمال تواضع و فروتني مي‌فرمود: «چند سالي در درس آن جناب شركت كردم؛ ولي جزء تلامذه ايشان به حساب نمي‌آيم و اين لياقت و شايستگي را در خود نمي‌يافتم».(21)

حضرت آيت الله آقاموسي شبيري زنجاني درباره تواضع آن مرحوم مي‌فرمودند: «زكات لمعه را پيش مرحوم آقاي دانش مي‌خواندم. روزي بحث به جايي رسيد كه مقداري دقيق بود. ايشان خيلي راحت فرمود: اين جا را من نمي‌دانم، شما از آقاي والدتان (مرحوم آيت الله آسيد احمد زنجاني) بپرسيد. اين برخورد براي من خيلي جالب بود».(22)

مردمداري و بي‌ادعائي

وي سال‌ها با مردم و در ميان آن ها زندگي كرد و در غم و شاديشان شريك بود. اگر در دورترين نقطه شهر كسي از طبقات پايين اجتماع ايشان را دعوت مي‌كرد، مي‌پذيرفت و بدون تكلف در مجلس او حاضر مي‌شد. با كودكان و جوانان بسيار صميمي و با ملاطفت برخورد مي‌كرد و با وجود كهولت، رابطه‌اي عاطفي و نزديك با جوانان داشت. خوب به ياد دارم در موردي به صاحب اين قلم، عتابي فرمودند. فرداي آن روز، وقتي آثار خجالت و ناراحتي را در چهره حقير ديد، با لبخند زيبايي فرمود:

اگر با ديگران بود ميلي × چرا ظرف مرا بشكست ليلي.

آن مرد بزرگ با اين تمثيل لطيف فهماند كه در رفع اشتباهات اطرافيان و علاقه‌مندانش احساس مسئوليت مي‌كند و در عين حال از دلجويي نيز غافل نيست. آيت الله دانش با اين كه جواني و بيش از پنجاه سال از عمر خويش را صرف رسيدگي به امور ديني و دنيايي مردم آشتيان كرده و چه بسا موقعيت‌هاي زيادي را به جهت اهتمام به امور اين شهر و اشتغال به مسائل از دست داد، مع الوصف هميشه مردم را ذي حق مي‌دانست. ايشان در يك سخنراني در 28 صفر يكي از سال‌هاي آخر عمرشان در جمع مردم آشتيان چنين فرمود:

...من از سن بيست سالگي تا امسال، در راه شما و همراه شما بودم؛ اما پيش خدا اعتراف مي‌كنم، شايد قصور داشتم، شايد تقصير داشتم. خدا را گواه مي‌گيرم، عمداً حق كسي را پايمال نكردم؛ اما خود را تبرئه نمي‌كنم. يقيناً همه شما بر من حق داريد: مالي است يا آبرويي است يا عرضي است. هر گونه حق بر من داريد، شما را به جان اين پيغمبر عزيز و به جان حسن مجتبي خواهش مي‌كنم از شما، اگر مي‌توانستم كف پاي شما را مي‌بوسيدم و التماس مي‌كردم به اين كه از من بگذريد... از من عاجز ناتوانِ از كار افتاده بگذريد و از من راضي بشويد و فرداي قيامت ديگر گريبان مرا نگيريد و مرا در پيشگاه پروردگار متعال محاكمه نكنيد...(23)

سرانجام

سكته خفيف مغزي در صبح روز شانزدهم خرداد سال 1380 ش. در منزل محقرش در آشتيان، موجب بستري شدن آن عزيز در بيمارستان قدس اراك شد. قامت استوار پيري روشن ضمير پس از عمري خدمت و تلاش، رو به هم آغوشي با مرگ مي‌رفت. پس از چند روز به بخش A.C.U منتقل شد. بسياري از مردم قدرشناس و شريف آشتيان همه روزه به بالينش مي‌شتافتند و از طريق تلويزيون مداربسته پيكر نحيفش را نظاره مي‌كردند و با آه و اشك و حسرت بازمي‌گشتند. آري، «ان الذين آمنوا و عملواالصالحات سيجعل لهم الرحمنُ وُدّاً»؛ كسي كه مخلصانه در راه خدا و برآوردن حوايج مردم باشد، طبيعي است كه چنين مورد علاقه و ارادت بندگان خدا قرار گيرد.

باري، پس از چند هفته او را از اراك، به بيمارستان خاتم الانبياي تهران انتقال دادند؛ ولي تقدير الهي بر دعاي مريدان و تلاش پزشكان پيشي گرفت و لحظه عروج فرارسيد. بالاخره، هنگام ظهر روز جمعه هشتم تير 1380 (7 ربيع الثاني 1422 ق)، آن روح بلند، قالب 93 ساله تن را رها كرد و به معبود پيوست. پيكر پاكش به درخواست مردم وفادار روز شنبه به آشتيان منتقل شد. روزي استثنايي بود؛ مردم تا چهل كيلومتر به استقبال پيكر پاك ايشان آمده بودند و با اشك و آه، امام جمعه فقيد و پدر پير فرزانه خود را تشييع كردند. صبح روز بعد نيز، در قم با حضور هزاران نفر از مردم آشتيان و جمع بسياري از مراجع، علما و مدرسان حوزه علميه قم تشييع شد. پس از اقامه نماز به وسيله دوست ديرينه‌اش حضرت آيت الله العظمي صافي گلپايگاني، در جوار بارگاه ملكوتي حضرت معصومه سلام الله علیها در مسجد طباطبايي به خاك سپرده شد. پس از نماز مغرب و عشاء مجلس ختم باشكوهي از سوي بيت ايشان و جامعه محترم مدرسين و شوراي عالي حوزه علميه قم، در مسجد اعظم با حضور مراجع، علما و مردم و همچنين نمايندگان مقام معظم رهبري و رياست محترم جمهور برگزار گرديد.

رهبر انقلاب در پيامي به مناسبت رحلت آن عالم فرزانه چنين فرمودند: «رحلت عالم بزرگوار مرحوم آيت الله آقاي حاج شيخ ابوالقاسم دانش آشتياني، امام جمعه فقيد آشتيان رحمة الله عليه را به عموم مردم عزيز و مؤمن استان مركزي، مخصوصاً اهالي شريف و علم دوست آشتيان، تسليت عرض مي‌كنم. اين روحاني خدوم، عمري طولاني را در خدمت به علم و دين سپري كرد و پس از ده‌ها سال اقامت در حوزه علميه قم، كه با تلاش علمي و خدمات فرهنگي همراه بود، به آشتيان مراجعت كرد و سعي و توان خود را مصروف خدمتگزاري مردم نمود. خداوند متعال رحمت خود را شامل روح آن عالم رباني بفرمايد و به بازماندگان محترم و همه دوستان و ارادتمندان ايشان صبر و اجر جزيل عنايت كند. سيد علي خامنه‌اي 1380/4/10».(24)

آثار ماندگار

از مرحوم آيت الله دانش آشتياني آثار مكتوب ذيل به يادگار مانده است:(25)

  • 1- تقريرات فقه و اصول بعضي از اساتيدشان؛
  • 3- سقيفه: كه پيرامون مسئله جانشيني پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله است. اين كتاب ترجمه و تعليق بر كتاب السقيفه از مرحوم آيت الله آقا سيد احمد روحاني قدس سره است.
  • 4- رمز نيكبختي: كه درباره آثار و بركات ذكر شريف صلوات نگاشته شده و ترجمه و تعليق بر رساله سرّالسّعاده آيت الله آقا سيد احمد روحاني قدس سره است.
  • 5- دو مجلد نشريه كتابخانه مسجد اعظم قم: كه شامل 24 ماهنامه است، به سردبيري و همت ايشان از ارديبهشت 1344 تا اسفند 1345 منتشر شد و در آن زمان و با امكانات محدود آن وقت، اثر بسيار مهمي بشمار مي‌آيد. به جهت چهره موجه آيت الله خوانساري، آثار خوبي از علما و بزرگان در اين مجموعه به چشم مي‌خورد. بعضي از نويسندگان نشريه كتابخانه مسجد اعظم، عبارتند از حضرات آيات: صافي گلپايگاني، حاج شيخ مرتضي حائري يزدي، نوري همداني، حسين شب زنده‌دار، سيد جلال طاهرشمس گلپايگاني و...
  • 6- مقالات مختلف در زمينه‌هاي اخلاقي و اجتماعي كه در نشريات مختلف به چاپ رسيده است. شانزده مورد از اين مقالات به همت فاضل محترم حجةالاسلام والمسلمين سيد مهدي شمس الدين (داماد آن مرحوم) تحت عنوان «چشمه‌سار معرفت» به چاپ رسيده است. عناوين بعضي از اين مقالات چنين است: نظري به صدر اسلام، مردان فضيلت، استفاده از حوادث، مشكل ازدواج، جهان زنده، مكتب پارسايي و پرهيزكاري، اهميت تبليغات و...

در پايان سزاوار است اشاره شود كه از ايشان يك فرزند به يادگار مانده است؛ وي فاضل معظم آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش متولد سال 1358 ق. مي‌باشد، كه علاوه بر استفاده از محضر پدر دانشمندش از حضرات آيات: سلطاني طباطبايي، گلپايگاني، اراكي و امام خمينی بهره برده است. مراتب فضل، تقوا و اخلاق ايشان يادآور سيماي پدر ارجمندشان است.

آفرين بر روان آن پدري × که بماند از او چنين پسري.

پي‌نوشت

(1). گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 140.

(2). مصاحبه با آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش (فرزند آن مرحوم).

(3). همان.

(4). نقل نگارنده از گفتار آن مرحوم.

(5). همان.

(6). اصل همه اين اجازات و اسناد، نزد آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش، فرزند آن مرحوم است.

(7). صحيفه امام، ج 2، ص 192 و 332، با توضيحات مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد خميني در حاشيه صفحات.

(8). مجله حوزه، سال ششم، ش 36، ص 28، مصاحبه با مرحوم آيت الله حاج آقا مجتبي عراقي.

(9). فهرست كتب كتابخانه مباركه مدرسه فيضيه قم، مقدمه.

(10). مصاحبه با آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش.

(11). چشمه سار معرفت، ص 27.

(12). مصاحبه با آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش.

(13). مرحوم آيت الله حاج سيد حسن فريد اراكي، از شاگردان آيت الله العظمي حائري يزدي و از اساتيد بنام حوزه‌هاي علميه در اراك و سپس در قم بود در ربيع الثانی 1391 ق در تهران وفات يافت و در وادي السلام نجف در مقبره اجدادي اش به خاك سپرده شد آن مرحوم كتابخانه مجهزي داشت كه طبق وصيت خودش كتاب‌هاي چاپي آن به كتابخانه مسجد اعظم، و كتب خطي آن به كتابخانه آستان قدس رضوي منتقل شد (تفسير سوره حمد، آيت الله فريد اراكي، مقدمه).

(14). مرحوم حاج محمد رمضاني معروف به حاجي خاور، مدير مجلات شرق، افسانه و كلاله خاور از خادمين صنعت نشر و دوستداران كتاب و كتابخانه در دوران معاصر است او كتابخانه بسيار ارزشمند و عظيمي داشت كه بعد از فوت او طبق نظر خودش و تلاش ديگران از جمله مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج آقا مهدي آيت الله زاده گلپايگاني به كتابخانه مسجد اعظم منتقل شد اين مجموعه حدود 40 هزار جلد كتاب است حاجي خاور در 1346 ش درگذشت. ر.ك: مؤسسه خاور، بزرگترين انتشاراتي ايران در هفتاد سال پيش، سيد فريد قاسمي، صنعت چاپ، ش 171 (فروردين 1376)، ص 66 و همچنين مجلدات نشريه كتابخانه مسجد اعظم.

(15). صحيفه امام، ج 2، ص 192 و 332.

(16). همان، ج 12، ص 316.

(17). مصاحبه با آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش.

(18). كتابخانه حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه شریف در حوزه علميه آشتيان است و كتابخانه حضرت سيدالشهدا علیه السلام در طبقه فوقاني حسينيه بازار آشتيان، واقع در ميدان آزادي اين شهر قرار دارد فهرست نسخ خطي اين دو كتابخانه را آقاي صادق حضرتي آشتياني تهيه كرده است و در دفتر دوم ميراث اسلامي به سعي جناب آقاي رسول جعفريان چاپ شده است.

(19). قدمت و تاريخچه اين حوزه را نگارنده، از يكي از نسخ خطي بحارالانوار كه در كتابخانه مدرسه علميه آشتيان موجود است، استخراج كرد كه به تأييد حضرت آيت الله دانش رسيد همچنين ر.ك: سيماي آشتيان، ص 99.

(20). چشمه سار معرفت، ص 28.

(21). مصاحبه با آيت الله حاج شيخ محمدتقي دانش.

(22). نقل نگارنده از حضرت آيت الله العظمي شبيري زنجاني.

(23). چشمه سار معرفت، ص 9 و 10.

(24). روزنامه جمهوري اسلامي، 11 تير 1380.

(25). موسوعة مؤلفي الاماميه، ج 2، ص 509، چاپي فارسي خان‌بابامشار، ج 2، ص 2226.

منابع و مآخذ

(1). آثار الحجه يا دائرةالمعارف حوزه علميه قم، محمد شريف رازي، دارالكتب، قم.

(2). آيينه دانشوران، سيد عليرضا ريحان يزدي، با مقدمه و تعليقات و اضافات ناصر باقري بيدهندي، انتشارات كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم.

(3). سيماي آشتيان، محسن آشتياني، انتشارات فقه، تهران.

(4). چشمه سار معرفت، آيت الله ابوالقاسم دانش آشتياني، مؤسسه توسعه فرهنگ قرآني، 1380، قم.

(5). فهرست كتب كتابخانه مباركه مدرسه فيضيه، حاج آقا مجتبي عراقي، چاپخانه علميه قم، 1378 ق.

(6). فهرست نسخه‌هاي خطي كتابخانه مسجد اعظم، رضا استادي، انتشارات كتابخانه مسجد اعظم قم، 1365 ش.

(7). صحيفه امام، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران.

(8). گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، كتابفروشي اسلاميه، تهران.

(9). مجله مكتب اسلام، سال سوم، شماره سوم، جمعي از فضلاي حوزه علميه قم.

(10). معجم المؤلفين، خان‌بابامشار، تهران.

(11). مفاخر اسلام، علي دواني، اميركبير، تهران.

(12). مؤلفين كتب چاپي فارسي و عربي، خان‌بابامشار، چاپخانه نگين، تهران.

(13). مجله حوزه، دفتر تبليغات اسلامي، قم.

(14). موسوعة مؤلفي الاماميه، مجمع الفكر الاسلامي، قم.

منبع

مهدي سليماني آشتياني, ستارگان حرم، جلد 13، صفحه 10-27