منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوالفضل سرخسی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


«ابوالفضل محمد سرخسی»، صوفى و عارف اهل خراسان در قرن 4 قمری و شیخ و مراد ابوسعید ابوالخیر بوده است.

زندگی‌نامه

از زندگی و نحوۀ سیر و سلوك ابوالفضل محمد بن حسن سرخسی، آگاهی چندانی در دست نیست، اما ارتباط ابوسعید ابوالخیر با او سبب شده است كه برخی اطلاعات دربارۀ زندگی وی به دست آید.

به گفتۀ محمد بن منور، وی مرید ابونصر سراج بوده و از علوم ظاهر رایج در عصر خود آگاهی داشته است. اینكه ابوالفضل سرخسی دوست و همشهری مجذوبش لقمان سرخسی را از آن روی كه بدون سیر و سلوك و تنها با جذبه به مقصود رسیده بود، شایستۀ اقتدا نمی‌دانسته است و اینكه ابوسعید همواره برای حل مشكلات و تفسیر واقعات خود از میهنه تا سرخس به دیدار او می‌آمده است، حاكی از دانش و آگاهی ابوالفضل از معارف خانقاهی است. و نیز اینكه طبق روایتی ابوسعید دربارۀ آیه «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ» (مائده، ۵۴)، ۷۰۰ گونه تفسیر از او شنیده، اگرچه اغراق‌آمیز می‌نماید، اما حاكی از احاطۀ او به علوم قرآنی است.

داستانهایى از زندگى ابوالفضل سرخسی در كتب تصوف دیده مى‌شود كه غالباً آمیخته با داستانهاى لقمان سرخسى است، یعنى یك طرف داستان لقمان است.

ابوالفضل در شارستان سرخس خانقاهی داشت كه حتی پس از درگذشتن، تا آنگاه كه بابوفله از سوی ابوسعید به خانقاه‌داری آنجا منصوب شد، به نام او خوانده می‌شد، با وجود این، چنین می‌نماید كه او به این مقام تعلق خاطری نداشته است. اینكه ابوسعید او را «پیر» می‌خوانده است و نه «شیخ»، و نیز اینكه سرخسی، ابوسعید را پس از تکمیل سلوک نزد ابوعبدالرحمن سلمی می‌فرستد و ابوسعید از دست او خرقه می‌ستاند، مؤكد همین نكته تواند بود. اگرچه برخی از منابع روش او را در سلوك سكرآمیز دانسته‌اند و میبدی نیز حكایتی را دربارۀ مجلس سماعی كه وی در آن حضور داشته، نقل كرده است، اما با توجه به آنكه وی روش لقمان سرخسی را نمی‌پسندیده و هجویری نیز وی را از جملۀ جنیدیان ـ منسوبان به جنید از سران اهل صحو ـ برشمرده است، نمی‌توان وی را اهل سكر دانست.

اینكه ابوعلی فقیه، ابوسعید را به رفتن در مجلس صوفیانۀ ابوالفضل تشویق می‌كند، نیز حاكی از سلوك معتدل ابوالفضل است كه مخالفت اهل مدرسه را متوجه خود نداشته است. با اینهمه، او را باید از پیروان صوفیانی محسوب داشت كه به قولی در فتوت هم منزلتی داشته است، درچنین حالی است كه دعا در حق سلطان محمود غزنوی را نیز گفتاری بس خرد و نامقبول می‌شمرد.

با آنكه ابوالفضل سرخسی را در روزگار بزرگ و صاحب كرامات می‌دانسته‌اند، ‌او خود از مریدانش می‌خواسته است كه پس از مرگ، وی را نه در جوار اولیاء، كه در كنار خراباتیان دفن كنند.

از سال وفات او اطلاعی در دست نیست، اما با توجه به آنكه ابوسعید ابوالخیر (۳۵۷-۴۴۰ ق) در ۴۰ سالگی دوران تحصیل علم و مجاهدت را به پایان رسانده و پس از ابوالفضل سرخسی تنها نزد ابوالعباس قصاب تعلیم یافته، می‌توان ابوالفضل سرخسی را از جملۀ آخرین پیران وی برشمرد و ازاین‌رو وفات ابوالفضل باید قبل از مسافرت ابوسعید به نزد قصاب و در اواخر سدۀ ۴ قمری روی داده باشد. ابوسعید تا پایان عمر بر مزار او حاضر می‌شده و حتی مریدانش را كه قصد گزاردن حج داشته‌اند، به زیارت خاك ابوالفضل و طواف مزار وی سفارش می‌كرده است.

منابع