مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابطح: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(پروژه2: سنجش کیفی)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
  
اَبْطَح‌ (مُحَصّب‌)، ناحيه‌اي‌ بين‌ [[مكه|مكه‌]] و [[مِني|مِنى‌]] بر سر راه‌ [[مدينه‌]] در يك‌ فرسخى‌ شهر مكه‌ كه‌ از يك‌ سوي‌ به‌ كوه‌ حُجون‌ و بطن‌ وادي‌ و از جانب‌ ديگر به‌ [[مسجد سلسبيل‌]] محدود است‌.<ref>ازرقى‌، 2/ 129.</ref> به‌ گفته بكری، ابطح‌ منطقه‌ای است‌ در شمال‌ مكه‌ كه‌ هر وقت‌ سيل‌ جاری مى‌شود، همه آن‌ را فرامى‌گيرد.<ref>1 /257.</ref> و منزلگاه‌ (خَيف‌) بنى‌ كنانه‌ بوده‌ است‌.<ref>ازرقى‌، 2/ 130.</ref>
+
«اَبْطَح‌»، به معنای رودخانه فراخ و یا زمین هموار، ناحيه‌اي‌ بين‌ [[مكه|مكه‌]] و [[منا|مِنى‌]] بر سر راه‌ [[مدينه‌]] در يك‌ فرسخى‌ شهر مكه‌ كه‌ از يك‌ سوي‌ به‌ كوه‌ حُجون‌ و بطن‌ وادي‌ و از جانب‌ ديگر به‌ مسجد سلسبيل‌ محدود است‌.<ref>ازرقى‌، 2/ 129.</ref>  
 
 
==ابطح در لغت==
 
 
 
#رودخانه فراخ
 
#زمین هموار، هامون
 
  
 
==وجه‌ تسميه‌==
 
==وجه‌ تسميه‌==
  
اين‌ ناحيه‌ را بدان‌ سبب‌ ابطح‌ خوانده‌اند كه‌ هموار يا بستر سيل‌ بوده‌ است‌. در مآخذ تاريخى‌ و جغرافيايى‌ آن‌ را اَباطِح‌ و بَطحاء نيز ناميده‌اند و همچنين‌ محصّب‌ از آن‌ رو كه‌ پر از سنگ‌ريزه‌ و شن‌ است‌.<ref>ابن‌ كثير، 80-81.</ref>
+
«ابطح» در لغت به معنای رودخانه فراخ و یا زمین هموار (هامون) است. اين‌ ناحيه‌ را بدان‌ سبب‌ ابطح‌ خوانده‌اند كه‌ هموار يا بستر سيل‌ بوده‌ است‌. به‌ گفته بكری، ابطح‌ منطقه‌ای است‌ در شمال‌ [[مكه‌]] كه‌ هر وقت‌ سيل‌ جاری مى‌شود، همه آن‌ را فرامى‌گيرد.<ref>1 /257.</ref> در مآخذ تاريخى‌ و جغرافيايى‌ آن‌ را اَباطِح‌ و بَطحاء نيز ناميده‌اند.  
  
طبق‌ روايات‌ منابع‌ اسلامى‌ در اين‌ مكان‌ بود كه‌ [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت‌ آدم‌]] علیه السلام به‌ امر [[جبرئیل|جبرئيل‌]]، [[شيطان‌]] را با سنگ‌ريزه‌ زد <ref>يعقوبى‌، تاريخ‌، 1/6.</ref> گاهى‌ نيز از محصّب‌ به‌ عنوان‌ كوه‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌<ref>يعقوبى‌، البلدان‌، 78.</ref> و بعضى‌ ناحية ابطح‌ را ذي‌ طوي‌ ناميده‌اند كه‌ ياقوت‌ آن‌ را رد كرده‌ است‌.<ref>.1/74</ref>
+
همچنين‌ آن‌ را محصّب‌ گفته اند، از آن‌ رو كه‌ پر از سنگ‌ريزه‌ و شن‌ است‌.<ref>ابن‌ كثير، 80-81.</ref> چنانکه طبق‌ روايات‌ منابع‌ اسلامى‌، در اين‌ مكان‌ بود كه‌ [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت‌ آدم‌]] علیه السلام به‌ امر [[جبرئیل|جبرئيل‌]]، [[شيطان‌]] را با سنگ‌ريزه‌ زد.<ref>يعقوبى‌، تاريخ‌، 1/6.</ref> گاهى‌ نيز از محصّب‌ به‌ عنوان‌ كوه‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌<ref>يعقوبى‌، البلدان‌، 78.</ref> و بعضى‌ ناحيه ابطح‌ را ذي‌ طوي‌ ناميده‌اند كه‌ [[یاقوت حموی|ياقوت‌]] آن‌ را رد كرده‌ است‌.<ref>.1/74</ref>
  
==سابقة تاريخى‌==
+
==سابقه تاريخى‌==
  
در دورة [[جاهلیت|جاهليت‌]]، قُصَى‌ّ بن‌ كلاب‌ بن‌ مرّة بن‌ لؤي‌ از نياكان‌ [[پیامبر اسلام|پيامبر اسلام‌،]] خاندان‌ [[قریش|قريش‌]] را كه‌ در [[حجاز]] پراكنده‌ بودند، گردآورد و بر سر رياست‌ بر [[کعبه|كعبه‌]] و [[مكه‌]] با قبايل‌ خُزاعه‌ و بنى‌ بكر در ابطح‌ جنگيد. عدّة بسياري‌ از دو طرف‌ كشته‌ شدند و سرانجام‌ كار به‌ مصالحه‌ انجاميد و يَعمر بن‌ كعب‌ بن‌ ليث‌ از بزرگان‌ عرب‌ بين‌ آنان‌ داوري‌ كرد كه‌ در نتيجه‌ سيادت‌ و امارت‌ مكّه‌ به‌ قصّى‌ داده‌ شد و قبايل‌ خُزاعه‌ و بنى‌ بكر از مكّه‌ كوچ‌ كردند.
+
در دوره [[جاهلیت|جاهليت‌]]، [[قصی بن کلاب|قُصَى‌ّ بن‌ كلاب‌]] از نياكان‌ [[پیامبر اسلام|پيامبر اسلام‌،]] خاندان‌ [[قریش|قريش‌]] را كه‌ در [[حجاز]] پراكنده‌ بودند، گردآورد و بر سر رياست‌ بر [[کعبه|كعبه‌]] و [[مكه‌]] با قبايل‌ [[قبیله خزاعه|خُزاعه‌]] و بنى‌ بكر در ابطح‌ جنگيد. عدّه بسياري‌ از دو طرف‌ كشته‌ شدند و سرانجام‌ كار به‌ مصالحه‌ انجاميد و يَعمر بن‌ كعب‌ بن‌ ليث‌ از بزرگان‌ عرب‌ بين‌ آنان‌ داوري‌ كرد كه‌ در نتيجه‌ سيادت‌ و امارت‌ مكّه‌ به‌ قصّى‌ داده‌ شد و قبايل‌ خُزاعه‌ و بنى‌ بكر از مكّه‌ كوچ‌ كردند.
  
قصى‌ خاندان‌ قريش‌ را به‌ دو دسته‌ تقسيم‌ كرد: دسته‌اي‌ را در ابطح‌ فرود آورد كه‌ به‌ قريش‌ بِطاح‌ شهرت‌ يافتند. دسته دوم‌ در ظَهرِ (بيرون‌) مكه‌ سكنى‌ گزيدند كه‌ به‌ قريش‌ ظواهر مشهور شدند.<ref>ابن‌ سعد، 1/71.</ref>
+
قصى‌ خاندان‌ [[قريش|قريش‌]] را به‌ دو دسته‌ تقسيم‌ كرد: دسته‌اي‌ را در ابطح‌ فرود آورد كه‌ به‌ قريش‌ بِطاح‌ شهرت‌ يافتند. دسته دوم‌ در ظَهرِ (بيرون‌) مكه‌ سكنى‌ گزيدند كه‌ به‌ قريش‌ ظواهر مشهور شدند.<ref>ابن‌ سعد، 1/71.</ref>
  
 
[[عبدالمطّلب‌]] جد پيامبر اسلام‌ را كه‌ ابوالبطحاء و سيّد البطحاء گفته‌اند، نيز به‌ علت‌ انتساب‌ به‌ قصّى‌ و بطاح‌ است‌<ref>نويري‌، 16/ 40-42.</ref> و پيامبر اسلام‌ را كه‌ ابطحى‌ ناميده‌اند به‌ دليل‌ انتسابش‌ به‌ عبدالمطلب‌ و سكونت‌ در بطحاء بوده‌ است‌.<ref>حميري‌، 7.</ref>
 
[[عبدالمطّلب‌]] جد پيامبر اسلام‌ را كه‌ ابوالبطحاء و سيّد البطحاء گفته‌اند، نيز به‌ علت‌ انتساب‌ به‌ قصّى‌ و بطاح‌ است‌<ref>نويري‌، 16/ 40-42.</ref> و پيامبر اسلام‌ را كه‌ ابطحى‌ ناميده‌اند به‌ دليل‌ انتسابش‌ به‌ عبدالمطلب‌ و سكونت‌ در بطحاء بوده‌ است‌.<ref>حميري‌، 7.</ref>
  
نخستين‌ باري‌ كه‌ پيامبر به‌ دستور پروردگار دعوت‌ خود را آشكار ساخت‌، در ابطح‌ بود.<ref>يعقوبى‌، تاريخ‌، 2/24.</ref> در 7ق‌/628م‌ پيامبر اسلام‌ پس‌ از پيمان‌ [[صلح حديبيه|صلح‌ حديبيه‌]] براي‌ گزاردن‌ [[عمره|حج‌ عمره‌]] به‌ [[مكه‌]] رفت‌. نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ وي‌ در هيچ‌ منزلى‌ فرود نيامد مگر در ابطح‌. در [[فتح‌ مكه‌]] نيز در ابطح‌ منزل‌ كرد و مردم‌ مكه‌ در آنجا با وي‌ بيعت‌ كردند.<ref>ابن‌ سعد، 1/122، 8/236.</ref>
+
نخستين‌ باري‌ كه‌ پيامبر به‌ دستور پروردگار دعوت‌ خود را آشكار ساخت‌، در ابطح‌ بود.<ref>يعقوبى‌، تاريخ‌، 2/24.</ref> در 7 قمری، پيامبر اسلام‌ پس‌ از پيمان‌ [[صلح حديبيه|صلح‌ حديبيه‌]] براي‌ گزاردن‌ [[عمره|حج‌ عمره‌]] به‌ [[مكه‌]] رفت‌. نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ وي‌ در هيچ‌ منزلى‌ فرود نيامد مگر در ابطح‌. در [[فتح‌ مكه‌]] نيز در ابطح‌ منزل‌ كرد و مردم‌ مكه‌ در آنجا با وي‌ [[بیعت|بيعت‌]] كردند.<ref>ابن‌ سعد، 1/122، 8/236.</ref>
 
 
بطحاء شکنجه‌گاه شخصیت‌های مشهوری در صدر اسلام همچون [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]] و [[بلال]] بن رباح حبشی نیز بوده است. مشرکان سنگدل مکه آنان را در گرمای سوزان ظهر به آنجا می‌بردند و شکنجه می‌دادند.
 
  
==ابطح در تقسیمات شهری جدید==
+
بطحاء، شکنجه‌گاه شخصیت‌های مشهوری در صدر اسلام همچون [[عمار یاسر|عمار بن یاسر]] و [[بلال|بلال بن رباح حبشی]] نیز بوده است. مشرکان سنگدل مکه آنان را در گرمای سوزان ظهر به آنجا می‌بردند و شکنجه می‌دادند.
  
اين مكان امروزه جزء شهر مكه است. ميدان فعلى معابده و خيابان آن به سمت منى، ابطح قديم است.
+
ابطح امروزه جزء شهر مكه است. ميدان فعلى معابده و خيابان آن به سمت منى، ابطح قديم است.
  
 
==ابطح در موسم حج==
 
==ابطح در موسم حج==
  
حاجى پس از [[احرام|محرم]] شدن از مكه براى اعمال [[حج]] و اِشراف بر ابطح، مستحب است با صداى بلند [[تلبيه]] بگويد.<ref>جواهرالكلام، 18/ 282.</ref>
+
حاجى پس از [[احرام|مُحرم]] شدن از [[مكه]] براى اعمال [[حج]] و اِشراف بر ابطح، [[مستحب]] است با صداى بلند [[تلبيه]] بگويد.<ref>جواهرالكلام، 18/ 282.</ref>
  
مستحب است حاجى در كوچ آخر از منی به مكّه، در ابطح توقفى كوتاه داشته باشد.<ref>.20 /57.</ref> اين كار را «تَحصيب» گويند.
+
همچنین مستحب است حاجى در كوچ آخر از منی به مكّه، در ابطح توقفى كوتاه داشته باشد.<ref>.20 /57.</ref> اين كار را «تَحصيب» گويند.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۴۱: سطر ۳۴:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 2، صفحه 583، ذیل مدخل ''ابطح'' از علی رفیعی.
+
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 2، صفحه 583، ذیل مدخل "ابطح" از علی رفیعی.
*دانشنامه رشد.
 
 
*فرهنگ لغت فارسی معین، ذیل واژه ابطح.
 
*فرهنگ لغت فارسی معین، ذیل واژه ابطح.
 
*فرهنگ فقه فارسی، جلد1، صفحه237.
 
*فرهنگ فقه فارسی، جلد1، صفحه237.
سطر ۶۱: سطر ۵۳:
 
[[رده:حج]]
 
[[رده:حج]]
 
[[رده:اماکن عربستان]]
 
[[رده:اماکن عربستان]]
 +
<references />

نسخهٔ ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۱


«اَبْطَح‌»، به معنای رودخانه فراخ و یا زمین هموار، ناحيه‌اي‌ بين‌ مكه‌ و مِنى‌ بر سر راه‌ مدينه‌ در يك‌ فرسخى‌ شهر مكه‌ كه‌ از يك‌ سوي‌ به‌ كوه‌ حُجون‌ و بطن‌ وادي‌ و از جانب‌ ديگر به‌ مسجد سلسبيل‌ محدود است‌.[۱]

وجه‌ تسميه‌

«ابطح» در لغت به معنای رودخانه فراخ و یا زمین هموار (هامون) است. اين‌ ناحيه‌ را بدان‌ سبب‌ ابطح‌ خوانده‌اند كه‌ هموار يا بستر سيل‌ بوده‌ است‌. به‌ گفته بكری، ابطح‌ منطقه‌ای است‌ در شمال‌ مكه‌ كه‌ هر وقت‌ سيل‌ جاری مى‌شود، همه آن‌ را فرامى‌گيرد.[۲] در مآخذ تاريخى‌ و جغرافيايى‌ آن‌ را اَباطِح‌ و بَطحاء نيز ناميده‌اند.

همچنين‌ آن‌ را محصّب‌ گفته اند، از آن‌ رو كه‌ پر از سنگ‌ريزه‌ و شن‌ است‌.[۳] چنانکه طبق‌ روايات‌ منابع‌ اسلامى‌، در اين‌ مكان‌ بود كه‌ حضرت‌ آدم‌ علیه السلام به‌ امر جبرئيل‌، شيطان‌ را با سنگ‌ريزه‌ زد.[۴] گاهى‌ نيز از محصّب‌ به‌ عنوان‌ كوه‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌[۵] و بعضى‌ ناحيه ابطح‌ را ذي‌ طوي‌ ناميده‌اند كه‌ ياقوت‌ آن‌ را رد كرده‌ است‌.[۶]

سابقه تاريخى‌

در دوره جاهليت‌، قُصَى‌ّ بن‌ كلاب‌ از نياكان‌ پيامبر اسلام‌، خاندان‌ قريش‌ را كه‌ در حجاز پراكنده‌ بودند، گردآورد و بر سر رياست‌ بر كعبه‌ و مكه‌ با قبايل‌ خُزاعه‌ و بنى‌ بكر در ابطح‌ جنگيد. عدّه بسياري‌ از دو طرف‌ كشته‌ شدند و سرانجام‌ كار به‌ مصالحه‌ انجاميد و يَعمر بن‌ كعب‌ بن‌ ليث‌ از بزرگان‌ عرب‌ بين‌ آنان‌ داوري‌ كرد كه‌ در نتيجه‌ سيادت‌ و امارت‌ مكّه‌ به‌ قصّى‌ داده‌ شد و قبايل‌ خُزاعه‌ و بنى‌ بكر از مكّه‌ كوچ‌ كردند.

قصى‌ خاندان‌ قريش‌ را به‌ دو دسته‌ تقسيم‌ كرد: دسته‌اي‌ را در ابطح‌ فرود آورد كه‌ به‌ قريش‌ بِطاح‌ شهرت‌ يافتند. دسته دوم‌ در ظَهرِ (بيرون‌) مكه‌ سكنى‌ گزيدند كه‌ به‌ قريش‌ ظواهر مشهور شدند.[۷]

عبدالمطّلب‌ جد پيامبر اسلام‌ را كه‌ ابوالبطحاء و سيّد البطحاء گفته‌اند، نيز به‌ علت‌ انتساب‌ به‌ قصّى‌ و بطاح‌ است‌[۸] و پيامبر اسلام‌ را كه‌ ابطحى‌ ناميده‌اند به‌ دليل‌ انتسابش‌ به‌ عبدالمطلب‌ و سكونت‌ در بطحاء بوده‌ است‌.[۹]

نخستين‌ باري‌ كه‌ پيامبر به‌ دستور پروردگار دعوت‌ خود را آشكار ساخت‌، در ابطح‌ بود.[۱۰] در 7 قمری، پيامبر اسلام‌ پس‌ از پيمان‌ صلح‌ حديبيه‌ براي‌ گزاردن‌ حج‌ عمره‌ به‌ مكه‌ رفت‌. نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ وي‌ در هيچ‌ منزلى‌ فرود نيامد مگر در ابطح‌. در فتح‌ مكه‌ نيز در ابطح‌ منزل‌ كرد و مردم‌ مكه‌ در آنجا با وي‌ بيعت‌ كردند.[۱۱]

بطحاء، شکنجه‌گاه شخصیت‌های مشهوری در صدر اسلام همچون عمار بن یاسر و بلال بن رباح حبشی نیز بوده است. مشرکان سنگدل مکه آنان را در گرمای سوزان ظهر به آنجا می‌بردند و شکنجه می‌دادند.

ابطح امروزه جزء شهر مكه است. ميدان فعلى معابده و خيابان آن به سمت منى، ابطح قديم است.

ابطح در موسم حج

حاجى پس از مُحرم شدن از مكه براى اعمال حج و اِشراف بر ابطح، مستحب است با صداى بلند تلبيه بگويد.[۱۲]

همچنین مستحب است حاجى در كوچ آخر از منی به مكّه، در ابطح توقفى كوتاه داشته باشد.[۱۳] اين كار را «تَحصيب» گويند.

پانویس

  1. ازرقى‌، 2/ 129.
  2. 1 /257.
  3. ابن‌ كثير، 80-81.
  4. يعقوبى‌، تاريخ‌، 1/6.
  5. يعقوبى‌، البلدان‌، 78.
  6. .1/74
  7. ابن‌ سعد، 1/71.
  8. نويري‌، 16/ 40-42.
  9. حميري‌، 7.
  10. يعقوبى‌، تاريخ‌، 2/24.
  11. ابن‌ سعد، 1/122، 8/236.
  12. جواهرالكلام، 18/ 282.
  13. .20 /57.


منابع

  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 2، صفحه 583، ذیل مدخل "ابطح" از علی رفیعی.
  • فرهنگ لغت فارسی معین، ذیل واژه ابطح.
  • فرهنگ فقه فارسی، جلد1، صفحه237.