آیه 127 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۲۷ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<126 آیه 127 سوره نحل 128>>
سوره : سوره نحل (16)
جزء : 14
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و تو (ای رسول) صبر و تحمل پیشه کن که صبر تو تنها به (توفیق) خداست، و بر آنها (که ترک کفر و عناد نمی‌کنند) غمگین مشو و از مکر و حیله آنان دلتنگ مباش.

و شکیبایی کن، و شکیبایی تو جز به توفیق خدا نیست، و بر [گمراهی و ضلالت] آنان [و کارهایی که انجام می دهند] اندوهگین مباش، و از نیرنگی که همواره به کار می گیرند، دلتنگ مشو.

و صبر كن و صبر تو جز به [توفيق‌] خدا نيست و بر آنان اندوه مخور و از آنچه نيرنگ مى‌كنند دل تنگ مدار.

صبر كن، كه صبر تو جز به توفيق خدا نيست و بر ايشان محزون مباش و از مكرشان دلتنگى منماى،

صبر کن، و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد! و بخاطر (کارهای) آنها، اندوهگین و دلسرد مشو! و از توطئه‌های آنها، در تنگنا قرار مگیر!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So be steadfast, and you cannot be steadfast except with Allah [’s help]. And do not grieve for them, nor be upset by their guile.

And be patient and your patience is not but by (the assistance of) Allah, and grieve not for them, and do not distress yourself at what they plan.

Endure thou patiently (O Muhammad). Thine endurance is only by (the help of) Allah. Grieve not for them, and be not in distress because of that which they devise.

And do thou be patient, for thy patience is but from Allah; nor grieve over them: and distress not thyself because of their plots.

معانی کلمات آیه

«مَا صَبْرُکَ إِلاّ بِاللهِ»: شکیبائی تو جز با معونت و توفیق یزدان میسّر نیست. «لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ»: بر آنان اندوهگین مباش. غم ایشان را مخور.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «127»

(و اى پيامبر!) صبر پيشه كن وصبر تو جز (به يارى وتوفيق) خداوند نيست و بر آنان اندوه مخور، و از آنچه مَكر وتدبيرهاى خصمانه‌اى كه مى‌كنند، دلتنگ و در فشار مباش.

إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ «128»

زيرا كه خداوند با كسانى است كه تقوا پيشه كردند و (با) كسانى (است) كه آنان نيكوكارند.

نکته ها

دعوت از طريق حكمت و موعظه و جدال نيكو كار بسيار دشوارى است، زيرا گروهى لجاجت كرده و دعوت را نمى‌پذيرند و گروهى علاوه بر آن توطئه و كارشكنى مى‌كنند و گروهى دست به براندازى مى‌زنند و براى رسيدن به اهداف شوم خود از حربه‌هايى همچون تهمت، مسخره، تهديد، رقيب‌تراشى و محاصره اقتصادى، جنگ و هرگونه شكنجه و آزار استفاده مى‌كنند. لذا اين دو آيه يك نوع تسلّى و دلدارى و رهنمودى است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در دعوت خود به بن‌بست كشيده نشود.

به گفته تفسير نمونه در اين سوره نعمت‌هاى زيادى براى تحريك روحيّه شكرگزارى بيان شد كه ما تمام چهل نعمت را نام مى‌بريم:

1. آسمان: «خَلَقَ السَّماواتِ»

2. زمين: «وَ الْأَرْضَ»

3. چهارپايان: «وَ الْأَنْعامَ»

4. پوشش: «لَكُمْ فِيها دِفْ‌ءٌ»

جلد 4 - صفحه 604

5. منافع حيوانات: «وَ مَنافِعُ»

6. گوشت: «مِنْها تَأْكُلُونَ»

7. جمال و زيبايى: «فِيها جَمالٌ»

8. حمل و نقل: «تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ»

9. هدايت: «عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ»

10. آب: «مِنْهُ شَرابٌ»

11. مراتع: «فِيهِ تُسِيمُونَ»

12. ميوه‌ها: «وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ»

13. شب و روز: «سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ»

14. خورشيد و ماه: «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ»

15. ستاره: «وَ النُّجُومُ»

16. نعمت‌ها و موجودات رنگارنگ زمينى: «ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ»

17. دريا و جواهرات دريايى: سَخَّرَ الْبَحْرَ ... تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً

18. حركت كشتى: «تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ»

19. كوهها: «وَ أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ»

20. نهرها: «وَ أَنْهاراً»

21. راه‌ها: «وَ سُبُلًا»

22. علائم طبيعى: «وَ عَلاماتٍ»

23. راهيابى از طريق ستارگان: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»

24. سرسبزى زمين: «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»

25. شير خالص: «لَبَناً خالِصاً»

26. فرآورده‌هاى ميوه‌ها: «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً»

27. عسل: «فِيهِ شِفاءٌ»

28. همسر: «مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً»

جلد 4 - صفحه 605

29. فرزندان و نوه‌ها: «مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنِينَ وَ حَفَدَةً»

30. رزق: «رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ»

31. گوش: «جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ»

32. چشم: «وَ الْأَبْصارَ»

33. عقل و روح: «وَ الْأَفْئِدَةَ»

34. مسكن ثابت: «مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً»

35. مسكن سيّار: «جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً»

36. انواع پوشاك: «مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً»

37. نعمت سايه: «جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا»

38. پناهگاه مطمئن در كوه‌ها: «مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً»

39. نعمت لباسى كه انسان از گرما و سرما حفظ كند: سَرابِيلَ تَقِيكُمُ‌ ...

40. نعمت زره و لباس رزم: «تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ»

ناگفته پيداست كه هدف خداوند از نام بردن، منّت گذاشتن يا كسب وجهه يا تأمين غرائز نيست كه او منزه است، بلكه براى ايجاد روحيّه شكر و تفكّر و تسليم و تذكّر است. «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» آيه، 14. «لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» آيه، 15. «لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» آيه، 44. «لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ» آيه، 81. «لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» آيه، 90.

پیام ها

1- صبر (و هر توفيق ديگرى)، از ناحيه اوست. «وَ ما صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ»

2- مبلّغ بايد صبور باشد. ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ ... وَ اصْبِرْ

3- صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند، بر اثر صبر نوبت ظفر آيد. وَ اصْبِرْ ... إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا

4- ايمان به امدادهاى الهى، سبب سعه‌صدر وصبر مى‌شود. اصْبِرْ ... إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ‌

5- تقوا و احسان، وسيله‌ى جلب حمايت‌هاى الهى است. إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ‌ ... مُحْسِنُونَ‌

«الحمدللّه ربّ العالمين»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128)

إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا: بدرستى كه خداوند سبحان به نصرت و حفظ معونت با آنان است كه پرهيز كردند از شرك و معاصى. وَ الَّذِينَ هُمْ‌

جلد 7 - صفحه 313

مُحْسِنُونَ‌: و با آنان كه نيكوكارانند، يعنى موحدان و مخلصان در طاعت حضرت سبحان.

تنبيه: آيه شريفه جارى مجراى تهديد است، زيرا در مرتبه اولى ترغيب فرمود در ترك انتقام بر سبيل اشاره و كنايه؛ و در مرتبه ثانيه عدول فرمود از رمز به تصريح كه‌ (وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ)، و در مرتبه ثالثه، امر فرمود به صبر بر سبيل جزم. و در اين مرتبه رابعه ذكر فرمايد و عيد در فعل انتقام را كه خداى تعالى به نصرت و حفظ با آنان است كه بپرهيزند از استيفاء زياده و با آنان كه احسان كنند در ترك اصل انتقام.

پس اگر مى‌خواهى كه نصرت و حفظ و معاونت حضرت احديت با تو باشد، هر آينه سعى كن در دارا بودن اين دو صفت حميده كه سر آمد خصال پسنديده و موجب وصول به درجات رفيعه و سعادت ابديه مى‌باشد.

به عبارت اخرى: جمله اول اشاره به مقام تخليه از رذائل. و جمله دوم مشعر است به مقام تحليه به صفات حميده و كسى كه تأمل و تدبر در اين آيات شريفه نمايد، هر آينه دريابد به اينكه امر به معروف و نهى از منكر واجب است كه بر سبيل وفق و مدارا و لطف باشد مرتبة. و چون خداوند امر فرمود پيغمبر را به دعوت مردمان به حكمت و موعظه حسنه، ذكر فرمود اين مراتب اربعه را، تنبيه بر آن كه دعوت به حكمت و موعظه حسنه، واجب است وقوع آن بر اين وجه؛ و اين يك دستور جامعى است براى عموم مبلغين اسلامى كه در صدد ترويج ديانت برآيند، هر آينه مراتب مذكوره را رعايت نمايند، و هر طبقه را به طريقى دعوت كنند، يكى را به حكمت، ديگرى را به موعظه حسنه، طايفه سوم را به مجادله حسنه، و خود هم بايد صفت صبر و تحمل و تقوى و احسان را پيشه سازد تا واعظ غير متعظ نباشد؛ و لذا بزرگان فرموده‌اند: (كمال الطّريق صدق مع الحقّ و خلق مع الخلق) حكما گفته‌اند: كمال انسانى آن كه حق را بشناسد و عمل به آن نمايد. هرم بن حيان را وقت وفات گفتند: وصيتى كن، گفت: وصيت در مال است و من مال ندارم، و لكن شما را وصيت مى‌كنم به خواتيم سوره‌

جلد 7 - صفحه 314

«نحل».

مصراع: ره چنان رو كه ره روان رفتند.

كلام بعض از حكماء: كوچك مشماريد اندكى از احسان را هرگاه توانيد آن را به ديگرى رسانيد، و انتظار مكشيد كه بزرگتر و بهتر از آن را به او رسانيد.

و اعظم احسان، كلمه حق و ارشاد به خير است نسبت به برادران دينى، لذا فرمود پيغمبر اكرم ما اهدى المرء المسلم على اخيه هديّة افضل من كلمة حكمة يزيده هدى او يرده عن ردىّ‌ «1»: نيست هديه دادن مسلمان براى برادر دينى خود هديه‌اى افضل از كلمه حكمتى كه زياد كند او را هدايتى يا برگرداند او را از فسادى.

تمام شد اين سوره مباركه در عصر روز دوشنبه 6 جمادى الثانى 1358 و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

«1» بحار الانوار، جلد 2، كتاب العلم، صفحه 25، حديث 88.

جلد 7 - صفحه 315

(سوره هفدهم) بنى اسرائيل‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ اين سوره مباركه مكّى است نزد حسن مگر پنج آيه‌ (وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ) «1». (وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‌) «2»، (أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ) «3»، (أَقِمِ الصَّلاةَ) «4»، (وَ آتِ ذَا الْقُرْبى‌) «5»، مدنى است، و نزد ابن عباس‌ «6» همه مكى است مگر هشت آيه: (وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ‌ الى قوله: وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ). «7» عدد آيات: صد و سيزده (113) نزد كوفى؛ صد و يازده (111) نزد باقى، و اختلاف در آيه‌ (لِلْأَذْقانِ سُجَّداً) «8» نزد كوفى.

كلمات آن: هزار و پانصد و سى و سه (1533).

حروف آن: شش هزار و چهار صد و شصت (6460) حروف مى‌باشد.

«1» اسراء آيه 33.

«2» اسراء آيه 32.

«3» اسراء آيه 57.

«4» اسراء آيه 78.

«5» اسراء آيه 26.

«6» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 393.

«7» اسراء آيه 73 الى 80.

«8» اسراء آيه 107.

جلد 7 - صفحه 316

ثواب تلاوت: تفسير برهان‌ «1»- ابن بابويه‌ «2» و عياشى‌ «3» از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده: قال من قرء سورة بنى اسرائيل فى كل ليلة جمعة لم يمت حتّى يدرك القائم و يكون من اصحابه.

فرمود: هر كه بخواند سوره بنى اسرائيل را در هر شب جمعه، نميرد تا اينكه درك كند قائم را، و مى‌باشد از اصحاب آن حضرت.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (125) وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ (126) وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (127) إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ (128)

ترجمه‌

دعوت كن براه پروردگار خود بحكمت و موعظه نيكو و مجادله نما با آنها بوجهى كه آن بهتر است همانا پروردگار تو داناتر است بحال كسيكه گم شود از راهش و او است داناتر بهدايت يافتگان‌

و اگر عقوبت كنيد پس عقوبت نمائيد بمانند آنچه عقوبت شديد بآن و اگر صبر نمائيد هر آينه آن بهتر است براى صبر كنندگان‌

و صبر كن و نيست صبر تو مگر بكمك خدا و محزون مباش بر ايشان و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند

همانا خدا با آنان است كه پرهيزكار شدند و آنانكه ايشان نيكوكارانند.

تفسير

- خداوند متعال پس از آنكه امر فرمود در آيات سابقه حبيب خود را به تبعيّت از ملّت ابراهيم عليه السّلام و طريقه آنحضرت دعوت بتوحيد و معارف حقّه الهيّه بود بيان فرمود طرق دعوت بحق را در ضمن امر بسه طريق كه هر يك از آن مخصوص بفرقه‌اى باشد تا مؤثّر و منتج مقصود گردد اوّل كه اهمّ طرق است دعوت دانشمندان و كسانى است كه آشنا ببراهين عقليّه محكمه صحيحه‌اند بحكمت كه اقامه اين قبيل ادلّه موضحه حقائق است بطوريكه موجب رفع شبهات گردد دوّم دعوت عوام و اوساط مردم است بموعظه حسنه كه آن عبارت است از بيانات وافيه و خطابت شافيه كه مورد قبول و موجب تسليم و الزام طرف‌

جلد 3 صفحه 328

باشد با انضمام بنصيحت و پند بلسان خوش و طرز مطلوب و مرغوب بطوريكه موجب جلب توجّه و مزيد عنايت مخاطب گردد سوّم مجادله با اهل عناد و لجاج است بطوريكه بزودى طرف را مجاب و محكوم و مغلوب نمايد بدون خشونت و تندى و ايجاد موجبات مزيد عداوت و انكار حقّى يا اقرار بباطلى در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از جدال باحسن مجادله بقرآن است و از ابن عباس نقل شده كه مراد از موعظه حسنه مواعظ قرآنيّه است و در مجمع حكمت را بقرآن تفسير فرموده براى آنكه متضمّن امر بحسن و نهى از قبيح است و اصل حكمت منع از فساد است و بنظر حقير اصل هر سه طريق قرآن است يعنى محكم‌ترين براهين و نافع‌ترين مواعظ و بهترين طرق مجادله را بايد از قرآن اخذ نمود با مراجعه به بيانات خاندان وحى و تنزيل چون هر چه از غير ايشان اخذ شود خصوصا در تفسير قرآن جهل و ضلالت است و باين معنى اخبار كثيره صحيحه‌اى وارد است كه مجال ذكر آنها نيست و در اين مقام از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه در خدمت آنحضرت مذاكره از جدال در دين و نهى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار از آن شد فرمود از هر مجادله در دينى نهى نشده بلكه نهى شده است از مجادله‌اى كه بطريق احسن نباشد نشنيده‌ايد كه خدا فرموده با اهل كتاب مجادله نكنيد مگر بطريق احسن و فرموده دعوت كن مردم را بحكمت و موعظه حسنه و مجادله كن بطور بهتر و آن آنستكه علماء دين مأمورند بآن و مجادله بغير طريق احسن حرام است بر شيعيان ما چگونه خدا هر جدالى را حرام فرمود با آنكه خودش به پيغمبر دستور جدال داده بطور بهتر عرض شد جدال بطور بهتر كدام است و غير آن كدام فرمود جدال غير طور بهتر آنستكه شخصى بر مدّعاى باطل خود دليل باطلى اقامه نمايد و تو بدليلى كه خدا براى حقّ قرار داده استدلال نكنى و در مقابل او امر حقّى را منكر شوى كه مبادا او در مجادله بر تو غالب شود چون جواب صحيح او را نميدانى اين طريق مجادله بر شيعيان ما حرام است و مجادله بطور بهتر آنستكه خداوند به پيغمبرش دستور داد كه در جواب كسيكه از باب انكار معاد گفت چه كس اين استخوان پوسيده را زنده ميكند بگويد كسيكه او را خلق فرمود در اوّل بار و او بهر خلقى دانا است يعنى كسيكه آنرا از كتم عدم بوجود آورد ميتواند

جلد 3 صفحه 329

بعد از پوسيدن بصورت اوّلش باز گرداند با آنكه ابتداء هر خلقى مشكل‌تر از اعاده آنست و چند مثال ديگر هم از قرآن براى مجادله باحسن بيان فرموده‌اند كه حقير براى مراعات اختصار ذكر ننمودم اين خلاصه مستفاد از روايت است كه دلالت دارد بر آنكه بر عوام لازم است از مجادله با اهل باطل خود دارى كنند چون اين از وظائف علماء است مبادا مجبور شوند بانكار حقّى يا اقرار بباطلى يا ملزم شوند در مقابل دليل طرف و موجب وهن اسلام در انظار گردد و از ذيل آيه استفاده ميشود كه زياد هم نبايد براى دعوت و ارشاد و الزام جوش و خروش نمود بقدر اداء وظيفه و اتمام حجّت كافى است چون خداوند خودش بهتر ميداند كه برهان و وعظ و جدال در چه محلّ و موردى مؤثر و نافع است و در چه مادّه‌اى نيست.

برسيه دل چه سود خواندن پند

نرود ميخ آهنين بر سنگ‌

و چون حمزه سيّد الشهداء در جنگ احد شهيد شد و وحشى قاتل آنحضرت او را مثله نمود يعنى گوش و بينى او را بريد و جگر او را در آورد براى آنكه برسم تحفه نزد هند ما در معاويه برد و حضرت ختمى مرتبت جنازه او را باين حال مشاهده فرمود و اين سخت‌ترين مناظر دوره عمر آنحضرت بود فرمود اگر خدا مرا بر قريش مسلّط فرمايد هفتاد نفر از آنها را مثله خواهم نمود پس جبرئيل نازل شد و آيات اخيره را آورد و در روايت عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام است كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن منظره را مشاهده فرمود عرض كرد الّلهم لك الحمد و اليك المشتكى و انّك المستعان على ما نرى پس فرمود اگر ظفر يافتم هر آينه مثله ميكنم و مثله ميكنم پس نازل شد و ان عاقبتم تا آخر آيه و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود صبر ميكنم صبر ميكنم و قمّى ره قريب باين معنى را نسبت باصحاب داده كه گفتند مثله ميكنيم ولى مشهور همان است كه بدوا ذكر شد و خلاصه مفاد آيات اخيره آنستكه مجازات بايد بقدر جرم باشد نه زياده بر آن و اگر صبر كنند و ببخشند و تلافى بمثل هم ننمايند آن بهتر است براى كسانيكه ميتوانند صبر نمايند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چون رحمة للعالمين است بايد صبر نمايد و خداوند باو توفيق صبر و ثبات عنايت خواهد فرمود و نبايد محزون و غمناك باشد از شهادت شهداء چون آنها فائز شدند بدار كرامت الهى و مقاميكه‌

جلد 3 صفحه 330

فوق آن متصوّر نيست و نبايد در مضيقه بى‌صبرى و دلتنگى و كمى حوصله قرار گيرد از مكر ماكرين و بايد بداند كه خداوند با كسانى است كه اهل پرهيزكارى از شرك و معاصى هستند و هيچ گاه عنايت خود را از ايشان قطع نخواهد فرمود و همچنين از كسانيكه احسان ميكنند نسبت به برّ و فاجر و از انتقام صرف نظر مينمايند و ميبخشند و گفته‌اند تمام اين سوره در مكّه نازل شده غير از اين سه آيه اخيره و در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره نحل را در هر ماه بخواند خسارتى بر او در دنيا وارد نشود و هفتاد نوع از انواع بلا از او دور گردد كه سهل‌ترين آنها ديوانگى و مرض خوره و پيسى است و جايش در بهشت عدن است كه در وسط بهشتها است.

جلد 3 صفحه 331

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


30

إِن‌َّ اللّه‌َ مَع‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا وَ الَّذِين‌َ هُم‌ مُحسِنُون‌َ (128)

محققا خداوند ‌با‌ كسانيست‌ ‌که‌ پرهيزكارند و كساني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ نيكوكارند (إِن‌َّ اللّه‌َ مَع‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا) معيت‌ خداوند نگهباني‌ و عنايت‌ و تفضل‌ ‌است‌ و جزاء دهنده‌ ‌است‌ و الا خداوند ‌با‌ تمام‌ ‌ما سوي‌ اللّه‌ معيت‌ دارد ‌يعني‌ خبير و بصير و سميع‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد ما يَكُون‌ُ مِن‌ نَجوي‌ ثَلاثَةٍ إِلّا هُوَ رابِعُهُم‌ وَ لا خَمسَةٍ إِلّا هُوَ سادِسُهُم‌ وَ لا أَدني‌ مِن‌ ذلِك‌َ وَ لا أَكثَرَ إِلّا هُوَ مَعَهُم‌ مجادله‌ ‌آيه‌ 8 و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ تقوي‌ مراتبي‌ و درجاتي‌ دارد تقواي‌ ‌از‌ عقائد فاسده‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ تقواي‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌که‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود و ‌لو‌ حين‌ الموت‌ تقوي‌ ‌از‌ معاصي‌ كبار تقوي‌ ‌از‌ كليه‌ معاصي‌ تقوي‌ ‌از‌ زخارف‌ دنيوي‌ تقواي‌ ‌از‌ اموري‌ ‌که‌ باعث‌ ‌بر‌ ترك‌ ذكر ‌خدا‌ مي‌شود تقواي‌ ‌از‌ توجه‌ بغير ‌خدا‌ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ مُحسِنُون‌َ محسن‌ فاعل‌ فعل‌ حسن‌ ‌است‌ و احسان‌ تارة احسان‌ بنفس‌ ‌است‌ اشتغال‌ بعبادت‌ و اطاعت‌ و تحصيل‌ علم‌ و تزكيه‌ اخلاق‌ و تارة

جلد 12 - صفحه 214

بغير ‌است‌ چه‌ احسان‌ ‌در‌ امر دين‌ ‌از‌ هدايت‌ و ارشاد و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و اعانت‌ ‌در‌ امر دين‌ ‌از‌ هدايت‌ و ارشاد و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و اعانت‌ ‌در‌ امر دين‌ و چه‌ ‌در‌ امور دنيوي‌ ‌از‌ بذل‌ مال‌ و دستگيري‌ ‌از‌ ضعفاء و ‌غير‌ اين‌ها ‌که‌ اقسام‌ زيادي‌ دارد ‌هذا‌ آخر ‌ما اردنا ايراده‌ ‌في‌ تفسير ‌سورة‌ النحل‌ و يتلوه‌ انشاء اللّه‌ ‌تعالي‌ ‌سورة‌ بني‌ اسرائيل‌ و الحمد للّه‌ اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا و ‌صلي‌ اللّه‌ ‌علي‌ محمّد و آله‌ و اللعنة ‌علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌

جلد 12 - صفحه 215

اعوذ باللّه‌ ‌من‌ الشيطان‌ الرجيم‌ بسم‌ اللّه‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌ الحمد للّه‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة و ‌السلام‌ ‌علي‌ خاتم‌ النبيين‌ و آله‌ الطيبين‌ و ‌علي‌ جميع‌ الانبياء و المرسلين‌ و اللعن‌ الدائم‌ ‌علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ ‌من‌ الجنة و ‌النّاس‌ ‌الي‌ يوم الدين‌.

‌سورة‌ مباركه‌ بني‌ اسرائيل‌ مسمّي‌ بسورة الاسراء

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 128)- آخرین آیه که سوره نحل با آن پایان می‌گیرد به نهمین و دهمین برنامه اشاره کرده، می‌گوید:

9- «خداوند با کسانی است که تقوا را پیشه کنند» (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا).

«تقوا» در همه ابعاد و در مفهوم وسیعش، از جمله تقوا در برابر مخالفان، یعنی حتی در برابر دشمن باید اصول اخلاق اسلامی را رعایت کرد، با اسیران معامله اسلامی نمود، با منحرفان رعایت انصاف و ادب کرد، از دروغ و تهمت پرهیز نمود، و حتی در میدان جنگ همان گونه که در اصول تعلیمات جنگی اسلام وارد شده است باید تقوا و موازین اسلامی حفظ شود: به بی‌دفاعان نباید حمله کرد، متعرض کودکان و پیران از کار افتاده نباید شد، حتی چهارپایان را نباید از بین برد، مزارع را نباید نابود کرد، آب را نباید به روی دشمن قطع نمود خلاصه تقوا و رعایت اصول عدالت در برابر دوست و دشمن عموما باید انجام گیرد و اجرا شود.

10- «و (خداوند) با کسانی است که نیکوکارند» (وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ).

احسان و نیکی اگر به موقع و در جای خود انجام پذیرد، یکی از بهترین روشهای مبارزه است، و تاریخ اسلام پر است از مظاهر این برنامه، مثل رفتاری که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با مشرکان «مکّه» بعد از فتح نمود.

دقت در موارد ده گانه برنامه فوق که تمام خطوط اصلی و فرعی برخورد با مخالفان را مشخص می‌کند نشان می‌دهد که از تمام اصول منطقی، عاطفی، روانی، تاکتیکی و خلاصه همه اموری که سبب نفوذ در مخالفین می‌گردد باید استفاده کرد.

و اگر مسلمانان در برابر مخالفان خود این برنامه جامع الاطراف را به کار می‌بستند، شاید امروز اسلام سراسر جهان یا بخش عمده آن را فراگرفته بود.

«پایان سوره نحل»

ج2، ص615

آغاز جزء پانزدهم قرآن مجید

سوره اسراء [17]

اشاره

این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 111 آیه است

قبل از ورود در تفسیر این سوره توجه به چند نکته لازم است: ]

1- نامهای این سوره:

نام مشهور این سوره «بنی اسرائیل» است و نامهای دیگری نیز از قبیل «اسراء» و «سبحان» دارد.

اگر نام «بنی اسرائیل» بر آن گذارده شده به خاطر آن است که بخش قابل ملاحظه‌ای در آغاز و پایان این سوره پیرامون بنی اسرائیل است.

و اگر به آن «اسراء» گفته می‌شود به خاطر نخستین آیه آن است که پیرامون اسراء (معراج) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن می‌گوید، و «سبحان» نیز از نخستین کلمه این سوره گرفته شده است.

2- محتوای سوره:

این سوره بنابر مشهور در مکّه نازل شده و طبعا ویژگیهای سوره‌های مکّی در آن جمع است، و بطور کلی می‌توان گفت آیات این سوره بر چند محور زیر دور می‌زند.

1- دلائل نبوت مخصوصا قرآن و نیز معراج.

2- بحثهائی مربوط به معاد، مسأله کیفر و پاداش و نامه اعمال و نتائج آن.

3- بخشی از تاریخ پرماجرای بنی اسرائیل.

4- مسأله آزادی اراده و اختیار.

ج2، ص616

5- مسأله حساب و کتاب در زندگی این جهان.

6- حق شناسی در همه سطوح، مخصوصا در باره خویشاوندان، و بخصوص پدر و مادر.

7- تحریم «اسراف و تبذیر» و «بخل» و «فرزندکشی» و «زنا» و «خوردن مال یتیمان» و «کم فروشی» و «تکبر» و «خونریزی».

8- بحثهایی در زمینه توحید و خداشناسی.

9- مبارزه با هرگونه لجاجت در برابر حق.

10- شخصیت انسان و فضیلت و برتری او بر مخلوقات دیگر.

11- تأثیر قرآن برای درمان هرگونه بیماری اخلاقی و اجتماعی.

12- اعجاز قرآن و عدم توانایی مقابله با آن.

13- وسوسه‌های شیطان و هشدار به همه مؤمنان.

14- بخشی از تعلیمات مختلف اخلاقی.

15- و سر انجام فرازهایی از تاریخ پیامبران به عنوان درسهای عبرتی برای همه انسانها و شاهدی برای مسائل مزبور.

3- فضیلت تلاوت سوره:

در روایات اجر و پاداش فراوانی برای کسی که این سوره را بخواند نقل شده از جمله این که: در روایتی از امام صادق علیه السّلام چنین می‌خوانیم: «کسی که سوره بنی اسرائیل را هر شب جمعه بخواند از دنیا نخواهد رفت تا این که قائم را درک کند و از یارانش خواهد بود».

کرǘјǠگفته‌ایم این پاداشها و فضیلتها هرگز برای خواندن تنها نیست، بلکه خواندنی است که توأم با تفکر و اندیشه و سپس الهام گرفتن برای عمل بوده باشد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع