فضل اللَّه نعیمی استرآبادی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از اثر آفرینان است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


نعیمی استرآبادی، فضل‌اللَّه

قرن: ۸ (ح ۷۴۰ - مقتول ۷۹۸/۷۹۶ ق)

دانشمند، صوفى، عارف و شاعر، متخلص به نعیمى. مشهور به حلال خور. نام پدر فضل را ابومحمد عبدالرحمان جلال‌ الدین نیز ذکر کرده ‌اند که قاضى‌ القضات استرآباد بود. صاحب «ریحانة الادب» اصل وى را مشهدى دانسته که در شروان مقیم بوده است. نعیمى در استرآباد به دنیا آمد.

در جوانى به طاقیه‌ دوزى (دوختن نوعى کلاه) مى‌پرداخت و از این راه کسب معیشت مى‌نمود. پس از مدتى به اصفهان رفت و از آنجا به زیارت خانه ‌خدا مشرف شد، سپس به تبریز رفت. گویند: این سیر و سفرها در طول زندگى نعیمى، تکرار شده است. وى جامع معقول و منقول بود و در علوم غریبه و رموز تصوف و حکمت، مرتبه‌ اى عالى داشت و در علم اسماء، حروف، جفر و اعداد ماهر بود و از این مهارت در جهت نشر و تعمیم عقاید خود استفاده کرد.

وى در عهد تیمور گورکانى مى‌زیست و مؤسس طریقه ‌ى حروفیه بود. از شاگردان فضل‌اللَّه مى‌ توان به سید عمادالدین نسیمى شیرازى و شیخ ابوالحسن اصفهانى، معروف به على ‌الاعلى اشاره کرد. گویند میرانشاه، فرزند تیمور و حاکم آذربایجان به امر پدر او را از شروان احضار کرد و به فتواى علماى عصر به قتل رسانید. گفته ‌اند که در ۸۰۴ ق سر و جسد او را سوزاند. پس از او عقایدش در اکثر ممالک اسلامى منتشر گردید.

على‌ الاعلى یکى از طرفداران او به آناتولى گریخت و در آنجا به خانقاه‌هاى بکتاشیان وارد شد و طریقه‌ى حروفیان را به جاى عقیده‌ ى آنها رواج داد. مدفن او در نخجوان است. در مورد سال تولد، قتل و عناوین آثار وى بین برخى تذکره‌ها اختلافاتى وجود دارد. از آثار مهم او، «جاودان کبیر» و «جاودان صغیر» مى‌ باشد که بعضى از تذکره‌ها آن را تحت عنوان کلى «جاودان نامه» آورده ‌اند.

صاحب «دانشمندان آذربایجان» آورده که سید فضل‌اللَّه در شروان مدتى زندانى بوده و در ۷۹۶ ق، در محبس، «جاودان‌نامه» را تألیف کرده همچنین ادامه داده که شاگرد او على ‌الاعلى این کتاب را به نظم درآورده است و در ضمن قصیده‌ اى نیز مشتمل بر وقایع آینده به او نسبت مى‌دهد.

از دیگر آثارش: «انفس و آفاق» به فارسى؛ «عرف‌نامه»؛ «نوم‌نامه» به لهجه‌ استرآبادى؛ «محبت‌نامه»؛ مثنوى «عرش‌نامه» در هزار و صد و بیست بیت؛ دیوان شعر.

منابع