آیه 38 سوره بقره
<<37 | آیه 38 سوره بقره | 39>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
گفتیم: همه از بهشت فرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایی برای شما آید، آنان که پیروی او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد.
گفتیم: همگی از آن [مرتبه و مقام] فرود آیید؛ چنانچه از سوی من هدایتی برای شما آمد، پس کسانی که از هدایتم پیروی کنند نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین شوند.
فرموديم: «جملگى از آن فرود آييد. پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد، آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد.
گفتيم: همه از بهشت فرو شويد؛ پس اگر از جانب من راهنمايى برايتان آمد، بر آنها كه از راهنمايى من پيروى كنند بيمى نخواهد بود و خود اندوهناك نمىشوند.
گفتیم: «همگی از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِمَّا»: اگر که. مرکّب از (إِنْ) شرطیّه و (مَا) ی تأکید است که آن را مسلّطه نیز مینامند. «یَأْتِیَنَّ»: بیگمان میآید. «تَبِعَ»: پیروی کرد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«38» قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
گفتيم: همگى از آن (باغ به زمين) فرود آييد، اگر هدايتى از طرف من براى شما آمد، پس هركه از هدايت من پيروى كند، نه برايشان بيمى است ونه غمگين خواهند شد.
«39» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ
و (لى) كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، آنان اهل دوزخاند و هميشه در آن خواهند بود.
نکته ها
گرچه اعتراف به خطا و توبهى آدم و حوّا، سبب شد كه خداوند آنان را عفو كند، ولى بعد از توبه بار ديگر به بهشت برنمىگردد. زيرا آثار وضعى لغزش، غير از عفو الهى است.
فرمان هبوط در چند آيهى قبل همراه نوعى قهر بود، ولى در اين آيه چون بعد از توبه آدم است به صورت عادّى مطرح شده است. همچنين اميدوار مىكند كه اگر از هدايت الهى پيروى كنند، حزن و اندوهى نخواهند داشت.
پیام ها
1- گاهى يك حركت، دامنهى تأثيرات خوب وبدش در همهى عصرها و نسلها گسترده مىشود. «اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً»
2- با يك لغزش و خطا، نبايد كسى را طرد كرد، زيرا انسان قابل ارشاد و
جلد 1 - صفحه 101
هدايت پذير است. «يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً»
3- براى راهنمايى بشر، آمدن انبيا قطعى است. «يَأْتِيَنَّكُمْ»
4- هدايت واقعى تنها از طرف خداست. «مِنِّي هُدىً»
5- امنيّت و آرامش واقعى، در سايهى پيروى از دين و دستورات خداوند حاصل مىشود. «فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (38)
بعد از آن خطاب به آدم و ذريه او فرمايد:
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً: فرموديم ما فرود آئيد و انتقال يابيد از بهشت به زمين، فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً: پس چون بيايد شما را از جانب من هدايتى و حكمى و امرى و دلالتى و بيانى، از ارسال رسل و انزال كتب، فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ: پس كسانى كه پيروى كنند هدايت و حكم مرا به قبول و
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 125
عمل، فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ: پس هيچ ترسى نيست بر ايشان از وارد شدن مكاره و شدايد؛ چه ايشان از عذاب و عقاب ايمنند، وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ: و نه ايشان اندوهناك شوند از فوت مقاصد و مطالب از ايشان، زيرا به مرادات و مقاصد خود خواهند رسيد.
تبصره: آيه شريفه دالّ است بر بطلان قول جبريه و اثبات مذهب حقه؛ زيرا تحقق و ثبوت هدايت منوط است به اينكه حق تعالى از جانب خود پيغمبر و كتابى فرستد، تا هدايت براى بندگان حاصل گردد و نظام معاش و معاد نوع بشر برقرار بماند. بنابراين پس از آمدن هدايت از جانب خدا، بندگان مختار باشند در قبول و ردّ؛ هر كه به اختيار پيروى نمود مهتدى و رستگار شد، و هر كه به سوء اختيار قبول ننمود كافر و هلاك گرديد.
چنانچه نسبت به مؤمنين مهتدين فرمود هيچ خوف و حزنى براى آنها نباشد، و نسبت به معرضين كافرين مىفرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (38)
ترجمه
گفتيم فرو شويد از بهشت تمامى پس اگر بيايد شما را از من هدايتى پس كسانيكه پيروى كنند هدايت مرا پس نيست بيمى بر آنان و نه آنان اندوهناك مىشوند..
تفسير
چون در آيه شريفه فازلهما الشيطان امر بهبوط شده و در اين آيه تكرار شده است، گفتهاند وجه آن آنستكه اولا مأمور شدند بهبوط ثانيا بآنكه با هم باشند و مقدم نشوند بعضى بر بعضى يا آنكه اولا مأمور شدند بهبوط براى ابتلاء به معادات و تنعم به متاع قليل دنيا و ابتلاء ببلايا و محن آن و ثانيا براى تكليف و امتياز مطيع از عاصى
جلد 1 صفحه 66
و ما زائده است براى تاكيد و لذا نون تاكيد مستحسن شده است و شرط ثانى و جواب آن جواب است براى شرط اول و در آيه دلالت است بر آنكه كسيكه متابعت احكام الهى را نمود خوف و حزنى در دنيا و آخرت ندارد براى آنكه دنيا و آخرت آن در نتيجه پيروى آئين حق آباد ميشود و اگر بلائى هم باو توجه پيدا كند چون راضى است برضاى خداوند و ميداند از روى حكمت و مصلحت است و خداوند باو اجر و عوض ميدهد خوش دل و قوى است خوف از كسى پيدا نميكند و از فقدان چيزى اندوهناك نميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُلنَا اهبِطُوا مِنها جَمِيعاً فَإِمّا يَأتِيَنَّكُم مِنِّي هُديً فَمَن تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحزَنُونَ (38)
(و گفتيم که همگي از بهشت فرود آئيد، پس هر گاه از جانب من براي شما هدايتي آمد كساني که از هدايت من پيروي كنند ترس و بيمي بر آنان نيست و حزن و اندوهي ندارند) تفسير آيه شريفه در ذيل چند جمله بيان ميشود:
جمله اول در كلمه اهبطوا: در مجلد اول«1» بيان كرديم که خطاب بآدم و حوّا و ذريّه آنها است و در وجه تكرار آن بعضي گفتند مراد از هبوط اول از بهشت بآسمان اول و از هبوط ثاني از آسمان اول بزمين است، و اينکه قول علاوه بر اينكه بدون دليل است خلاف ظاهر هر دو آيه ميباشد براي اينكه در آيه اولي جمله وَ لَكُم فِي الأَرضِ مُستَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلي حِينٍ ظاهر در هبوط بزمين است و در آيه ثانيه كلمه مِنها ظاهر در هبوط از بهشت است.
1- صفحه 519
جلد 2 - صفحه 3
و بعضي گفتند مراد از هر دو خطاب يك خطاب است و تكرارش بجهت اختلاف دو حالت است در خطاب اول حالت عداوت بعضي با بعضي ديگر يعني لازمه طبيعت بشر عداوت با يكديگر بوده و در خطاب دوم حالت تكليف و تعديل طبيعت است.
و آنچه اولي بنظر ميرسد اينست که خطاب اول در مورد عقوبت بر مخالفت آدم و حوا بوده که بواسطه مخالفت بايد از بهشت بزمين نزول كنيد و بجان يكديگر بيفتيد تا بميريد، و خطاب دوم پس از توبه و مغفرت بوده و خطاب لطف و رأفت است که اكنون که بزمين نازل شديد من اسباب هدايت را براي شما آماده ميكنم و چنانچه هدايت شديد بيمي از عذاب من نداشته و حزن و اندوهي بخود راه ندهيد و اللّه العالم.
جمله ثانيه در يَأتِيَنَّكُم مِنِّي هُديً: هدي در آيه شريفه شامل جميع هدايتهاي تشريعي الهي از دلالتهاي عقلي و ارسال رسل و انزال كتب و تشريع شرايع و جعل تكاليف و غيرها ميشود، و اختصاص دادن آن بدلالتهاي عقلي يا ارسال رسل وجهي ندارد زيرا بنا بر قول دوم مورد آيه يعني آدم از تحت آيه خارج ميشود چون رسولي براي او نيامده بود و افاضه عقل نيز قبلا باو شده بود بدليل:
وَ عَلَّمَ آدَمَ الأَسماءَ كُلَّها بنا بر اينکه هداي الهي در مرتبه اول ارشاد عقل و سپس فرستادن پيغمبران و نازل نمودن كتابهاي آسماني و جعل و بيان احكام و تكاليف و وظايف انساني و راهنمايي بمكارم اخلاق و نحو اينها است که هر كدام از اينها بموقع خود و بمقدار لازم از جانب خدا براي هدايت بشر آمده است.
جمله سوم در فَمَن تَبِعَ هُدايَ: فاء فمن فاء تفريع است و جمله تفريع بر جمله قبل است يعني مجرد آمدن هدايت الهي موجب رستگاري و امن از خوف و حزن نيست بلكه شرط رستگاري متابعت هدايت الهي است و از اينکه جمله استفاده
جلد 2 - صفحه 4
ميشود که وصول بسعادت ابدي و نيل بفيوضات الهي مستلزم دو دستگاه فعّاله است يكي از طرف مولي که بايد تمام اسباب هدايت را در دسترس بندگان قرار دهد چه اسباب تكويني از افاضه عقل و شعور و ايجاد قدرت و اراده و اعطاء قواي باطني و ظاهري و وسائل و لوازم ديگر، و چه اسباب تشريعي از ارسال رسل و انزال كتب و جعل تكاليف و بيان احكام و غير اينها.
و ديگر از طرف عبد که بايد پيروي از هدايت الهي كند و در تحصيل علم و معرفت و تكميل اخلاق و اتيان بواجبات و ترك محرمات كوشش نمايد تا بسعادت نائل شود و اگر بنده از اسباب و وسائل هدايت محروم شد در حدّ خود معذور است چنانچه در شرايط عامّه و خاصه تكليف بيان شده و همچنين اگر هدايت الهي باو رسيد و متابعت نكرد از سعادت و فيوضات الهي محروم و بعذاب او معذب خواهد بود.
جمله چهارم در فَلا خَوفٌ عَلَيهِم: خوف از امور باطني و صفات نفساني است و بواسطه ادراك مضرّات و مكاره و منافرات در انسان پيدا ميشود اعمّ از اينكه ادراك وهمي و ظنّي باشد يا ادراك قطعي و يقيني، بنا بر اينکه وجود واقعي چيزي منشأ خوف نيست بلكه ادراك وجود آن مورث خوف ميشود مثل اينكه وجود سمّ يا حيوان درنده در صورتي که انسان علم و اطلاعي از آن نداشته باشد در انسان حالت خوف ايجاد نميكند ولي اگر وجودش را ادراك كرد ترس در دل او پيدا ميشود اگر چه واقعا هم وجود نداشته باشد.
بنا بر اينکه خوف از عذاب و سخط و غضب الهي فرع ايمان و اعتقاد است و كسي که خوف نداشته كاشف از ضعف اعتقاد او است.
و در علم اخلاق بيان شده که خوف بر دو قسم است خوف ممدوح و خوف مذموم، و خوف ممدوح بر سه قسم است:
جلد 2 - صفحه 5
اول- خوف از خدا که بعد از معرفت بعظمت و كبريايي او حاصل ميشود و آيات و اخبار در مدح آن بسيار است، در قرآن كريم ميفرمايد:
وَ أَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَي النَّفسَ عَنِ الهَوي فَإِنَّ الجَنَّةَ هِيَ المَأوي«1» و نيز فرمايد: وَ لِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ«2» و نيز فرمايد: فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ«3» و ميفرمايد: سَيَذَّكَّرُ مَن يَخشي«4» و غير اينها از آيات ديگر.
و از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده که فرموده: «
5» رأس الحكمة مخافة اللّه»«
و نيز روايت شده که فرمود: «
6» اتمّكم عقلا اشدّكم للّه خوفا»«
و از حضرت سجاد عليه السّلام روايت شده که فرمود: «
7» عجبا لمن عرفك كيف لا يخافك»«
و از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده که فرمود: «
8» من عرف اللّه خاف اللّه»«
و غير اينها از اخبار ديگر.
دوم- خوف از معصيت و مضرّات آن. سوم- خوف از سوء عاقبت، و اينکه دو قسمت را در مجلّد سوم كلم الطيب مفصلا بيان نمودهايم«9».
و اشكالي که متوجه آيه شده به اينكه اگر مراد از نفي خوف در آيه شريفه خوف از امور دنيوي است که اهل ايمان در دنيا بيشتر گرفتار ابتلائات هستند و اگر مراد خوف ديني ممدوح است که منافات با آيات و اخبار مذكوره دارد جواب اينکه است که مراد مطلق خوف است اما در دنيا چون مؤمن و پيرو هدايت حق، معرفت دارد بلياتي که از جانب حق است موافق حكمت و مصلحت و موجب ارتقاء رتبه و درجه اوست بقضاء الهي راضي و نسبت باوامر او تسليم بوده
1- سورة النازعات آيه 40
2- سورة الرحمن آيه 46
3- آل عمران آيه 169
4- سورة الاعلي آيه 19
5 و 6 و 7 و 8- جامع السعادات
9- از صفحه 196 تا 204
جلد 2 - صفحه 6
و خوف و اضطرابي ندارد.
و امّا خوف از خدا براي اينست که مبادا تقصير و كوتاهي در اطاعت اوامر او و وظيفه بندگي خود نموده باشد و همچنين خوف از معصيت و سوء عاقبت براي ارتكاب اموري است که سبب اينکه خوف ميشود، و چون در آيه شريفه عدم خوف را بر متابعت هدايت پروردگار مترتب نموده و خوف مؤمن که در آيات و اخبار مدح شده مترتب بر ترك متابعت و يا احتمال تقصير و كوتاهي در آنست، با يكديگر منافات و مخالفتي ندارد، و به بيان ديگر خداوند مقرّر فرموده كسي که متابعت هدايت او را بكند از خوف و حزن مصون است و مؤمن ميترسد که مبادا كوتاهي در پيروي از هدايت حق كرده باشد و موجب سلب مصونيت او شود و واضح است که بين اينکه دو معني منافاتي نيست.
جمله پنجم در وَ لا هُم يَحزَنُونَ: حزن بواسطه فوت منافع و وارد شدن مكاره و مضارّ است و كسي که پيروي هدايت پروردگار را بنمايد منفعتي از او فوت نميشود و ضرري نيز بر او وارد نميگردد و امّا منافع دنيوي آنچه باو نرسد در حقيقت صلاح او نبوده و اگر صلاحش بود باو ميرسيد و منافع اخروي نيز چيزي از او منع نخواهد شد بلكه قبل از موت بشارت سعادت باو داده ميشود و موت اول راحت اوست و تمام مثوبات الهي در همه مراحل بعد از موت باو خواهد رسيد بنا بر اينکه هيچگونه حزني براي او نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 38)- با اینکه توبه آدم پذیرفته گردید، ولی اثر وضعی کار او که هبوط به زمین بود تغییر نیافت، و چنانکه قرآن میگوید: «ما به آنها گفتیم: همگی (آدم و حوّا) به زمین فرود آئید، هر گاه از جانب ما هدایتی برای شما آید کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی دارند و نه اندوهگین خواهند شد» (قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم