آیه 1 سوره انفطار
<<1 | آیه 1 سوره انفطار | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هنگامی که آسمان شکافته شود.
هنگامی که آسمان بشکافد
آنگاه كه آسمان زهم بشكافد،
آنگاه كه آسمان بشكافد،
آن زمان که آسمان [= کرات آسمانی] از هم شکافته شود،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- انفطرت: فطر به معنى شكافتن و انفطار به معنى شكافته شدن است، طبرسى فرمايد: «اصل الفطر: الشق» راغب، شكافتن طولى گفته است كواكب: كوكب: ستاره، جمع آن كواكب است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره انفطار
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آيه اول و به معناى شكافته شدن آسمان است.
همچون ديگر سورههاى مكّى، محور اين سوره، قيامت و حالات مردمان در آن هنگامه هولناك است. حوادث عظيمى كه در پايان دوران جهان و در آستانه قيامت رخ مىدهد، فرشتگانى كه مأمور ثبت اعمال انسانها در دنيا هستند، عاقبت نيكان و بدان و گوشهاى از مشكلات آن روز، بخشهاى مختلف اين سوره را تشكيل مىدهد.
براى تلاوت اين سوره در نمازهاى واجب و مستحب، فضيلتهايى وارده شده كه بيانگر نياز دائمى انسان به تذكّر و توجّه است تا از قيامت غفلت نكند و به دنيا دل نبندد.
جلد 10 - صفحه 405
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5»
آنگاه كه آسمان شكافته شود. و آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند. و آنگاه كه درياها گشوده و به هم راه يابند. و آنگاه كه قبرها زيرورو گردد. (در آن زمان) هر كس مىداند، آنچه از پيش فرستاده و آنچه براى بعد گذاشته است.
نکته ها
«انفطار» به معناى شكافته شدن است، «فطر» و «افطار» نيز به همين معناست، زيرا روزه با غذا خوردن مىشكافد. «انفطار» و «انشقاق» به يك معناست، لكن در انفطار بعد از شكافتن به چيزى مىرسيم، بر خلاف انشقاق، چنانكه عرب در حفر قنات مىگويد:
«فطرتُ» چون بعد از شكافتن زمين، به آب مىرسد.
«انتثار» به معناى پراكندگى است و به چيزى كه بر سر عروس مىريزند، نثار گويند.
«فجر» به معناى بروز شكاف و باز شدن راه است و «تفجير»، بيانگر عظمت و شدّت شكافته شدن كوههاست.
در كلمه «بُعْثِرَ» هم معناى «بعث» (به پا خواستن) است و هم معناى «ثور» (دگرگون شدن)، لذا راغب در مفردات گفته است كه بعيد نيست فعل «بُعْثِرَ» مركّب از اين دو فعل باشد، يعنى زير و رو شدن خاكها و برپاخاستن مردگان.
جلد 10 - صفحه 406
پيوند ميان آسمان و زمين و دريا و خشكى به گونهاى است كه هرگاه نظام يكى از آنها به هم بخورد، نظام همه چيز به هم مىخورد.
پیام ها
1- نظام حاكم بر آسمان و زمين به دست خداست و هرگاه او بخواهد تغيير مىكند. «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ»
2- معاد جسمانى است و مردگان از قبر برمىخيزند. «إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ»
3- به هم ريختن نظام هستى، مقدّمه رستاخيز و رستاخيز، براى حساب و كتاب و جزاى اعمال انسانهاست. عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ ...
4- در قيامت ظرفيّت انسان توسعه مىيابد و همه كارهاى گذشته را به ياد مىآورد. «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ»
5- انسان، هم بايد به فكر گذشته خود باشد، تا اگر خلافى كرده توبه كند و هم به فكر پس از مرگ خود باشد تا يادگار خوبى از خود بجاى گذارد. «ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ»
6- در قيامت، انسان هم به آنچه عمل كرده آگاه مىشود و هم به آثار خوب يا بد اعمال خود. «ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ»
7- در قيامت، انسان به كارهايى كه مىتوانسته بكند و به تأخير انداخته و انجام نداده پى مىبرد. عَلِمَتْ ... ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ و شايد مراد از «اخّرت» كارهايى است كه بازدهى آن پس از مرگ به ايشان مىرسد. مانند تأليف كتاب يا بناى فساد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1»
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حيدرى، 1391 هج.) ص 149.
جلد 14 - صفحه 82
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ: آنگاه كه آسمان شكافته شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»
يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»
ترجمه
هنگاميكه آسمان شكافته شود
و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند
و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد
و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد
خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است
اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است
آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را
در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را
نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را
و همانا بر شما نگهبانانى هستند
بزرگواران نويسندگان
ميدانند آنچه را بجا ميآوريد
همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند
و همانا بدكاران در دوزخند
وارد ميشوند در آن در روز جزا
و نيستند آنها از آن دور شدگان
و چه ميدانى تو چيست روز جزا
پس چه ميدانى تو چيست روز جزا
روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد
جلد 5 صفحه 355
وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست
جلد 5 صفحه 356
تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شدهاند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا
جلد 5 صفحه 357
ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفتهاند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.
جلد 5 صفحه 358
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت «1»
از براي فطر اطلاقاتي است:
1- بمعني خلق بدون سابقه مثل قوله تعالي: فاطِرُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ شوري آيه 11. يعني مبتدعها و مخترعها که خلقت بدون سابقه باشد و بمعني فطرة ذاتيه چنانچه در حديث است:
(کل مولود يولد علي الفطرة حتي يکون ابواه يهوّدانه او
جلد 18 - صفحه 21
ينصّرانه او يمجّسانه)
چون انسان در ابتداء خلقت قلبش آماده است و آلوده بقساوت و سياهي دل و معاصي نشده لكن بمعاشرت با پدر و مادر از اينکه قابليت ميافتد و قساوت او را ميگيرد بعينه مثل آن مثل دانه حبوبات که در ابتداء خلقت قابليت اينكه كشت شود و رشد كند و بثمر برسد دارد لكن اگر گنديده شده يا شكسته شد يا طبخ شد يا بو داده شد يا آرد شد از اينکه قابليت ميافتد، و ذكر تهود و تنصر و تمجس از باب مثال است اولاد مشرك هم مشرك ميشود، فاسق هم. تارك الصلاة مكشوفه هوا پرست و غير اينها هر چه آنها هستند آن ميشود مگر شذ و ندر يك يهودي زاده يا نصراني زاده يا غير اينها اينکه موانع را برطرف كند و بشرف اسلام و ايمان و اعمال صالحه مشرف شود.
و اينکه هم براي اينکه است که حجت بر ديگران باشد که نگويند: إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُهتَدُونَ إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُقتَدُونَ زخرف آيه 32 و 23. و نگويند:
إِنَّما أَشرَكَ آباؤُنا مِن قَبلُ وَ كُنّا ذُرِّيَّةً مِن بَعدِهِم أَ فَتُهلِكُنا بِما فَعَلَ المُبطِلُونَ اعراف آيه 173.
و بمعني فطور و سستي در كار و بمعني انشقاق و از هم پاشيده شدن که در اينکه آيه مراد است و قريب المعني است با انشقاق، انفطار بمعني پاشيده شدن انشقاق بمعني پاره شدن که يكي از آثار قيامت است که آسمانها از هم پاشيده ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- آن زمان که نظام جهان در هم ریزد! باز در آغاز این سوره به قسمتی از حوادث وحشت انگیزی که در آستانه رستاخیز سرتاسر این جهان را فرا میگیرد برخورد میکنیم.
نخست میفرماید: «در آن زمان که آسمان [- کرات آسمانی] از هم شکافته شود» (اذا السماء انفطرت).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص117
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم