و به نوح وحی شد که جز همین عده که ایمان آوردهاند دیگر ابدا هیچ کس از قومت ایمان نخواهد آورد، پس تو بر کفر و عصیان این مردم لجوج محزون مباش.
و به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که [تاکنون] ایمان آورده اند، هرگز کسی ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین از کارهایی که همواره [بر ضد حق] انجام می دادند، اندوهگین مباش.
و به نوح وحى شد كه: «از قوم تو، جز كسانى كه [تاكنون] ايمان آوردهاند هرگز [كسى] ايمان نخواهد آورد. پس، از آنچه مىكردند غمگين مباش.»
و به نوح وحى رسيد كه از قوم تو جز آن گروه كه ايمان آوردهاند، ديگر ايمان نخواهند آورد. از كردار آنان اندوهگين مباش.
به نوح وحی شد که: «جز آنها که (تاکنون) ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایی که میکردند، غمگین مباش!
(و از جانب ما) به نوح وحى گرديد كه جز (همان) كسانى كه (تاكنون) ايمان آوردهاند، (افراد ديگر) از قوم تو هرگز ايمان نمىآورند، پس از كارهايى كه مىكنند غمگين مباش.
نکته ها
از اين آيه استفاده مىشود كه نفرين حضرت نوح عليه السلام دربارهى قومش كه فرمود: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «1» پرودگارا! احدى از كفّار را بر زمين باقى مگذار، بر اساس اطلاعى بود كه خداوند طبق اين آيه مباركه به او داده بود.
پیام ها
1- انسان گاهى به مرحلهاى سقوط مىكند كه هيچ اميدى به نجات او نيست. «لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ»
2- خداوند اخبار آينده را در اختيار انبيا قرار مىدهد. «أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ»
3- رهبران و مبلّغان دينى نبايد انتظار داشته باشند همهى مردم پاسخ مثبت به آنان بدهند. «لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ»
پس از اتمام حجت و اصرار قوم بر معاندت، يأس از هدايت آنها را مىفرمايد:
وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ: و وحى كرده شد به سوى نوح عليه السّلام. أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ: بدرستى كه شأن چنين است ايمان نمىآورند هرگز از قوم تو. إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ: مگر آنكه بتحقيق ايمان آورده. فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ: پس اندوهگين مباش به آنچه كه بجا مىآورند. از تكذيب و اذيت و آزار و كارهاى ناشايسته، چه ايشان هرگز ايمان نمىآورند. حضرت نوح عليه السّلام بعد از اين وحى، از ايمان آنها نااميد و در حق ايشان دعا نمود: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً. «2» در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام: چون حق تعالى ظاهر گردانيد پيغمبرى نوح عليه السّلام را، و يقين كردند شيعيانى كه از كافران آزار مىكشيدند فرج نزديك شده، بلاى ايشان شديدتر و افترا بر ايشان بزرگتر تا كار
«1» تفسير مجمع ج 3 ص 158.
«2» سوره نوح، آيه 26.
جلد 6 - صفحه 62
به نهايت شدت كرد، به حدى كه قصد نوح كردند به ضرب شديد، و گاه بود سه روز بيهوش مىافتاد و خون از گوش او جارى مىشد باز به هوش مىآمد و شب و روز دعوت مىنمود تا مدت نهصد سال طول كشيد. «1»
و وحى شد بنوح كه همانا هرگز ايمان نخواهند آورد از قوم تو مگر كسانيكه بتحقيق ايمان آوردند پس اندوهگين مباش بآنچه بجا ميآورند
و بساز كشتى را بمحافظت ما و وحى ما و مخاطب مكن مرا در باره آنانكه ستم نمودند همانا آنها غرق شدگانند
و ميساخت كشتى را و هرگاه كه ميگذشتند بر او جماعتى از قومش استهزاء ميكردند او را گفت اگر استهزاء ميكنيد ما را همانا ما استهزاء ميكنيم شما را همچنانكه استهزاء ميكنيد
پس زود باشد كه بدانيد آن كسى را
جلد 3 صفحه 78
كه بيايد او را عذابى كه رسوا كند او را و فرود آيد بر او عذاب دائم.
تفسير
در كافى و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح عليه السّلام نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود درنگ فرمود و در تمام اين مدت آنها را دعوت بدين حق مينمود سرّا و علنا و چون طغيان نمودند گفت يا رب انّى مغلوب فانتصر پس خداوند وحى فرمود به او مفاد اين آيه را و چون او مأيوس از ايمان قوم شد نفرين كرد و اصل ابتئاس افتعال از بؤس بمعنى حزن مقارن با مسكنت است و در اينجا مراد آنستكه محزون مباش مانند مسكين حزين كه چرا ايمان نياوردند و صابر باش بر تكذيب و ايذاء و استهزاء آنها و بساز كشتى را در مرئى و منظر و بمراقبت و محافظت ما يا ملائكهاى كه از جانب ما مراقب اعمال عبادند و ديدهبانان مايند و مقصود استظهار آنحضرت است بعنايات كامله الهيّه نسبت به اتقان و اكمال اين صنعت لذا براى مزيد اهتمام فرموده در برابر چشمهاى ما و بوحى و الهام ما در هر جا و با هر خصوصيّت و كيفيّت كه لازم باشد بايد ساخته شود گفتهاند آنحضرت در بيابانى دور از آب مشغول بساختن كشتى شد و قومش به او ميخنديدند و ميگفتند بعد از پيغمبرى نجّار شدى و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح وقتى هسته خرما را كاشت قومش خنديدند و سخريّه كردند و گفتند او فلّاح شده و چون نخل به ثمر رسيد و آنرا بريد و تراشيد گفتند نجّار شد و چون كشتى را ساخت و بر او مرور نمودند خنديدند و گفتند ملّاح شد در بيابان بى آب و گياه و آنحضرت فرمود نوبت استهزاء بما هم ميرسد و مقرّر گرديد كه تمام آنها غرق شوند و حضرت نوح شفاعت از احدى ننمايد چون قضاى الهى حتم شده و جاى سؤال و مخاطبه و گفتگوئى راجع بآنها با خداوند باقى نمانده است و اين دلالت بر كمال مغضوبيّت آنها مينمايد و صيغه يصنع حكايت حال ماضيه است اگر چه بر حسب ظاهر مستقبل است و ظاهرا مراد از سخريّه اهل ايمان آنها را وصول پاداش سخريّه است از جانب خداوند بآنها از فضيحت غرق در دنيا و دوام عذاب در آخرت لذا متعقّب شده بقول حضرت نوح كه بعد از اين ميدانيد و ميشناسيد كسانيرا كه بعذاب دنيا و آخرت گرفتار شدند و بنابراين آيه اخيره مربوط بما قبل است و كلام مستقل نميباشد و ممكن است مستقل باشد و بنابراين مفعول تعلمون حذف شده
جلد 3 صفحه 79
يعنى بعد از اين ميدانيد كدام يك از ما و شما سزاوار به استهزائيم و آيه اخيره جمله خبريّهاى است از حضرت نوح عليه السّلام براى بيان حال آنها و اولى عدم تقدير است ..
و وحي شد بنوح محققا اينست که هرگز كسي از قوم تو ايمان نميآورد مگر كساني که قبلا ايمان آورده بودند پس غمگين و اندوهناك مباش بآنچه که هستند عمل ميكنند و بجا ميآورند.
فَلا تَبتَئِس بِما كانُوا يَعمَلُونَ اندوه و غم بدل راه نده آنها هر قدر طغيان و سركشي و ظلم و ستم و فسق و فجور که ميتوانند بكنند و وقت رسيده که عذاب بر آنها نازل شود و زمين از لوث كثافت آنها پاك شود و تمام ريشه كن شوند.
48
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 36)- تصفیه شروع میشود! آنچه در آیات قبل گذشت مرحله دعوت و تبلیغ پیگیر و مستمر نوح (ع) با نهایت جدیت، و با استفاده از تمام وسائل بود.
در اینجا به مرحله دوم این مبارزه اشاره شده مرحله پایان یافتن دوران تبلیغ و آماده شدن برای تصفیه الهی! نخست میخوانیم: «به نوح وحی شد که جز افرادی که از قومت به تو ایمان آوردهاند دیگر هیچ کس ایمان نخواهد آورد» (وَ أُوحِیَ إِلی نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ).
اشاره به این که صفوف بکلی از هم جدا شده، و دیگر دعوت برای ایمان و اصلاح سودی ندارد، و باید آماده تصفیه و انقلاب نهایی شود.
و در پایان آیه به نوح دلداری داده، میگوید: «اکنون که چنین است از کارهایی که اینها انجام میدهند به هیچ وجه اندوهناک و محزون مباش» (فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ).
ضمنا از این آیه استفاده میشود که خداوند قسمتهایی از علم اسرار غیب را
ج2، ص342
در هر مورد که لازم باشد در اختیار پیامبرش میگذارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: