آیه 37 سوره مریم
<<36 | آیه 37 سوره مریم | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آنگاه طوایف مردم (یعنی نصاری) در میان خود (درباره مسیح پسر مریم) اختلاف کردند (برخی او را از کفر و جهل، خدا دانستند و برخی پسر خدا و برخی پسر یوسف نجارش خواندند)، پس وای بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت.
ولی گروه هایی از میان آنان [درباره عیسی] اختلاف کردند، پس وای بر کسانی که [با افراط در شأن عیسی] کافر شدند از حضور در روزی بزرگ!
اما دستهها[ى گوناگون] از ميان آنها به اختلاف پرداختند، پس واى بر كسانى كه كافر شدند از مشاهده روزى دهشتناك.
گروهها با هم اختلاف كردند، پس واى بر كافران به هنگام حضور در آن روز بزرگ.
ولی (بعد از او) گروههایی از میان پیروانش اختلاف کردند؛ وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مشهد: اسم مكان است: محلّ حضور. آن در آيه مصدر ميمى استبه معنى شهود و حضور. (مجمع البيان) اسمع بهم: صيغه مبالغه است يعنى: بسيار شنوا هستند، «ابصر، ..»: بسيار بينا. يا تعجب است يعنى: چه شنوا و بينا مىباشند؟!.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ «37»
پس گروههايى از ميان خودشان به اختلاف پرداختند، پس واى بر كسانى كه كافر شدند از حضور در روز بزرگ (قيامت).
أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «38»
چه خوب شنوا و بينايند روزى كه به سوى ما مىآيند، ولى ستمگران امروز در گمراهىِ آشكارند.
نکته ها
«حزب» گروهى است كه داراى مواضع و اهداف خاص و متّحدى باشند.
كلمهى «مَشْهَدِ» يا به معناى محلّ حضور مردم است و يا محل گواهى و اداى شهادت.
«1». مشابه اين آيه، در سورهى آلعمران آيهى 51 و سورهى زخرف آيهى 64 نيز آمده است.
جلد 5 - صفحه 269
زيرا در قيامت، هم مردم حاضر مىشوند و هم گواهان بسيارى از فرشتگان و انبيا، دربارهى اعمال انسان گواهى مىدهند.
بعضى از مردم، عيسى را خدا مىدانستند، نظير فرقهى «يعقوبيّه» و بعضى گفتند: او فرزند خداست، مثل «نسطوريّه» و گروهى به تثليث قائل شدند، مانند «اسرائيليّه»، ولى همه در قيامت بر بطلان عقايد خود شهادت خواهند داد. «1»
پیام ها
1- با اينكه حضرت عيسى عليه السلام، راه مستقيم را نشان داد، باز گروهى اختلاف ايجاد كردند. «فَاخْتَلَفَ»
2- حزب گرايى و اختلاف آگاهانه، در طول تاريخ بوده است. «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ»
3- كفّار ظالمند. (به خود، مكتب وجامعه، ظلم مىكنند) لِلَّذِينَ كَفَرُوا ... الظَّالِمُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ: پس اختلاف كردند جميع فرق يهود و نصارى. مِنْ بَيْنِهِمْ: از ميان مردمان در باب عيسى عليه السلام، يعنى هر حزبى معتقد شدند چيزى را كه مخالف اعتقاد حزب ديگر بود، چه يهود طريقه تفريط گرفتند، و نصارى به جانب افراط افتادند. يا نصارى سه فرقه شدند: نسطوريه عيسى را ابن اللّه گفتند، و يعقوبيه به الوهيت او قائل شدند، و ملكانيه قائل به اقانيم ثلاث. يا جميع فرق آدميان در او اختلاف كردند: يهود به تفريط و نصارى به افراط، و مسلمانان به اقتصاد كه بنده خدا و پيغمبر حق مىباشد.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا: پس واى مر آنان را كافر شدند. مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ: از وقت حاضر شدن يا مكان حضور در روز بزرگ كه قيامت است، يا از مشاهده اهوال و احوال آن روز و حساب و جزاى آن، و يا از شهادت آن روز برايشان، چه در روز قيامت ملائكه و انبياء و زبان و جوارح كفار، بر كفر و بدى افعال قبيحه ايشان گواهى دهند. نزد بعضى مراد آن چيزى است كه گواهى دادند به آن در حق عيسى و مادر او.
تبصره: آيه شريفه اشعار است با آنكه اختلاف احزاب در كلمه حقه و ملت محقه، عاقبت وخيم خواهد داشت، يعنى در دنيا سلب آسايش و باعث اتلاف مال و جان و هتك عرض و ناموس شود، و در آخرت هم مبتلا به جزاى اعمال و عذاب و نكال گردد. و مسلم است اختلاف احزاب، ناشى از اغراض شخصيه و آراء فاسده خواهد بود، و الّا همه برادر دينى و داراى يك پيغمبر و يك كتاب و يك شريعت اختلاف چه معنى دارد. و البته شخص عاقل هشيار بايد مآل انديش
«1» فرائد السمطين، ج 2، ص 254 حديث 523.
جلد 8 - صفحه 182
و فكر سر انجام كردار خويش باشد، كه تا فرصت هست غنيمت شمرد و توشهاى از خرمن سعادت بردارد تا در مشهد روز عظيم رستگارى يابد، زيرا هيچ چيز عظيمتر نيست از آنچه مشاهده شود در روز قيامت از محاسبه و مسائله و بروز سراير و ظهور نتيجه اعمال، و هيچ منفعتى اعظم از ثواب آن روز نيست، و هيچ ضررى اعظم از عقاب آن روز نخواهد بود.
نكته: قوله (قول الحقّ) منصوب است بر مصدريت كه مؤكد جمله مذكوره است، و قائل آن حق تعالى تقدير آنكه قال عيسى قول الحق.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37) أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (38) وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤْمِنُونَ (39) إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ إِلَيْنا يُرْجَعُونَ (40)
ترجمه
پس اختلاف نمودند فرقهها از ميان آنها پس واى مر آنانرا كه كافر شدند از حضور روزى بزرگ
چه شنوايند آنها و چه بينا روز كه ميآيند نزد ما ولى باشند ستمكاران امروز در گمراهى آشكار
و بيم ده آنها را از روز حسرت چون تمام شود كار با آنكه آنها در غفلتند و آنان ايمان نمىآورند
همانا ما ميراث بريم زمين را و هر كس بر آنست و بسوى ما باز ميگردند.
تفسير
- حزب جماعتى را گويند كه منفرد باشند بعقيده و مسلكى و ظاهرا نصارى بعد از حضرت عيسى يعنى عروجش بآسمان در باره او اختلاف نمودند بعضى گفتند او پسر خدا بود و ملحق بپدر شد و بعضى گفتند خدا بود چندى هبوط بزمين نمود و بعد عروج بآسمان كرد و بعضى گفتند بنده خدا بود و پيغمبر و روح او و يهود گفتند ساحر و كذّاب بود و متولّد از يوسف نجّار پس هم مردم اختلاف نمودند هم نصارى و هم اختلاف از ميان آنها برخاست چون يك دسته ثابت بر قول حق بودند و هم اختلاف در ميان آنها بود چون گفتهاند كلمه من زائده است در هر حال واى يعنى عذاب شديد ثابت و لازم است براى كسانيكه كافر شدند بخدا و حضرت عيسى كه نشناختند او را بمقامى كه داشت و در حقّ او افراط و تفريط نمودند مانند
جلد 3 صفحه 474
آن دو دسته از نصارى و يهود از مشاهده و معاينه و شهود و حضور آنها در روز بزرگ كه قيامت كبرى است براى حساب اعمال و جزاء كردارشان چه قدر شنوا و بينايند در آنروز چون پردهئى و حجابى نيست ولى امروز در امر چنين پيغمبر اولو العزمى فكر نمىكنند و ظلم ميكنند بخودشان و او كه از قدر او تجاوز ميكنند يا در حقّ او تقصير مينمايند و در وادى ضلالت و گمراهى متحيّر و سرگردان ميمانند با آنكه اگر قدرى نظر و اجتهاد نمايند خوب قدر و حقّ او را درك ميكنند كه همان پيغمبر اولو العزم و روح اللّه است نه آنكه پسر يا شريك خدايا العياذ باللّه خدا است و بيم ده اى پيغمبر كفار را از روز حسرت خوردن و ندامت بردن بدكار از كار بدش و نيكوكار از كمى كار خوبش كه آن روز قيامت است وقتى كه مردم از حساب اعمال فارغ شوند و اهل بهشت و دوزخ تعيين گردد و كار تمام شود كه ديگر حسرت و ندامت فائده نداشته باشد چون جهنّمى بگويد چرا كارى كردم كه مستحق جهنّم شدم و بهشتى بگويد چرا كارى نكردم كه بيش از اين مستحق ثواب شوم با آنكه آنها تا در دنيا هستند سر گرم بهوى و هوسند و در غفلت از چنين روز كه در پيش دارند ميگذرانند و آنها معتقد بآنروز و نبوّت تو نيستند تا بدستورات تو عمل نمايند براى اصلاح حال خودشان و تهيّه توشه آخرت در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روز حسرت روزى است كه مرگ را ميآورند و سر ميبرند و ظاهرا اشاره بحديثى است كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و صادقين عليهما السلام در كتب عامّه و خاصه نقل شده كه وقتى اهل بهشت داخل بهشت و اهل جهنّم داخل جهنّم شدند مرگ مصوّر ميشود بصورت قوچ سياه و سفيدى و ميآورند آنرا در بين بهشت و جهنّم نگاه ميدارند و منادى از جانب خداوند ندا ميكند اى اهل بهشت و اى اهل جهنّم بيائيد و نگاه كنيد و آنها ميآيند و نگاه ميكنند و ميشناسند آنرا كه مرگ است و مصوّر باين صورت شده بعد او را ذبح ميكنند و ميگويند اى اهل بهشت هميشه هستيد و مرگ نيست و اى اهل جهنّم هميشه هستيد و مرگ نيست پس اهل بهشت بقدرى خوشحال ميشوند كه اگر مرگ بود از شدّت فرح ميمردند و اهل جهنم نعرهاى ميكشند كه اگر مرگ بود از غصّه ميمردند و قيامت وقتى بر پا ميشود كه تمام مردم مرده باشند و كسى متصرّف در زمين جز خدا نباشد چون وارث كسى است كه بعد از مردن كسى بماند
جلد 3 صفحه 475
و اموال او را تصرّف نمايد يا با او پايدار باشد و خداوند با زمين و اهل آن بهر دو معنى وارث است و همه در خاتمه امر باو رجوع و بازگشت مينمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاختَلَفَ الأَحزابُ مِن بَينِهِم فَوَيلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَشهَدِ يَومٍ عَظِيمٍ (37)
پس اختلاف كردند حزبها از بين آنها پس ويل از براي آنها آن كساني که كافر شدند از محل شهادت روز با عظمت فَاختَلَفَ الأَحزابُ حزب عبارت از جمعيتي است که داراي يك مسلك و طريقه و مذهب خاصي باشند و كفار داراي
جلد 12 - صفحه 441
مسالك مختلفه هستند مخصوصا نصاري که يك دسته عيسي را خدا ميدانند و آنها را يعقوبيّه ميگويند و يك حزب إبن اللّه ميدانند و آنها را نسطوريه ميگويند و يك حزب قائل بتثليث شدند اسرائيليّه ميگويند يهود يك حزب ديگر بلكه در خبر داريم از پيغمبر اكرم که امت موسي 71 فرقه شدند يك فرقه اهل نجات و هفتاد اهل عذاب و امت عيسي 72 فرقه شدند يك فرقه اهل نجات و هفتاد و يك اهل عذاب و امت من 73 فرقه ميشوند يك فرقه اهل نجات و بقيّه اهل عذاب من بينهم در ميانه خود که هر كدام ديگران را لعن ميكنند و تبرّي ميجويند.
فَوَيلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا گفتيم از براي ويل دو معني است اسمي و وصفي، اما اسمي چاهي است در قعر جهنم و اما وصفي يعني واي بحال كساني که كافر شدند من مشهد يعني محل شهادت و لذا مشاهد شريفه را مشهد گويند چون محل شهادت امام عليه السّلام بود و روز قيامت را مشهد مينامند.
چون شهود روز قيامت بسيار هستند اعضاء و جوارح ملائكه انبياء و رسل و ائمه اطهار و از همه بالاتر ذات اقدس ربوبي يوم عظيم روز قيامت روز بسيار با عظمتي است آثار غضب الهي ملائكه عذاب نفير جهنم نامه اعمال زمين مثل كوره آهن گران خورشيد يك ني بالاي سر و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 37)- ولی با این همه تأکیدی که مسیح (ع) در زمینه توحید و پرستش خداوند یگانه داشت «بعد از او گروههایی از میان پیروانش اختلاف کردند» و عقاید گوناگونی مخصوصا در باره مسیح ابراز داشتند (فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ).
«وای به حال آنها که راه کفر و شرک را پیش گرفتند، از مشاهده روز عظیم رستاخیز» (فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
تاریخ مسیحیت نیز به خوبی گواهی میدهد که آنها تا چه اندازه بعد از حضرت مسیح (ع) در باره او و مسأله توحید اختلاف کردند.
بعضی گفتند: او خداست که به زمین نازل شده است! عدهای را زنده کرده
ج3، ص90
و عدهای را میرانده سپس به آسمان صعود کرده است! بعضی دیگر گفتند: او فرزند خداست! و بعضی دیگر گفتند: او یکی از اقانیم سه گانه (سه ذات مقدس) است، اب و ابن و روح القدس (خدای پدر، خدای پسر و روح القدس)! و بعضی دیگر گفتند: او سومین آن سه نفر است: خداوند معبود است، او هم معبود، و مادرش هم معبود! سر انجام بعضی گفتند: او بنده خداست و فرستاده او.
و از آنجا که انحراف از اصل توحید، بزرگترین انحراف مسیحیان محسوب میشود در ذیل آیه فوق دیدیم که چگونه خداوند آنها را تهدید میکند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم