آیه 22 سوره مریم
<<21 | آیه 22 سوره مریم | 23>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پس مریم (به مشاهده جبرئیل، در گریبانش نسیم اهتزازی یافت و) به آن پسر بار برداشت و (برای آنکه از سرزنش قوم جاهل برکنار باشد) با آن به مکانی دور خلوت گزید.
پس به عیسی حامله شد و به خاطر او در مکانی دور کناره گرفت.
پس [مريم] به او [=عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتادهاى پناه جست.
پس به او آبستن شد و او را با خود به مكانى دورافتاده برد.
سرانجام (مریم) به او باردار شد؛ و او را به نقطه دور دستی برد (و خلوت گزید)
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قصى: قصو: دورى «قصى المكان: بعد» قصىّ به معنى دور، اقصى به معنى دورتر است..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا «21»
(فرشتهى الهى) گفت: مطلب همين است. پروردگارت فرمود: اين كار بر من آسان است (كه پسرى بدون پدر به تو عطا كنم) و تا او را براى مردم نشانه و رحمتى از خود قرار دهيم و اين كارى است شدنى و قطعى.
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22»
پس مريم (به عيسى) باردار شد و با وى در مكانى دور خلوت گزيد.
فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23»
آنگاه درد زايمان او را به سوى تنهى درخت خرمايى كشاند (تا تكيه دهد.
از شدّت ناراحتى) گفت: اى كاش پيش از اين مرده و فراموش شده بودم.
نکته ها
فرشتهى الهى، در قياقهى بشرى نزد مريم ظاهر شد، به او دميد و او حامله شد. آنگاه مريم به خاطر نگرانى از تهمت كسانى كه توجيه نبودند و يا براى اينكه زن باردار بيشتر نياز به آرامش و فضاى آرام دارد، به مكان دورى رفت.
دربارهى آن مكان و چگونگى باردار شدن مريم و اوّلين كسى كه از اين ماجرا با خبر شد، در تفاسير سخن فراوان است، ولى چون قرآن در اين موارد چيزى نفرموده است ما نيز بحثى نداريم، زيرا اين اطلاعات در رشد فهم ما نقشى ندارد.
گاهى بهترين برگزيدههاى خداوند، بيشترين سختىها را كشيدهاند. برخى از مشكلات و سختىهايى كه حضرت مريم تحمل كرد عبارت است از:
الف: تهمت و سوء ظنّ مردم
ب: باردارى و زايمان در تنهايى و غربت
جلد 5 - صفحه 257
ج: نداشتن محل استراحت و پناه بردن به كنار درخت خرما
د: نگهدارى كودك بدون پدر با آن برخوردها و نگاههاى بد مردم
پیام ها
1- خداوند، حاكم بر اسباب و علل طبيعى است. «هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ»
2- چگونگى تولّد عيسى، اوّلين معجزهى آن حضرت است. «وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ»
3- انجام كارهاى خارق العاده و معجزه، از شئون ربوبيّت خداوند و در مسير تربيت انسان است. «رَبُّكِ»
4- وجود عيسى رحمت است. كسى كه وجودش ايمان به خدا را در انسانها زنده كند و كارش ارشاد و هدايت مردم باشد، قطعاً رحمت است. «رَحْمَةً مِنَّا»
5- هيچ كس نمىتواند مانع كار خداوند شود. «وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا»
6- گاهى انسانهاى پاك بايد به خاطر دور ماندن از تهمتِ مردم، از آنان فاصله گيرند. «مَكاناً قَصِيًّا»
7- گاهى مشكلات، وسيلهى پيدا شدن راههاى خير است. مشكل زايمان و دلهره، زمينهى يافتن رطب تازه مىشود. «جِذْعِ النَّخْلَةِ»
8- گاهى انسان راز دلش را به خانوادهاش نيز نمىتواند بگويد و آرزوى مرگ مىكند. «يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا»
9- مردن، از زندگى با بدنامى بهتر است. «يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22»
بعد از مناظره، مريم رضا به قضا داده خاموش شد، جبرئيل نزديك آمد و در گريبان او دميد.
فَحَمَلَتْهُ: پس حامله شد عيسى عليه السلام را. على بن ابراهيم فرمايد: دميد
جلد 8 - صفحه 163
در گريبان مريم، پس حامله شد به عيسى عليه السلام در شب، و وضع حمل نمود در روز، و مدت حمل او نه ساعت بود، خداوند ماهها را ساعات قرار داد «1».
در مجمع از حضرت باقر عليه السلام- فرمود: جبرئيل گريبان مريم را به دست گرفته و دميد در آن، همان ساعت ولد در رحم او به حد كمال رسيد مانند بچه نه ماهه. پس از مغتسل بيرون آمد و به جهت سنگينى، پا را به زمين مىكشيد، فورا مشرف بر وضع شد، و از خاله خود و زكريا خجالت مىكشيد. فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا: پس به گوشهاى معتزل شد به آن حمل در جائى كه دور بود از شهر «ايليا» گويند: به كوهى رفت در جانب شرقى شهر، يا به وادى بيت لخم «2».
شيخ طوسى در تهذيب از ابى حمزه ثمالى از حضرت سجاد عليه السلام در اين آيه فرمود: خارج شد مريم از دمشق، تا آمد كربلا، پس وضع حمل نمود در محل قبر حضرت حسين عليه السلام، پس شب مراجعت نمود «3».
و نيز در تفسير برهان- يعقوب بن جعفر بن ابراهيم روايت نموده كه: خدمت حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام بودم، نصرانى وارد و مكالماتى با حضرت نمود، تا آنكه حضرت فرمود به نصرانى: اطلاع دهم تو را به خبرى كه نداند آن را مگر اندكى از آنانكه كتب را خواندهاند. خبر ده مرا از اسم مادر مريم و كدام روز در او دميده شد و براى شما ساعت متبركى است آن روز و چه روز وضع حمل عيسى عليه السلام را نمود و براى شما است ساعتى از آن روز.
نصرانى گفت: ندانم.
حضرت فرمود: اما مادر مريم «مرثى» و به عربى «وهيبه» و اما روزى كه مريم حامله شد روز جمعه بود، وقت زوال جبرئيل نازل شد، و نيست عيدى براى مسلمين بهتر از آن روز نزد خدا، تعظيم فرمود خدا و تعظيم نمود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله، پس امر فرمود پيغمبر را كه روز جمعه را عيد قرار دهد.
«1» تفسير قمى، ج 2، ص 49.
«2» مجمع البيان، ج 3، ص 511.
«3» تفسير برهان ج 3 ص 8 بنقل از تهذيب شيخ طوسى حديث اول.
جلد 8 - صفحه 164
و اما روزى كه مريم تولد يافت سه شنبه چهار ساعت و نيم از روز گذشته، و نهرى كه عيسى عليه السلام در آن تولد يافت فرات بود و بر آن درخت خرما و انگور بود.
قيدوس پادشاه آن زمان از اين حال مطلع شده با فرزندان و اتباع خود به قصد آزار آن حضرت بيرون آمدند، و آل عمران را خبر نمود و آنها را از خانهها بيرون آورد تا مريم را به آن حال مشاهده كنند، تا آنكه گذشت ميان آنها و مريم آنچه خداوند متعال در قرآن مجيد بيان فرموده «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
ترجمه
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم
جلد 3 صفحه 468
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.
تفسير
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه
جلد 3 صفحه 469
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن
جلد 3 صفحه 470
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَحَمَلَتهُ فَانتَبَذَت بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22»
پس حمل پيدا كرد يعني پس او را برد در يك دوري که قوم مطلع نشوند (فَحَمَلَتهُ) اينکه جمله تقدير دارد که روح الامين نفخ كرد و دميد در بعض اخبار دارد در جيب آن يعني در يخه مريم و بعضي گفتند در آستين مريم و بعضي گفتند در جاي ديگر و بمجرّد نفخ حمل پيدا كرد و مدت حمل او در بسياري از اخبار دارد نه ساعت که هر ساعتي بازاء يك ماه بود که نوعا نه ماه طول حمل است و اقل حمل شش ماه است و اكثر يك سال و گذشت که حضرت يحيي و حضرت حسين شش ماهه متولد شدند و در يك خبر دارد عيسي در شش ماه و حسين و لكن ظاهر اينست که راوي عيسي را اشتباه بيحيي كرده و بعضي گفتند يك ساعت و بعضي سه ساعت و بعضي هشت ماه لكن معتبر خبري است که 9 ساعت است و آثار حمل ظاهر شد مريم از حيا و خوف از حال خود و قوم فَانتَبَذَت بِهِ يعني بسرعت با اينکه حمل سنگين رفت مكانا قصيّا جاي دوري که كسي نباشد درد مخاض و زائيدن بر او مستولي شد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 22)- مریم در کشاکش سختترین طوفانهای زندگی: «سر انجام مریم باردار شد» (فَحَمَلَتْهُ). و آن فرزند موعود در رحم او جای گرفت.
«این امر سبب شد که او (از بیت المقدس) به مکان دور دستی برود» (فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا).
او در این حالت در میان یک بیم و امید، یک حالت نگرانی توأم با سرور به سر میبرد، گاهی به این میاندیشید که این حمل سر انجام فاش خواهد شد، چه کسی از من قبول میکند زنی بدون داشتن همسر باردار شود، من با این اتهام چه کنم؟
اما از سوی دیگر، احساس میکرد که این فرزند پیامبر موعود الهی است یک تحفه بزرگ آسمانی میباشد، خداوندی که مرا به چنین فرزندی بشارت داده و با چنین کیفیت معجز آسایی او را آفریده چگونه تنهایم خواهد گذاشت؟
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم