آیه 94 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۸ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (معانی کلمات آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<93 آیه 94 سوره اعراف 95>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و ما هیچ پیغمبری به هیچ شهر و دیاری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به شداید و محن مبتلا ساختیم تا به درگاه خدا تضرع و زاری کنند.

هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را [پس از تکذیب آن پیامبر] به تهیدستی و سختی و رنج و بیماری دچار کردیم، باشد که [به پیشگاه ما] فروتنی و زاری کنند.

و در هيچ شهرى، پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه مردمش را به سختى و رنج دچار كرديم تا مگر به زارى درآيند.

و ما هيچ پيامبرى را به هيچ قريه‌اى نفرستاديم مگر آنكه ساكنانش را به سختى و بيمارى گرفتار كرديم، باشد كه تضرع كنند.

و ما در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم؛ شاید (به خود آیند، و به سوی خدا) بازگردند و تضرع کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We did not send a prophet to any town without visiting its people with stress and distress so that they might entreat [for Allah’s forgiveness].

And We did not send a prophet in a town but We overtook its people with distress and affliction in order that they might humble themselves.

And We sent no prophet unto any township but We did afflict its folk with tribulation and adversity that haply they might grow humble.

Whenever We sent a prophet to a town, We took up its people in suffering and adversity, in order that they might learn humility.

معانی کلمات آیه

قرية: قريه به شهر و روستا اطلاق مى شود.ولى بيشتر موارد ، آن در شهر است. جمع آن ، «قرى» است. قرى (بر وزن عقل) ، در اصل به معنى جمع كردن است. شهر و روستا را قريه گويند كه محل جمع شدن مردم است. بأساء: بأس: سختى. بأساء: سختى شديد. ضراء: ضرر شديد. بيضاوى از ازهرى نقل مى كند: بأساء ناگواريهايى است كه در وجود انسان نباشد. مثل : ضرر مالى، ناامنى و مانند آن. ضراء آسيبى است بدنى. مانند : مرض، زمين گيرى، نقص عضو و غيره. اين دو كلمه ،چهار بار در قرآن مجيد آمده و هر دو كلمه ، مفرد هستند. يضرعون: در اصل ، يتضرعون بود. تضرع: زارى، عجز و الحاح است. لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ : تا آنها زارى كنند.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ «94»

و هيچ پيامبرى را در هيچ آبادى نفرستاديم، مگر آنكه مردم آنجا را گرفتار سختى‌ها و بلاها ساختيم، تا شايد به زارى (وتوبه) درآيند.

نکته ها

«بأساء»، به حوادث و ضربه‌هاى جسمى مثل بيمارى ومرگ و «ضراء»، به ضربه‌ها و زيان‌هاى مالى گفته مى‌شود.

«1». حجر، 88؛ نحل، 127 و نمل، 70.

جلد 3 - صفحه 121

پیام ها

1- تلخى‌ها و ناملايمات، به عنوان يك سنّت الهى براى همه‌ى اقوام وجود دارد.

ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنا ...

2- سختى‌ها و مشكلات، عامل سازندگى، غفلت‌زدايى و توجّه به خداوند است.

«لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»

3- ناگوارى‌ها هميشه قهر الهى نيست، گاهى لطفى است كه به شكل بلا جلوه مى‌كند. «لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ» (همان‌گونه كه گداختن آهن در كوره آتش، سبب نرم شدن و شكل‌پذيرى آن است، حوادث و شدايد نيز انسان‌ها را نرم و به حالت تضرّع و نيازخواهى وامى‌دارد.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (94)

بعد از آن ذكر قصص بعضى امم سالفه و قرون خاليه و بيان هلاك ايشان به تكذيب پيغمبران، كفار قريش را تهديد فرمايد:

وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍ‌: و نفرستاديم ما در هيچ شهرى هيچ پيغمبرى را كه مخالفت و تكذيب كردند، إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها: مگر آنكه گرفتم اهل آن شهر را، بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ: به سختى و رنج و تنگى و بيمارى بر سبيل اختبار و امتحان. يا مراد به بأساء، رنج بدن و ضراء ضرر مالى باشد. نزد حسن، به اساء گرسنگى، و ضراء بيمارى؛ و نزد سدى، بأساء گرسنگى و ضراء فقر باشد. و اين بر سبيل امتحان و اختبار بود، لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ‌: براى اين كه زارى كنند و اظهار تذلل و عجز نموده، تصديق پيغمبر خود كنند تا به سبب او خداى متعال بلا را از ايشان مندفع سازد، و چون به بلا و محنت متنبه‌

جلد 4 صفحه 144

نشدند و ايمان نياوردند، ايشان را به عطا و نعمت ممتحن ساختيم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 94 تا 95

وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ (94) ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (95)

ترجمه‌

و نفرستاديم در بلدى هيچ پيغمبرى را مگر آنكه گرفتيم اهلش را بسختى و رنجورى باشد كه آنها تضرع نمايند

پس تبديل نموديم بجاى بدى خوبى را تا بسيار شدند و گفتند بتحقيق رسيد پدران ما را ناخوشى و خوشى پس گرفتيم آنها را ناگهانى و آنها ادراك نمى‌كردند.

تفسير

خداوند پس از آنكه پيغمبرى را بر بلدى مبعوث ميفرمايد در بدو امر مبتلا ميفرمايد اهالى آن بلد را بسختى و تنگدستى و رنجورى و مرض براى آنكه مردم متوجه بخدا شوند و به تبع آن متوجّه به پيغمبر چون در اين مواقع توجه مردم بخدا زيادتر ميشود پس از آن بدل ميفرمايد بدى حال آنها را بخوبى و در نتيجه عدّه و عدّه آن‌ها زياد و از ياد خدا غافل ميشوند و ناشكرى ميكنند و ميگويند رسم روزگار چنين است پدران ما هم بهمين رويّه گذران نمودند گاهى ناخوش بودند گاهى خوش و ادراك نمى‌كنند

جلد 2 صفحه 454

كه اين امور از طرف خدا است براى تأديب يا امتحان يا جلب توجه بندگان و بحال كفر باقى ميمانند پس ناگهان و بى‌خبر عذاب بر آنها نازل ميشود براى عبرت ديگران ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَرسَلنا فِي‌ قَريَةٍ مِن‌ نَبِي‌ٍّ إِلاّ أَخَذنا أَهلَها بِالبَأساءِ وَ الضَّرّاءِ لَعَلَّهُم‌ يَضَّرَّعُون‌َ (94)

و نفرستاديم‌ ‌ما ‌در‌ ‌هر‌ شهرستان‌ و آبادي‌ نبي‌ّ مگر آنكه‌ گرفتيم‌ اهل‌ ‌آن‌ شهرستان‌ و آبادي‌ ‌را‌ ‌که‌ اطاعت‌ ‌آن‌ نبي‌ّ ‌را‌ نكردند و مخالفت‌ نمودند بضررهاي‌ روحي‌ و جسمي‌ و مالي‌ بلكه‌ ‌آنها‌ متنبّه‌ شوند و تضرّع‌ كنند و ايمان‌ آورند.

وَ ما أَرسَلنا ‌بعد‌ ‌از‌ آني‌ ‌که‌ خداوند ‌براي‌ ‌رسول‌ اكرم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و امت‌ قضاياي‌ هلاكت‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و قوم‌ لوط و اصحاب‌ مدين‌ و ايكه‌ ‌را‌ بيان‌ فرمود بطور كلي‌ ميفرمايد ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ جا ‌ما رسولي‌ فرستاديم‌ و اينها مخالفت‌ كردند هلاك‌ شدند ‌که‌ امت‌ ‌شما‌ ‌هم‌ متنبه‌ شوند ‌که‌ معامله‌ ‌ما ‌با‌ بنده‌گان‌ سركش‌ و مشرك‌ و كافر همين‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد فَلَن‌ تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللّه‌ِ تَبدِيلًا وَ لَن‌ تَجِدَ لِسُنَّت‌ِ اللّه‌ِ تَحوِيلًا فاطر ‌آيه‌ 41 و 42.

و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ميفرمايد ‌ما نفرستاديم‌ ‌في‌ قرية ‌يعني‌ ‌در‌ ‌هر‌ محلي‌ و مركزي‌ چون‌ انبياء بسيار بودند بسا ‌در‌ يك‌ عصر هزار نبي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ بجايي‌ مبعوث‌ ‌شده‌ بودند ‌براي‌ قومي‌، طائفه‌اي‌، آبادي‌، شهرستاني‌ بلكه‌ گاهي‌ ميشد ‌که‌ چند پيغمبر بكمك‌ يكديگر ‌بر‌ يك‌ طائفه‌ مبعوث‌ ميشدند ‌من‌ نبي‌ّ ‌اينکه‌ انبياء ‌رسول‌

جلد 7 - صفحه 395

‌هم‌ بودند بقرينه‌ ارسلنا نه‌ ‌آن‌ انبيايي‌ ‌که‌ مأمور بدعوت‌ نبودند و اما نسبت‌ بحضرت‌ خاتم‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ چون‌ ختم‌ نبوت‌ شد علماء امت‌ بجاي‌ انبياء ‌هر‌ كدام‌ ‌در‌ يك‌ محلي‌ مأمور بدعوت‌ هستند لذا فرمود

(علماء امّتي‌ كانبياء بني‌ اسرائيل‌)

‌پس‌ بايد بترسند ‌که‌ ‌در‌ مخالفت‌ ‌با‌ علماء و پشت‌پا زدن‌ بدين‌ همان‌ بليات‌ ‌را‌ دربر دارد.

إِلّا أَخَذنا أَهلَها بِالبَأساءِ وَ الضَّرّاءِ مقدمه‌ و گوشزد ‌براي‌ ‌آن‌ عذاب‌ اليم‌ ‌است‌ خداوند آنهايي‌ ‌که‌ مخالفت‌ كردند گرفتار ضررهاي‌ جاني‌ و بدني‌ و مالي‌ فرمود ‌که‌ امروز ‌هم‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ كثرت‌ معاصي‌ و بي‌حيايي‌ و طغيان‌ و بي‌اعتنايي‌ بعلماء دين‌ ببينيد چه‌ اندازه‌ تصادفات‌ و مرگ‌ سكته‌ و فجأه‌ زياد ‌شده‌ و چه‌ اندازه‌ مرض‌ فراوان‌ و چه‌ مقدار خسارات‌ و اخذ اموال‌ مستقيم‌ و ‌غير‌ مستقيم‌ ميشود و ‌اينکه‌ بشر خيره‌سر ابدا متنبه‌ نميشود چنانچه‌ قوم‌ انبياء متنبه‌ نشدند.

لَعَلَّهُم‌ يَضَّرَّعُون‌َ يتضرعون‌ بوده‌ تاء ‌در‌ ضاد ادغام‌ ‌شده‌ بلكه‌ بخود بيايند و دست‌ ‌از‌ كفر و معاصي‌ بردارند و بدانند ‌که‌ ‌اينکه‌ بلاها ‌در‌ اثر ‌اينکه‌ معاصي‌ و نافرماني‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ دست‌ برنداشتند و ‌با‌ كفر و معاصي‌ هلاك‌ شدند گرفتار ‌آن‌ عذابهاي‌ سخت‌ جهنم‌ ميشوند و قريب‌ باين‌ مفاد ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ بسيار داريم‌ و ‌ما مضرات‌ معاصي‌ ‌را‌ ده‌ قسم‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ مستفاد ‌از‌ آيات‌ و اخبار ‌است‌:

1‌-‌ قساوت‌ قلب‌ 2‌-‌ سياهي‌ دل‌ 3‌-‌ تسلط شيطان‌ 4‌-‌ ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌ 5‌-‌ كوتاهي‌ عمر 6‌-‌ نزول‌ بلاء 7‌-‌ زوال‌ نعمت‌ 8‌-‌ تسلط ظالم‌ 9‌-‌ ذهاب‌ مال‌ 10‌-‌ حدوث‌ مرض‌، بعلاوه‌ ضررهاي‌ ديني‌ ضعف‌ ايمان‌ بلكه‌ زوال‌ ايمان‌، رنجش‌ خواطر پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ اطهار (ع‌)، غضب‌ الهي‌، عذاب‌ قبر و برزخ‌ و قيامت‌ و سختي‌ جان‌ دادن‌ و ‌غير‌ اينها.

396

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 94)- اگر هشدارها مؤثر نیفتد: این آیه که بعد از ذکر سرگذشت جمعی از پیامبران بزرگ و پیش از پرداختن به سرگذشت موسی بن عمران آمده، اشاره به چند اصل کلی است که در همه ماجراها حکومت می‌کند، نخست می‌گوید: «و ما در هیچ شهر و آبادی، پیامبری نفرستادیم مگر این که اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم شاید (به خود آیند، و به سوی خدا) بازگردند و تضرّع کنند»! (وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَبِیٍّ إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ).

و این به خاطر آن است که مردم تا در ناز و نعمتند کمتر گوش شنوا و آمادگی برای پذیرش حق دارند اما هنگامی که در تنگنای مشکلات قرار می‌گیرند و نور فطرت و توحید آشکارتر می‌گردد، بی‌اختیار به یاد خدا می‌افتند و دلهایشان آماده پذیرش می‌گردد، ولی این بیداری که در همه یکسان است در بسیاری از افراد زود گذر و ناپایدار است و به مجرد، برطرف شدن مشکلات بار دیگر در خواب غفلت فرو می‌روند ولی برای جمعی نقطه عطفی در زندگی محسوب می‌شود و برای همیشه، به سوی حق باز می‌گردند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع