آیه 15 سوره لیل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى

مشاهده آیه در سوره


<<14 آیه 15 سوره لیل 16>>
سوره : سوره لیل (92)
جزء : 30
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

که هیچ کس در آن آتش در نیفتد مگر شقی‌ترین خلق.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

which none shall enter except the most wretched [of persons]

معانی کلمات آیه

«الأَشْقَی»: بدبخت‌ترین.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21»

«12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم.

«15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19»

در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود.

نکته ها

هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌» «1»

«تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد.

خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند.

«1». فصّلت، 17.

جلد 10 - صفحه 511

آيه‌ «وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌» را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مى‌شود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مى‌شود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» «1»*، «ارْجِعِي إِلى‌ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» «2»

پیام ها

1- يكى از سنّت‌هاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدايت مردم از طريق عقل و فطرت و پيامبران است. «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌»

2- پذيرش هدايت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بى‌نياز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌»

3- هشدار و انذار وسيله هدايت الهى است. «فَأَنْذَرْتُكُمْ» (هشدارهاى الهى را بايد جدى گرفت، زيرا از سوى كسى است كه دنيا و آخرت به دست اوست)

4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظيم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.

5- شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. الْأَشْقَى‌ ... الْأَتْقَى‌ (كسى كه آن همه نشانه‌هاى هدايت را ناديده بگيرد بدبخت‌ترين است «اشقى، الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى»

6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»

7- كمك به محرومان، شيوه دائمى پرهيزگاران است. «يُؤْتِي»

8- كمك از مال شخصى ارزش است. «مالَهُ»

9- نشانه تقوا، كمك‌هاى مالى خالصانه است. «الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ»

10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكيه و خودسازى. «يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»

11- كمك‌هاى مالى كه براساس جبران خوبى‌هاى ديگران باشد، مايه رشد

«1». بيّنه، 8.

«2». فجر، 28.

جلد 10 - صفحه 512

نيست. «ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ» (انفاقى ارزش بالايى دارد كه انسان مديون ديگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)

12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چيز ديگرى نيست. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌»

13- قصد قربت، شرط لازم است. «إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ»

14- انفاق بايد در راه‌هاى خداپسندانه باشد. يُؤْتِي مالَهُ‌ ... ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ‌

15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنيد كه پاداش اعلى مرحمت مى‌كند. «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌»

16- انسان مخلص، به مقام رضا مى‌رسد و همواره از خداوند خشنود است. «وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌»

«والحمد للّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 514

پانویس

منابع