آیه 12 سوره نجم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۵۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<11 آیه 12 سوره نجم 13>>
سوره : سوره نجم (53)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه می‌کنید؟

آیا در آنچه [به حقیقت] می بینید با او به سختی مجادله و ستیزه می کنید؟

آيا در آنچه ديده است با او جدال مى‌كنيد؟

آيا در آنچه مى‌بيند با او جدال مى‌كنيد؟

آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله می‌کنید؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Will you then dispute with him about what he saw?!

What! do you then dispute with him as to what he saw?

Will ye then dispute with him concerning what he seeth?

Will ye then dispute with him concerning what he saw?

معانی کلمات آیه

«تُمَارُونَهُ»: با او مجادله و ستیزه‌گری می‌کنید (نگا: کهف / ، شوری / ).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌ «12» وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌ «13»

پس آيا بر سر آنچه مى‌بيند با وى جدال مى‌كنيد؟ و همانا در نزولى ديگر او را ديد.

عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌ «14» عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‌ «15»

نزد سدرة المنتهى. كه بهشتِ امن نزد آن است.

نکته ها

«فَتُمارُونَهُ» از «مراء» به معناى جدال همراه با شك و ترديد و «نَزْلَةً» به معناى يكباره نازل شدن است. «سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌» نام مكانى نزديك بهشت موعود است كه مالامال از الطاف الهى است و به گفته روايات جز شخص پيامبر اسلام كسى از آن بالاتر نرفته است. «1»

در حديث آمده است: آنجايى كه آخرين مرحله پرواز فرشتگان يا آخرين مرحله بالا رفتن اعمال مى‌باشد، به آن‌ «سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌» مى‌گويند و در روايات مى‌خوانيم: «سدرة المنتهى» نام درختى است كه همراه هر برگ آن فرشته‌اى در حال تسبيح است. «2»

چون در ماجراى معراج، ناباورى و ترديد بسيار است، خداوند يك بار در سوره اسراء فرمود:

«سُبْحانَ الَّذِي» يعنى او از كار لغو منزّه است و معراج يك هدف بس عالى دارد و يك بار در اين سوره فرمود: چرا در اين باره جدال مى‌كنيد؟ أَ فَتُمارُونَهُ‌ ...

گرچه همه مردم زير نظر خداوند هستند، امّا خداوند گاهى بعضى را به طور خاص مورد نظر قرار مى‌دهد. «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌» يعنى خداوند در معراج پيامبرش را يكبار ديگر مورد نظر ويژه قرار داد. همان گونه كه خداوند با اين‌كه با همه مردم است، «وَ هُوَ مَعَكُمْ» «3» ولى بودن او با متّقين به گونه‌اى ديگر است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا» «4»

«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». تفاسير نمونه و مجمع‌البيان.

«3». حديد، 4.

«4». نحل، 128.

جلد 9 - صفحه 312

آرى، همراه بودن و عنايت خداوند گاهى عام است و گاهى خاص. او پيامبرش را در آسمان‌ها مهمان كرد و نزد سدرة المنتهى و بهشت موعود، مورد نظر خاص خود قرار داد.

اين معنا در تفسير اطيب‌البيان ذكر شده، امّا در تفاسير ديگر به گونه‌اى ديگر معنا شده است:

پيامبر، يك بار ديگر جبرئيل را با قيافه اصلى ديد و يا بار ديگر، خدا را با ديد باطنى ديد.

دليل ما در انتخاب گفتار اطيب البيان اين است كه اين آيات در مقام تجليل از پيامبر و معراج اوست و ديدن جبرئيل، براى پيامبر كه مقامش بالاتر از جبرئيل است امتياز و تجليلى نيست و با سياق آيات خيلى تناسب ندارد، و نيز ديدن باطنى خداوند، براى پيامبر هميشه بوده و نه يكبار و دو بار، ولى لطف خاص خداوند در معراج قابل توجّه بوده است، چون خداوند با هدفى خاص پيامبرش را به آسمان‌ها برد، بنابراين نگاه خاصى به او داشت. «رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌»

در حديث مى‌خوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من جبرئيل را نزد سدرة المنتهى ديدم.

جبرئيل به پيامبر گفت: انتهاى حدّى كه خداوند براى من گذارده همين جاست و اگر بيشتر از آن بيايم، بالهايم خواهد سوخت. «1»

پیام ها

1- افراد بى ايمان، تحمّل باور كردن مكاشفات و دريافت‌هاى اولياى خدا را ندارند و با بدبينى و ترديد با آنها به جدال مى‌پردازند. «أَ فَتُمارُونَهُ»

2- در مسائل نظرى و فكرى، بحث و ترديد جاى دارد، ولى در محسوسات و ديدنى‌ها جايى ندارد. «أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌»

3- شرط تبليغ، پذيرش همگانى نيست؛ بعضى انكار يا ترديد يا جدال مى‌كنند. «أَ فَتُمارُونَهُ»

4- پرسش و دليل‌خواهى هميشه مورد سفارش است، «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» «2» ولى‌

«1». تفسير هدايت.

«2». نحل، 43.

جلد 9 - صفحه 313

مجادله و ستيز مورد توبيخ است. «أَ فَتُمارُونَهُ»

5- بالاتر از بهشت نيز وجود دارد. «عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‌» سدرة المنتهى به قدرى مهم است كه بهشت با آن عظمتش در كنار اوست.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌ «12»

أَ فَتُمارُونَهُ‌: آيا مجادله مى‌كنيد اى معاندان با پيغمبر، عَلى‌ ما يَرى‌: بر آنچه ديده است از آيات عظيمه و مخلوقات عجيبه.

و محمد بن حنفيه از پدر بزرگوار خود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام (روايت مى‌كند) كه: حقيقت معنى آنكه: حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به علم يقين بدانست خداى خود را بوسيله آنچه مشاهده نموده بود از آيات باهرات الهى، اگرچه قبل از اين نيز به اين عالم بود «2».

تتمه: على بن ابراهيم قمى رحمه الله روايت نموده كه از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله سؤال شد از آن وحى كه بر آن جناب شد، فرمود: وحى شد بر من كه على عليه السّلام، سيد امير المؤمنين و امام المتقين و قائد غر المحجلين و اول خليفه است كه خليفه نمايد او را خاتم النبيين.

پس قومى داخل شدند و گفتند: آيا اين كلام از جانب خداى تعالى است يا از جانب رسول خدا.

خداوند عز و جل فرمود بگو: «ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌». پس به جهت رد ايشان فرمود: «أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌». حضرت فرمود به ايشان: من مأمور شدم در حق على به غير اين مطلب، و آن اين است كه مأمور شدم بر آنكه او را نصب نمايم‌

«1» به نقل از مدرك ياد شده، ح 33. با عبارت: «... آنچه را كه ديد چشمان او». و نيز توحيد شيخ صدوق ص 111 ذيل ح 9 به نقل از كلينى.

«2» مجمع البيان ج 5 ص 174.

جلد 12 - صفحه 332

براى مردم، و بگويم او ولىّ شماست بعد از من، و او به منزله كشتى است در روز غرق، هر كه داخل در آن كشتى شد نجات يافت، و هر كه خارج شد غرق شد «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌ «11» أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌ «12» وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌ «13» عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌ «14» عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‌ «15»

إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‌ «16» ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‌ «17» لَقَدْ رَأى‌ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‌ «18» أَ فَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»

ترجمه‌

خطا نكرد دل آنچه را كه ديد

آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌

و بتحقيق ديد او را در يك فرود آمدن ديگر

نزديك درخت سدرة المنتهى‌

نزديك آن بهشت اقامتگاه است‌

هنگاميكه ميپوشاند سدره را آنچه ميپوشاند

منحرف بجانبى نشد چشم و تجاوز از حدّ ننمود

بتحقيق ديد از نشانه‌هاى بزرگتر پروردگارش‌

آيا پس ديديد لات و عزّى را

و منات بت سوّمين ديگر را.

تفسير

قمّى ره در ذيل حديثى كه در آن قاب قوسين را امام عليه السّلام بما بين زه كمان و چوب آن تقدير فرموده نقل نموده كه پرسيدند از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ما أوحى در آيه سابقه چيست و خدا چه وحى فرمود حضرت جواب داد وحى شد بمن كه على سيّد مؤمنين و امام متّقين و قائد غرّ محجّلين و اوّل خليفه خاتم النبيّين است پس مردم گفتگو كردند كه آيا اين از جانب خدا بوده يا از جانب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پس خدا به پيغمبر خود فرمود بگو بآنها ما كذب الفؤاد ما رأى پس ردّ فرمود آنها را و فرمود أ فتمارونه على ما يرى و از چند روايت معتبر در اين مقام استفاده ميشود كه رؤيت حق بقلب بوده و رؤيت ببصر اختصاص بنور و آيات عظمت داشته و بنابراين مفاد آيات شريفه آنستكه خلاف واقع مشاهده ننمود قلب آنچه را مشاهده كرد آيا مراء و جدال ميكنيد شما با او در آنچه ميبيند و ميشنود و ميداند از شخص امير- المؤمنين و كلام خدا بدون واسطه و عظمت پروردگار چون بر حسب روايات عديده على عليه السّلام در تمام مقامات عاليه با پيغمبر بوده و حضرت او را در كنار خود مشاهده مينموده است و بتحقيق ديد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نور حق را يكمرتبه ديگر در

جلد 5 صفحه 87

وقت نزول از عرش و رسيدن بدرخت سدرة المنتهى كه جبرئيل آنجا متوقّف شده بود چون نتوانسته بود بالاتر رود و پيغمبر با رفرف بهشتى بالا رفته بود و در مراجعت او را ملاقات فرمود و با او داخل در بهشت شد و مقام خود و امير المؤمنين عليه السّلام را در آن مشاهده نمود پس در بين آنكه جبرئيل با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم صحبت مينمود نورى از انوار الهى ساطع گشت و حضرت از روزنه‌اى مانند ته سوزن ديد مانند آنچه را در مرتبه اولى ديده بود و در آيات سابقه ذكر شد چنانچه در برهان از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده و آنكه خداوند در اينحال به پيغمبر خود خطاب فرمود كه اى محمد سبقت گرفته است رحمت من بر غضبم براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم نمود و اينكه نزلة موصوف بأخرى شده اگر چه بمعناى مرّه است ولى چون متضمّن معناى دنوّ است شايد براى آن باشد كه اينمرتبه محبوب بحبيب نزديك شده و مشاهده حاصل گشته در نزديك شدن ديگرى و سدرة المنتهى درختى است در آسمان هفتم و بهشت كه جايگاه اهل تقوى است در كنار آنست و اينكه منتهى ناميده شده براى آنستكه اعمال بندگان بتوسط ملائكه حافظين تا آنجا بالا ميرود و آنجا بكرام الكاتبين سپرده ميشود و شاخه‌هاى آن تا زير عرش و اطراف آن رفته است و چون نور خداوند تجلّى نمود براى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پوشاند نور سدره را و احاطه نمود بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و لرزه بر اندام مباركش افتاد ولى چشم را از آن برنداشت و بهم نزد و واداشت بر آن و تند نمود نظر دوربين را و خدا تأييد فرمود او را بقوّت بصر و بصيرت پس ديد از آيات عظمت الهى بزرگترين آنها را و قطر سدره يكصد سال راه از سالهاى دنيا است و يك برگ آن تمام اهل دنيا را ميپوشاند و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه ديدم بر هر برگى از برگهاى آن ملكى ايستاده و خدا را تسبيح مينمايد و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خدا بزرگتر از من آيتى ندارد آنچه بيان شد مستفاد از اخبار معتبره اين باب و منطبق با ظاهر آيات است بنظر حقير ولى مفسّرين در تمام مراحل اختلافات سابقه را ادامه‌

جلد 5 صفحه 88

داده‌اند در رؤيت اختلاف نموده‌اند كه ببصر بوده يا بصيرت و در مرئى اختلاف شده كه نور حق بود يا جبرئيل بصورت اصليّه و در اطراف سدرة المنتهى و جنّة المأوى اختلاف زيادتر شده و در آنكه چه چيز سدره را پوشانده از حدّ گذشته و حقير فائده مهمّى در ذكر آنها نمى‌بينم بلى مسلّم است كه مرئى ذات حق ببصر نبوده و در روايات استدلال شده بر اينمعنى بقول خداوند ما كذب الفؤاد ما رأى در صدر اين آيات و قول خداوند ذيلا لقد رأى من آيات ربه الكبرى و ظاهرا تجلّى اوّل براى ارائه حقايق ما فوق آسمانهاى هفتگانه بوده از قبيل عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آنها كه فوق اينعالم است و تجلّى دوّم براى ارائه حقايق اينعالم و هر دو در يك سفر بوده يكى در وقت عروج از آسمانها بعرش و ديگر در وقت نزول بآسمان هفتم ولى در بعضى از روايات تصريح شده كه معراج دو مرتبه بوده و در هر دو سفر امير المؤمنين عليه السّلام با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بوده است و اللّه اعلم بحقائق الامور در هر حال خداوند خطاب بمشركين مكّه فرموده كه پيغمبر من ديد آيات عظمت مرا آيا شما ديديد لات و عزّى و منات بت سوّمى خودتان را كه مؤخّر از آندو و بيرون از حرم قرار گرفته چنانچه قمّى و غيره نقل فرموده‌اند و بنابراين اخرى وصف مستقلى است براى منات والا مؤكّد معناى ثالثه است و ظاهرا اينها مجسّمه‌هائى بودند كه بعنوان تصوير ملائكه ساخته بودند و عبادت ميكردند آنها را براى تقرّب بخدا چون ملائكه را دختران خدا ميدانستند خدا ميفرمايد آيا شما صورت اصلى اين بتها را ديديد كه براى آنها مجسمه ساخته‌ايد و اسم‌گذارى نموده‌ايد و بقيّه توضيحات اين قسمت در آيات آتيه بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَتُمارُونَه‌ُ عَلي‌ ما يَري‌ «12»

آيا مجادله‌ ميكنيد ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ آنچه‌ ديده‌، پيغمبر اكرم‌ (ص‌) بعض‌ قضاياي‌ معراج‌ ‌را‌ بيان‌ فرمود، بعضي‌ اصل‌ معراج‌ ‌را‌ منكر شدند، بعضي‌ مجادله‌ ميكردند ‌که‌ ‌اينکه‌ نحو ‌که‌ مي‌گويي‌ نيست‌.

بالجملة مسئله معراج‌ ‌از‌ ضروريّات‌ دين‌ ‌است‌ ‌که‌ حضرت‌ ‌با‌ همين‌ بدن‌ عنصري‌ جسمي‌ خاكي‌ رفت‌ ‌تا‌ قاب‌ قوسين‌ و كساني‌ ‌که‌ منكر معراج‌ شدند ‌ يا ‌ گفتند: روح‌ حضرت‌ رفت‌ و بدن‌ ‌در‌ زمين‌ ‌بود‌، بعضي‌ گفتند: ‌با‌ بدن‌ حور قليايي‌ رفت‌، بعضي‌ گفتند: خواب‌ ديد، بعضي‌ گفتند: ‌در‌ ‌هر‌ طبقه‌ مادّه‌ عنصري‌ ‌را‌ گذاشت‌ و ‌با‌ روح‌ مجرد رفت‌ و ‌اينکه‌ مزخرفات‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ استبعاد ميكنند ‌که‌ چه‌ نحو ‌با‌ ‌اينکه‌ بدن‌ عنصري‌ ميشود بالا رفت‌ و جواب‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ نه‌ جسم‌ مطهر حضرت‌ بزرگتر و سنگين‌تر ‌از‌ تخت‌ بلقيس‌ ‌بود‌ و نه‌ قدرت‌ خداوند ‌از‌ قدرت‌ آصف‌ ‌إبن‌ برخيا كمتر ‌بود‌ ‌که‌ طرفة العين‌ تخت‌ بلقيس‌ ‌را‌ نزد سليمان‌ حاضر كرد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- «آیا با او در باره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله می‌کنید»؟

(أَ فَتُمارُونَهُ عَلی ما یَری).

در روایات وارد شده، منظور از این آیات شهود باطنی خاصی نسبت به ذات پاک خداست که برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در این صحنه روی داد و در معراج بار دیگر تکرار شد و رسول اللّه فوق العاده تحت تأثیر جذبه معنوی این دیدار قرار گرفت.

طبق این تفسیر قرآن نزول وحی را بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین شرح می‌دهد: خداوند شدید القوی و پرقدرت، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را تعلیم فرمود، در حالی که او به صورت کامل و در حد اعتدال درآمد و در افق اعلی قرار گرفت.

سپس نزدیک شد، و نزدیکتر شد، آن چنان که میان او و پروردگارش به اندازه دو قوس بیشتر نبود، و در همین جا بود که آنچه وحی کردنی بود خداوند به بنده‌اش وحی کرد.

و از آنجا که برای جمعی این شهود باطنی سنگین می‌آمد تأکید می‌کند که قلب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنچه را دیده به حق و راستی دیده است و نباید شما در برابر این سخن با او به مجادله برخیزید.

تفسیر این آیات به شهود باطنی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نسبت به خداوند صریحتر و با روایات اسلامی موافقتر، و برای پیامبر فضیلتی است برتر، و مفهومی است لطیفتر.

از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله پرسیدند: «آیا پروردگارت را هرگز دیده‌ای»؟! در پاسخ فرمود: «رأیته بفؤادی من او را با چشم دل دیده‌ام»! و در نهج البلاغه در صدر خطبه «ذعلب یمانی» آمده است که از آن حضرت سؤال کرد: «آیا هرگز پروردگارت را ای امیر مؤمنان دیده‌ای»؟! در پاسخ فرمود: «أ فأعبد ما لا اراه؟ ... آیا کسی را که نمی‌بینم پرستش کنم؟! ولی چشمها با مشاهده حسی هرگز او را ندیده اما دلها با حقیقت ایمان او را دریافته است».

ج4، ص580

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع