آیه 59 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (تفسیر آیه)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

مشاهده آیه در سوره


<<58 آیه 59 سوره اعراف 60>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

همانا نوح را به قومش فرستادیم، گفت: ای قوم، خدای یکتا را پرستید که جز او شما را خدایی نیست، من بر شما از عذاب روزی بزرگ (یعنی قیامت) می‌ترسم.

به یقین، نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس به آنان گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، که شما را جز او معبودی نیست، من قطعاً از عذاب روزی بزرگ بر شما می ترسم.

همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست، من از عذاب روزى سترگ بر شما بيمناكم.»

نوح را بر قومش به رسالت فرستاديم. گفت: اى قوم من، اللّه را بپرستيد، شما را خدايى جز او نيست، من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی می‌ترسم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We sent Noah to his people. He said, ‘O my people, worship Allah! You have no other god besides Him. Indeed I fear for you the punishment of a tremendous day.’

Certainly We sent Nuh to his people, so he said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; surely I fear for you the chastisement of a grievous day.

We sent Noah (of old) unto his people, and he said: O my people! Serve Allah. Ye have no other Allah save Him. Lo! I fear for you the retribution of an Awful Day.

We sent Noah to his people. He said: "O my people! worship Allah! ye have no other god but Him. I fear for you the punishment of a dreadful day!

معانی کلمات آیه

«یَوْمٍ عَظِیمٍ»: روز بزرگ که قیامت است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «59»

همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم. پس به مردم گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد كه جز او براى شما خدا و معبودى نيست. همانا من بر شما از عذاب روزى بزرگ بيمناكم.

قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «60»

سران قوم او گفتند: همانا ما تو را در گمراهى آشكارى مى‌بينيم.

نکته ها

نمونه‌ى «بلد خبيث» كه در آيه‌ى قبل مطرح بود، قوم نوح بودند كه هر چه حضرت نوح فرياد زد، به جايى نرسيد. داستان حضرت نوح عليه السلام در سوره‌هاى نوح، صافّات، اسراء، احزاب، يونس، مؤمنون و قمر آمده است.

«خوف»، جنبه مثبت نيز دارد، ولى «جُبن»، فقط ترسِ منفى و ناپسند است. «جبن»، ناشى از خودكم‌بينى است و «خوف»، گاهى مولود واقع‌بينى و هوشيارى نسبت به خطرهاست.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «نوح عليه السلام اوّلين پيامبر اولوا العزمى است كه از طرف خداوند به رسالت عامّه مبعوث شد». «1» دعوت حضرت نوح جهانى بود، چون قوم او همه‌ى مردم آن روز زمين بودند و حضرت در نفرين خود همه‌ى كافران روى زمين را نفرين كرد، «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً» «2» و همه‌ى جهانيان غرق شدند.

حضرت نوح عليه السلام 950 سال مردم را دعوت به توحيد كرد، «أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً» «3» آنها نه تنها ايمان نياوردند، بلكه از آن حضرت دورى كرده، «فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً» «4» و او را مورد آزار و شكنجه قرار مى‌دادند. به قدرى مى‌زدند كه بيهوش بر زمين مى‌افتاد؛ امّا

«1». تفسير درّالمنثور.

«2». نوح، 26.

«3». عنكبوت، 14.

«4». نوح، 6.

جلد 3 - صفحه 88

هنگامى كه به هوش مى‌آمد مى‌گفت: «الّلهم اهدِ قومى فانّهم لا يعلمون» خدايا! قوم مرا هدايت كن كه آنان ناآگاهند.

پیام ها

1- با اينكه رسالت نوح عليه السلام جهانى بود، ابتدا از قوم خود شروع كرد. «يا قَوْمِ»

2- دعوت به توحيد و خداپرستى، سرآغاز دعوت انبيا و از مشتركات همه‌ى اديان الهى است. «اعْبُدُوا اللَّهَ»

3- دليل يكتاپرستى، يكتايى وبى‌شريك بودن خداوند است. اعْبُدُوا اللَّهَ‌ ... ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌

4- خداشناسى و ايمان به خدا، از همان ابتدا و در طول تاريخ بوده است.

(حضرت نوح كه قبل از حضرت ابراهيم، موسى وعيسى عليهم السلام بود، به مردم گفت: خدا را عبادت كنيد، كه اين بيانگر شناخت آنان نسبت به خداوند است) «يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ»

5- انبيا، دلسوزان واقعى بشرند. يا قَوْمِ‌ ... إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ‌

6- مخالفان انبيا هميشه، گروهى از اشراف و سردمداران بوده‌اند كه زرق و برق ثروت و قدرت آنان، چشم مردم را پر مى‌كرده است. «الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ»

7- بدتر از ايمان نياوردن، گمراه دانستن انبياست. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ» آرى، وقتى فطرت مسخ شود، راهنماى واقعى را گمراه مى‌پندارد. امروز نيز گروهى كه خود را روشنفكر مى‌دانند، رهروان پيامبر را مرتجع و ساده‌لوح مى‌پندارند.

8- كسى كه در پى پديد آوردن نظام توحيدى و براندازى نظام شرك است، بايد انتظار هرگونه تهمت و توهين را داشته باشد. «لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»

9- مخالفان، در تهمت‌زدن سخت و جدّى هستند. «إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 89

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (60)

قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ‌: گفتند اكابر و اعاظم از قومش در جواب او: إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌: بدرستى كه هر آينه ما مى‌دانيم و مى‌بينيم كه تو در ضلالت آشكار افتادى، چه دعوت تو ما را به عبادت خداى واحد و ترك اصنام و اوثان قديمه خود، دليل قطعى است كه تو گمراه شدى علانية. مراد به رؤيت نزد بعضى رؤيت بصر، و نزد جمعى مراد معرفت و يا علم است. و اسناد ضلالت به آن حضرت به جهت آن بود كه حضرت نوع عليه السّلام به قول، تكليف به عبادت، و دعوت به توحيد و نبوت و معاد مى‌كرد، و آنها خلاف ملت و كيش خود پنداشته، لذا نسبت ضلالت به آن حضرت دادند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 60 تا 61

قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (60) قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلالَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (61)

جلد 2 صفحه 438

ترجمه

گفتند جماعتى از قومش همانا ما مى‌بينيم ترا در گمراهى آشكار

گفت اى قوم من نيست در من گمراهى ولى من پيغمبرم از پروردگار جهانيان.

تفسير

ملاء اشراف قومند كه مجالس از وجود آنها در انظار مردم مملو و پر جلوه ميكند و قوم جماعتى را گويند كه بامرى قيام نمايند ايشان چون نسبت گمراهى را بحضرت نوح با تاكيد و مبالغه دادند آنحضرت هم جواب آنها را مطابق با سؤال داد كه فرمود هيچ نحو گمراهى مساس به من ندارد فقط من پيغمبر از جانب خداوندم كه براى هدايت شما آمده‌ام و براى دلجوئى آنها را نسبت بخود داد و قوم را اضافه بياء متكلم نمود كه كسره دلالت بر آن دارد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ المَلَأُ مِن‌ قَومِه‌ِ إِنّا لَنَراك‌َ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ (60)

گفتند جماعتي‌ ‌از‌ قوم‌ نوح‌ ‌که‌ محققا ‌ما تو ‌را‌ مي‌بينيم‌ ‌که‌ ‌در‌ گمراهي‌ آشكارا هستي‌ قال‌َ المَلَأُ مِن‌ قَومِه‌ِ قوم‌ نوح‌ دو قسمت‌ بودند يك‌ قسمت‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ بودند بسيار كم‌ بودند چنانچه‌ ميفرمايد وَ ما آمَن‌َ مَعَه‌ُ إِلّا قَلِيل‌ٌ هود ‌آيه‌ 40، و عدد ‌آنها‌ چه‌ مقدار ‌بود‌ كلمات‌ مفسرين‌ و اخبار مختلف‌ ‌است‌ و شايد بالغ‌ ‌بر‌ هشتاد نفر ‌که‌ اصحاب‌ سفينه‌ بودند، و قسمت‌ دوم‌ ‌که‌ بسيار بودند ايمان‌ نياوردند و خطاب‌ ‌هم‌ بنوح‌ ‌شده‌ ‌که‌ ديگر كسي‌ بتو ايمان‌ نخواهد آورد وَ أُوحِي‌َ إِلي‌ نُوح‌ٍ أَنَّه‌ُ لَن‌ يُؤمِن‌َ مِن‌ قَومِك‌َ إِلّا مَن‌ قَد آمَن‌َ فَلا تَبتَئِس‌ بِما كانُوا يَفعَلُون‌َ هود ‌آيه‌ 36.

إِنّا لَنَراك‌َ رؤيت‌ ‌يعني‌ معتقديم‌ و يقين‌ داريم‌ و بقلب‌ مشاهده‌ ميكنيم‌ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ چه‌ ضلالتي‌ بالاتر ‌از‌ ترك‌ اصنام‌ و آلهه‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و قول‌ ببطلان‌ ‌آنها‌ و ‌اينکه‌ نسبت‌ ‌که‌ تمام‌ كفار و مشركين‌ بانبياء دادند بلكه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كذاب‌ و مفتري‌ و ساحر و مجنون‌ گفتند و خداوند ‌در‌ قرآن‌ مجيد ‌در‌ موارد زيادي‌ نقل‌ فرموده‌ بلكه‌ حضرت‌ نوح‌ ‌را‌ اذيت‌ بسيار ميكردند و سنگ‌ ميزدند ‌تا‌ اندازه‌اي‌ ‌که‌ ضعف‌ ميكرد و ‌در‌ ميان‌ جاده‌ ميافتاد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 60)- ولی قوم نوح به جای این که از دعوت اصلاحی این پیامبر بزرگ که توأم با نهایت خیرخواهی بود استقبال کنند، به آیین توحید بپیوندند و دست از ستم و فساد بردارند «جمعی از اشراف و ثروتمندان قوم او (که منافع خود را با بیداری مردم در خطر می‌دیدند، و مذهب او را مانعی بر سر راه هوسرانیها و هوسبازیهای خویش مشاهده می‌کردند) صریحا در جواب نوح گفتند: ما تو را در گمراهی آشکار می‌بینیم» (قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع