سید صدرالدین صدر

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۶ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (اضافه کردن رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 432

نویسنده: عقيقي بخشايشي

سید صدرالدین صدرعاملی

آیت الله العظمی السید صدرالدین بن سید اسماعیل بن سید صدرالدین الموسوی العاملی الكاظمی، فقیه عظیم الشان و عالم نبیل یكی دیگر از تربیت یافتگان حوزه حائریه و یكی از فقهای نامدار شیعه در قرن چهاردهم هجری می باشد.

مولد خاندان صدر:

او در سال 1299 ه.ق در كاظمین، در یك خاندان اصیل و شریف به دنیا آمد و راه پیشرفت و رشد و نمو و بالندگی را همانند اغلب ابنا آن خاندان پیش گرفتند. خانواده صدر، یكی از خاندان های پرثمر و اصیل در اسلام می باشد كه اصل وتبار به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسانند و شاخه ها و فروع آن در خاورمیانه گسترانده شده است، و در كشورهای ایران، لبنان، عراق، فلسطین، مصر، یمن، عربستان، اردن و دیگر مناطق اسلامی، رجال علمی نامی و شخصیت های بزرگ سیاسی و اجتماعی و سادات جلیل القدر فراوانی را دارند رجالی مانند:

مصلح بزرگ، آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین صاحب المراجعات و الفصول المهمه، و آیت الله السید حسن صدر صاحب تاسیس الشیعه لفنون الاسلام، و متفكر بزرگ، امام موسی صدر، و علامه مفضال، مرحوم آیت الله سید رضا صدر، از این شجره طیبه می باشند كه همانند ستارگان درخشان و پرفروغ در آسمان علم و دانش و در صحنه سیاست و مدیریت جامعه اسلامی می درخشند و پرتوافكن خاندان خویش و جامعه اسلامی می باشند.‍

ایشان در چنین خاندان اصیل و چنین بیت رفیع و والا قدر چشم به جهان گشود والد عالیقدر ایشان، آیت الله سید اسماعیل صدر، یكی از اكابر علما و فقهای نامی كاظمین بودند كه بعدها به كربلا مهاجرت نمودند، وی در عین حالی كه گریزان از منصب مرجعیت و فتوی بودند، ولی یك از كاندیداهای آن محسوب می شدند.

ایشان مقدمات علوم را در كاظمین از محضر پدر عالم و بزرگوار و اساتید ادب روز تلمذ نمودند، آن گاه در سال 1328 ه.ق به قصد تكمیل معلومات و تهذیب نفس و تزكیه اخلاق، عازم نجف اشرف گردیدند و در حوزه درس آیت الله العظمی آخوند خراسانی صاحب كفایة الاصول (متوفای 1329 ه.ق) و دیگر بزرگان مانند درس آیت الله العظمی طباطبایی یزدی، صاحب عروة الوثقی (م 1337) و آیت الله نائینی شركت جستند.

آن گاه در سال 1339 پس از درگذشت والد بزرگوارش به قصد زیارت ثامن الحجج امام رضا علیه السلام عازم ایران گشتند و نزدیك ده سال در مشهد مقدس به ارشاد و اصلاح امور مسلمین پرداختند، و در اثر استقبال طلاب و محصلین، مشغول تدریس شدند و پس از چند سال اقامت در ایران، در سال 1344 به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیت الله نائینی گردیدند، و در سال 1349 ه.ق به ایران بازگشته و بنا به درخواست و علاقه مرحوم آیت الله العظمی حائری، مؤسس حوزه علمیه در قم اقامت گزیدند و به عنوان یكی از اساتید و مدرسین مسلم حوزه، مشغول تدریس فقه و اصول گردیدند، و بیشتر به تربیت و تعلیم طلاب پرداختند.

به حدی توجه خاص آن مرحوم را به خود جلب نمودند كه او را یكی از دو وصی مورد اعتماد خود قرار دادند كه پس از رحلت مؤسس عالیقدر حوزه، با همكاری دو برادر و دو یار وفادار و مجاهد فی سبیل اللّه، آیات عظام: سید محمد حجت كوه كمری، و سید محمدتقی خوانساری به حفظ و نگهداری و حراست از ارزش های حوزه علمیه قم پرداختند، و در تثبیت و ابقای آن كوشیدند، به حدی كه در سخت ترین و سیاه ترین ایام با فداكاری لازم و ایثار بی سابقه، دوران فترت را پشت سر گذاشتند و حوزه را به دست زعیم عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی سپردند.

اساتید ایشان:

وی در طول مدت تحصیل از محضر بزرگان و اساطین فقه و فقاهت تلمذ نموده، و عمده بهره علمی ایشان از محاضر اساتید زیر بوده است:

  • 1. آیت الله سید اسماعیل صدر، والد معظم خودشان (متوفی 1339).
  • 2. آیت الله العظمی آخوند خراسانی (م 1329 ه.ق).
  • 3. آیت الله العظمی سید محمدكاظم یزدی (م 1337)، صاحب العروه الوثقی.
  • 4. آیت الله العظمی حاج میرزا حسین نائینی (م 1355) مؤلف تنزیه المله.
  • 5. آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری مؤسس حوزه (م 1355).

گفتار سید علیرضا ریحان یزدی:

مرحوم سید ریحان یزدی، در كتاب «آئینه دانشوران» (چاپ قدیم) كه حال و هوای آن روز حوزه را در لابلای صفحات و اوراق چاپی خود حفظ كرده است، در مورد ایشان می نویسند:

«مولانا سید صدرالدین الموسوی بعد از آن كه حوزه علمیه در قم تشكیل یافت، علما و دانشمندانی از نجف اشرف نیز به آن سرزمین مقدس مهاجرت فرمودند، از جمله ایشان بودند: مولانا سید صدرالدین، نجل آیت الله آقا سید اسماعیل صدر، كه سال‌ها محضر درسش، مجمع علما و فضلا و مجتهدین بوده، و یكی از مراجع تقلید و زعمای شیعه بشمار می روند. او در سال 1346 (اشتباهاً 1356 مرقوم شده است) به قم آمده، طلاب و فضلا از فیض خدمتشان بهره بردار شدند. معظم له گو این كه به عزم زیارت مشهد رضوی به ایران تشریف آورده بودند، ولی به مقتضای میل آیت اللهی (مؤسس حوزه) در قم اقامت گزیده و به امر تدریس و ترویج احكام پرداختند، و هم در محضر درس آیت الله شركت می كردند، و در سال 1348 به مشهد رضوی مشرف شدند».

وی در ادامه گفتار و معرفی خود می نویسد: «آیت الله سید شهاب الدین نجفی در كتابی كه در شرح حال سادات و علما نوشته است، چنین می نگارد: آل صدرالدین؛ «من اشرف بیوت العلویین و اعرقهم فی الاصاله والنجابه و...‍»؛ ترجمه گفتار آن فقید سعید در شرافت و اصالت خاندان رفیع و بیت شامخ ‌صدر می باشد كه آنان از شریفترین بیوت علویان می باشند رجال بزرگ و نوابغ ‌ارزشمندی از آن خاندان به عرصه ظهور پیوسته است.

1. استاد بزرگوار افتخار نوادگان بتول علیهم السلام پیشوای فقه و امام درایه و حدیث آیت الله العظمی سید حسن صدر (صاحب تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام) چه حقوق فراوانی بر عهده من دارند او در كنف حمایت و عنایت خویش مرا پروراند رجال و درایه را به من یاد داد و كافی و بخشی از من لایحضر را بر او خواندم.

2. آیت الله سید اسماعیل صدر، والد ماجد آیت الله صدر كه عابد و زاهد و اعراض كننده از زخارف دنیوی و مقامات اعتباری آن بود، زعامت و مرجعیت به ایشان روی آورد، ولی از جهت تهذیب نفس و اصلاح خویش از آن فرار نمود.

«مرحوم صدر، متولد 1299 متوفی 1373 فرزند سید اسماعیل بن سید صدرالدین موسوی عاملی كاظمی، فقیه جلیل و عالم كبیر می باشد او در كاظمین در سال 1299 به دنیا آمد و در سایه عنایت پدر كه یكی از اكابر فقهای عصر خویش بود، رشد و نما آغاز نمود، و اولیات از علوم و معارف را در سامرا پیش برخی از فضلا فراگرفت، چون والدش آن روزها در سامرا بود، سپس به كربلا مهاجرت نمود، آنگاه متون را پیش برخی از اساتید آن بلده طیبه مانند:

شیخ حسن كربلایی فراگرفت، سپس پدرش او را به نجف اشرف اعزام داشت تا دروس خود را تكمیل نماید، پس او در درس و بحث استاد آیت الله شیخ محمدكاظم خراسانی و دروس دیگر بزرگان و اساطین، سالیان درازی نشست و در سال 1339 پس از فوت والد بزرگوارشان به ایران مسافرت نمود و موفق به زیارت قبر امام رضا علیه السلام در خراسان گردید.

مدت 10 سال تقریبا مجاور آن قبر شریف گردید، در آن منطقه مشغول تدریس، ارشاد، اصلاح امور مسلمین شد و در عداد علمای آن شهر درآمد و تعداد كثیری از فضلا و علما از درس ایشان فارغ التحصیل گردیدند. ایشان در سال 1344 دوباره به نجف اشرف بازگشتند و ملازم درس آیت الله میرزا محمدحسین نائینی گردیدند و در سال 1349 پس از چهار سال اقامت، در نجف به ایران بازگشتند و با علاقه و درخواست مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری به قم نزول اجلال فرمودند، به تدریس و تربیت طلاب و فضلا پرداختند و یكی از ائمه جماعت گشتند.

ایشان به منبر می رفتند و به وعظ و ارشاد مردم می پرداختند. خواص پیش از عوام از منبر ایشان فیض می بردند. مدت زمان طولانی در قم اقامت نگزیدند تا این كه به عزم زیارت به مشهد رفتند با توجه به سابقه آشنایی كه مردم خراسان با او داشتند، اطراف او را گرفتند و از او درخواست اقامت دائمی نمودند وی دعوت آنان را پذیرفت و در مسجد گوهرشاد به اقامه جماعت پرداخت، و مجلس درس او پر از فضلا و اهل علم می گشت. دل ها به سوی او كشیده شد و نفوس به وی اقبال و روی آوردند.

در آن ایام آیت الله حائری زعیم و سرپرست حوزه علمیه قم در روزگار درد و عوارض كهولت سن و پیری بسر می بردند، و از تلاش‌ها و كوشش‌هایی كه نسبت به حوزه كشیده بودند، نگران و خائف نگرانی از آن جهت بود كه امور حوزه از هم پاشیده و پراكنده گردد و طلابی را كه با هزاران خون دل خوردن، گرد هم آمده اند، متفرق شوند وی از افرادی كه در آن‌ها لیاقت و استعداد زعامت دینی و پرورش طلاب و اداره هیات علمی حوزه را می دید، یكی آیت الله سید محمد حجت بود كه آن روزها در قم بودند، و دیگر خود آیت الله صدر بود كه در اثر آشنایی قبلی كه با ایشان داشتند.

او را لایق این امر می دانستند، از این رو به برخی از تجار قم دستور داده بودند كه با آیت الله صدر تماس حاصل كنند و او را از خراسان به قم فراخوانند به این ترتیب دعوت پذیرفته شد و آیت الله صدر به قم نزول اجلال فرمودند، و دیدگان آیت الله حائری با حضور وی روشن گردید او را با همكاری آیت الله سید محمد حجت مورد اعتماد و محل ثقه و اطمینان خود قرار دادند و در كارها و شئون مهم و اختصاصی با آنان به مشورت نشستند، تا این كه مؤسس حوزه در سال 1355 ه.ق به رحمت الهی شتافت، در حالی كه هر دو نفر را از طرف خود وصی قرار داده بودند.

دوران فترت:

ایشان و همكار و برادر بزرگوارش آیت الله حجت، به مسئولیت های حوزه پرداختند و مباشر حفظ نظام اداری و علمی آن حوزه گرامی گردیدند، آن گاه آیت الله سید محمدتقی خوانساری هم به جمع آنان پیوست. هر سه بزرگوار به صورت استوانه های حوزه و اركان آن مركز علمی درآمدند با اخلاص، ایثار و فداكاری تمام به تمشیت امور حوزه علمیه قم پرداختند كارها و مسئولیت ها را بین خود تقسیم نمودند، هر كدام از آن بزرگان.

مسئولیتی را بر عهده گرفتند، ولی راس و سخن یكی بیشتر نبود تا روزی كه زعیم دینی بزرگ آیت الله العظمی سید حسین بروجردی به قم وارد شدند، پس همگی اتفاق نظر پیدا كردند كه امور را در اختیار ایشان قرار دهند. آیت الله صدر نخستین فردی بود كه محل برگزاری نماز جماعت خود را به ایشان واگذاشت و خود نیز به او اقتدا فرمود.

ایشان پس از وفات آیت الله حائری مجدداً همراه رفیق و همكار بزرگوار، آیت الله حجت مصائب و مشكلات فراوانی را متحمل گردیدند، چون هدف حكومت وقت ایران بر آن قرار گرفته بود كه هیات علمی و نظام موجود حوزه علمیه قم را پراكنده سازد و اجتماع طلاب را به تفرق و پراكندگی مبدل سازد.

در اجرای این هدف شوم، شیوه های مختلف و اسلوب های متعددی را بكار گرفت گاهی طلاب را به صورت های دسته جمعی و گاهی متفرق، دستگیر می كرد، و آنان را بدون هیچ نوع جرم و خطا، به زندان می افكند نظام سربازی اجباری را در حق آنان بكار می بست و با وجود این نوع تضییقات و شیوه های ظالمانه، این دو بزرگ تمام این مسائل و مصائب را باناراحتی و تاثر فراوان، تحمل می نمودند و طلاب را به صبر و بردباری فرامی خواندند. مسائل را به حالت اولیه خود برگرداندند او و همكارانش موقعیت های بسیار شدیدی را تحمل نمودند كه طلاب و فضلای آن روز قم همه آن ها را در خاطر دارند و با دیده اعجاب و شگفت به آن ها می نگرند.

دوران مرجعیت:

پس از رحلت آیت الله مؤسس مردم به ایشان و همكار عزیز و بزرگوارشان، آیت الله حجت مراجعه نمودند و از آن ها درخواست رساله كردند، با این كه رساله عملیه ایشان چاپ گردید و ایشان جزو زعمای علم و یكی از مراجع دین و از بزرگ مدرسان حوزه علمیه قم قرار گرفتند، ایشان درس اصول و فقه را تدریس نمودند كه در جلسه درس او نزدیك به 400 نفر از طلاب و فضلا می نشستند.

در تشویق آنان، شیوه ها و اسلوب های خاصی بكار می گرفتند، به حدی كه توانستند تعدادی از بزرگان و رجال حوزه علمیه قم را تربیت و آماده سازند ابوالزوجه بزرگوار ایشان، مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی تقلید از ایشان را اجازه داد و احتیاطات خویش را به ایشان ارجاع داد. كسانی كه آیت الله قمی را می شناسند، و شدت ورع و پرهیزگاری او را می دانند، بهتر می دانند كه او كمتر به كسی اطمینان و اعتماد می ورزید، و هیچ‌گاه به سرعت و سادگی تصمیم نمی گرفت، مادام كه اساس و پایه ای پیدا نمی شد، سخنی به زبان نمی آورد و حقیقتی را مورد تایید قرار نمی داد».[۱]

اخلاق و ویژگی ها:

هر كدام از مراجع بزرگوار خصوصیات اخلاقی ویژه ای داشته اند، افزون بر آن تعهدات و تقیدات عمومی كه از اسلام و معارف الهی دریافت می نمودند. شخصیت مورد نظر ما، از طبع بلند، نیت پاك، اخلاص كامل در عمل، سعه صدر برخوردار بود و در امر دین و پیشرفت آن و در رسیدگی به امور مسلمین، به ویژه مستضعفان و دردمندان فوق العاده ساعی و كوشا و دارای همت بلندی بود او دارای ذوق خاص و شور و شوق فراوان به ادبیات عرب بود، و اشعار و سروده‌هایی نیز داشت كه حاكی از عمق تبحر ایشان در آن مقوله می باشد.

او در كنار حاشیه بر كفایه الاصول، كتاب تاریخ اسلام و اشعار و قصاید آموزنده و سازنده در مراثی و مدایح اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را داشت و شعر و ادب او نشان می دهد كه او كوچكترین اعتنایی به مقامات ظاهری و وابستگی های دنیوی و مظاهر اعتباری ندارد.

او مرثیه ای در رثای مادر مظلومه اش، حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها به عربی سروده است كه حاكی از سوز دل عمیق و جانكاه او می باشد.[۲] در مورد فاجعه بقیع و هدم بقاع متبركه اهل بیت علیهم السلام، سروده است:

عمری ان فاجعه البقیع × یشیب لهولها خود الرضیع

وسوف تكون فاتحه الرزایا × اذا لم نصح من هذا الهجوع

فهل من مسلم للّه یرعی × حقوق نبیه الهادی الشفیع

صاحب «علمای معاصرین» می نویسد: «این اشعار آن روز در میان ادبا و شعرای بین النهرین شهرتی بسزا یافت و زیاده از صد نفر از شعرا عرب آن را تشطیر و تخمیس نموده و در مجله ها و روزنامه ها درج نمودند، تا این كه حكومت عراق از نشر آن جلوگیری و به توقیف روزنامه ها و مجلات تهدید نمود».[۳]

حق استاد:

ایشان در رساله حقوق كه در استیفای برخی از حقوق آموزگاران و اساتید می باشد و در سال 1328 ه.ق در بغداد به چاپ رسانده اند، در این باره می نویسند: «حق استادی بسیار سنگین و پرارزش و پراهمیت می باشد از حقوق اساتید، تعظیم و تكریم و حسن استماع سخنان، و مؤدب نشستن در محضر او است، به حدی كه صدای خود را بالاتر از صدای او نبری، و در محضر او غیبت یا سخن ناروا نگوئی، و اگر از او سخنی به میان آید، از وی دفاع نمایی و اگر عیبی داشته باشد، بپوشانی مناقب و فضایل او را منتشر سازی، با دشمن او همنشینی منمایی و با دوست او دشمنی نكنی، و این معنی را به خوبی دریابی كه استاد است كه تو را از ظلمات و تاریكی های جهل بیرون آورده است و قلب تو را با چراغ معارف و علوم روشن و منور ساخته است».[۴]

«ایشان با خصوصیات ویژه ای از دیگر معاصرین تمایز پیدا می كردند و این یك امر عجیب و غریبی نیست، چون ایشان از یك بیت بزرگ برخاسته اند، پدر، جد و برادران همگی دارای چنین خصوصیات و امتیازاتی بودند او فقیه متضلع، ادیب بارع، ورع و پرهیزگار و متقی بود، بیشتر به دنبال اصلاح امور و ایجاد الفت بودند هنگامی كه در مشهد بودند، اختلاف و پراكندگی بین مردم به وجود آمده بود، به حدی كه به صفوف علما نیز سرایت نموده بود مرحوم آیت الله صدر تنها فردی بودند كه توانستند آن اختلافات را به وحدت تبدیل نمایند و صفوف رجال دین را متحد سازند و عوامل اختلاف را از بین بردارند و چنین فضای مسمومی در قم نیز به وجود آمده بود.

مرحوم مغفور آن را از ریشه خشكاند و از آغاز نشو و نما در قبر خویش مدفون ساخت. او بسیار متواضع و خاكی بود، با توده مردم می نشست به هر كه می رسید سلام می گفت در مسكن و لباس و شئون زندگی شان و اعتبار ظاهری را رعایت نمی نمود، بلكه با سادگی و بساطت خود را ممتاز می ساخت. او همیشه این چنین بود، تا روزی كه مرجع تقلید مسلمین گردید، و یكی از اكابر علما و مدرسین حوزه قرار گرفتند باز عادت و شیوه كار او عوض نشد، و اخلاق و رفتارش تغییر پیدا نكرد. روی همین امتیازات اخلاقی بود كه او در قلوب مردم از موقعیت و منزلت خاصی برخوردار بود، و یكی از عوامل این اقبال و توجه مردم، كتمان و پوشیده نگهداشتن اعمال و كارهای نیك و شایسته خود بود، مگر آن اعمالی كه خود به خود ظهور و شهود داشتند، مانند تاسیس مدارس و تشیید مساجد و روشن ساختن برخی از اماكن مقدسه و تقدیم شهریه به طلاب و دیگر خدمات ایشان باقیات صالحات فراوانی در مشهد و قم از خود به یادگار گذاشتند كه خیلی ها نمی دانند.

ایشان مردم را دوست می داشتند و در درد و آلام آنان متالم و متاثر می شدند به مشكلات و شكایات آنان گوش فرامی دادند و در پی حل و بازگشودن آن ها بودند سعی داشتند از نزدیكترین راهها و بهترین شیوه ها در حل مشكلات آنان سهیم باشند.

من ایشان را از دهها سال پیش از طریق والد بزرگوار و پسرعموی گرانقدرش السید حسن صدر كه با ایشان و خاندان صدر محكمترین روابط را دارم، می شناختم من چیزی را از او و درباره او نشنیده ام كه موجب عیب و تعییر وی بوده باشد از این رو ایشان در نظر حقیر یكی از آن رجال كم نظیری هستند كه زیبنده است تاریخ یاد و اعمال ایشان را مخلد و جاویدان در سینه خود ثبت و ضبط نماید».[۵]

آثار و تالیفات:

از مرحوم آیت الله صدر آثار و تالیفات متعددی بجا مانده است كه شامل فقه، اصول، تاریخ، ادب، كلام، عقاید، حدیث و اخلاق می باشد از آن میان:

  • 1. المهدی فی احوال الحجه المنتظر عجل الله تعالی فرجه شریف اثبات وجود وی از طریق اخبار عامه.
  • 2. خلاصه الفصول فی علم الاصول، و آن تلخیص فصول شیخ محمدحسین اصفهانی می باشد كه در دو جز قرار دارد، از دومی آن در سال 1363 فراغت پیدا كرده اند.
  • 3. الحقوق، رساله نفیسه ای است كه بارها به چاپ رسیده است، نخستین بار در سال 1329 آنچنان كه در الذریعه، ج 7، ص 42 معرفی شده است.
  • 4. التاریخ الاسلامی، تاریخ فشرده ای است كه در سال 1330 دو جلد آن به چاپ رسیده است.[۶]
  • 5. حاشیه بر العروه الوثقی كه در حواشی وسیله النجاه آیت الله اصفهانی به چاپ رسیده است.

دیگر آثار ایشان مخطوط می باشد:

  • 6. منظومه ای در حج.
  • 7. منظومه ای در صوم.
  • 8. رساله ای در حكم ما الغساله.
  • 10. رساله ای در حج.
  • 13. حاشیه كفایه الاصول خراسانی.
  • 14. حاشیه وسیله النجاه فارسی.
  • 15. رساله ای در رد شبهات وهابی ها.
  • 16. رساله ای در اثبات عدم تحریف كتاب.
  • 17. رساله الحقوق.
  • 18. ندا محمد در اخبار خاصه و عامه (12 مجلد).
  • 19. مدینه العلم فی اخبار اهل البیت علیهم السلام.
  • 20. دیوان شعر (6 مجلد) و دیگر آثار و تالیفات.

گفتار كوتاه مرحوم خیابانی:

مرحوم واعظ خیابانی در «علمای معاصرین» به نقل از ریحانه الادب می نویسد: «شرح كوتاهی را بنا به درخواست نگارنده مرحوم آیت الله صدر نوشته اند: «اینجانب در رجب 1299 هجری در كاظمین متولد و ادبیات و ریاضیات را نزد اساتید فن یاد گرفته تا در سال 1328 برای تكمیل تحصیلات دینیه به نجف مهاجرت و در حوزه درس آخوند خراسانی و علامه یزدی حاضر و در سال 1331 به مشهد مقدس مسافرت كرده و چندی توقف نموده و در سال 1347 باز به عراق مراجعت و به فاصله چند ماه والد معظم له خواست بعد از آن باز هم چندی در مشهد و قدری در نجف زیسته اند. اكنون كه سال 1361 ه.ق است، در قم مقیم و مدیر حوزه علمیه قم و مرجع شیعه می باشند».[۷]

یادگارهای ارزنده:

از آن بزرگ مرجع تقلید، دو فزرند شایسته بجا ماندند كه هر دو از یادگارهای برازنده و ارزنده امت اسلامی بشمار می آیند:

1. آیت الله سید رضا صدر كه امروز یكی از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم می باشند و اخیراً در ماه جمادی الثانی سال 1415 ه.ق با انبوهی از یادگارهای علمی به رحمت ایزدی پیوست و با تكریم و تجلیل فراوان در قم به خاك سپرده شد.

2. متفكر بزرگ اسلامی و سیاستمدار نامی، امام سید موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان و جبل عامل كه امروز در اثر توطئه غرب ناپدید و مفقود الاثر می باشد. خداوند متعال از مسببین آن خود انتقام بگیرد او به حق یكی از مفاخر شیعه و یكی از عوامل عز و سربلندی جهان اسلام می باشد مردم جنوب لبنان و شیعیان آن سامان هنوز هم در فراق او اشك خون می ریزند.

رحلت:

ایشان پس از عمری تلاش و مجاهده در راه اسلام، در اثر مرض قلبی در روز شنبه 19 ربیع الثانی سال 1373 ه.ق دار فانی را وداع گفت، و روز رحلت ایشان در قم یك روز استثنائی بود.

آیت الله العظمی بروجردی به نماز او ایستاد در بالای سر رواق حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها كنار قبر استاد و مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله العظمی حائری مدفون گردید. فواتح و مجالس عزا و ترحیم در قم و شهرستانهای تهران، خراسان، نجف، كربلا، كاظمین، و در سوریه، لبنان و برخی دیگر از بلاد اسلامی برگزار گردید و شعرا و ادبا در رثای او اشعاری سرودند.[۸]

پانویس

  1. نقبا البشر، كد معرفی 1435.
  2. یكصد سال مبارزه روحانیت، ج 3، ص 68 تا 70، اثر نگارنده كه در سال 1359 ش به چاپ رسیده است.
  3. علمای معاصرین، ص 217.
  4. رساله حقوق آیت الله صدر، ص 5.
  5. نقبا البشر، ج 3، ص 946.
  6. الذریعه، ج 3، ص 232.
  7. علمای معاصرین، مرحوم واعظ خیابانی، ص 216.
  8. یكصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، عقیقی بخشایشی، 3، ص 68 تا 70 آئینه دانشوران، تالیف سید علیرضا ریحانی یزدی، چاپ قدیم، 1353 ه.ق، ص 54 تا 56 نقبا البشر فی القرن الرابع عشر، ج 3، ص 946 آثار الحجه، تالیف حجه الاسلام آقای محمد شریف رازی، ج 1، صفحات 201 تا 211، چاپ جدید ریحانه الادب مرحوم مدرس، ج 3، ص 427 تا 429.