آیه 50 سوره شوری
<<49 | آیه 50 سوره شوری | 51>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
یا در یک رحم فرزندان پسر و دختر قرار میدهد، و هر که را خواهد عقیم (نازا) میگرداند، که او (به صلاح خلق) دانا و (به هر چه خواهد) تواناست.
یا پسران و دختران را با هم به آنان می دهد و هر که را بخواهد نازا می کند؛ یقیناً او دانا و تواناست.
يا آنها را پسر[ان] و دختر[انى] توأم با يكديگر مىگرداند، و هر كه را بخواهد عقيم مىسازد. اوست داناى توانا.
و يا هم پسر دهد و هم دختر. و هر كس را بخواهد عقيم مىگرداند، زيرا او دانا و تواناست.
یا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را برای آنان جمع میکند و هر کس را بخواهد عقیم میگذارد؛ زیرا که او دانا و قادر است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یُزَوِّجُهُمْ»: آنها را با هم گرد میآورد و جفت هم میکند. یعنی به برخیها گاهی پسر و گاهی دختر عطاء میکند. یا این که دوقلوی پسر یا دختر و یا پسر و دختر میبخشد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ «50»
يا (در يك رحم) پسران و دختران را در كنار هم قرار دهد و هر كه را بخواهد نازا گرداند، همانا اوست داناى توانا.
نکته ها
از آنجا كه اعراب جاهلى پسر را برتر از دختر مىدانستند، خداوند در اين آيه درباره آفرينش
جلد 8 - صفحه 425
هر دو كلمه «يَهَبُ» را به كار برد تا بفهماند پسر و دختر، هر دو هديهى الهى هستند و كلمه «ذكور» را با حروف «ال» آورد تا بگويد: آن پسرانى كه شما به آن دل خوشيد، آنان نيز هديه الهى هستند.
مراد از «يُزَوِّجُهُمْ» آن است كه خداوند گاهى پسر و دختر را توأم با يكديگر عطا مىكند. «1»
پیام ها
1- كفر و ناسپاسى مردم، اثرى در حاكميّت خداوند ندارد. فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ ...
2- فرزند، هديهى الهى است. «يَهَبُ»
3- پسر يا دختر بودن فرزند را به او واگذار كنيم او بهتر مىداند. يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً ... عَلِيمٌ قَدِيرٌ
4- نمونه فرمانروايى مطلق خداوند اين است كه به هر كس هر نوع فرزندى كه بخواهد مىدهد. لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ ... يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ
5- ناخرسندى از داشتن فرزند دختر يا پسر، كفران نعمت الهى و هديه اوست.
فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ ... يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ ...
6- خداوند همواره در حال آفرينش است. يَهَبُ ... يَخْلُقُ ... يَشاءُ (فعل مضارع، نشانهى استمرار است.)
7- فرزند دادن يا عقيم ساختن انسان، نمودى از علم و قدرت خداوند است.
يَهَبُ ... إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ
8- عقيم بودن، دليل عدم قدرت خدا نيست. عَقِيماً ... قَدِيرٌ
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 426
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (50)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ: يا جفت مىگرداند ايشان را، ذُكْراناً وَ إِناثاً: پسران و دختران، يعنى هم پسران و هم دختران عطا فرمايد به اين طريق كه از هر بطنى پسرى و دخترى، يا از بطنى دو پسر، و از بطنى ديگر دو دخترى مرحمت فرمايد. وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً: و قرار مىدهد هر كه را خواهد به مصلحت بىفرزند، إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ: بدرستى كه خداى تعالى داناست به مصلحت دادن و ندادن، تواناست به آنچه مىبخشد و منع مىنمايد، پس همه كارها و افعال الهيه به حكمت و مصلحت باشد.
بيان:
حق تعالى احوال بندگان را مختلف ساخته در اعطاى اولاد به حسب مقتضى حكمت و مصلحت، پس بعضى را يك صنف پسر كرامت فرموده، و بعضى را صنف دختر، و جمعى را هر دو صنف پسر و دختر عطا نموده، و عدهاى
جلد 11 - صفحه 444
را هيچيك مرحمت نكرده، بلكه بدون اولاد، تمام به مقتضاى مشيت او باشد، چون داعيه والدين گاهى پسر باشد نه دختر، گاهى دختر نه پسر، يا داعيه مطلق اولاد؛ پس آن را به مشيت خود معلق ساخته تا ايشان قطع داعيه خود كنند و آن را به مشيت سبحانى واگذارند. بعضى گفتهاند آيه در باره انبياء نازل شده:
(يهب لمن يشاء اناثا) در شأن حضرت شعيب و لوط عليهما السّلام، (و يهب لمن يشاء الذكور) در باره حضرت ابراهيم عليه السّلام، (او يزوّجهم ذكرانا و اناثا) در شأن حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله، (و يجعل من يشاء عقيما) در باره حضرت يحيى و عيسى عليهما السّلام است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ (46) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (47) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ (48) لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ (49) أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (50)
ترجمه
و نباشد براى آنها دوستانى كه يارى كنند ايشانرا جز خدا و هر كه را گمراه كند خدا پس نباشد براى او هيچ راهى
اجابت كنيد پروردگارتان را پيش از آنكه بيايد روز كه نباشد باز گردانيدنى براى آن از خدا نيست براى شما هيچ پناهى در چنين روزى و نباشد براى شما هيچ انكارى
پس اگر روى گرداندند پس نفرستاديم ترا بر آنها نگهبان نيست بر تو جز رسانيدن و همانا ما چون بچشانيم انسانرا از خودمان رحمتى شاد ميشود بآن و اگر برسد آنها را بدى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس همانا انسان سخت ناسپاس است
مر خدا را است پادشاهى آسمان و زمين مىآفريند آنچه را ميخواهد ميبخشد به هر كه بخواهد دختران و ميبخشد به هر كه بخواهد پسران
يا جمع ميكند براى آنها پسران و دختران را و ميگرداند هر كه را ميخواهد بىفرزند همانا او داناى توانا است.
تفسير
خداوند متعال متعرّض حال ستمكاران سابق الذكر شده كه آنها يارانى ندارند نه از جنس معبودهاى باطل و نه از سنخ رؤساء جاهل كه در دنيا عبادت و اطاعت آنها را مينمودند كه بتوانند با آنها يارى نمايند در آخرت و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و كسيكه خدا با او يارى ننمايد و بحال ضلالت و گمراهى او را واگذار فرمايد راهى بسعادت و طريقى بجنّت براى او نيست و نخواهد بود و بعدا خطاب ببندگان فرموده آنها را امر باجابت دعوت پيغمبر باسلام مينمايد پيش از روز كه تقديم و تأخيرى در آنروز بحكم خدا روى نميدهد و تخلّف در آنروز از حكم خدا نميتوان نمود و رجوع و بازگرداندنى در آنروز بحكم خدا براى كسى بدنيا نيست كه آن روز قيامت است و مردم ملجأ و پناهى در مقابل اراده الهيه ندارند و نميتوانند اشكال و اعتراضى بحكم خدا
جلد 4 صفحه 589
كنند و تغيير و تبديلى در آن دهند يا انكار نمايند عمليّات خودشان را در دنيا چون در نامه اعمالشان ثبت است و جوارحشان بر آنها شهادت ميدهند و پس از اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده ميفرمايد پس اگر آنها اعراض نمودند و رو گردان شدند از اجابت دعوت و اطاعت احكام خدا مسئوليّتى براى تو نيست و نبايد از اين باب كدورتى در خاطرت راه يابد چون ما تو را حافظ و نگهبان و نگهدار آنها مانند چوپان كه نگهدار گوسفندان از تفرّق است قرار نداديم و باين منظور نفرستاديم بر آنها بر عهده تو نيست جز ابلاغ پيام ما بطورى كه بفهمند تكليف خودشان را براى اتمام حجّت و تكميل لطف و رحمت ولى انسان وقتى مشمول رحمت و نعمت الهى گشت مسرور و مغمور در آن ميگردد و از ياد خدا طبعا غافل ميشود و اگر بلا و محنت و ضرر و زحمت باو رسد با آنكه مستند بأعمال بد خود او است كفران نعمت و شكايت از مصيبت ميكند و چون رحمت و نعمت از خدا هميشگى و بلا و محنت اتفاقى است شرطيّه اولى مصدّر به اذا و ثانيه به ان شده است و چون تمام اختيارات و تصرفات در مملكت وجود با ذات اقدس واجب الوجود است كه مالك حقيقى و صاحب اختيار واقعى است نعمت و بلا را بموقع و محلّ قسمت ميكند و هر چه بخواهد خلق ميفرمايد و هر چه نخواهد نميفرمايد بهر كس بخواهد فقط دختر ميدهد و بهر كه بخواهد فقط پسر ميدهد و بهر كه بخواهد هم دختر ميدهد هم پسر و هر كه را بخواهد هيچ ندهد نميدهد و تمام اين امور بمقتضاى حكمت و مصلحت است چون خداوند عالم بضمائر بندگان و سرائر و خفاياى امور ايشان است و خير و صلاح آنها را ميداند و ميخواهد و ميتواند بآنها ايصال فرمايد و ميفرمايد و جاى چون و چرا در كار خداوند رحيم حكيم عليم قدير نيست و اينكه بدوا ذكر اناث مقدّم بر ذكور شده ظاهرا براى دلخوشى پدران و مادران دختردار است باين تقديم در مقام ذكر مواهب و نعم و رعايت سجع و تأخير اخير بمراعات واقع و تعديل در تعبير است و اينكه از جمع بين آن دو بتزويج تعبير شده ظاهرا براى آنستكه آنها دو صنفند كه هر جا جمع شوند جفت يكديگر ميباشند و اين قبيل تعبيرات در كلام عرب معمول است چنانچه در فارسى هم ميگويند خوب و بد را با هم جفت كرده ميفروشند.
جلد 4 صفحه 590
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ يَخلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَن يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَن يَشاءُ الذُّكُورَ (49) أَو يُزَوِّجُهُم ذُكراناً وَ إِناثاً وَ يَجعَلُ مَن يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (50)
اختصاص دارد بخداوند متعال ملك آسمانها و زمين خلق ميفرمايد هر چه مشيتش تعلق بگيرد ميبخشد از براي هر که بخواهد اناث که دختران باشند و ميبخشد از براي هر که بخواهد ذكور که پسران باشند يعني بنات و بنين او يزوجهم ذكرانا و اناثا، هم پسر ميدهد آنها را هم دختر و قرار ميدهد هر که را بخواهد عقيم نه پسر و نه دختر اولاد پيدا نميكند محققا او هم دانا است و هم قدرت دارد هر که را هر چه صلاح داند باو عطا ميكند.
لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ خالق جميع آنهاست که ميفرمايد:
قُل أَ غَيرَ اللّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ- انعام آيه 14 و نيز ميفرمايد قالَت رُسُلُهُم أَ فِي اللّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ- ابراهيم آيه 11- و بسياري از آيات ديگر و معناي فطر پيدايش بي سابقه است و اينکه آيات دلالت دارد بر مجعوليت حديثي که نقل ميكنند که خدا پيش از آدم آدم ديگري خلق كرده و هكذا الي غير النهاية.
يَخلُقُ ما يَشاءُ هر چه مشيتش تعلق بگيرد موافق حكمت و صلاح بمقتضاي عدل.
يَهَبُ لِمَن يَشاءُ إِناثاً بسياري از زنها فقط دختر زايش ميكنند بلكه اينکه در كليه حيوانات هم جاري است فقط ماده ميزايند.
جلد 15 - صفحه 511
وَ يَهَبُ لِمَن يَشاءُ الذُّكُورَ بسياري فقط پسر زايش ميكنند و هم چنين در حيوانات نر ميزايند.
أَو يُزَوِّجُهُم ذُكراناً وَ إِناثاً که اكثريت با اينکه دسته است که هم پسر هم دختر پيدا ميكنند چه در انسان و چه در حيوانات.
وَ يَجعَلُ مَن يَشاءُ عَقِيماً که اصلا اولادش نميشود اينهم بسا از طرف زوج است و بسا از ناحيه زوجه و تمام در تحت قدرت الهي است و غير از او احدي خبر ندارد مگر بوحي الهي که ميفرمايد از علوم مختصه بخود. وَ يَعلَمُ ما فِي الأَرحامِ- لقمان آيه 34- إِنَّهُ عَلِيمٌ ميداند صلاح هر بنده چيست.
قَدِيرٌ قدرت دارد بر آنچه بخواهد إِنَّ اللّهَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ و بكل شيء عليم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 50)- «یا (اگر بخواهد) پسر و دختر- هردو- به آنها میدهد، و هر کس را بخواهد عقیم و بیفرزند میگذارد» (أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقِیماً).
و به این ترتیب مردم به چهار گروه تقسیم میشوند: آنهایی که تنها پسر دارند و در آرزوی دختری هستند، و آنها که دختر دارند و در آرزوی پسری، و آنها که هر دو را دارند، و گروهی که فاقد هرگونه فرزندند و قلبشان در آرزوی آن پر میکشد.
تعبیر به «یهب» (میبخشد) دلیل روشنی است که هم دختران هدیه الهی هستند و هم پسران، و فرق گذاشتن میان این دو از دیدگاه یک مسلمان راستین صحیح نیست، هر دو «هبه» او میباشند.
به هر حال نه تنها در موضوع تولد فرزندان که در همه چیز مشیت خداوند حاکم مطلق است، و او قادری است آگاه و حکیم که علم و قدرتش با هم قرین
ج4، ص354
است، لذا در پایان آیه میافزاید: «او دانا و قادر است» (إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم