آیه 32 سوره دخان
<<31 | آیه 32 سوره دخان | 33>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنها را در آن دور بر عالمیان به علم و دانش (کتاب آسمانی تورات) برگزیدیم.
و آنان را از روی آگاهی بر جهانیان [زمان خودشان] برگزیدیم؛
و قطعاً آنان را دانسته بر مردم جهان ترجيح داديم.
و از روى علم بر اهل جهانشان برگزيديم.
ما آنها را با علم (خویش) بر جهانیان برگزیدیم و برتری دادیم،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«إِخْتَرْنَاهُمْ»: ایشان را برگزیدیم و امت منتخب کردیم. «عَلی عِلْمٍ»: آگاهانه. از روی شناخت. یعنی خدا میدانست که بنیاسرائیل مردمان مؤمنی بودند و استحقاق گزینش داشتند، و دیگران اغلب بتپرست و اهل فسق و فجور بودند. ولی بعدها راه خلاف و نزاع در پیش گرفتند و از صراط مستقیم منحرف شدند (نگا: آلعمران / یونس / ، جاثیه / ) و خداوند برای همیشه کسانی را بر ایشان گماشت که آنان را شکنجه سخت و عذاب بد برساند (نگا: اعراف / .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ «32»
و همانا ما آنان را به خاطر علم بر جهانيانِ (هم زمان خود) برگزيديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ (32)
«1» مجمع البيان، ج 5 ص 65.
جلد 12 - صفحه 24
وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ: و هر آينه بتحقيق برگزيديم موسى و مؤمنان بنى اسرائيل را، عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ: بنابر علمى كه دانيم استحقاق اينكه برگزينيم ايشان را بر عالميان زمانشان، چه اكثر انبياء در ميان ايشان بودند و معهذا عالم جميع مردمان زمان خود بودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ (30) مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ (31) وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ (32) وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ (33) إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ (34)
إِنْ هِيَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ (35) فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (36) أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ (37) وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ (38) ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (39)
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ (40)
جلد 4 صفحه 626
ترجمه
و بتحقيق نجات داديم بنى اسرائيل را از عذاب خوار كننده
از فرعون همانا او بود برترى جويندهاى از متجاوزان
و بتحقيق برگزيديم آنان را از روى دانش بر جهانيان
و داديمشان از نشانههاى قدرت خود چيزيرا كه در آن نعمتى بود آشكار
همانا اينها هر آينه ميگويند
نيست آن مگر مردن اوّل بارمان و نيستيم ما برانگيخته شدگان
پس بياوريد پدران ما را اگر هستيد راستگويان
آيا اينها بهترند يا قوم تبّع و آنانكه بودند پيش از آنها هلاك كرديمشان همانا آنها بودند گناهكاران
و نيافريديم آسمانها و زمين و آنچه را ميان آن دو است در حالى كه باشيم بازىكنان
نيافريديم آن دو را مگر بحق ولى بيشترشان نمىدانند
همانا روز جدا شدن حق از باطل موعد آنان است بتمامى.
تفسير
خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد چون فرعون مرد متكبّر و متفرعن و سركشى بود كه از حدّ و قدر خود تعدّى و تجاوز نمود يا از برجستگان در زيادهروى و نخوت و ستمكارى بود و خداوند براى علم و دانشى كه داشت بقابليّت و استحقاق آن طائفه كه همه از نسل حضرت يعقوب پيغمبر بودند اختيار فرمود ايشانرا براى منصب نبوّت بر اهل عالم در آن زمان چنانچه قمّى ره فرموده كه لفظ العالمين عام و معناى آن خاص است و محتمل است مراد اختيار آن طائفه بكثرت انبياء از ايشان باشد چون بسيارى از انبياء از اين طائفه بودند و عطا فرمود بآنها از آيات قدرت و رحمت از قبيل شكافتن دريا و سايه افكندن ابر و نازل نمودن منّ و سلوى و ساير تفضّلات الهى بر آنها كه در سوره بقره گذشت آنچه را كه نعمت آشكار يا موجب امتحان و اختيار آنها بود و از اينجا باز خداوند روى سخن را معطوف بمشركين مكّه فرموده كه منكر معاد بودند و ميگفتند نيست عاقبت امر و نهايت آن مگر مرگ كه پايان زندگى دنيا است و اين يكمرتبه بيشتر نيست و تكرار نميشود و ديگر ما زنده نميشويم چون نشر در اينجا بمعناى بعث است و اگر شما مسلمانان راست ميگوئيد پدران ما را زنده كنيد بيايند از اوضاع آن عالم بما خبر دهند تا ما
جلد 4 صفحه 627
تصديق كنيم عالم ديگرى در پس پرده غيب هست كه ما بايد بآن جا منتقل شويم و چون بصدور معجزات متواليه از حضرت ختمى مرتبت حجّت بر آنها تمام بود و بعد از اتمام حجّت از خداوند بر خلق اوضاع عالم را كه تمام اجزاء آن بر وفق حكمت منظّم شده است نميتوان بتقاضاى بيجاى اهل تعصّب و عناد و لجاج تغيير داد خداوند از جواب آنها صرف نظر نموده و بتهديد پرداخته است كه آيا آنها برتر و بيشتر و قوىترند يا قوم تبّع كه از قبيله حمير و از ملوك يمن بوده و تبّع ناميده شد براى كثرت اتباع و انصارش و بعضى گفتهاند تبّع نامى است كه سلاطين يمن پى در پى بآن خوانده ميشدند مانند عزيز مصر و خاقان ترك و قيصر روم كه بسلاطين آنها گفته ميشود در هر حال پادشاه مقتدرى بوده كه جهانگيرى كرده و خودش مؤمن بوده و قومش كافر و لذا خداوند تصريح بقومش فرموده نه خودش و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه سبّ ننمائيد تبّع را همانا او اسلام آورده بود و از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود تبّع به اوس و خزرج كه دو قبيله انصار بودند گفت در يثرب باشيد تا پيغمبر آخر الزّمان بيايد و اگر من ادراك كنم او را خدمتش را اختيار و با او خروج مينمايم خداوند ميفرمايد ما آن قوم و اقوام سابقه آنها را مانند عاد و ثمود و قوم لوط هلاك و معذّب نموديم شما كه در مقابل آنها چيزى نيستيد چون آنان هم مانند شما مشرك و بدكار بودند شما را هم بجزاى كردارتان خواهيم رسانيد و اخيرا استدلال فرموده بر معاد كه ما آسمانها و زمين و اهل آن دو را بيهوده و ببازيچه خلق ننموديم كه جمعى بيايند و چندى بخورند و بپوشند و با آلام و اسقام دنيا با تمام قوا بكوشند و عاقبت شربت ناگوار مرگ و هجران را بنوشند و بروند بلكه بغرض صحيح عقلى خلق نموديم كه مردم بيايند و بكمال لايق خودشان برسند و مستحق نعيم ابدى يا عذاب دائمى گردند و رحمت و غضب خداوند آشكار گردد و هر كس بجزاى عملش از خير و شرّ برسد ولى بيشتر مردم اين معانى را نميدانند و روز قيامت كه روز فصل خصومت بين تمام خلق بحكم حقّ و جدا شدن حقّ از باطل است وقت و موعد حضورشان بتمامى در محضر الهى و دادستانى او است.
جلد 4 صفحه 628
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَدِ اختَرناهُم عَلي عِلمٍ عَلَي العالَمِينَ (32)
و هر آينه اختيار كرديم بني اسرائيل را از روي علم بر عالمين.
وَ لَقَدِ اختَرناهُم اختيار خداوند جعل انبياء و ملوك بني اسرائيل است مثل داود و سليمان و ذو الكفل و زكريا و يحيي و عيسي و ساير انبياء بني اسرائيل مثل ايّوب و يونس و غير آنها. و امّا اكثر بني اسرائيل در شرك و كفر و قتل انبياء و تكذيب آنها سير كردند چنانچه در كتب عهد قديم خود يهود و عهد جديد نصاري مفصّلا دارد و ما در مجلد اوّل كلم الطيب نقل كردهايم در بحث نبوت موسي، و در قرآن مجيد هم اشاره دارد که ميفرمايد: أَ فَكُلَّما جاءَكُم رَسُولٌ بِما لا تَهوي أَنفُسُكُمُ استَكبَرتُم فَفَرِيقاً كَذَّبتُم وَ فَرِيقاً تَقتُلُونَ وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلفٌ بَل لَعَنَهُمُ اللّهُ بِكُفرِهِم فَقَلِيلًا ما يُؤمِنُونَ بقره، آيه 81 و 82.
عَلي عِلمٍ ارسال انبياء و جعل ملوك از روي علم و حكمت و اتمام حجت صحيح و درست و بجا بوده که زمين بايد خالي از حجّت نباشد
لو خلت الارض عن الحجة لساخت بأهلها
بلكه بايد روي زمين هميشه يك جمعي از مؤمنين باشند که اگر نباشند و تمام كافر و فاسق شوند يك جنبنده روي زمين باقي نميماند وَ لَو يُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِظُلمِهِم ما تَرَكَ عَلَيها مِن دَابَّةٍ ... الآية نحل، آيه 63.
عَلَي العالَمِينَ همين جمله دلالت دارد که مراد از اخترناهم انبياء هستند که بر جميع ملائكه و جنّ و انس برتري دارند.
90
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 32)- در این آیه به یکی دیگر از مواهب خداوند به بنی اسرائیل اشاره کرده، میگوید: «ما آنها را از روی علم خویش بر جهانیان (در آن عصر و زمان) برتری دادیم و برگزیدیم» (وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلی عِلْمٍ عَلَی الْعالَمِینَ).
ولی آنها قدر این نعمتها را ندانستند و کفران کردند و مجازات شدند.
و به این ترتیب آنها «امت برگزیده عصر خویش» بودند، زیرا منظور از «عالمین» مردم جهان در آن عصر و زمان است نه در تمام قرون و اعصار.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم