آیه 56 سوره انبیاء
<<55 | آیه 56 سوره انبیاء | 57>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ابراهیم پاسخ داد که خدای شما همان خدایی است که آفریننده آسمانها و زمین است و من بر این سخن به یقین گواهی میدهم.
گفت: [شوخی نمی کنم] بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمان ها و زمین است، همان که آنها را آفرید و من بر این [حقیقت] از گواهی دهندگانم.
گفت: «[نه] بلكه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمين است، همان كسى كه آنها را پديد آورده است، و من بر اين [واقعيت] از گواهانم.
گفت: نه، پروردگار شما، پروردگار آسمانها و زمين است. آن كه آنها را بيافريده است. و من بر اين سخن كه مىگويم گواهى مىدهم.
گفت: «(کاملاً حقّ آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده؛ و من بر این امر، از گواهانم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«فَطَرَهُنَّ»: آنها را خلق کرده است. بدون مُدِل و نمونه قبلی آنها را آفریده است. «الشَّاهِدِینَ»: گواهان. در اینجا مراد کسانی است که مسألهای برای آنان واضح و آشکار است و برای اثبات آن دلیل و برهان کامل دارند. تنها چیزی را خواهند گفت که میبینند و میدانند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ «56»
(ابراهيم) گفت: البتّه (كه حقّ مىگويم) پروردگارشما (همان) پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را به وجود آورده و من (نيز) بر اين حقيقت از گواهانم.
نکته ها
كلمه «حق» در مقابل كلمه «لاعب» به معناى جدّى بودن است، يعنى آيا جدّى مىگويى يا شوخى مىكنى؟
جلد 5 - صفحه 463
پیام ها
1- كسانى كه نسل در نسل با تقليدهاى كوركورانه خود منحرف شدهاند، پذيرش يكبارهى حقّ برايشان آسان نيست. أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ ...
2- ربوبيّت و تربيت پروردگار، مخصوص انسانها نيست، بلكه شامل همه هستى است. «رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
3- پروردگار همهى هستى يكى است. «رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
(بر خلاف عقيده كسانى كه براى هر يك از آسمانها و زمين و انسان، پروردگارى قائل هستند.)
4- مردان خدا در عقيدهى حقّ خويش تنها نيستند، بلكه خود را به همهى موحدان تاريخ و فرشتگان الهى متصل مىبينند. «مِنَ الشَّاهِدِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ (56)
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: گفت ابراهيم عليه السلام بلكه پروردگار شما خداى آسمان و زمين است. الَّذِي فَطَرَهُنَ: آن ذات يگانهاى كه ايجاد فرمود آنها را به قدرت كامله و حكمت بالغه. وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ: و من بر الهيت او و آفريدن او آسمان و زمين را و اينكه ذات او قابل پرستش و ستايش است از شاهدانم، يعنى از روى تحقيق خبر دهم مانند كسى كه چيزى را مشاهده و ديده باشد.
تنبيه: چون مشركين توهم نمودند كه مخاطبه ابراهيم عليه السلام در باره اصنام به مزاح مىباشد، لذا حضرت در مقام جديت اظهار حق و توحيد برآمد به قول و فعل.
اما به قول آنكه فرمود پروردگار شما خالق آسمان و زمين، و اين امر دال است بر آنكه خالقى كه خلق فرموده آن را براى منافع بندگان، او سزاوار و قابليت دارد به ستايش و پرستش؛ زيرا ذاتى كه قادر باشد بر اين خلقت، هر آينه قادر خواهد بود بر ترتب ثواب و عقاب بر اعمال بندگان. و من بر اين دعوى و اثبات مذهب حق، قادر بر برهان هستم، مانند كسى كه مشاهده كرده باشد نه مانند شما كه بر طريقه باطل، و عاجز از دليل باشيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ (51) إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ (52) قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدِينَ (53) قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (54) قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبِينَ (55)
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ (56) وَ تَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ (57) فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ (58) قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ (59) قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ (60)
قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ (61)
ترجمه
- و بتحقيق داديم به ابراهيم رشادتش را از پيش و بوديم باو دانايان
چون گفت بپدر و كسانش چيست اين تمثالهائى كه شمائيد مر آنها را براى عبادت اقامت كنندگان
گفتند يافتيم پدرانمان را براى آنها عبادت كنندگان
گفت بتحقيق باشيد شما و پدرانتان در گمراهى آشكار
گفتند آيا آمدى نزد ما براستى يا توئى از شوخى كنندگان
گفت بلى پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است كه آفريد آنها را و منم بر آن از گواهان
و بخدا هر آينه چاره جوئى كنم البتّه
جلد 3 صفحه 558
براى بتهاى شما بعد از آنكه روى گردانيد از آنها پشت كنندگان
پس گردانيد آنها را پاره پاره مگر بت بزرگى را كه بود از براى آنها، باشد كه آنها باو رجوع كنند
گفتند كه كرد اين عمل را بخدايان ما همانا او باشد هر آينه از ستمكاران
گفتند شنيديم جوانى را كه ببدى ياد ميكرد آنها را كه گفته ميشود باو ابراهيم
گفتند پس بياوريد او را در برابر چشمهاى مردم شايد كه آنها گواهى دهند.
تفسير
- خداوند متعال بعد از ذكر حضرت موسى و هارون شروع بقصّه حضرت ابراهيم عليه السّلام فرمود باين تقريب كه ما به ابراهيم عطا نموديم رشد و صلاح و كفايت و فلاح و كليّه استعدادات لازمه مقام رسالت را كه در خور او بود و قابليّت آنرا داشت پيش از موسى و هارون و پيش از بروز كمالات حضرت ختمى مرتبت در عالم شهود با آنكه ميدانستيم او قابل و لايق اين خلعت است و بايد علم توحيد را در جهان افراشته نمايد در وقتى كه بعمو يا جدّ مادرى خود آزر و اقوام خويش بعنوان توبيخ و تحقير فرمود اين مجسمههاى بىشعور چيست كه شما معتكف در گاه و خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مىافتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود تحقيقا شما و پدرانتان در گمراهى و ضلالت واضح و آشكارى بوده و ميباشيد چون دليلى بر ادّعاء خودتان كه اينها مستحق پرستش و ستايشند نداشته و نداريد حضرات چون گمان نميكردند كسى از رويّه آنها جدّا تكذيب نمايد و نسبت گمراهى بآنها دهد تصوّر كردند حضرت ابراهيم با آنها شوخى و ملاعبه مينمايد لذا پرسيدند كه آيا براستى و از روى جد اين سخنان را ميگوئى يا مقصودت شوخى و ملعبه است حضرت فرمود اين چه تصوّر باطلى است شما ميكنيد كه من ملاعبه ميكنم و اينها خدايان شما هستند پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است كه تمام آنها و موجوداتشان را از مكمن غيب بىسابقه بعرصه شهود آورده و من بگفته خود يقين دارم بحجّت و برهان بلكه بمشاهده و عيان و قسم بخدا فكر اساسى و تدبير مفيدى براى از بين بردن بتهاى شما خواهم نمود بعد از آنكه شما از آنها رو گردان شويد و پشت به بتها كنيد و بجانب صحرا براى مراسم عيد متوجّه گرديد چون گفتهاند حضرات عيدى داشتند كه سالى يكروز براى تفريح و
جلد 3 صفحه 559
گردش بيرون ميرفتند و در مراجعت بحضور در معابد و سجده بتها ميپرداختند و اين فرمايش بعد از قسم را حضرت ابراهيم محرمانه ببعضى از آنها فرموده بود و در آنروز با آنها بيرون نرفت و عذرى آورد يا او را نمرود مستحفظ بتها قرار داده بود و او تمام بتها را با تبر خرد و پاره پاره كرد و بت بزرگ آنها را بحال خود باقى گذارد و تبر را بگردن او آويخت براى آنكه در مراجعت آنها از گردشگاه و مراجعه بآنحضرت بفرمايد اين كار را او كرده و نتيجه بگيرد كه بعدا ذكر خواهد شد و بنابر اين ضمير در اليه ممكن است بآنحضرت عود نمايد و ممكن است به بت بزرگ بعد از ارجاع آنحضرت آنان را بآن و مراجعه آنها باو و توجّه بحالش كه قابل پرسش نيست چه رسد بپرستش و گفتهاند تاء قسم كه براى افاده تعجب است اينجا از آسان شدن اين كار بزرگ است بخواست خدا براى او و كلمه جذاذ بر وزن و بمعناى حطام است و بكسر نيز قرائت شده و چون قوم از صحرا مراجعت نمودند و اوضاع را دگرگون مشاهده كردند گفتند كه اين عمل ناروا را با خدايان ما نموده مسلّما چنين كسى ظلم بخود كرده كه مستوجب عقوبت شده و همان بعض كه شنيده بودند از حضرت ابراهيم آن جمله محرمانه را يا كسانيكه حضرت آنها را ملامت فرموده بود بر ستايش و پرستش بتها گفتند ما از جوانيكه باو ابراهيم ميگفتند شنيديم كه ميگفت من چنين قصدى دارم يا ملامت ميكرد ما و مردم را بر ستايش و پرستش بتها و ميگفت اينها مجسمههاى بىروحى بيش نيستند و نميتوانند نفع و ضررى بكسى برسانند و نبايد در برابر آنها سجده نمود خلاصه آنكه صحبت بتها را ميكرد و در مقام عيب گيرى و چارهجوئى براى آنها بود و در نتيجه رأى دادند بأحضار حضرت و گفتند برويد او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او وارد مينمائيم و موجب عبرت شود.
جلد 3 صفحه 560
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ بَل رَبُّكُم رَبُّ السَّماواتِ وَ الأَرضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلي ذلِكُم مِنَ الشّاهِدِينَ (56)
فرمود ابراهيم: بلكه پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمين است آن پروردگاري که آنها را از كتم عدم به عرصه وجود آورد و خلق فرمود، و من هم بر اينکه خداي شما از شهادت دهندهگان هستم.
دليل بر وجود حضرت باري چهار طريق دارد:
جلد 13 - صفحه 197
1- طريق عرفاء است که بداهت دارد و از ضروريات اوليه است و به همين طريق اشاره دارد در دعاء عرفه حضرت سيد الشهداء عليه السلام:
«الغيرك من الظهور ما ليس لك حتي يستدل به عليك الدعاء».
2- طريق حكماء است از راه وجوب و امكان که هر ممكني در وجود محتاج به موجد است تا منتهي شود به واجب.
3- طريق متكلمين است از راه حدوث و قدم که هر حادثي محتاج به محدث است تا منتهي شود به قديم.
4- طريق آيات و اخبار است از راه آثار پي به مؤثر بردن چنانچه در همين آيه دلالت دارد.
(قالَ بَل رَبُّكُم): بعد از ابطال الوهيت اصنام مشركين در آيات قبل اضراب ميكند که رب شما منحصر است بآن خدايي که.
(رَبُّ السَّماواتِ وَ الأَرضِ) است، سماوات كرات جويه مثل شمس و قمر و كواكب، و ارض كرات سفليه زمين و آب و هوا.
(الَّذِي فَطَرَهُنَّ): فطر بمعني مخترع و مبتدع و خالق است يعني بيسابقه (وَ أَنَا عَلي ذلِكُم مِنَ الشّاهِدِينَ): يعني شهادت به وحدانيت حضرت حق ميدهم که اوّل كلمه اسلام است چون در اسلام سه جزء شرط است و مدخليت دارد.
اعتقاد قلبي که ريشه و اصل دين است و اقرار به زبان و لسان که مثبت و دليل است، و عمل به اركان که حافظ و نگهبان دين است، و لازمه دين اسلام نفي اضداد است لذا فرمود:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- اما ابراهیم صریحا به آنها پاسخ «گفت: (آنچه میگویم جدی است و عین واقعیت که) پروردگار شما پروردگار آسمانها و زمین است» (قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
«همان خدایی که آنها را آفریده و من از گواهان این عقیدهام» (الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلی ذلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ).
ابراهیم با این گفتار قاطعش نشان داد آن کس شایسته پرستش است که آفریدگار آنها و زمین و همه موجودات است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم