آیه 55 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۰۷ توسط Quran (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ ع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا

مشاهده آیه در سوره


<<54 آیه 55 سوره مریم 56>>
سوره : سوره مریم (19)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و همیشه اهل بیت خود را به ادای نماز و زکات امر می‌کرد و او نزد خدایش بنده‌ای پسندیده بود.

و همواره خانواده اش را به نماز و زکات فرمان می داد، و نزد پروردگارش پسندیده بود.

و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى‌داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده‌[رفتار] بود.

و خاندان خود را به نماز و زكات امر مى‌كرد و نزد پروردگارش شايسته و پسنديده بود.

او همواره خانواده‌اش را به نماز و زکات فرمان می‌داد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He used to bid his family to [maintain] the prayer and to [pay] the zakat, and was pleasing to his Lord.

And he enjoined on his family prayer and almsgiving, and was one in whom his Lord was well pleased.

He enjoined upon his people worship and almsgiving, and was acceptable in the sight of his Lord.

He used to enjoin on his people Prayer and Charity, and he was most acceptable in the sight of his Lord.

معانی کلمات آیه

«مَرْضِیّاً»: مورد رضایت. اسم مفعول است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


{{{1}}}

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (55)

وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ: و بود اسمعيل كه امر مى‌نمود كسان خود را به نماز كه اشرف عبادات بدنيه است، و زكات كه اكمل عبادات ماليه است. نزد بعضى مراد نماز شب و صدقه روز مى‌باشد. وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا:

«1» تفسير برهان ج 3 ص 16.

جلد 8 - صفحه 198

و بود نزد پروردگار خود پسنديده به جهت رسوخ و استقامت او در اقوال و افعال. ظاهر آيه دال است بر آنكه تكميل خويشان اهمّ است و آيه‌ «وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» «1» مؤيد باشد. نزد بعضى مراد به اهل، همه امت اويند به جهت آنكه پيغمبر پدر امت است.

تنبيه: آيه شريفه اشعار است به آنكه ثبات در ايمان و كوشش در فرمان‌بردارى حضرت سبحان، مقام مرضى خداوند رحمان خواهد بود؛ زهى سعادت طالبان چنين رتبه شامخ عالى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا (54) وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (55)

ترجمه‌

و ياد كن در قرآن اسمعيل را همانا او بود راست وعده و بود پيغمبر رفيع منزلت‌

و بود كه امر ميكرد كسان خود را بنماز و زكوة و بود نزد پروردگارش پسنديده.

تفسير

- در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خوانده شد صادق الوعد براى آنكه وعده داد بمردى كه در مكانى منتظر او باشد يك سال در آنمكان منتظر او بود تا آنمرد آمد و آنحضرت فرمود اگر نيامده بودى هميشه منتظر تو بودم و در عيون از امام رضا عليه السّلام قريب به اين معنى را نقل نموده و ظاهرا اين اسمعيل همان حضرت اسمعيل معروف بذبيح اللّه است كه پسر حضرت ابراهيم خليل اللّه و جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت است چون اگر مراد اسمعيل ديگر باشد بايد قرينه‌اى در كلام ذكر شود

جلد 3 صفحه 480

و اگر نباشد معروفيّت كافى است و مفسّرين هم تصريح نموده‌اند كه مراد او است ولى در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از اسمعيل در اين آيه اسمعيل پسر حضرت ابراهيم نيست بلكه مراد پيغمبر ديگرى است كه خداوند او را مبعوث فرمود بر قومش و آنها او را گرفتند و پوست سر و صورتش را كندند پس خداوند فرشته‌اى را مبعوث فرمود بخدمتش و استفسار از او تا هر چه اراده فرمايد انجام دهد و او طالب تأسى بأنبياء شد و در روايتى طالب تأسى بسيد الشّهداء شد و قمّى ره نقل فرموده كه او اسمعيل بن حزقيل بود و براى وفاى بوعده‌اى كه داده بود يك سال منتظر شد و فرق ميان رسول و نبى اگر چه در آيات سابقه بيان شد ولى در مورديكه اين دو وصف با يكديگر جمع شوند اگر نبى مأخوذ از نبوّ كه بمعناى رفعت است باشد اولى است از آنكه مأخوذ از نبأ كه بمعناى خبر است باشد چون حمل كلام بر تأسيس اولى از تأكيد است اگر چه مختصر فرقى با يكديگر هم داشته باشند در هر حال سيره مرضيّه او امر بمعروف بود چون اهل بيت و اقوام و اتباع خود را وادار بنماز شب و صدقه روز يا مطلق نماز و زكوة مينمود و چون خودش معصوم از گناه و اعمالش تمام عبادت و اطاعت خدا بود نزد خداوند مرضى و مقرّب و پسنديده گرديد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كان‌َ يَأمُرُ أَهلَه‌ُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كان‌َ عِندَ رَبِّه‌ِ مَرضِيًّا (55)

و ‌بود‌ اسماعيل‌ ‌که‌ امر مي‌كرد اهل‌ ‌خود‌ ‌را‌ بنماز و زكاة و ‌بود‌ ‌در‌ نزد پروردگار ‌خود‌ راضي‌ ‌شده‌، ‌يعني‌ خداوند ‌از‌ ‌او‌ راضي‌ و خوشنود ‌است‌.

وَ كان‌َ يَأمُرُ أَهلَه‌ُ بعضي‌ گفتند مراد ‌از‌ اهل‌ قوم‌ و عشيره‌ و عترت‌ بودند، و بعضي‌ گفتند امة ‌او‌، و ‌ما مي‌گوئيم‌ بكساني‌ ‌که‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌ مأمور فرمود بدعوت‌ ‌آنها‌، لكن‌ ظاهر لفظ اهل‌ بستگان‌ نزديك‌ ‌است‌ سه‌ عنوان‌ ‌است‌ اهل‌ و آل‌ و عترت‌ قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ولي‌ بشرط آنكه‌ ‌با‌ ‌او‌ ‌در‌ عقيده‌ و اخلاق‌ و افعال‌ موافق‌ باشند نه‌ مثل‌ پسر نوح‌ ‌که‌ بفرمايد:

إِنَّه‌ُ لَيس‌َ مِن‌ أَهلِك‌َ إِنَّه‌ُ عَمَل‌ٌ غَيرُ صالِح‌ٍ نوح‌ ‌آيه‌ 48 و ‌اينکه‌ عناوين‌ نسبت‌ برسول‌ اكرم‌ صادق‌ ‌بر‌ صديقه طاهره‌ و ائمه‌ اثني‌ عشره‌ مي‌شود و بس‌. بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ‌که‌ ‌اينکه‌ دو امر واجب‌ ‌در‌ جميع‌ شرايع‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌تا‌ قيام‌ قيامت‌ بوده‌ و هست‌ فقط خصوصياتش‌ تغيير مي‌كند نسبت‌ بحكم‌ و مصالح‌.

وَ كان‌َ عِندَ رَبِّه‌ِ و ‌بود‌ ‌در‌ پيشگاه‌ پروردگار ‌خود‌. مرضيّا خداوند ‌از‌ ‌او‌ راضي‌ ‌بود‌ و ‌او‌ مرضي‌ّ ‌خدا‌ و ‌اينکه‌ دليل‌ مي‌شود ‌بر‌ اينكه‌ جميع‌ افعال‌ و اعمال‌

جلد 12 - صفحه 457

و اقوال‌ و اخلاق‌ و امور اعتقاديه‌ ‌او‌ مطابق‌ دستور الهي‌ بوده‌ و هيچگونه‌ عملي‌ ‌که‌ ‌بر‌ خلاف‌ رضاي‌ حق‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر نشده‌ و مقام‌ رضا فوق‌ جميع‌ مقامات‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌در‌ خبر داريم‌ ‌که‌ ميفرمايد:

‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ اهل‌ بهشت‌ ‌در‌ ‌او‌ جاي‌ گرفتند و جميع‌ نعم‌ بهشت‌ ‌در‌ دست‌رس‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ خطاب‌ ميرسد ‌که‌ آيا حاجت‌ ديگري‌ داريد ميگويند:

ربنا رضاك‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 55)- «و او همواره خانواده خود را به نماز و زکات، امر می‌کرد» (وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ).

«و همواره مورد رضایت پروردگارش بود» (وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع