آیه 40 سوره هود
<<39 | آیه 40 سوره هود | 41>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(نوح به ساختن کشتی و قوم به تمسخر پرداختند) تا وقتی که فرمان (قهر) ما فرا رسید و از تنور آتش آب بجوشید، در آن هنگام به نوح خطاب کردیم که از هر جفت حیوان دو فرد (نر و ماده) با جمیع خانوادهات-جز آن (پسرت کنعان و زنت) که وعده هلاکش در علم ازلی گذشته-و هر که ایمان آورده همه را در کشتی سوار کن (که از غرقاب برهند). و گرویدگان به نوح عده قلیلی بیش نبودند.
[رویاروییِ نوح و قومش هم چنان ادامه داشت] تا هنگامی که فرمان ما فرا رسید و تنور فوران کرد، گفتیم: از هر [نوع حیوانی] یک زوج دوتایی [یک نر و یک ماده] و نیز خاندانت و آنان را که ایمان آورده اند، در کشتی سوار کن مگر کسی که پیش تر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم کرده ایم. و جز اندکی همراه او ایمان نیاوردند.
تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد، فرموديم: «در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت، با كسانت -مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است- و كسانى كه ايمان آوردهاند، حمل كن.» و با او جز [عدّه] اندكى ايمان نياورده بودند!
چون فرمان ما فراز آمد و تنور جوشيد، گفتيم: از هر نر و ماده دو تا و نيز خاندان خود را در كشتى بنشان -مگر آن كس را كه حكم در بارهاش از پيش صادر شده باشد- و نيز آنهايى را كه به تو ايمان آوردهاند. و جز اندكى به او ايمان نياورده بودند.
(این وضع همچنان ادامه یافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت؛ (به نوح) گفتیم: «از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلاً وعده هلاک آنان داده شده [= همسر و یکی از فرزندانت]- و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«حَتَّی»: غایت است برای (یَصْنَعُ) و کلام میان این دو واژه، حال ضمیر مستتر (هُوَ) در فعل مذکور است. «فَارَ»: فوران کرد. جوشیدن گرفت. «التَّنُّورُ»: سطح زمین (نگا: قمر / ). چشمهساران. تنور پخت و پز نان. که جوشیدن آب از آن بیانگر دگرگونی و پیدایش حادثهای نوظهور بود. «فَارَ التَّنُّورُ»: کنایه از آب زیاد و همچنین شدّت خشم خدا است. همان گونه که میگویند: (حَمیَ الْوَطیسُ): تنور گرم شد، که مراد گرمی معرکه و کارزار است. «اثْنَیْنِ»: دوتا. مراد نر و ماده است. مفعول (إِحْمِلْ) است. «سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ»: درباره او قبلاً سخن رفت که (إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ) است (نگا: هود / ). این فرمان شامل کافران به طور عام و شامل همسر نوح (واعِلَة) و پسرش (کَنْعان) به طور خاصّ است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ «40»
(كفر و استهزا ادامه داشت) تا زمانى كه قهر ما آمد و تنور فوران كرد. ما (به نوح) گفتيم كه از هر زوج (حيوان و موجود زنده) يك جفت (نر و ماده) در آن (كشتى) سوار كن، و (همچنين) خانوادهى خودت را، جز (همسر و يكى ازفرزندان و) كسانى كه قبلًا در مورد آنها قول (عذاب) داده شده بود.
و (نيز سوار كن) افرادى را كه ايمان آوردهاند، (امّا) جز گروه كمى، كسى همراه او ايمان نياورده بود.
نکته ها
مراد از «تنور» در آيه، همان تنور فارسى است و مراد از فوران آب از تنور، يا شدّت قهر الهى است كه حتّى از تنورى كه محل آتش است، آب جوشيد و يا مُراد، تنور مخصوصى است كه جوشيدن آب از آن، نشانهى شروع عذاب الهى بوده است. «1»
طبق برخى روايات، حضرت نوح عليه السلام علاوه بر حيوانات، درختان را نيز با خود به كشتى برده است، «2» كه اين مطلب با توجّه به اينكه زوجيّت و نر و ماده بودن مخصوص حيوانات نيست، با آيه سازگار است كه «مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» يعنى از هر موجودى يك جفت.
البتّه در روايتى مىخوانيم كه مراد از «مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ» اين است كه از هر نر و مادّهاى دو زوج (يعنى نر ومادّهى اهلى و نر ومادّهى وحشى) سوار كشتى كن. «3»
به گفتهى تفسير روحالمعانى، حضرت نوح عليه السلام چهار پسر داشت: كنعان كه هلاك شد، سام پدر عرب، حام پدر سودان و يافِث پدر تركان بودهاند.
در روايتى آمده است كه نوح دخترى داشت مؤمنه كه همراه حضرت سوار بر كشتى شد. «4»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير روحالمعانى.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفسير نورالثقلين.
جلد 4 - صفحه 59
در حديث آمده است كه وقتى خداوند خواست قوم نوح را عذاب كند، تا چهل سال زنان را عقيم كرد تا فرزندى تولّد پيدا نكند. «1»
پیام ها
1- مسخره كردن كفّار تا لحظهى آمدن قهر الهى ادامه داشت. «حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا»
2- داستان حضرت نوح بسيار مهم بود. «أَمْرُنا»
3- هرگونه جوشش و فوران آب، تحت امر الهى است. «جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ»
4- خداوند هم سبب ساز است و هم سبب سوز، تنورِ آتش را محل فوران آب قرار مىدهد، چنانكه آتش را بر ابراهيم عليه السلام گلستان مىكند. آب كه مايهى حيات است، سبب هلاكت و انقراض يك نسل مىشود. «فارَ التَّنُّورُ»
5- نسل حيوانات وموجودات زنده بايد حفظ شود. «احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ»
6- ضابطه نه رابطه، پيوندهاى مكتبى، بر روابط خانوادگى حاكم است. زن و فرزند نوح، حقّ سوار شدن به كشتى را نداشتند. «إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ»
7- ياران حقّ، در طول تاريخ اندك بودهاند. «ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ»
در روايتى مراد از «قليل» را هشتاد نفر دانسته كه به نوح ايمان آوردند. «2»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (40)
خلاصه نوح تهيه خود را نمود:
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا: تا وقتى كه بيامد عذاب ما يا امر ما به عذاب. وَ فارَ التَّنُّورُ: و جوشيد و فوران نمود آب از تنور. و آن تنورى بود از سنگ در مسجد كوفه و حوّا در آن نان پختى، و به ارث به نوح رسيدى. در حينى كه شعلهور
«1» نقل از تفسير منهج ج 4 ص 422.
جلد 6 - صفحه 67
بودى، ناگاه آب جوشيدى.
ابو عبيده حذاء از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه مسجد كوفه روضهاى است از روضات بهشت، يك نماز در آن برابر هفتاد نماز است. و هفتاد پيغمبر در آن نماز گزارده، و تنور نوح عليه السّلام در آن و از آن آب فوران كرد و كشتى نوح در آن ساخته شد و مجمع انبياء باشد. «1» در منهج- مفضل بن عمرو از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه تنور در خانه عجوزه مؤمنه بود در جانب راست مسجد كوفه. گفتم: يابن رسول اللّه، مسجد در آن روز بود؟ فرمود: آرى، آن مصلاى انبياء است. «2» مروى است شب معراج چون حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله آنجا رسيد، جبرئيل گفت: يا محمد (هذا مسجد ابيك آدم و مصلّى الانبياء) پس حضرت فرود آمد و آنجا نماز بگزارد، بعد جبرئيل او را به آسمان برد «3» و خداوند در آمدن آب را از تنور، علامت هلاك قوم گردانيد.
قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ: گفتيم نوح عليه السّلام را كه بردار در كشتى از هر نر و ماده كه فايده دارد دو تا كه نسل هر نوع باقى و منقطع نگردد.
قرائت حفص «مِنْ كُلٍّ» به تنوين خوانده شده «4»، يعنى از هر نوع و جنس حيوان با نفع دو تا نر و ماده.
عياشى- از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده فرمود: حمل نمود نوح عليه السّلام در كشتى ازواج ثمانيه كه خدا فرمايد (ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ)* در سوره انعام. «5» و به سند معتبر از حضرت رضا عليه السّلام مروى است كه حق تعالى چهل سال اصلاب مردان و ارحام زنان را عقيم فرمود كه نسل ايشان منقطع شد. چون غرق شدند طفلى در ميان آنها نبود، و شايسته نيست خداى تعالى هلاك فرمايد
«1» تفسير عياشى ج 2 ص 147، و بحار ج 11 ص 335.
«2» تفسير منهج ج 4 ص 423، و تفسير عياشى و بحار ج 11 ص 333.
«3» تفسير عياشى ج 2 ص 146.
«4» تفسير مجمع ج 3 ص 160.
«5» تفسير عياشى ج 2 ص 147.
جلد 6 - صفحه 68
به عذاب خود بىگناهان را. و اما سايرين غرق شدند به سبب راضى بودن آنان به تكذيب مكذبان، و من غاب عن امر فرضى به كان كمن شاهد و اتاه: و هر كه غايب باشد از امرى پس راضى باشد به آن، مثل كسى است كه حاضر بوده و بجاى آورده آن را. «1» اين فرمايش، تذكرى است براى ما امت مرحومه در رضا داشتن به امورات حادثه و افعال جاريه.
وَ أَهْلَكَ: و ايضا درآور در كشتى اهل خود را، و آنها زن و پسران او و زنان ايشان بودند. إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ: مگر آنكه پيشى گرفته بر او قول، يعنى علم ازلى به هلاكت آنها تعلق يافته. و به سبب سوء اختيار آنها تمادى در كفر و گمراهى، حكم ما به غرق شدن او صادر گشته. مراد كنعان و واغله پسر و زن نوح، كه كافر بودند. وَ مَنْ آمَنَ: و داخل كن در كشتى هر كس كه ايمان آورده غير اهل تو. وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ: و ايمان نياوردند و موافقت نكردند با نوح مگر كمى از مردمان كه زوجه مسلمه او بودند و سه پسر او: حام و سام و يافث، و زنان ايشان و هفتاد و چند نفر ديگر از اهل ايمان كه تماما هشتاد نفر بودند يا كمتر. و نوح عليه السلام پسران را فرمود: با زنان در كشتى خلوت مكنيد، حام مخالفت نمود؛ نوح عليه السّلام دعا كرد: خدايا نطفهاش را تغيير ده، فورا سياه گرديد، و اولاد او هر چه متولد شدند سياه بودند.
ابن عباس گويد: اول حيوانى كه داخل كشتى نمود مورچه، و آخر آنها الاغ، چون خواست داخل شود شيطان به دم او آويخت، الاغ امتناع كرد از داخل شدن كشتى. نوح فرمود: داخل شو، و خواست شيطان را خارج كند، جزع نمود او را در پشت كشتى جا داد. «2» در تفسير مالك بن سليمان نقل نموده كه: مار و عقرب آمدند گفتند: ما را هم داخل كن. فرمود: شما ضرر داريد. گفتند: ما عهد نمائيم كسى را اذيت ننمائيم كه نام تو ببرد، و حالا هر كس از مار و عقرب ترسيد بخواند:
«1» علل الشرايع ص 30.
«2» تفسير منهج الصادقين ج 4 ص 424.
جلد 6 - صفحه 69
سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ «1» انشاء اللّه مار و عقرب به او اذيتى نرسانند. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (40) وَ قالَ ارْكَبُوا فِيها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (41)
ترجمه
تا وقتى كه آمد فرمان ما و جوشيد آن تنور گفتيم حمل كن در آن از هر حيوانى نر و ماده دو فرد و خانواده خود را مگر كسيرا كه پيشى گرفته است بر او آنحكم و كسيرا كه ايمان آورده است و ايمان نياورده بودند با او مگر كمى
و گفت سوار شويد در آن بنام خدا در وقت راندن آن و هنگام باز داشتن آن همانا پروردگار من هر آينه آمرزنده مهربان است.
تفسير
در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون حضرت نوح از ساختن كشتى فراغت يافت با آنكه موعد مقرّر بين او و خداوند در هلاك قومش جوشيدن تنور بود و بجوش آمد زن او خبر داد بآنحضرت كه آب از تنور جوشيد و او بر خواست و در تنور را مهر كرد و رفت و آب ساكن شد تا آنحضرت كسانيرا كه ميخواست داخل كشتى كند كرد و مراجعت نمود و مهر را برداشت و خداوند آن آب و ساير چشمههاى زمين را جارى فرمود و درهاى آسمان را براى ريزش آب گشود و آنچه مقدّر بود غرق شود شد و نجّارى كشتى در وسط مسجد كوفه انجام يافت و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام قريب باين مضمون را نقل نموده و در مجمع از آنحضرت نقل نموده كه تنور در خانه پيرزن مؤمنهاى بود در جانب راست مسجد كوفه و در منهج رواياتى نقل نموده كه كاشف است از آنكه آن مسجد از قديم معبد انبياء عظام بوده و در شب معراج حضرت ختمى مرتبت در آنجا فرود آمده و نماز گذارده و مزيّت ثواب نماز گذاردن در آن براى اين شرافت است و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون حضرت نوح از ساختن كشتى فراغت يافت خداوند امر فرمود او را كه بخواند تمامى حيوانات زمين را بزبان سريانى و خواند و حاضر شدند و از هر جنس از اجناس حيوانات يك نر و يك ماده در كشتى جاى داد و در تمام دنيا هشتاد نفر به او ايمان آورده بودند و نجّارى كشتى در مسجد
جلد 3 صفحه 80
كوفه بعمل آمد و چون روز موعود الهى رسيد زوجه او تفحّص ميكرد در محلّى از مسجد كوفه كه معروف به فار التنّور است ناگاه صيحهاى كشيد و حضرت نوح براى هر نوعى از انواع حيوان در كشتى محلّى تعيين نموده بود و غذاء مناسب آنها را تهيه كرده بود و چون صداى زوجه خود را شنيد نزديك تنور آمد و گلى بر آن نهاد و مهر كرد تا تمام حيوانات را داخل كشتى نمود و مراجعت كرد و مهر و گل را برداشت و آفتاب گرفت و آب از آسمان سرازير شد يكپارچه نه قطره قطره و زمين تمامى چشمههاى آب شد و آنچه مقدّر بود غرق گرديد و در مجمع از آنحضرت و در معانى از امام باقر عليه السّلام عدد اهل ايمان در هشت نفر تعيين شده است.
و از آنحضرت روايت شده كه تمام اهل زمين از اولاد نوح عليه السّلام نيستند چون خداوند در اين آيه امر فرموده است او را به آنكه اهل ايمان را در كشتى جاى دهد و در آيه ديگر خبر از وجود ذريّه آنها داده است آنجا كه فرموده ذريّة من حملنا مع نوح و در كافى و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح ازواج ثمانيه را كه در اواخر سوره انعام ذكر شده يعنى شتر و گاو و گوسفند و بز از هر جنس نر و ماده دو نوع اهلى و وحشى را در كشتى جاى داد و در مجمع و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند قبل از طوفان چهل سال ارحام زنان را عقيم فرمود كه نزائيدند و تمام حيوانات را نوح عليه السّلام احضار فرمود به امر خداوند و از هر جنس حيوانى يك جفت نر و ماده در كشتى قرار داد مگر موش كه يك جفت از دماغ خوك، و گربه كه يك جفت از دماغ شير بعد از دست كشيدن حضرت نوح به جبين آن دو حيوان بعطسه آن دو بيرون افتادند و در كافى و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه طول كشتى يكهزار و دويست ذراع و عرضش هشتصد ذراع و ارتفاعش هشتاد ذراع بود و قمّى ره نيز اينمعنى را از آنحضرت نقل نموده و بعضى از اين معانى مذكوره در روايات ديگرى تأييد شده و آنكه مدّت ساختن كشتى هشتاد سال بوده است و تكذيب فرمودهاند قول عامّه را كه گفتهاند مدّت آن پانصد سال بوده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام مجرى و مرسى را به مسير و موقف تفسير فرموده و بنابراين مفاد دو آيه شريفه آنستكه نوح عليه السّلام منتظر عذاب الهى بود براى قومش تا وقتى كه به امر خداوند تنور معهود بجوش آمد و آب از آن فوران نمود و وحى شد به آنحضرت كه حمل نمايد در كشتى معهود از
جلد 3 صفحه 81
هر نوع حيوانى نر و ماده را كه دو فردند و هر يك جفت ديگرى ميباشند و به اين لحاظ تعبير به زوجين شده است و بنابراين مضاف اليه كلّ مقدّر و زوجين مفعول احمل و اثنين صفت مؤكّده زوجين است و كلّ بدون تنوين نيز قرائت شده و در اينصورت زوجين مضاف اليه كلّ و اثنين مفعول احمل است و معنى آنستكه گفتيم حمل كن از هر دو زوجى از حيوانات دو فرد را و مراد واضح است كه بايد از هر نر و ماده حيوانى كه هر يك زوج ديگرند دو فرد را حمل نمايد و بنظر حقير اينكه تصريح به اثنين فرموده براى آنستكه گاهى زوجين گفته ميشود و از آن اراده ميشود دو فرد مانند زن و شوهر كه هر يك زوج ديگرى ميباشند و به آن دو زوجين گفته ميشود و گاهى زوجين گفته ميشود و از آن اراده ميشود چهار فرد مانند آنكه گفته ميشود دو جفت كفش يا دو جفت اسب و از آن اراده ميشود چهار لنگه و فرد و اينجا مراد معناى اول است و نيز مأمور شد كه حمل نمايد با خود در كشتى خانواده خود را يعنى عيال و پسران خود و زنان آنها را غير از واعله و كنعان كه زن و پسر آنحضرت بودند و مورد غضب الهى شده بودند براى كفرشان و مقدّر شده بود غرق آن دو و نيز حمل نمايد كسانيرا كه ايمان آوردند از بيگانگان و ايمان نياورده بودند با او يا به تبع او مگر هشتاد نفر كه عدّه آنها بالنّسبه به كفّار كم بود با آنكه ده و هشت نفر نيز نقل نمودهاند و حضرت نوح به آنها فرمود سوار شويد در كشتى مانند سوار شدنتان بر حيوانات و در موقع سير و وقوف آن نام خدا را ببريد چنانچه از روايت امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود و بعضى گفتهاند مراد آنستكه بايد نام خدا را ببريد تا كشتى حركت كند و نيز بايد نام خدا را ببريد تا كشتى واقف شود چون مجرى و مرسى دو مصدرند يعنى بنام خدا است اجراء و اسراء آن كه بمعنى روان نمودن و باز داشتن است و گفتهاند چون ميخواستند كشتى حركت كند ميگفتند بسم اللّه مجربها حركت ميكرد و چون ميخواستند واقف شود ميگفتند بسم اللّه مرسيها واقف ميشد و بنظر حقير محتمل است مأمور شده باشند كه در وقت سوار و پياده شدن بگويند بسم اللّه الغفور الرّحيم لذا حضرت نوح پس از امر نمودن آنها را بسوارى بنام خدا براى اشاره به اين خصوصيّت اثبات دو صفت مغفرت و رحمت را براى پروردگار خود نموده است و گفتهاند پسران حضرت نوح كه در كشتى بودند سه نفر سام و حام و يافث بودند كه
جلد 3 صفحه 82
عرب و عجم و روم و فارس از نسل سامند و نژاد اسود از نسل حام چون در كشتى با عيال خود خلوت نمود با آنكه از آن نهى شده بود و حضرت نوح او را نفرين كرد و اولادش سياه پوست شدند و ترك و چين و يأجوج و مأجوج از نسل يافثند و كسان ديگرى كه با حضرت نوح در كشتى بودند زن نداشتند و از آنها نسلى باقى نماند و تمام مردم دنيا از نسل حضرت نوحند لذا ملقّب به ابو البشر ثانى شده است و در روايت منقوله از امام باقر عليه السّلام اينمعنى تكذيب شده بود با دليل و قبلا ذكر شد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
حَتّي إِذا جاءَ أَمرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلنَا احمِل فِيها مِن كُلٍّ زَوجَينِ اثنَينِ وَ أَهلَكَ إِلاّ مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ وَ مَن آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاّ قَلِيلٌ (40)
تا زماني که آمد امر ما بهلاكت قوم و جوشش كرد آب از تنّور گفتيم بحضرت نوح که حمل كن و سوار كشتي كن از هر نوع حيوان يك جفت نر و ماده و اهل خود را مگر آن كسي که سبقت گرفته قول ما بر هلاكت او و حمل كن هر كس بتو ايمان آورده و ايمان نياوردند باو مگر عده كمي.
حَتّي إِذا جاءَ أَمرُنا همان امري که ميفرمايد إِنَّما أَمرُهُ إِذا أَرادَ شَيئاً أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ يس آيه 82. يعني اراده تعلق گرفت بهلاكت قوم وَ فارَ التَّنُّورُ فوران جستن آب است چنانچه فوّاره از او آب جستن ميكند، و در موضع تنّور اختلاف زيادي هست که چه بوده و كجا بوده و لكن در اخبار مرويه از ائمه اطهار عليهم السلام است که در كوفه در خانه زن مؤمنه در پشت طرف راست قبله مسجد كوفه که الان يكي از مواقف است که نماز و دعا
جلد 11 - صفحه 52
دارد در مسجد كوفه، و از اخبار استفاده ميشود که مسجد كوفه قديمه است حضرت آدم و ساير انبياء عليهم السلام در آن نماز بجا آوردند و حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم هم در ليلة المعراج آنجا نماز كردند، و از آيات قرآن استفاده ميشود که خروج آب منحصر بتنور نبوده از چشمههاي زيادي در اطراف دنيا آب منفجر ميشد وَ فَجَّرنَا الأَرضَ عُيُوناً قمر آيه 12.
قُلنَا احمِل فِيها گفتيم يعني وحي فرستاديم بر حضرت نوح عليه السّلام که حمل كند يعني سوار كند و داخل كند در كشتي سه طايفه را:
1- من كلّ يعني از هر نوع حيوان چه هوام الارض و چه حيوانات وحشي و چه اهلي زَوجَينِ اثنَينِ يك نر و يك ماده، حضرت نوح [ع] ندا داد بقدرت كامله حق تمام آنها حاضر شدند از هر نوعي يك جفت در كشتي قرار داد که نسل آنها قطع نشود، در بعض اخبار دارد سه نوع از آنها تخلف كردند سنور که گربه باشد و فاره که موش باشد و خنزير که خوك باشد پس از طوفان و آمدن روي زمين اسد که شير باشد عطسه كرد دو گربه نر و ماده از دماغش افتاد و فيل عطسه كرد دو خوك از دماغش افتاد پس از آن خنزير عطسه كرد دو موش از دماغش افتاد روايت صفوان است از حضرت صادق عليه السّلام که علي إبن ابراهيم نقل كرده 2- و اهلك عطف بمن كلّ يعني فاحمل فيها اهلك و اهل حضرت نوح سه پسران او بودند سام و حام و يافث با سه كنيز که بمنزله زن آنها بودند و نسل نوح از اينکه سه در عالم باقي ماند عرب و روم و فارس و اصناف عجم از نسل سام هستند و سودان حبشه و زنگيها و غير آنها از نسل حام هستند و ترك و چين و يأجوج و مأجوج و صقالبه از نسل يافث هستند و صقالبه اهالي قسطنطنيه و خزربون هستند چنانچه در مجمع البحرين است.
إِلّا مَن سَبَقَ عَلَيهِ القَولُ يعني كساني که گفتهايم که بايد هلاك شوند
جلد 11 - صفحه 53
و اختلاف است بين مفسرين که اينکه استثناء منقطع است و مراد كفار و مشركين هستند لكن مكرر گفتهايم که استثناء منقطع در قرآن نداريم و استثناء متصل است از اهلك يعني از اهل تو اينها مستثني هستند که امرأة نوح باشد که كافره بوده و خداوند مثل ميزند ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امرَأَتَ نُوحٍ وَ امرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحتَ عَبدَينِ مِن عِبادِنا صالِحَينِ فَخانَتاهُما فَلَم يُغنِيا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَيئاً وَ قِيلَ ادخُلَا النّارَ مَعَ الدّاخِلِينَ تحريم آيه 10، و در اخبار داريم اينکه مثل براي دو زوجه رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است چنانچه مثل براي مؤمنين در همين سوره بامرئة فرعون و مريم ميزند براي اسماء بنت عميس و صديقه طاهره و پسر نوح كنعان که در همين سوره بيانش ميآيد.
3- وَ مَن آمَنَ يعني و احمل من آمن بك که همان فقراء بودند وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلّا قَلِيلٌ که بالغ بر هشتاد نفر بودند در اينکه مدت طولاني.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- طوفان شروع میشود! در آیات گذشته دیدیم که چگونه نوح و مؤمنان راستین دست به ساختن کشتی نجات زدند و تن به تمام مشکلات و سخریههای اکثریت بیایمان مغرور دادند، و خود را برای طوفان آماده ساختند:
در اینجا سومین فراز این سرگذشت یعنی چگونگی نزول عذاب را بر این قوم ستمگر به طرز گویایی تشریح میکند.
نخست میگوید: این وضع همچنان ادامه داشت «تا فرمان ما صادر شد (و طلایع عذاب آشکار گشت) و آب از درون تنور جوشیدن گرفت»! (حَتَّی إِذا جاءَ
ج2، ص344
أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ)
.شاید قوم غافل و بیخبر جوشیدن آب را از درون تنور خانههایشان دیدند ولی مانند همیشه از کنار این گونه اخطارهای پرمعنی الهی چشم و گوش بسته گذشتند، حتی برای یک لحظه نیز به خود اجازه تفکر ندادند که شاید حادثهای در شرف تکوین باشد، شاید اخطارهای نوح واقعیت داشته باشد.
در این هنگام به نوح «فرمان دادیم که از هر نوعی از انواع حیوانات یک جفت (نر و ماده) بر کشتی سوار کن» تا در غرقاب، نسل آنها قطع نشود (قُلْنَا احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ).
«و همچنین خاندانت را جز آنها که قبلا وعده هلاک آنها داده شده و نیز مؤمنان را بر کشتی سوار کن» (وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ).
«اما جز افراد کمی به او ایمان نیاورده بودند» (وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ).
این آیه از یک سو اشاره به همسر بیایمان نوح و فرزندش «کنعان» میکند که بر اثر انحراف از مسیر ایمان و همکاری با گناهکاران رابطه و پیوند خود را از نوح بریدند و حق سوار شدن بر آن کشتی نجات نداشتند.
و از سوی دیگر اشاره به این میکند که محصول سالیان بسیار دراز تلاش پیگیر نوح (ع) در راه تبلیغ آیین خویش چیزی جز گروهی اندک از مؤمنان نبود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم